زنان مشروطه
خاطرات حاج سیاح: «در زندانهای دولتی از زنان مبارز کم نبودند».
کتاب اختناق در ایران - ویلیام مورگان شوستر: «از سال ۱۹۰۷(۱۲۸۵شمسی)، زنان ایران تقریباً به مترقیترین، اگر نگوییم رادیکالترین،
زنان جهان تبدیل شدهاند».
تاثیرگذاری و محرومیت زنان از انقلاب
ترانه زنان در دوران مشروطیت:
مرمرا هیچ گنه نیست بهجز آن که زنم زین گناه است که تا زندهام اندر کفنم
من سیهپوشم و تا این سیه از تن نکَنم تو سیهبختی و بدبخت، چو بخت تو منم
در سلسله نوشتار آزادی آرمان صد ساله، ضمن شرح وقایع انقلاب مشروطیت، مبارزات
زنان میهنمان در انقلاب مشروطیت ایران را، تا تشکیل مجلس و تصویب قانون اساسی شرح
دادیم. از جمله نوشتیم:
زنان بهعنوان بخشی از جامعهی استعمار شده و ستمزده، در همهی شورشها، نقش
داشتهاند. و هر جا که خشمی شعله کشیده، زنان بر کنار نایستاده بودهاند! و دیدیم که
از شورش تنباکو، در سال۱۲۷۰که وقتی در اوج
اعتراضات، امینالسلطان، تلاش کرد شورش را بخواباند، صدها زن به او تهاجم کرده و
نگذاشتند کسی تسلیم شود و بعد هم در شورشی به رهبری زینبباجی، گروهی از زنان با
اسلحه مانع از باز شدن بازار شدند.
همچنین دیدیم که در شورش تبریز در سال ۱۲۷۴زنان در اعتراض به احتکار گندم توسط مجتهد شهر و عمال ولیعهد نقش
تعیینکننده داشتند. همچنین در نوشتارهای گذشته از چهرههای روشنفکر و شجاع زنان
در عصر قاجار یاد کردیم، از جمله از بیبیخانم استرآبادی که مؤسس نخستین مدرسهی دخترانه
در تهران در سال ۱۲۸۶بود، و از زرین تاج،
معروف به قرهیالعین که بهرغم ممنوعیتهای مرتجعان، در سخنرانیهایش
فرهنگ منحط حاکم را مورد انتقاد قرار میداد.
در این شماره و در شمارههای پایانی این سلسله گفتار، ضمن اشاره به برخی از
نکات بیاننشده از جنبش زنان صدر مشروطه، به شرح ادامهی مبارزات زنان از تشکیل مجلس
به بعد خواهیم پرداخت.
زنان پیشرو در مشروطیت
مبارزه زنان برای کسب حقوق اجتماعیشان، در حاکمیت استبدادی با مشکلات بسیار
بیشتری نسبت به مبارزه مردان روبهرو بود. چرا که فرهنگ جامعه، فرهنگ مردسالار بود
و ملایان مرتجع، سدهای عقیدتی بسیار محکمی بر افکار کشیده بودند. تنها صداهایی که
حقوق زن را مطرح و از آن دفاع میکرد، برخی روشنفکران آستانهی جنبش مشروطهخواهی،
مثل میرزا آقاخان کرمانی و ملکم خان و یوسف خان اعتصامالملک بودند. رساله تربیت نسوان
ترجمه و نگارش میرزایوسفخان اعتصامالملک(پدر پروین اعتصامی) یکی از این قبیل مقالات
بود که در سال ۱۲۸۶به چاپ رسید. در میان
زنان نیز برخی چهرههای اندکشمار، همچون تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه به دفاع
از حقوق زنان پرداخته بودند.
تاجالسلطنه
ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران ـ فریدون آدمیت - ص ۴۲۶: «خاطرات تاجالسلطنه منعکسکنندهی هشیاری تازهیی است نسبت به مقام
اجتماعی زن در اوان مشروطهخواهی. تاجالسلطنه... زن درسخواندهی روشناندیش در این
مقوله سخن میراند که: «آدمی آزاد و مختار خلق شده، و دلیلی ندارد که محکوم به حکم
دیگری باشد، بلکه مقام انسانیاش ایجاب میکند که در حریّت و آزادی طبیعی زندگی کند».
تاجالسلطنه نظریات پیشرفتهای درباره وضعیت جامعه و بهخصوص زنان داشت. او از
میرزا رضا کرمانی، ضارب پدرش هم حمایت کرد.
اما با شروع اعتراضات و شورشهای جنبش مشروطه ما از همان آغاز، شاهد حضور زنان
هستیم. حضوری که ابتدا با پشتیبانی فعال از انقلاب، در شکل کمکهای مالی و
برانگیختن احساسات میهنپرستانه بارز شد و بتدریج به شرکت در راهپیماییها و پس از
آن شرکت مسلحانه در برشهای حساس و خطیر جنبش انجامید. زنان پیشگام در مبارزه به
تدریج به تشکیل شوراها و انجمنهای پنهانی و نیمهپنهانی همت گماشتند و تلاشهای
نسبتاً سازمانیافتهای را برای دستیابی به آزادی آغاز کردند.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان
پس از استقرار مشروطیت و تشکیل مجلس اول، زنانی که وارد مبارزه شده بودند، در
هر گوشه از کشور انجمنهایی تشکیل دادند.
فهرست شماری از انجمنهای تشکیل شده توسط زنان آگاه و مبارز از این قرار است:
- انجمن غیبی زنان: تأسیس در سال ۱۲۸۶
- انجمن آزادی زنان: تأسیس در سال ۱۲۸۶
- انجمن ملی زنان: تأسیس در سال ۱۲۸۸
- انجمن نسوان: تأسیس در سال ۱۲۸۹
- انجمن مخدرات وطن: تأسیس در سال ۱۲۸۹
- شرکت خیریه خواتین ایران و انجمن خواتین ایران: تأسیس در ۱۲۸۹
- اتحادیهی نسوان
- انجمن همت خواتین
- هیأت خواتین مرکزی
- هیأت نسوان در اصفهان
- جمعیت نسوان وطنخواه: تأسیس در ۱۳۰۱
- کمیته زنان
- سازمان زنان اصفهان
- مجمع انقلاب زنان
پشتیبانی از طرحهای مترقی
یک نمونهی از فعالیت این انجمنهای زنان پس از تشکیل مجلس شورا، تشویق مجلس
به تأسیس بانک ملی برای اولین بار در میهنمان بود. در پاییز ۱۲۸۵دولت برای بار سوم قصد وامگرفتن داشت و در این باره با دولتهای
روس و انگلیس درِ گفتگو را باز کرده بود. وقتی در آبانماه، دولت لایحهی استقراض از
دولت روس یا انگلیس را به مجلس برد، ترقیخواهان مجلس ایجاد بانک ملی را پیشنهاد
کردند.
یکی از عواملی که مجلس را به ایجاد بانک ملی مصمم کرد، زنان بودند که با
تأمین مالی و گردآوری سرمایهی اولیه، مجلسیان را به ایجاد بانک تشویق کردند. با کمک
زنان یک میلیون تومان در تهران برای سرمایهی اولیهی بانک فراهم شد. از اینگونه
پیشتازی زنان در برشهای حساس تاریخ مشروطه، چه در زمان جنبش تنباکو و چه در شروع
جنبش مشروطه و تعطیلکردن بازارها کم نبود.
پشتیبانی قوی در صحنه نبرد
از همیاری مالی زنان در انقلاب مشروطه، در دورههای دیگر نیز یاد شده. بهنوشتهی
ناظمالاسلام کرمانی در تاریخ بیداری ایرانیان زمانی که مبارزان مشروطه برای تأمین
هزینههای مقاومت و خرید اسلحه با مشکل مالی مواجه میشدند، زنان با فداکاری و ایثار
و با فروختن جواهرات یا وسایل خانه، به کمک میآمدند. از جمله پس از فتح اصفهان به
دست سواران بختیاری، شماری از زنان زیورآلات خود را به انجمن ایالتی اصفهان پیشکش
کردند. در این میان، زنی کاسهای مسی را که تنها دارایی او بود به مشروطهخواهان
تقدیم نمود.
سهم زنان از انقلاب مشروطیت
اما بهرغم این جوششها و کوششهای زنان، قانونگذاران مجلس مشروطه، در قانون
انتخابات مصوب ۱۹۸۵زنان را از حق رأی
مطلقاً محروم دانستند.
مذاکرات مجلس شورای ملی در دورهی دوم ج ۳ص ۵۳۰:
«مادهی چهارم نظامنامهی انتخابات(مجلس مشروطه) زنان را در کنار مهجورین،
صِغار، متکدّیان و مرتکبین قتل و سرقت قرار داد و آنها را از حق رأی محروم ساخت.
طبق مادهی ۷نظامنامه، حق انتخاب
شدن نیز از ایشان سلب گردید».
البته در مجلس مشروطهی دوم، اصلاح نظامنامه در برنامهی کار نمایندگان مجلس دوم
قرار گرفت اما باز هم کمیسیون نظامنامه زنان را از حق برگزیده شدن و برگزیدن محروم
دانست.
این در حالی بود که مبارزه زنان در حدی بود که ناظران خارجی از آن همچون یک
پدیدهی بسیار شگفت سخن میگفتند:
کتاب اختناق در ایران - ویلیام مورگان شوستر: «از سال ۱۹۰۷(۱۲۸۵شمسی)، زنان ایران تقریباً به مترقیترین، اگر نگوییم رادیکالترین،
زنان جهان تبدیل شدهاند. اینکه این نکته ایدههای قرون و اعصار را درهممیپیچید
تفاوتی در (واقعیت) داستان نمیکند. اغراق نیست اگر گفته شود که بدون نیروی
قدرتمند اخلاقی این زنان، جنبش انقلابی که عاری از ستاره و کوتاه مدت بود، در همان
اوایل به یک اعتراض غیرسازمانیافته تبدیل میشد. زنان برای زنده نگاهداشتن روحیه
آزادی تلاش فراوانی کردند. آنها که خود از سرکوب مضاعف سیاسی و اجتماعی رنج میبردند،
بیشتر (از مردان) علاقه داشتند تا به ایجاد یک جنبش ملی دست بزنند. آنها در مبارزه
برای آزادی و بیان آن به شیوه مدرن، بسیاری از (بهظاهر) مقدسترین رسومات را که
سالها این جنس را در سرزمین ایران به بند کشیده بود، درنوردیدند».
زنان، خار چشم مرتجعین
برخی واپسگرایان در مجلس میپرسیدند: «آیا تشکیل انجمن زنان شرعاً صحیح است
یا خیر»؟ برخی ملایان گفتند: «در اصل نباید چنین انجمنی تشکیل شود. اما اگر زنان
اجتماع کردند و به مثل گفتند میخواهیم آشپزی یا خیاطی کنیم و یا منسوجات خارجه
نپوشیم، عیبی ندارد!».
ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران ـ فریدون آدمیت ص ۴۲۷: «زنان تأسیس مجلس ملی را مبارک باد گفتند. به پشتیبانی قانون بانک
ملی برخاستند؛ گروهی از آنان پنج هزار تومان برای سرمایهی بانک ملی به مجلس فرستادند
و نامهیی «از طرف نسوان در خصوص اقدام در تسهیل تحصیل و ترقی معارف دختران مملکت»
به مجلس رسید که در جلسهی رسمی خوانده شد… اما همین که «انجمن نسوان» برپا گشت سر
و صدا برپا شد».
رد توجیهات ارتجاعی در مورد زنان
(ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران ـ فریدون آدمیت ص ۴۲۸): نخستین نمایندهای که صرفاً از تشکیل انجمن زنان دفاع نمود وکیلالرعایا
بود که گفت: «اولاً باید معلوم شود که از بدو اسلام تاکنون، جمعشدن نسوان در یک
جا شرعاً ممنوع بوده یا نه؟ منتها اسم انجمن چیزی است که اصطلاح شد. چه ضرر دارد
که جمعی از نسوان دور هم جمع شده و از یکدیگر کسب اخلاق حسنه نمایند؟».
حتی مطبوعات پس از پیروزی مشروطه در اینباره که زنان در قانون انتخابات حق
رأی دادن یا برگزیده شدن نداشتند، سکوت کردند. اما زنان مأیوس نشده به جنبش خود
ادامه میدادند.
استیفای حقوق نقضشده
روز ۸دیماه ۱۲۸۵همزمان با امضای قانون اساسی توسط مظفرالدین شاه، یک عریضه زنان
که در نشریه مجلس شورا چاپ شده بود از دولت میخواست که به مشارکت زنان و امر
آموزش آنان همت گمارد و مسئولانه اقدام به تاًسیس مدارس دخترانه نماید.
اگر چه مجلس با این درخواست همراهی نکرد و در عوض اعلام داشت که زنان فقط حق
دارند آموزشی که آنان را برای «بچهداری»! و کارهای منزل آماده کند، دریافت کنند!
و به آنان سفارش کرد که در امور سیاسی و دولتی درگیر نشوند، اما زنان خودشان دست
بهکار شده، اقدام به ایجاد شبکهیی از انجمنهای گوناگون و بنیانگذاری مدارس
دخترانه و بیمارستان کردند.
” انجمن آزادی زنان” در اواخر سال ۱۲۸۵تشکیل شد. گروهی از زنان و مردان روشنفکر و برجسته در این انجمن
عضویت داشته و یا در آن شرکت میکردند. ”صدیقه دولتآبادی” و ”شمسالملوک
جواهرکلام” از اعضا و مؤسسان این انجمن بودند.
افتخارالسلطنه و تاجالسلطنه یا (توران) دختران روشنبین ناصرالدین شاه نیز
از اعضای انجمن آزادی زنان بودند. خودِ این، گسترش درجه بالایی از حضور زنان و
خواستهای مطرح آنها را در آن دوران نشان میدهد.
اتحادیهی غیبی نسوان
در سال ۱۲۸۵یک تشکل دیگر از زنان،
بهنام ”اتحادیهی غیبی نسوان” که یک سازمان مخفی بود بنیانگذاری شد. این اتحادیه
خود را سخنگوی تهیدستان جامعه میدانست و مواضع سرسختی در پیگیری خواستهای خود
داشت. این اتحادیه نمایندگان مجلس را در زمینهی رعایت حقوق مردم به چالش میکشید.
برای درک میزان فعالیت این انجمنها باید اشاره کنیم که در زمستان ۱۲۸۵، یک اجتماع زنان، ۱۰قطعنامه در
مورد تقاضای لغو تبعیض علیه زنان و امکان آموزش برای دختران صادر کرده بود. یکی از
این قطعنامهها خواستار حذف جهیزیه سنگین برای دختران شده و خواسته بودند مبالغی
که هزینهی تدارک جهیزیه میشود صرف آموزش دختران شود.
فراز دیگر مبارزات زنان، در زمان وادار کردن محمدعلیشاه و دولت به تصویب متمم
قانون اساسی بود. یک تلگراف از سوی انجمن ملی تبریز که به تهران مخابره شده، به
خروش زنان تبریز و درخواست ایستادگی بیشتر مجلس برای تصویب متمم قانون اساسی اشاره
دارد:
روزنامهی مجلس، سال اول، یکشنبه ۱۳ربیعالثانی
۱۳۲۵برابر با ۴خرداد ۱۲۸۶: «وضع و انقلاب شهر از
امروز صبح به تحریر نمیآید. تمامی اهل شهر در هیجان، حتی طایفه نسوان با بچههای
شیرخوار در مساجد محلات جمع، اهالی بیطاقتی و بیصبری به درجه اعلا رسانده، تسکین
و تسلی اهالی امکان ندارد. حق تعالی تفضل فرماید انجمن ملی تبریز».
اتحادیهی غیبی نسوان، نامهی بلندی به روزنامهی ندای وطن فرستاد و از نمایندگان
مجلس درخواست کرد که به سرعت متمم قانون اساسی را تصویب کنند و به بیسروسامانی کشور
خاتمه دهند. این اتحادیه تأکید کرده بود که اگر مجلسیان از عهدهی این کار برنمیآیند
استعفا کنند و کار مملکت را به زنان بسپارند.
انجمنهای نیمهسری زنان در نهضت مشروطه ـ ژانت آفاری: ص ۱۰۵: نامهی اتحادیهی غیبی نسوان به مجلس: «…بدون قانون امکان ندارد احدی
از شما اطاعت کند. چرا قانون به دست ما نمیدهید که هر کس در هر کجا هست تکلیف خود
را بداند؟».
فراگیری جنبش در شهرهای دیگر
مهدی ملکزاده در تاریخ انقلاب مشروطیت ایران (ج ۲ص ۲۶) تأکید میکند که غیر
از زنان تبریز و تهران، تشکلی از زنان شیراز نیز نامه نوشتند که اعیان و اشراف
مانع تدوین و تصویب قانون اساسی میشوند پس علیه آنان انقلاب کنید. اعتراض زنان
ماکو نیز به تأخیر در تدوین متمم قانون اساسی، بهاندازهای شدت یافت که اقبالالسلطنه
گماشتهی استبداد، شماری از آنان را به شهادت رساند. کشتار زنان ماکو اعتراض زنان
تهران و اصفهان را در پی داشت.
زنان ضمن پشتیبانی از مجلس نوبنیاد مشروطه، ملایان و جناحهای محافظهکار
مجلس را که بیم سازشکاریشان بر سر قانون اساسی میرفت به چالش میکشیدند.
جنگیدن برای عقبراندن استبداد صغیر
اما مهمترین دورانی که زنان در آن فداکاری و جانبازی کردند، دوران ایستادگی
تبریز در برابر استبداد صغیر بود.
به هنگام محاصره ۱۱ماهه تبریز، زنان این
شهر افزون بر به دوش داشتن اغلب کارهای پشتجبهه همچون تهیهی غذای و لباس مجاهدان،
پر کردن فشنگها، رساندن اخبار درگیریها به سنگرها، پخش شبنامه، و مداوای زخمیان خود
نیز در لباس مجاهدت در سنگرها بر ضدّ استبداد میجنگیدند.
محمدرضا عافیت - سردار ملی ستارخان - تبریز ص ۷۰: «یکی از این زنان میگوید: «در بحرانیترین روزهای قیام مجبور
بودیم برای رعایت اصول پنهانکاری «تکههای نان را زیر چادر به سنگر مجاهدان
برسانیم».
قیام آذربایجان و ستارخان ـ اسماعیل امیر جعفری، ص ۴۶۷: «یکی از این شیرزنان مبارز تبریز، عزتالحاجیه، مادر کلنل محمدتقیخان
پسیان بود. در بین زنان مبارز تبریز، زنانی از گیلان و کردستان نیز دیده میشدند».
در این زنان مبارز از دختران ۱۳ساله تا
زنان کهنسال ۶۰ساله به چشم میخورده
است.
ناظمالاسلام کرمانی ـ جلد ۲ص ۴۵۶: «زنان کشاورز روستاهای آذربایجان در حالی که نوزادان خود را بر
پشت بسته بودند اسلحه برداشته و دوشبهدوش مردان میجنگیدند».
زنان دیگری نیز برای خرید اسلحه کمک مالی میکردند و حتی از بذل جواهرات
زینتی و جهیزیه خود در راه پیشبرد انقلاب دریغی نداشتند. در روزهایی که محله دوهچی
در دست میرهاشم و دیگر حامیان استبداد قرار داشت، زنان دوهچی نامهیی به ستارخان
نوشته به انجمن حقیقت فرستادند. آنان از ستارخان خواستند که در زدودن کوی دوهچی
از وجود مستبدان شتاب کند.
شکایت و به یاری طلبیدن سردار ملی
روزنامه ترقی- نامه زنان دوهچی به ستارخان: «سیزین بیزیم باره میزده بیر
تدبیر گورمه مه نیز عیب دگیلمی؟ رحیم خانی و باشقلارینی قووا بیلدیگینیز حالدا
عجبا نه ایچون بیزلری.۵۰گون مدتینده(تبریز ده
انقلابین باشلاندیغی گوندن کچن دوره اشارهدیر). زنداندا کی کیمی ساخلاییر سینیز؟
گلیز بیزلری خلاص ایدیز، بیزیم هامی میزین محبتی سیز طرفده دیر».
«آیا از اینکه تاکنون فکری بهحال ما نکردهاید، احساس ناراحتی
نمیکنید؟ در حالی که شما میتوانید بهراحتی رحیمخان و دیگر دشمنان مشروطه را از
تبریز برانید. شگفتیآور نیست؟ که در طول پنجاه روز(مدتی که از شروع قیام تبریز میگذرد)
ما را از زندان مستبدان رهایی ندادهاید؟! بیایید ما را نجات دهید. ما همه طرفدار
شما هستیم».
زنان با لباس مردانه در صحنه جنگ
ستارخان تحت تأثیر نامهی زنان دوهچی حمله به دوهچی را پیش انداخت و نیروی
استبداد و ارتجاع را عقب راند و پرچم آزادی را در دوهچی به اهتزار درآورد. افزون
بر این، گروهی از زنان نیز در سنگرها میجنگیدند و از کشتهشدن هراسی به دل راه نمیدادند.
زنان و دخترانی بودند که در لباس مردانه میجنگیدند تا شناخته نشوند.
روزنامهی حبلالمتین: «در یکی از نبردهایی که بین اردوی انقلابی ستارخان با
لشکریان شاه رخ داد، بین کشتهشدگان انقلابیون جنازه ۲۰زن مشروطهطلب در لباس مردانه پیدا شده است».
یکی از مجاهدان را که از ناحیه پا زخمی شده بود، به انجمن حقیقت بردند؛
اما وقتی خواستند زخمش را درمان کنند اجازه نداد. ستارخان از سنگر به انجمن حقیقت
رفته به او گفت: «تو نباید بمیری. ما به نیروی تو نیاز داریم. چرا راضی نمیشوی
زخمت را مداوا کنند؟» آن مجاهد به آرامی گفت: «من یک زنم. نگذارید این راز آشکار
شود» ستارخان پدرانه گفت: «قیزیم من دیری اولاً اولاسن نیه دعوایه گئتدون = دخترم
من که هنوز زندهام، تو چرا به جنگ رفتی!». نوشتهاند نام این زنِ مجاهد تلّی
بوده است.
در شهریور ۱۲۸۶که عینالدوله به مردم
تبریز اتمامحجت داد و تهدید کرد که اگر تا ۴۸ساعت تسلیم نشوند، تبریز را با خاک یکسان خواهد کرد، کمیته زنان
تبریز در تلگرافی وضع نابسامان تبریز و خطری که مردم را تهدید میکرد را به کمیته زنان
ایرانی مقیم استانبول گزارش کرده و از آنها میخواهند افکار عمومی را به این امر
جلب کنند.
فعالیت بینالمللی زنان برای شکستن محاصره
تلگرام کمیته زنان ایرانی مقیم استانبول به ملکهی آلمان:
«علیاحضرت ملکه آگوستا ویکتوریا، قصر جدید (پوتسدام)،کمیته زنان
ایرانی در قسطنطنیه به نام خواهران خود در ایران آن علیاحضرت را فرامیخواند تا به
نام زنان و بشریت… با اعمال نفوذ… خویش، در دفاع از خواهران ما، به پایان دادن
جنایت و خونریزی وصفناپذیر در ایران و ظلم علیه خواهران ما توسط نیروی شاه اقدام
کنند»...
بیشک رنج و تلاش و مبارزه زنان تبریز یک عامل مهم در پیروزی مقاومت ۱۱ماهه مجاهدان به رهبری ستارخان بود. و همیشه رزم این زنان و عزم
آنها برای پایداری، به مردم و مجاهدان روحیهی ایستادگی تا پای جان میداد. و اینطور
بود که آن جنبش مقاومت کوچک، بر استبدادی که به استعمار روس هم اتکاء داشت پیروز شد.
روشنگری و آموزش زنان
در دوران مشروطهی دوم، انجمنها و تشکلهای بیشتری از زنان بنیان گذاشته شد
و روزنامههای مستقل زنان نیز بنیاد گذاشته شد.
زنان پیشتاز بر این باور بودند که نخستین گام ضروری برای ارتقاء وضعیت
اجتماعی زنان، افزایش سطح آگاهی جامعه است. امری که با بنیانگذاری مدارس و
انجمنهای زنان شدنی بود.
نخستین مدارس دخترانهی دولتی
نخستین مدرسهی دولتی که در تهران در سال ۱۲۸۶شمسی گشایش یافت، «دبستان دوشیزگان» بود که بهدست «بیبیخانم
وزیرف» بنیاد شد. مدارس دیگری بعداً به همت زنان روشنفکر گشایش یافتند. از جمله
مدرسهی «ترقی بنات» توسط «ماهرخ گوهرشناس»، «مدرسه ناموس» به کوشش طوبی آزموده و
مدارس «تربیت نسوان» و «دُرَّهیالمعالی».
در سال ۱۲۸۷که مدرسه دخترانه
"ناموس" به همت طوبی آزموده تأسیس شد، بسیاری از اطرافیان وی
تصورش را هم نمیکردند که این مدرسه بتواند حتی برای یک هفته دوام بیارورد.
چون آخوندها و مرتجعان آن زمان به سرکردگی شیخ فضلالله نوری با تأسیس مدارس
دخترانه مخالف بودند و همان مکتبخانههای کهن را برای آموزش دختران کافی میدانستند.
واپسگرایان فریاد میزدند که مدارس دخترانه کانون فساد است و گشایش مدارس
را با ترویج فحشا یکی میدانستند.
در اثر ایستادگی همین زنان روشنبین، پ۵۰مدرسهی دخترانه تا سال ۱۲۸۹در تهران
بنیاد شد. نشریه شکوفه در سال ۱۲۹۱فهرستی از ۶۳مدرسه دخترانه را در تهران منتشر کرد که حدود ۲۵۰۰دانشآموز داشتند. در این نشریه اعلام شده بود که از هر ۷دانشآموز تهرانی، یک نفر دختر است. مدارس دخترانه با انجمنهای
زنان ارتباط مستقیم داشتند.
در زمینهی فعالیتهای روشنگرانهی زنان نیز طی سالهای ۱۲۸۵تا ۱۲۹۵، سی(۳۰) زن روزنامهنگار به خانواده مطبوعات پیوستند و روزنامههای مستقل
زنان هم منتشر شد. این روزنامهها نقش قابل توجهی در روشن شدن افکار عموم، گسترش
انقلاب و طرح حقوق زن در جامعه داشت. هفتهنامهی دانش در سال ۱۲۸۹و شکوفه در سال ۱۲۹۱از اولین
انتشارات زنان بود.
انجمنها و تشکل زنان
اما در زمینهی بنیاد انجمنهای زنان، "انجمن مخدرات وطن" بهوسیله ۶۰تن از زنان فعال ایرانی در سال ۱۲۸۹پایهریزی شد. این انجمن با رهبران مشروطه همکاری داشته و نقش
شایانی را در راهاندازی تظاهرات در سال ۱۲۹۰بازی کردند.
اعضای این انجمن از طرح تحریم کالا و وام خارجی پشتیبانی کردند و به اقدامات
نیکوکارانهای مثل بنیانگذاری مدرسهی دخترانه و کلاسهای آموزش بزرگسالان و راهاندازی
یتیمخانهها دست زدند.
رئیس انجمن مخدرات وطن، "آغابیگم" دختر ” شیخ هادی نجمآبادی"
بود. "سکینه کنداشلو" مادر آغابیگم نیز در شمار زنان مبارز آن روزگار
بود. آغابیگم که مدرسهی دخترانهای نیز در جنوب تهران تأسیس کرده بود، در یکی از سخنرانیهای
خود حکومت را بهخاطر غفلت از پرداختن به مصالح ملت به باد انتقاد گرفت و خواستار
بهبود وضع اجتماعی زنان ایران گردید.
آغابیگم: «کشاکشی که ناشی از مسائل شخصی است شما وزیران و سایر مقامات کشور
را به جان هم انداخته است. محض خدا دست از این دشمنی بردارید و اندکی به آینده
دختران معصومتان فکر کنید و نگذارید که ایشان مانند دختران مصری و سودانی و قفقازی
بردهی این و آن گردند».
قیام زنان بر علیه استعمار برخلاف سازش دولت
صحنهی بارز دیگری که نقش فعال زنان را در جنبش مشروطه نشان میدهد، هنگامی بود
که استعمار روس اتمامحجتی به دولت ایران صادر نمود و تهدید کرد که در صورت
نپذیرفتن خواستهایش برای اخراج مستشار مالی، یعنی مورگان شوستر، ارتش تزاری به
اشغال تهران خواهد پرداخت. دولت با موضع ضعیفش قصد پذیرش این ننگ را داشت. اما زنان
قزوین درخواست کمک کردند. زنان اصفهان، آذربایجان و تهران از هر سو برخاستند و حتی
زنان هندی در همدردی با زنان ایرانی، صدا به اعتراض بلند کردند. سه تشکل بهنامهای
اتحادیهی نسوان، انجمن همت خواتین و هیأت خواتین مرکزی در جریان اتمامحجت روسیه در
۱۲۹۰نقش بهسزایی داشتند.
انجمنهای نیمهسری زنان در نهضت مشروطه ـ ژانت آفاری ص ۴۸: «در تهران حدود پنجاه
هزار نفر… به خیابانها ریختند. هزاران زن در حالی که میگریستند و برخی از آنها
کفن پوشیده بودند آمادگی خود را برای جنگ با روسیه و دفاع از کشور اعلام کردند».
انجمن مخدَرات وطن در ۹آذرماه ۱۲۹۰تظاهراتی با شرکت هزاران زن در مقابل مجلس برگزار کرد.
در تظاهرات گستردهیی که بهوسیله «انجمن مخدرات وطن» ترتیب یافته بود، شمار
زیادی از زنان با سخنرانیهای پرشور خود از استقلال و آزادی میهن دفاع کردند. یکی
از دختران دانشآموز بهنام زینت امین، با شور و حرارت این شعر را برای جمعیت
خواند:
«ای پسران پدر ناخـــــــــــلف مرگ به از زندگی بیشرف
زندگی آن است که باشد بهنام ور نبود زندگی، انسان حرام
تن که در او رگ نبود خاک بـــه خاک از این هیکل ناپــاک بـــــــه
آن که در او غیرت و ناموس هست کی به دلش وحشتی از روس هست؟
آن که بترسد گه سختی و جنگ نام وی البتـــــــه برآید بــــه ننـــگ
جنگ چو شیران و دلیران کنیم نام خود آرایش دوران کنـــــــــــیم».
گشودن میادین و سلحشوری زنان
بسیاری از زنان روی دیوارها و سکوها، برای مردم سخنرانی کردند و بر ضرورت
پایداری در برابر تهدیدهای روسیه تأکید کردند.
انجمنهای نیمهسری زنان در نهضت مشروطه ـ ژانت آفاری ص ۴۸: «زمانی که خبر تصمیم محرمانهی مجلس مبنی بر تسلیم در مقابل اتمامحجت
روسیه افشا شد، زنان به یک اقدام متهوّرانه دست زدند. شوستر این اقدام را اینگونه
توصیف کرده است: «سیصد زن محجوب ایرانی از خانههای خود بیرون ریختند و آهنگ
پارلمان کردند. بسیاری از ایشان با خود سلاح داشتند… سپس در برابر مجلس گرد آمدند
و خواستار ملاقات با رئیس مجلس گردیدند و در نتیجه تنی چند از ایشان به درون
پارلمان راه یافتند. و سلاحهای خود را به نمایش گذاشتند و پرده از چهره برگرفتند و
به رئیس مجلس اخطار کردند که “اگر لحظهای از اجرای وظایف خود غفلت ورزید نخست
همسران و پسران خود و سپس خود را از میان برمیداریم.“».
میتوان با قاطعیت گفت که بهخاطر تلاشهای این زنان شجاع بود که مجلس مشروطه
مدتها در برابر اتمامحجت متجاوزان پایداری کرد.
اگر چه انقلاب مشروطه به اهداف خود نرسید، ولی نقش آن از جمله در پیشبرد
جنبش زنان در ایران چشمگیر بود. بهویژه در دوران مشروطهی دوم، حقوق زنان به یک مسأله
مطرح در جامعه تبدیل شد.
نفی فرهنگ فئودالی و فعالیتهای اجتماعی زنان
انقلاب مشروطیت در تاریخ معاصر ایران زمینهی ورود زنان به عرصهی فعالیتهای
سیاسی و اجتماعی را فراهم کرد. بر اثر فعالیتها و تلاشهای زمان در جنبش مشروطه، موضوع
حقوق زنان که هیچ جایی در جامعه نداشت، بهعنوان یک خواسته آزادیخواهانه در جامعه به
ثبت رسید. با شکست استبداد فئودالی، دیدگاه ارتجاعی فئودالی که زن را موجودی پایینتر
از مرد میدید، ترک برداشته، راه ورود زنان به عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی
بهتدریج باز شد.
در شمارهی پایانی مشروطه به تأثیر انقلاب مشروطیت در جامعه و بهویژه به راهگشاییهایی
که در امر رهایی زنان و تحقق حقوق زنان صورت گرفت خواهیم پرداخت.
سایر قسمتهای همین مطلب: