«طنین دو خبر»
تاریخ مشروطه ایران
انقلاب مشروطه
در شرح تاریخ وقایع ایران در آستانهی انقلاب مشروطه، بهعلت نقش بازرگانان و
بورژوازی که عامل تعیینکنندهای در تحولات بودند شرحی از تاریخچهی تجار در ایران
آن عصر را آغاز کردیم و دیدیم که سرانجامِ اعتراضات رو به افزایش بازرگانان باعث
شد که شاه فرمانی برای تأسیس مجلس تجار صادر کند و سازمان مرکزی مجالس تجار در
شهرهای گوناگون کشور ایجاد شد. آن مجلس یا اتحادیه تجار که در سال ۱۲۶۲ تأسیس شد بیش از صد تاجر برجسته را از نقاط مختلف کشور در برمیگرفت.
در ادامه خواهیم دید که این تشکل چه سرانجامی داشت و بعد از اعتراضات بازرگانان در
جنبش مشروطه به کجا انجامید.
مخالفت با اتحادیه تجار
این اتحادیه، کمی پس از تأسیس با مخالفت یکپارچه و قاطعانهی دو منبع قدرت مواجه شد: ۱- حکمرانان ایالات، ۲- روحانیت که قدرتش رو به ا فزایش بود.
اتحادیه بازرگانان، بهخصوص در تبریز که مهمترین شهر تجاری کشور بود، با موانع و دسیسههای زیادی روبهرو شد. شکست مجلس در تبریز عمدتاً ناشی از دسایس مجتهد اصلی شهر و مخالفت بیامان برخی بازاریان محلی بود.
علت اصلی شکست، در ماهیت حکومت استبدادی و فاسدی ریشه داشت که نمیتوانست هیچگونه اقدام خودمختارانهیی را مجاز بشمارد.
عدم امنیت بازرگانان باعث شده بود که بسیاری از تجار شاخص، با پذیرش تابعیت روسیه یا بریتانیا درصدد کسب حمایت یکی از دو قدرت رقیب مسلط در ایران برآمدند. همچنین بخش قابل توجهی از ثروت خودشان را در سرزمینهای بیگانه نگاه میداشتند.
گروههای بازرگانان
بازرگانان که اولین حرکتهای جنبش مشروطه را شروع کردند دو گروه بودند. یکی صنف تاجرهای سنتی سابق، که حرفهشان داد و ستد کالا بود. دوم سرمایهدارانی که با تأسیسات اقتصاد صنعتی جدید آشنایی داشتند. و دنبال فعالیت وسیع اقتصادی مثل سرمایهگذاری در صنعت تولیدی و بانکداری و ایجاد شرکتهای تجارتی و صنعتی بودند. در آن زمان شرکتهای مختلف بازرگانی بهوسیله بازرگانان تأسیس شده بود. مثلاً یکی از آنها شرکت بزرگ صنعتی «اسلامیه» بود که از سال ۱۲۷۶ به وجود آمده بود.
ایدئولوژی نهضت مشروطیت: ص ۱۴۹: «شرکت اسلامیه، بهمنظور ترقی صنایع داخلی به وسیلهی حاجی میرزاسلیمانخان شیرازی در اصفهان تشکیل شد؛ سرمایهاش یکصد و پنجاه هزار تومان بود که به پانزده هزار سهم ده تومانی تقسیم شده بود. از همین قبیل است شرکت امتعهی ایران که در ۱۳۱۸ (۱۲۷۸ شمسی) به وجودآمد».
در میان بازرگانان، افراد جهاندیده و روشنفکر، و حتی افراد مترقی و معتقد به ضرورت ایجاد تغییرات ریشهیی در جامعه فئودالی وجود داشتند؛ بهطوریکه میان این طبقه و روشنفکران جامعه پیوند فکری و عملی برقرار بود.
ناامنی بازرگانان و فشار بر آنان یک عامل واقعی مخالفت آنان با طرح اصلاح مالی دولت بود، اما از آنجا که سیاستهای اقتصادی حکومت به نفع روسیه و بازرگانی وتجارت روسیه بود، انگلیس و تجاری که بازرگانیشان در ارتباط با انگلیس بود هم، به مخالفت بازرگانان با حکومت و سیاستهای آن دامن میزدند.
با چنین پیشینهای، میتوان درک کرد که وقتی بحران اقتصادی و اجتماعی کشور در سالهای دهه ۱۲۸۰ اوج گرفت و قدرت استبداد فئودالی تضعیف شد، و شکایتهای بازرگانان از سیاست جانبدارانهی دولت به نفع روسیه بالا گرفت، در نهایت، شخص شاه، ناچار به دعوت آنان یعنی تجار به دربار و شنیدن حرفهای آنها میشد.
شکایت بازرگانان از موسیو نوز
در فروردینماه ۱۲۸۴، بازرگانان در نامهیی به عین الدوله، از ستمگریهای موسیو نوز و همدستانش شکایت کردند.
تاریخ بیداری ایرانیان ناظمالاسلام کرمانی: ص۲۹۳: «۲۲ صفر۱۳۲۳، یک راپورت خوانده شد که جمعی از تجار پناه بردهاند به زاویهی مقدسه حضرت عبدالعظیم و میگویند: موسیو نوز بلژیکی که رئیس گمرک ایران و مستخدم سلطان است، زیاده از آنچه تعرفهی گمرکی قرارداده است از مالالتجاره اخذ میکند و عمالش در سرحدات احجافات فوقالطاقه و خلاق قانونی وارد میآورند. عینالدوله… جوابی به تجار نمیدهد، تا آن که آخرین عریضهی تجار به توسط سعدالدوله، در خصوص شکایت از نوز دادند، عینالدوله نخوانده جواب داد، این لوطیبازیها چیست که تجار میکنند؟ تمامشان را دهنهی توپ میگذارم!».
اما برخلاف تصور و آرزوی عینالدوله، حاکمیت استبدادی دیگر آن هیبت و قدرت زمان ناصرالدینشاه را نداشت که بتواند به چنین اقدامات قدرقدرتمأبانه دست بزند. به همین دلیل، ادامه ماجرا به نشست در دربار میکشد.
مظفرالدینشاه بهدرخواست سعدالدوله وزیر تجارت، نشستی در دربار تشکیل داد که در آن هفت نفر از سران بازرگانان حاضر شدند. از رجال درباری هم چند نفری حاضر بودند. موسیو نوز را حاضر کردند.
تاریخ بیداری ایرانیان ناظمالاسلام کرمانی: ص ۲۹۳: «یک نفر از تجار چند قطعه پارچه بهعنوان نمونه در دست گرفته، آن محلی را که رئیس گمرک سرحد مْهر کرده و تعیین گمرک آن پارچه را نوشته به زیر دست خود گرفته طرف دیگر آن پارچه را به نوز نشان داد و گفت گمرک این پارچه چه قدر است؟ نوز نگاهی به آن کرده و نظر به کتابچه نموده و گفت این پارچه مثلاً سی شاهی است… چند پارچه را نشان داد، به حدی معین جواب داد، بعد تجارمْهر و خط رئیس محل را ارائه کردند که خیلی تفاوت داشت. مثلاً دو هزار را بیست و پنج هزار، و سی شاهی را دو تومان و هفت هزار را هفت تومان به انواع مختلفه گمرک گرفته بودند. … در این اثنا کلمه رکیکی از دهان نوز بیرون آمد که در این مملکت به آن فحش میگویند».
طبیعی بود که وقتی شاه و دربار طرف روسیه و عامل آن یعنی نوز را میگرفتند، این پادرمیانی به نتیجه نرسد این بود که بازرگانان تصمیم به بستن بازار گرفتند.
بستن بازار و بست نشستن در عبدالعظیم
مشروطه کسروی: ص۵۱: «روز پنجم اردیبهشت (سال ۸۴) تیمچهها و کاروانسراها و بازار بزازان بسته شد و بازرگانان و بزازان و دیگران به عبدالعظیم پناهیدند. از سران اینان، یکی حاجی محمداسماعیل مغازهیی، و دیگری حاجی علی شالفروش میبود. اینان با بهبهانی و طباطبایی بیپیوستگی نبودند».
این که بلافاصله بعد از جلسه با شاه و تصمیم بازرگانان به بستن بازارها، همهی کاروانسراها و بازارها بسته میشد، خود نشانهی تشکلی گسترده از بازرگانان و بازاریان هست. و نشان میدهد که این تشکل، شخصیتهایی مثل بهبهانی و طباطبایی را هم سمت و سو میدهند و این مجموعه است که جریانهای را به پیش میبرد.
عینالدوله صدراعظم، برای ارعاب مردم و فرونشاندن آشوب، به سختگیری و فشار بیشتر روی آورد. این خود باعث شد که بست نشستن بازرگانان در حضرت عبدالعظیم، مایهی جوش و خروش عمومی گردد. نمایندهی روزنامه حبلالمتین نیز نزد آنان رفته و گزارشی از خواستهای آنان در روزنامه منتشر کرد. خواستههای آنان به تمامی، درخواستهای اقتصادی بود.
تاریخ مشروطه کسروی ص۵۱: «اینان سه سخن میگفتند: ۱-آن که از تعرفهی گمرکی نوین گله کرده و زیانهای آن را به کشور و بازرگانی میشمردند. ۲- از ستمگری کارکنان گمرک و از پولهای فزونی که از بازرگانان گرفته میشد مینالیدند، ۳- بدخواهیهای نوز را باز نموده و برداشتن او را میخواستند».
مظفرالدینشاه در هنگامه این اعتراضها، به بهانهی کسالت مزاج و لزوم استفاده از آبهای معدنی، برای سومین بار در بهار۱۲۸۴ به اروپا سفر کرد.
تاثیر جنگ روسیه و ژاپن بر وقایع
در همان زمان بین روسیه و ژاپن هم جنگی بر سر تصاحب تسلط به بندری در جنوب استرالیا در جریان بود و عینالدوله به همهی این دلایل سعی کرد جلوی این سفر شاه را بگیرد اما موفق نشد. حتی اروپاییها هم نپذیرفته بودند که شاه را بهطور رسمی بپذیرند، با اینحال شاه گفت حاضرم بهطور غیررسمی به این سفر بروم. در آن سفر شصت و هشت نفر همراه شاه بودند و با وامی که از روسیه گرفته بودند مخارج این سفر که سومین سفر مظفرالدین شاه بود تأمین شد.
برای نیابت شاه، محمدعلی میرزا ولیعهد را از تبریز به تهران آوردند تا در پنج ماهه غیبت شاه، اداره امور را در دست بگیرد. محمدعلی میرزا ـنایبالسلطنهـ ، به این بهانه که شاه عازم اروپاست و پس از بازگشت به خواستهای آنان رسیدگی خواهد کرد، بست نشینان حضرت عبدالعظیم را پراکنده کرد.
مشروطه کسروی؛ ص۵۲: «از آنسوی چون محمدعلی میرزا میدانست پشتگرمی بازرگانان به بهبهانیست، خود به خانهی او رفت و از او هم دلجویی نمود. بدینسان شورش فروخوابید».
بهرغم توافق بهبهانی با ولیعهد برای جلوگیری از شورش مردم خشمگین که حکومت را آسیبپذیر میدیدند و کارد به استخوانشان رسیده بود، در نقاط مختلف کشور به شورشهایی دست میزدند. در این آشوبها بسیاری توسط حکومت دستگیر شدند. بهطوریکه مجموعه بازداشتشدگان در تهران و سایر شهرها از هزار تن بیشتر شد.
ایدئولوژی نهضت مشروطیت: «(از گزارش پریس به هاردینگ: «در آغاز ۱۳۲۳ (۱۲۸۴ شمسی) در تهران، شیراز، اصفهان و یزد، کمیتههایی تشکیل شد که افرادی را به ناحیههای مختلف گسیل دارند، و به مردم تعلیم سیاسی بدهند. بهعلاوه این نقشه در میان بود که با سفر شاه به فرنگستان، در سرتاسر کشور آشوب برپا دارند».
در همین سال که بحران اقتصادی سراسر کشور را فراگرفته بود و صداهای اعتراض از هر سو برمیخاست، یک رخداد خارجی به مردم ایران، روحیه و باور به نیروی خود برای پیروزی بخشید. در۱۴شهریور ۱۲۸۴ برابر با ۵سپتامبر ۱۹۰۵، خبر شکست روسیهی تزاری از یک کشور کوچک آسیایی طنین گستردهیی یافت، آن خبر روحیهبخش بود.
جنگ روسیه و ژاپن و شکست روسیه
جنگ روسیه و ژاپن، از جمله جنگهای استعماری بود. قدرتهای سرمایهداری، برای مواد خام، و بازار فروش کالای خود، به تعرض به سرزمینهای دیگر و ایجاد مستعمرات میپرداختند. در آن جنگ هم علت جنگ پیشرویهایی بود که روسیه در آسیای شرقی صورت داده بود که با نقشههای ژاپن که میخواست جاپای محکمی در سرزمینهای آسیایی داشته باشه، در تضاد بود.
اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، صحنهی جهان، صحنهی رقابت قدرتهای بزرگ و کشورهای سرمایهداری، برای افزودن هرچه بیشتر بر مستعمرات بود. روسیه بندر آرتور (اکنون بندر لوشان) را در ۱۸۹۸ از چین اجاره کرده بود. با این قصد که آن را به بندر اصلی آسیایی و مرکز نیروی دریایی روسیه در اقیانوس آرام تبدیل کند. روسیه نیروهایش را در جریان قیام بکسورها در سال ۱۹۰۰ در منچوری مستقر کرده بود. اما با اتحاد انگلیسی-ژاپنی در آنجا روبهرو شد. و متعهد شد که آن قلمرو را ترک کند. این تعهد اجرا نشد. نهایتاً در شب هشتم فوریه ۱۹۰۴، نیروی دریایی ژاپن حمله ناگهانی به پورت آرتور را انجام دادند و سپس ناوگان خسارت دیده روسیه را محاصره کردند. جنگ حدود هشت ماه به طول انجامید. و سرانجام در پنجم سپتامبر۱۹۰۵ با پیروزی ژاپن به پایان رسید. در معاهدهی پورتسموث (یا بندر اسموث) روسیه از ادعای خود در مورد بند آرتور دست کشید و از منچوری نیز عقب نشست. و کره را بهعنوان منطقهی نفوذ ژاپن بهرسمیت شناخت.
تاثیر شکست روسیه در روحیهی مردم
ایران در قرن بیستم: پان پیر دیگارو… : ص۲۵: «شکست ارتش تزاری از ژاپن، در پورت آرتور، در سپتامبر۱۹۰۵، نشان داد که یک کشور متجدد دارای رژیم پارلمانی مانند ژاپن میتواند پوزهی یک قدرت امپریالیست را بخاک بمالد».
برای مردم ایران، شکست روسیهی تزاری هم دلگرمکننده بود و هم مایهی امید. از یکطرف مردم از اینکه میدیدند مهمترین قدرت حامی استبداد قاجاری اینطور شکست خورده و ضعیف شده، مایه خوشحالیشان بود، از طرف دیگر به اینکه خودشان هم میتوانند استبداد فئودالی قاجار را به زیر بکشند، ایمان بیشتری پیدا میکردند.
ماجرای بانک استقراضی روسیه
نشانههای این روحیهگرفتن به زودی در حرکات اعتراضی مردم پیدا شد. در آذر ۱۲۸۴، یک حرکت مردم علیه بانک استقراضی روسیه در تهران، شاید نمودی از روحیه گرفتن مردم از تضعیف قدرت استعمارگر شمالی بود. در این شورش، مردم ساختمان بانک استقراضی روسیه را کاملاً ویران کردند.
از چند سال پیش بانک استقراضی روس قصد داشت در مرکز بازار تهران، در گورستان کهنهای در وسط بازار امیر، بنای بانک خود را برپا کند.
مشروطه کسروی: ص۵۵: «بانک، مستشارالتجار نامی را به میان میاندازند که آن زمین را بخرد. نخست به نزد طباطبایی میآیند، او پاسخ میدهد اینجا موقوفه است و گورستان مسلمانان است، و نتوان اینجا را خرید و نتوان مردگان را از زیر خاک بیرون ریخت. … چون از او نومید میشوند، به نزد حاجی شیخ فضلالله نوری میروند و او از فروش خودداری نمیکند و مدرسه و گورستان را به بهای هفتصد و پنجاه تومان به مستشارالتجار میفروشد».
وقتی بانک شروع به کندن زمین برای ساختمان میکند، چند جنازه از خاک بیرون میافته. همین بهانهیی به دست مخالفان برای راهانداختن شورشی علیه عینالدوله میدهد.
بلوای گورستان و ویران کردن ساختمان بانک روسیه
مشروطه کسروی: ص۵۵: «طباطبایی چند بار این گفتگو را به میان آورد و راستی آن بود که اینان از پیش آمد، فرصت جسته، میخواستند یک تکان دیگری به مردم دهند و گام دیگری در راه اندیشهی خود پیش روند».
در پیشبردن حرکتی علیه عینالدوله، و شورانیدن مردم، یک عنصر کارآمد، مصطفی آشتیانی، پسر میرزای آشتیانی بود که بیشتر از همه برای برانگیختن مخالفت با عینالدوله تلاش میکرد. چون یک مسجد و مدرسهای هم در کنار همان محل ساختمان بانک متعلق به این خاندان بود.
نقشهی شوراندن مردم علیه عینالدوله را بهبهانی و طباطبایی در خانهی همین آشتیانیها ریختند و طبق نقشه، واعظی بهنام شیخ محمد واعظ را به منبر فرستادند که با زمینه چینی، از مردم میخواهد که برای آخرین زیارت مردگانشان، به محل سرای بانک بروند و پس از آن چند هزار تن از مردم به بانک حمله کرده و ساختمان تازه ساخته شدهی بانک استقراضی روسیه را تماماً به ویرانه تبدیل میکنند.
مشروطه کسروی: ص ۵۷: «شور و هیاهوی شگفتی پدیدار گردید و کوتاه سخن آن که دو ساعت نکشید که همهی آن بنیاد را برانداختند و جز آجر و تیر و افزارهای پراکنده و درهم، نشانی از آن باز نگذاردند».
فاش شدن ماهیت شیخ فضلالله نوری
این اولین حرکت پیروزمندانهی مردم، در عینحال اولین صحنهای هم هست که در آن چهرهی شیخ فضلالله نوری بهعنوان یک آخوند طرفدار روس افشا میشد.
همه میدانستند که شیخ فضلالله نوری این زمین را به روسیه فروخته بوده. و این اولین باری بود که موضعگیریهای او در دفاع از منافع استبداد و استعمار روسیه برای مردم عیان شد و باعث بیآبرویی او در میان مردم هم شد. از طرف دیگر این حرکت مردم یک تهاجم از طرف آنها به عینالدوله محسوب میشد.
ادامه دارد...
مخالفت با اتحادیه تجار
این اتحادیه، کمی پس از تأسیس با مخالفت یکپارچه و قاطعانهی دو منبع قدرت مواجه شد: ۱- حکمرانان ایالات، ۲- روحانیت که قدرتش رو به ا فزایش بود.
اتحادیه بازرگانان، بهخصوص در تبریز که مهمترین شهر تجاری کشور بود، با موانع و دسیسههای زیادی روبهرو شد. شکست مجلس در تبریز عمدتاً ناشی از دسایس مجتهد اصلی شهر و مخالفت بیامان برخی بازاریان محلی بود.
علت اصلی شکست، در ماهیت حکومت استبدادی و فاسدی ریشه داشت که نمیتوانست هیچگونه اقدام خودمختارانهیی را مجاز بشمارد.
عدم امنیت بازرگانان باعث شده بود که بسیاری از تجار شاخص، با پذیرش تابعیت روسیه یا بریتانیا درصدد کسب حمایت یکی از دو قدرت رقیب مسلط در ایران برآمدند. همچنین بخش قابل توجهی از ثروت خودشان را در سرزمینهای بیگانه نگاه میداشتند.
گروههای بازرگانان
بازرگانان که اولین حرکتهای جنبش مشروطه را شروع کردند دو گروه بودند. یکی صنف تاجرهای سنتی سابق، که حرفهشان داد و ستد کالا بود. دوم سرمایهدارانی که با تأسیسات اقتصاد صنعتی جدید آشنایی داشتند. و دنبال فعالیت وسیع اقتصادی مثل سرمایهگذاری در صنعت تولیدی و بانکداری و ایجاد شرکتهای تجارتی و صنعتی بودند. در آن زمان شرکتهای مختلف بازرگانی بهوسیله بازرگانان تأسیس شده بود. مثلاً یکی از آنها شرکت بزرگ صنعتی «اسلامیه» بود که از سال ۱۲۷۶ به وجود آمده بود.
ایدئولوژی نهضت مشروطیت: ص ۱۴۹: «شرکت اسلامیه، بهمنظور ترقی صنایع داخلی به وسیلهی حاجی میرزاسلیمانخان شیرازی در اصفهان تشکیل شد؛ سرمایهاش یکصد و پنجاه هزار تومان بود که به پانزده هزار سهم ده تومانی تقسیم شده بود. از همین قبیل است شرکت امتعهی ایران که در ۱۳۱۸ (۱۲۷۸ شمسی) به وجودآمد».
در میان بازرگانان، افراد جهاندیده و روشنفکر، و حتی افراد مترقی و معتقد به ضرورت ایجاد تغییرات ریشهیی در جامعه فئودالی وجود داشتند؛ بهطوریکه میان این طبقه و روشنفکران جامعه پیوند فکری و عملی برقرار بود.
ناامنی بازرگانان و فشار بر آنان یک عامل واقعی مخالفت آنان با طرح اصلاح مالی دولت بود، اما از آنجا که سیاستهای اقتصادی حکومت به نفع روسیه و بازرگانی وتجارت روسیه بود، انگلیس و تجاری که بازرگانیشان در ارتباط با انگلیس بود هم، به مخالفت بازرگانان با حکومت و سیاستهای آن دامن میزدند.
با چنین پیشینهای، میتوان درک کرد که وقتی بحران اقتصادی و اجتماعی کشور در سالهای دهه ۱۲۸۰ اوج گرفت و قدرت استبداد فئودالی تضعیف شد، و شکایتهای بازرگانان از سیاست جانبدارانهی دولت به نفع روسیه بالا گرفت، در نهایت، شخص شاه، ناچار به دعوت آنان یعنی تجار به دربار و شنیدن حرفهای آنها میشد.
شکایت بازرگانان از موسیو نوز
در فروردینماه ۱۲۸۴، بازرگانان در نامهیی به عین الدوله، از ستمگریهای موسیو نوز و همدستانش شکایت کردند.
تاریخ بیداری ایرانیان ناظمالاسلام کرمانی: ص۲۹۳: «۲۲ صفر۱۳۲۳، یک راپورت خوانده شد که جمعی از تجار پناه بردهاند به زاویهی مقدسه حضرت عبدالعظیم و میگویند: موسیو نوز بلژیکی که رئیس گمرک ایران و مستخدم سلطان است، زیاده از آنچه تعرفهی گمرکی قرارداده است از مالالتجاره اخذ میکند و عمالش در سرحدات احجافات فوقالطاقه و خلاق قانونی وارد میآورند. عینالدوله… جوابی به تجار نمیدهد، تا آن که آخرین عریضهی تجار به توسط سعدالدوله، در خصوص شکایت از نوز دادند، عینالدوله نخوانده جواب داد، این لوطیبازیها چیست که تجار میکنند؟ تمامشان را دهنهی توپ میگذارم!».
اما برخلاف تصور و آرزوی عینالدوله، حاکمیت استبدادی دیگر آن هیبت و قدرت زمان ناصرالدینشاه را نداشت که بتواند به چنین اقدامات قدرقدرتمأبانه دست بزند. به همین دلیل، ادامه ماجرا به نشست در دربار میکشد.
مظفرالدینشاه بهدرخواست سعدالدوله وزیر تجارت، نشستی در دربار تشکیل داد که در آن هفت نفر از سران بازرگانان حاضر شدند. از رجال درباری هم چند نفری حاضر بودند. موسیو نوز را حاضر کردند.
تاریخ بیداری ایرانیان ناظمالاسلام کرمانی: ص ۲۹۳: «یک نفر از تجار چند قطعه پارچه بهعنوان نمونه در دست گرفته، آن محلی را که رئیس گمرک سرحد مْهر کرده و تعیین گمرک آن پارچه را نوشته به زیر دست خود گرفته طرف دیگر آن پارچه را به نوز نشان داد و گفت گمرک این پارچه چه قدر است؟ نوز نگاهی به آن کرده و نظر به کتابچه نموده و گفت این پارچه مثلاً سی شاهی است… چند پارچه را نشان داد، به حدی معین جواب داد، بعد تجارمْهر و خط رئیس محل را ارائه کردند که خیلی تفاوت داشت. مثلاً دو هزار را بیست و پنج هزار، و سی شاهی را دو تومان و هفت هزار را هفت تومان به انواع مختلفه گمرک گرفته بودند. … در این اثنا کلمه رکیکی از دهان نوز بیرون آمد که در این مملکت به آن فحش میگویند».
طبیعی بود که وقتی شاه و دربار طرف روسیه و عامل آن یعنی نوز را میگرفتند، این پادرمیانی به نتیجه نرسد این بود که بازرگانان تصمیم به بستن بازار گرفتند.
بستن بازار و بست نشستن در عبدالعظیم
مشروطه کسروی: ص۵۱: «روز پنجم اردیبهشت (سال ۸۴) تیمچهها و کاروانسراها و بازار بزازان بسته شد و بازرگانان و بزازان و دیگران به عبدالعظیم پناهیدند. از سران اینان، یکی حاجی محمداسماعیل مغازهیی، و دیگری حاجی علی شالفروش میبود. اینان با بهبهانی و طباطبایی بیپیوستگی نبودند».
این که بلافاصله بعد از جلسه با شاه و تصمیم بازرگانان به بستن بازارها، همهی کاروانسراها و بازارها بسته میشد، خود نشانهی تشکلی گسترده از بازرگانان و بازاریان هست. و نشان میدهد که این تشکل، شخصیتهایی مثل بهبهانی و طباطبایی را هم سمت و سو میدهند و این مجموعه است که جریانهای را به پیش میبرد.
عینالدوله صدراعظم، برای ارعاب مردم و فرونشاندن آشوب، به سختگیری و فشار بیشتر روی آورد. این خود باعث شد که بست نشستن بازرگانان در حضرت عبدالعظیم، مایهی جوش و خروش عمومی گردد. نمایندهی روزنامه حبلالمتین نیز نزد آنان رفته و گزارشی از خواستهای آنان در روزنامه منتشر کرد. خواستههای آنان به تمامی، درخواستهای اقتصادی بود.
تاریخ مشروطه کسروی ص۵۱: «اینان سه سخن میگفتند: ۱-آن که از تعرفهی گمرکی نوین گله کرده و زیانهای آن را به کشور و بازرگانی میشمردند. ۲- از ستمگری کارکنان گمرک و از پولهای فزونی که از بازرگانان گرفته میشد مینالیدند، ۳- بدخواهیهای نوز را باز نموده و برداشتن او را میخواستند».
مظفرالدینشاه در هنگامه این اعتراضها، به بهانهی کسالت مزاج و لزوم استفاده از آبهای معدنی، برای سومین بار در بهار۱۲۸۴ به اروپا سفر کرد.
تاثیر جنگ روسیه و ژاپن بر وقایع
در همان زمان بین روسیه و ژاپن هم جنگی بر سر تصاحب تسلط به بندری در جنوب استرالیا در جریان بود و عینالدوله به همهی این دلایل سعی کرد جلوی این سفر شاه را بگیرد اما موفق نشد. حتی اروپاییها هم نپذیرفته بودند که شاه را بهطور رسمی بپذیرند، با اینحال شاه گفت حاضرم بهطور غیررسمی به این سفر بروم. در آن سفر شصت و هشت نفر همراه شاه بودند و با وامی که از روسیه گرفته بودند مخارج این سفر که سومین سفر مظفرالدین شاه بود تأمین شد.
برای نیابت شاه، محمدعلی میرزا ولیعهد را از تبریز به تهران آوردند تا در پنج ماهه غیبت شاه، اداره امور را در دست بگیرد. محمدعلی میرزا ـنایبالسلطنهـ ، به این بهانه که شاه عازم اروپاست و پس از بازگشت به خواستهای آنان رسیدگی خواهد کرد، بست نشینان حضرت عبدالعظیم را پراکنده کرد.
مشروطه کسروی؛ ص۵۲: «از آنسوی چون محمدعلی میرزا میدانست پشتگرمی بازرگانان به بهبهانیست، خود به خانهی او رفت و از او هم دلجویی نمود. بدینسان شورش فروخوابید».
بهرغم توافق بهبهانی با ولیعهد برای جلوگیری از شورش مردم خشمگین که حکومت را آسیبپذیر میدیدند و کارد به استخوانشان رسیده بود، در نقاط مختلف کشور به شورشهایی دست میزدند. در این آشوبها بسیاری توسط حکومت دستگیر شدند. بهطوریکه مجموعه بازداشتشدگان در تهران و سایر شهرها از هزار تن بیشتر شد.
ایدئولوژی نهضت مشروطیت: «(از گزارش پریس به هاردینگ: «در آغاز ۱۳۲۳ (۱۲۸۴ شمسی) در تهران، شیراز، اصفهان و یزد، کمیتههایی تشکیل شد که افرادی را به ناحیههای مختلف گسیل دارند، و به مردم تعلیم سیاسی بدهند. بهعلاوه این نقشه در میان بود که با سفر شاه به فرنگستان، در سرتاسر کشور آشوب برپا دارند».
در همین سال که بحران اقتصادی سراسر کشور را فراگرفته بود و صداهای اعتراض از هر سو برمیخاست، یک رخداد خارجی به مردم ایران، روحیه و باور به نیروی خود برای پیروزی بخشید. در۱۴شهریور ۱۲۸۴ برابر با ۵سپتامبر ۱۹۰۵، خبر شکست روسیهی تزاری از یک کشور کوچک آسیایی طنین گستردهیی یافت، آن خبر روحیهبخش بود.
جنگ روسیه و ژاپن و شکست روسیه
جنگ روسیه و ژاپن، از جمله جنگهای استعماری بود. قدرتهای سرمایهداری، برای مواد خام، و بازار فروش کالای خود، به تعرض به سرزمینهای دیگر و ایجاد مستعمرات میپرداختند. در آن جنگ هم علت جنگ پیشرویهایی بود که روسیه در آسیای شرقی صورت داده بود که با نقشههای ژاپن که میخواست جاپای محکمی در سرزمینهای آسیایی داشته باشه، در تضاد بود.
اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، صحنهی جهان، صحنهی رقابت قدرتهای بزرگ و کشورهای سرمایهداری، برای افزودن هرچه بیشتر بر مستعمرات بود. روسیه بندر آرتور (اکنون بندر لوشان) را در ۱۸۹۸ از چین اجاره کرده بود. با این قصد که آن را به بندر اصلی آسیایی و مرکز نیروی دریایی روسیه در اقیانوس آرام تبدیل کند. روسیه نیروهایش را در جریان قیام بکسورها در سال ۱۹۰۰ در منچوری مستقر کرده بود. اما با اتحاد انگلیسی-ژاپنی در آنجا روبهرو شد. و متعهد شد که آن قلمرو را ترک کند. این تعهد اجرا نشد. نهایتاً در شب هشتم فوریه ۱۹۰۴، نیروی دریایی ژاپن حمله ناگهانی به پورت آرتور را انجام دادند و سپس ناوگان خسارت دیده روسیه را محاصره کردند. جنگ حدود هشت ماه به طول انجامید. و سرانجام در پنجم سپتامبر۱۹۰۵ با پیروزی ژاپن به پایان رسید. در معاهدهی پورتسموث (یا بندر اسموث) روسیه از ادعای خود در مورد بند آرتور دست کشید و از منچوری نیز عقب نشست. و کره را بهعنوان منطقهی نفوذ ژاپن بهرسمیت شناخت.
تاثیر شکست روسیه در روحیهی مردم
ایران در قرن بیستم: پان پیر دیگارو… : ص۲۵: «شکست ارتش تزاری از ژاپن، در پورت آرتور، در سپتامبر۱۹۰۵، نشان داد که یک کشور متجدد دارای رژیم پارلمانی مانند ژاپن میتواند پوزهی یک قدرت امپریالیست را بخاک بمالد».
برای مردم ایران، شکست روسیهی تزاری هم دلگرمکننده بود و هم مایهی امید. از یکطرف مردم از اینکه میدیدند مهمترین قدرت حامی استبداد قاجاری اینطور شکست خورده و ضعیف شده، مایه خوشحالیشان بود، از طرف دیگر به اینکه خودشان هم میتوانند استبداد فئودالی قاجار را به زیر بکشند، ایمان بیشتری پیدا میکردند.
ماجرای بانک استقراضی روسیه
نشانههای این روحیهگرفتن به زودی در حرکات اعتراضی مردم پیدا شد. در آذر ۱۲۸۴، یک حرکت مردم علیه بانک استقراضی روسیه در تهران، شاید نمودی از روحیه گرفتن مردم از تضعیف قدرت استعمارگر شمالی بود. در این شورش، مردم ساختمان بانک استقراضی روسیه را کاملاً ویران کردند.
از چند سال پیش بانک استقراضی روس قصد داشت در مرکز بازار تهران، در گورستان کهنهای در وسط بازار امیر، بنای بانک خود را برپا کند.
مشروطه کسروی: ص۵۵: «بانک، مستشارالتجار نامی را به میان میاندازند که آن زمین را بخرد. نخست به نزد طباطبایی میآیند، او پاسخ میدهد اینجا موقوفه است و گورستان مسلمانان است، و نتوان اینجا را خرید و نتوان مردگان را از زیر خاک بیرون ریخت. … چون از او نومید میشوند، به نزد حاجی شیخ فضلالله نوری میروند و او از فروش خودداری نمیکند و مدرسه و گورستان را به بهای هفتصد و پنجاه تومان به مستشارالتجار میفروشد».
وقتی بانک شروع به کندن زمین برای ساختمان میکند، چند جنازه از خاک بیرون میافته. همین بهانهیی به دست مخالفان برای راهانداختن شورشی علیه عینالدوله میدهد.
بلوای گورستان و ویران کردن ساختمان بانک روسیه
مشروطه کسروی: ص۵۵: «طباطبایی چند بار این گفتگو را به میان آورد و راستی آن بود که اینان از پیش آمد، فرصت جسته، میخواستند یک تکان دیگری به مردم دهند و گام دیگری در راه اندیشهی خود پیش روند».
در پیشبردن حرکتی علیه عینالدوله، و شورانیدن مردم، یک عنصر کارآمد، مصطفی آشتیانی، پسر میرزای آشتیانی بود که بیشتر از همه برای برانگیختن مخالفت با عینالدوله تلاش میکرد. چون یک مسجد و مدرسهای هم در کنار همان محل ساختمان بانک متعلق به این خاندان بود.
نقشهی شوراندن مردم علیه عینالدوله را بهبهانی و طباطبایی در خانهی همین آشتیانیها ریختند و طبق نقشه، واعظی بهنام شیخ محمد واعظ را به منبر فرستادند که با زمینه چینی، از مردم میخواهد که برای آخرین زیارت مردگانشان، به محل سرای بانک بروند و پس از آن چند هزار تن از مردم به بانک حمله کرده و ساختمان تازه ساخته شدهی بانک استقراضی روسیه را تماماً به ویرانه تبدیل میکنند.
مشروطه کسروی: ص ۵۷: «شور و هیاهوی شگفتی پدیدار گردید و کوتاه سخن آن که دو ساعت نکشید که همهی آن بنیاد را برانداختند و جز آجر و تیر و افزارهای پراکنده و درهم، نشانی از آن باز نگذاردند».
فاش شدن ماهیت شیخ فضلالله نوری
این اولین حرکت پیروزمندانهی مردم، در عینحال اولین صحنهای هم هست که در آن چهرهی شیخ فضلالله نوری بهعنوان یک آخوند طرفدار روس افشا میشد.
همه میدانستند که شیخ فضلالله نوری این زمین را به روسیه فروخته بوده. و این اولین باری بود که موضعگیریهای او در دفاع از منافع استبداد و استعمار روسیه برای مردم عیان شد و باعث بیآبرویی او در میان مردم هم شد. از طرف دیگر این حرکت مردم یک تهاجم از طرف آنها به عینالدوله محسوب میشد.
ادامه دارد...
سایر قسمتهای همین مطلب: