مرجان با نام اصلی شهلا
صافی ضمیر (متولد ۱۳۲۷ در تهران- درگذشت در ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ در آمریکا) در خانوادهای
فرهنگی به دنیا آمد. پدرش یک مدیر در وزارت راه و مادرش معلم بود.
او پس از
تحصیلات ابتدایی و در حالی که نوجوانی بیش نبود، پس از نامنویسی برای مجریگری
برنامه کودکان از میان انبوهی از داوطلبان برای اینکار انتخاب شد و به عنوان یکی
از گویندگان برنامه کودک تلویزیون ملی ایران «ثابت پاسال» آغاز به کار کرد. مرجان
در همان زمان به تحصیل در زمینهی خبرنگاری و کار برای مجلهی اطلاعات کودکان روی آورد.
مرجان در سن ۲۱ سالگی با مهدی علی محمدی گوینده و دوبلور
رادیو ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام پوپک بود. مرجان در جوانی
وارد دنیای سینما شد. اولین فیلمی که مرجان در آن بازی کرد دنیای پرامید بود. نام
مرجان درهمین فیلم برایش انتخاب شد زیرا در آن زمان خانم شهلا ریاحی بازیگر سینما
و تئاتر ایران بسیار مشهور بود. مرجان پس از مدتی به دلیل محدودیتهایی که
همسرش برای او در کار هنری ایجاد میکرد از وی جدا شد و با فریدون ژورک، کارگردان
و تهیهکنندهی سینما ازدواج کرد.
مرجان پس از مدتی از کار بازیگری دلزده شد. او خود میگوید از
این که باید جای شخصیتهایی بازی میکردم که با ذات و خمیرهی من در تضاد بودند خشنود
نبودم. وی در سال ۱۳۵۴ با بابک بیات و پرویز مقصدی آشنا شد و به دلیل صدای زیبایش به
خواندن تشویق شد. اولین ترانهی او «دو دونه» ساختهی پرویز مقصدی، با تنظیم استاد
واروژان بود. او پس از آن ترانههای بسیاری اجرا کرد و به سرعت تبدیل به یکی
از خوانندگان محبوب ایران شد.
مرجان پس از انقلاب ضدسلطنتی همچون دیگر هنرمندان زن از
خواندن محروم شد. او در تیرماه ۱۳۶۱ به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران
دستگیر شد و اموالش ضبط گردید. مرجان سالها در زندان به سر برد. همبند شدن او با
زنان و دختران مجاهدین که در آن دوران اعدام شدند، تأثیری عمیق بر او گذاشت. مرجان
پس از آزادی از زندان، سرانجام در سال ۱۳۸۰ به همراه همسرش فریدون ژورک، کارگردان
و تهیهکننده سینما به آمریکا رفت. وی در آمریکا از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بود و در
جلسات شورای ملی مقاومت شرکت میکرد. همسر وی، فریدون ژورک، از هواداران سازمان
مجاهدین خلق ایران میباشد. مرجان در این سالها ترانههای اعتراضی و اجتماعی
زیادی اجرا کرد. او در شامگاه ۱۶ خرداد در اثر ایست قبلی در آمریکا درگذشت.
کودکی و نوجوانی مرجان
مرجان در جوانی
مرجان (شهلا صافی ضمیر) درسحرگاه بیست و سوم تیرماه ۱۳۲۷،
در بیمارستان ورجاوند، واقع در خیابان امیریه تهران، چشم به جهان گشود. پدرش «علی
صافی ضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از معلمان دبستانهای
ابتدایی بود. مرجان کودکی را در پناه خانواده و سرپرستی پدر و مادری آگاه سپری
کرد.
در مهرماه ۱۳۳۴ وارد دبستان «سرخوش»، واقع در محله امیریه
تهران شد. او پس از اتمام دوران ابتدایی و همزمان با حضور در دبیرستان الوند، واقع
در خیابان منیریه، با پدیده اعجابانگیز زمان خود، یعنی تلویزیون آشنا شد که آن
روزها عمومیت پیدا نکرده بود. این اتفاق او را به مسیری هدایت کرد که نهایتاً، به
شکوفایی استعدادهای نهفتهاش انجامید. مرجان خود در این باره مینویسد:
«آن روزها، خانهای که ما در آن اقامت داشتیم، تنها خانهای
بود که در کوچهی ما تلویزیون داشت و آنتنی روی بامش بود. این موضوع برای من و خواهر
کوچکترم، عامل فخر و غروری کودکانه، نسبت به همسالان محله شده بود. از این
تلویزیون، که الزاماً بایستی بعد از ظهرها پس از انجام تکالیف مدرسه به تماشایش مینشستیم،
برنامهای برای کودکان پخش میشد که مجری آن دختر خانمی بود، به نام «عباسه
امیرعلائی»، که من به شوق دیدنش بخشی از تکالیف مدرسه را در زنگهای تفریح کلاس
انجام میدادم. سالی گذشت و این مجری محبوب من، به لحاظ سنی ناچار به ترک برنامه
شد و من به تشویق مادرم برای گویندگی در این برنامه، که از طریق تلویزیون آگهی میشد،
نامنویسی کردم، خوشبختانه بخت یارم بود و از جمع کثیر داوطلبان این جایگزینی، من
انتخاب شدم.»
انتخاب مرجان به عنوان مجری برنامه کودک، و جلوه توانائی و
استعدادش در این رشته، راه را برای ورودش به مجله اطلاعات کودکان، در مقام اولین
خبرنگار نوجوان هموارکرد، و او را در عالم مطبوعات با بزرگانی هم چون بهرام افرهی،
پرویز قاضی سعید، منصور سپهروند و خسرو ذوالفقاری آشنا کرد.
مرجان برای ادامه تحصیل از کلاس نهم به بعد، خود را به
دبیرستان همایون، مقابل دانشگاه تهران منتقل کرد. او تا پایان تحصیلات دبیرستانی و
اخذ دیپلم، به خاطر فعالیتهایش در تلویزیون و مطبوعات، نه تنها در دبیرستان
همایون، بلکه درفضای آموزشی تهران، به موقعیتی ورای سن و سال خود دست یافته بود.
این موفقیتها برای او سکویی برای حرکت به جلو شد و او را به دنیای هنرهای نمایشی
و سپس موسیقی هدایت کرد.
مرجان در سینما
مرجان در سال ۱۳۴۸ وارد عرصه سینما شد. او شبی در یک
میهمانی خانوادگی، با محمد علی فردین و رضا کریمی، تهیهکننده سینما که از شرکای
استودیو مهرگان فیلم بود آشنا میشود. رضا کریمی که قصد داشت فیلمی به نام دنیای
پرامید را با کمک فردین بسازد. فردین در گفتگویی ایفای نقش اول زن را به مرجان
پیشنهاد میدهد. این فیلم اولین تجربهی بازیگری مرجان بود.
مرجان و زندهیاد بیک ایمانوردی
در فیلم دنیای پرامید که بر اساس فیلمنامهای از سعید
مطلبی در استودیو مهرگان تولید شد، فردین، تقی ظهوری، هوشنگ بهشتی و احمد قدکچیان
نیز ایفای نقش میکردند. با نمایش این فیلم مرجان به جمع ستارگان زن سینمای ایران
پیوست. مرجان در این فیلم بازی بسیار خوبی داشت و به همین دلیل پس از نمایش آن با
پیشنهادات بسیاری برای بازیگری مواجه شد. مهمترین فیلمهایی که وی در آنها بازی
کرد فیلم سکهی ماه به همراه ناصر ملک مطیعی و فردین بود. مرجان طی هشت سال در ۳۲ فیلم
ایفای نقش کرد. فیلم تکیه بر باد به کارگردانی همسرش فریدون ژورک، آخرین فیلم او
بود. این فیلم از معدود فیلمهای تولید شده پیش از انقلاب ضدسلطنتی است که پس از
انقلاب نیز مدتی در سینماهای تهران و چند مرکز استان نمایش داده شد. قسمتهایی از
این فیلم در شهر آبادان فیلمبرداری شده بود.
خوانندگی
مرجان درمصاحبه ای با مجله جوانان درسال ۱۳۵۴ میگوید:
«تصمیم برای ورود من به عالم موسیقی، شبی در ویلای ما در
متل قوی شمال گرفته شد. همکاری بابک بیات با همسرم فریدون ژورک، در زمینه موسیقی
متن فیلم، مناسبتی بود، که در یک تعطیلات آخر هفته چند روزی میهماندار بابک بیات،
و خانواده ایشان باشیم، شبی دور هم، بابک بیات گفت دریغ است که شنونده صدای بم و
گیرای من، تنها اقوام و خانواده باشند، تأیید و تشویق او، تلنگری شد، جهت بازشدن
باب گفتگوی بابک بیات با همسرم، برای آموزش و تعلیم من، تا فراگیری راز و
رمزخوانندگی.»
مرجان وارد عرصهی موسیقی شد
حاصل این تصمیم، دریک دوره کوتاه اما فشرده، منجر به تولید
ترانه ای میشود، به نام «دودونه»، کاری از «پرویز مقصدی» با تنظیم زیبائی از
«واروژان»، که اولین بار در برنامه صبح جمعه از رادیو ایران پخش شد و بسیاری را به
خود جذب کرد. مرجان در زمانی کمتر از دوسال، بیش از پانزده ترانه از ساختههای
پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، منوچهر چشم آذر، آرش سزاوار، تورج شعبان خانی، محمد
شمس و اریک ارکانت (تنظیم کننده و آهنگساز فرانسوی مقیم ایران) را اجرا کرد، که
مشهورترین آنها ترانهای به نام «کویر دل» است. این ترانه زیبا برداشتی از
یک ترانه فرانسوی، با اجرای بسیار زیبای «دالیدا» بود که مرجان به توصیه اریک و
تنظیم او، در تابستان ۱۳۵۶ اجرا کرد.
اریک آرکانت» یکی از پایهگذاران ارکستراسیون هارمونیک و از
بانیان تحول موزیک پاپ ایران در دههی پنجاه بود.
پخش ترانهی کویر دل از رادیو ایران، همزمان شد با انتشار
آلبومی از ترانههای او، که توسط کمپانی "سی بی اس"، تهیه شده
بود. به این ترتیب مرجان که ستاره ای محبوب سینمای ایران بود، به عنوان یک خواننده
موسیقی پاپ نیز به اوج محبوبیت و شهرت رسید. مرجان که به گفتهی خود با بازیگری به
دلیل روحیاتش دیگر میانهای نداشت، در مورد ورودش به عرصهی موسیقی میگفت:
«دودونه» اولین ترانهای بود که اجرا کردم، ساخته پرویز
مقصدی با تنظیمی از روان شاد واروژان. کمتر از دوسال، بیش از بیست ترانه خواندم و
سرخوش از هنر به عرصه موسیقی ایران قدم نهادم. حال دیگر خودم بودم، من بودم که
انتخاب میکردم چه بخوانم، نه اینکه انتخاب شوم چه کسی را بازی کنم. بعد از دو سال
صدایم در هیاهوی انقلاب گم شد و با کودتای آخوندی، بیست و سه سال، درسکوتی سنگین
به عزلت نشستم، چرا که از وطن خوانده بودم، ترانه ای ازعلیرضا میبدی با آهنگی از
شادروان عماد رام.
مرجان پس از انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۹ به رغم ممنوعیت
صدای زنان ترانهای با نام وطن را از علیرضا میبدی با آهنگ بسیار زیبایی از
شادروان عماد رام اجرا کرد. این ترانه منجر به دستگیری او برای
اولین بار شد، زیرا به طور خاص مضمونی اجتماعی و سیاسی داشت.
فعالیتهای سیاسی و دستگیری
مرجان اولین بار در سال ۱۳۵۹ به خاطر اجرای ترانهی وطن دستگیر
شد. او میگوید پاسداران در حمله به خانهاش ویولن پرویز یاحقی را شکستند و مدت یک
ماه به شکنجه و آزار او پرداختند. ترانه وطن با شعری از علیرضا میبدی و ساختهی عماد
رام یک ترانه میهنی بود. ویلای او پس از دستگیری ضبط شد و ممنوع از کار گشت. مرجان
دو سال پس از آزادی بار دیگر در تیرماه ۱۳۶۱ در خانهاش، واقع درخیابان پاسداران
به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و به زندان رفت. مرجان در
بند زنان با بسیاری از زندانیان سیاسی، به ویژه دختران و زنان مجاهد همبند و شاهد
شکنجه و اعدام بسیاری از آنها بود. امری که تأثیر عمیقی بر وی گذاشت. مرجان
خاطرات بسیاری از دوران زندان خود و مشاهداتش نقل کردهاست.
مرجان وهمسرش
خروج مرجان از ایران
مرجان در سال ۱۳۸۰، ناچار به خروج از کشور شد و به همراه
همسرش فریدون ژورک به آمریکا رفت.
مرجان دریکی از اجراهای خارج از کشور
مرجان در آمریکا نیز به فعالیتهای سیاسی ادامه داد و در
زمرهی هواداران سازمان مجاهدین خلق به همکاری با آنان پرداخت. اولین کار هنری او در
خارج از کشور خواندن ترانه ای بنام «رهایی» به مناسبت اعتراضهای مردمی، در ایران
بود، ملودی این آهنگ توسط مرجان، بر روی سرودهای از همسرش، فریدون ژورک، با تنظیم
پرویز رحمان پناه، ساخته شده بود. او برای اولین بار پس از ۲۶ سال سکوت، در اجتماع
بزرگ کنگرهی ایرانیان در واشینگتن دی سی حضور پیدا کرد و ترانهای را با نام رویش
ناگزیر بر اساس شعری از شهریار داور با آهنگسازی محمد شمس اجرا کرد.
مرجان در مصاحبه ای با مجله جوانان که درلس آنجلس منتشر میشود،
رسماً اعلام کرد که صدای من از این پس تا آزادی هم میهنان دربندم سلاح من است، و
ترجیح میدهم، این صدا را نه درکنسرتها که در کنواسیونهای مبارزاتی شورای ملی
مقاومت، علیه آخوندهای حاکم برکشورم به کار خواهم گرفت.
مرجان پس از آن دهها ترانه با همکاری هنرمندان مجاهدین خلق
اجرا و منتشر کرد. از جملهی آنها میتوان از ترانهی قدغن، وقت براندازی، چی بگم
(برای شهدای تظاهرات سراسری ایران)، ترانهی شهیدای شهر (اجرای مشترک)، پرچم و … نام
برد.
برنامه سیمای آزادی به مناسبت درگذشت مرجان هنرمند گرانقدر مردم و مقاومت ایران
مرجان در طول عمر هنری خود دهها ترانه پیش انقلاب اجرا
کردهاست. وی همچنین پس از انقلاب و سفر به آمریکا در همکاری با هنرمندان شورای
ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ترانههای مختلفی را اجرا نمودهاست.
ترانههای مرجان پیش از انقلاب
نام ترانه
|
ترانهسرا
|
آهنگساز
|
تنظیم
|
کویر دل
|
بهروز رضوی
|
ملودی ترکی
|
اریک
|
قصه
|
روحانگیز بنیادلو
|
اریک
|
اریک
|
گمشده
|
بهروز رضوی
|
فریبرز لاچینی
|
اریک
|
کی صدا کرد منو
|
آرش سزاوار
|
آرش سزاوار
|
اریک
|
من همینم
|
آرش سزاوار
|
پرویز مقصدی
|
اریک
|
سکهی ماه
|
وحید سالخورده
|
آرش سزاوار
|
اریک
|
خونه خالی
|
شهین حنانه
|
تورج شعبانخانی
|
اریک
|
پرندهی تنها
|
روحانگیز بنیاد لو
|
اریک
|
اریک
|
شوخ
|
اردلان سرفراز
|
فرید زلاند
|
منوچهر چشمآذر
|
قُمری
|
شهین حنانه
|
تورج شعبانخانی
|
اریک
|
تکیه بر باد
|
اردلان سرفراز
|
تورج شعبانخانی
|
اریک
|
جفت سلیمان
|
علی
حاتمی
|
مجتبی میرزاده
|
مجتبی میرزاده
|
تکیه بر باد
|
اردلان سرفراز
|
تورج شعبانخانی
|
اریک
|
گمشده
|
بهروز رضوی
|
فریبرز لاچینی
|
اریک ارکانت
|
سکهی ماه
|
حسین منزوی
|
آرش سزاوار
|
آرش سزاوار
|
من همینم
|
آرش سزاوار
|
پرویز مقصدی
|
پرویز مقصدی
|
حسود
|
آرش سزاوار
|
پرویز مقصدی
|
منوچهر چشمآذر
|
خونه خالی
|
شهین حنانه
|
تورج شعبانخانی
|
اریک
|
قمری
|
شهین حنانه
|
تورج شعبانخانی
|
تورج شعبانخانی
|
کی صدا کرد منو
|
آرش سزاوار
|
آرش سزاوار
|
اریک
|
دودونه
|
ابراهیم شکیبایی
|
پرویز مقصدی
|
واروژان
|
پرندهی تنها
|
روحانگیز بنیادلو
|
اریک ارکانت
|
اریک ارکانت
|
کویر دل
|
اردلان سرفراز
|
تورج شعبانخانی
|
اریک
|
شکسته - وطن
|
علیرضا میبدی
|
محمد
شمس
|
عماد رام
|
قصه
|
روحانگیز بنیادلو
|
اریک
|
اریک
|
شوخ
|
اردلان سرفراز
|
زولاند
|
منوچهر چشمآذر
|
جفت سلیمان
|
علی حاتمی
|
مجتبی میرزاده
|
مجتبی میرزاده
|
سوگند
|
تورج نگهبان
|
محمد شمس
|
محمد شمس
|
وطن
|
علیرضا میبدی
|
عماد رام
|
محمد شمس
|
ترانههای مرجان پس از انقلاب
نام ترانه
|
ترانهسرا
|
آهنگساز
|
تنظیم
|
رهایی
|
مرجان
|
پرویز رحمان پناه
|
|
رویش ناگزیر
|
شهریار دادور
|
محمد
شمس
|
محمد
شمس
|
قدغن
|
|||
وقت براندازی
|
|||
چی بگم
|
|||
میهنی میسازیم
|
|||
شهیدای شهر
|
|||
پرچم
|
|||
فریاد بی صدا
|
|||
وقت براندازی
|
|||
بی بهونه
|
|||
چشم به راه
|
|||
بیبهونه
|
|||
ریمیکس ترانههای قدیمی
|
|||
آرزو
|
|||
اعجاز
|
|||
اوین بگو
|
محمد شمس
|
درگذشت
مرجان، شهلا صافی ضمیر در شامگاه ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ در امریکا
در شهر لسآنجلس در بیمارستانی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
واکنشها به درگذشت مرجان
تلویزیون سیمای آزادی و شورای ملی مقاومت درگذشت او را
تسلیت گفتند. او از همراهان شورای ملی مقاومت بود.
پیام تسلیت مریم رجوی
سلام بر مرجان صدای شورش زن ایرانی در
برابر نظم ارتجاعی حاکم.
از درگذشت نابهنگام هنرمند محبوب ایران، مرجان عزیزم بسیار
متاثرم. قبل از او هم معصومه عزیزم، معصومه جوشقانی، از زندانیان همان زمان، پر
کشید.
سالهای پر درد و شکنجه و زندان مرجان در کنار زنان مقاوم و
مجاهد، روح آزاده و وجدان نا آرام او را به راهی نو برای آزادی مردم و میهنش سمت
داد.
در سالهای تبعید در کنار مجاهدین و
مقاومت ایران قرار گرفت و طی دو دهه با شور و اشتیاق و با صدای روحبخش و لطیفاش،
صدای دختران و زنان ستمدیده میهنمان شد و در میان اندوه شب با صدایش از روز خبر میداد
و روشنایی.
خانم مرجان در کنار مجاهدین اشرف۳- آلبانی
او با شورشاش بر آنچه که بود و هست، بر این حقیقت گواهی
داد که تعهد انسان به آزادی، بزرگترین سرمایه اوست و در دوران تاریک ارتجاع و
اختناق، هنرمند مردمی باید به این تعهد بزرگ بپیوندد.
براستی زنان هنرمندی مثل مرجان و مرضیه که به مبارزه و
مقاومت برخاستند، رنجهای زن ایرانی و خواست پرقدرت او برای رهایی را نمایندگی
کردند.
خواهر بسیار عزیزی را از دست دادم اما میدانم که خواهران
مجاهدش بهخصوص خواهران همبندش و دختران شورشگر ایرانی که برای آزادی بهپا میخیزند،
جای خالی او را پر خواهند کرد.
به آقای ژورک و خانواده محترمش، به همکاران هنری او، به
یکایک هنرمندان آزاده و جامعه هنرمندان ایران و به خانواده بزرگ مقاومت تسلیت میگویم.
مرجان عزیزم همیشه با ماست و سرود آزادی میخواند، سرودی که
قطعاً به حقیقت خواهد پیوست.
صدای مرجان، قدرت انتخاب و تعهدش به آزادی و مردم
ایران، نیروبخش فرزندان قیامآفرین این میهن بهویژه دختران شورشگر است. صدایی
که در فردای آزادی ایران هم، حاضر و همراه و طنینانداز خواهد بود.
صدای «شهیدای شهر»، «طنین زندهام هنوز، صدای من نمردهام،
شکستن سکوت یکهزاره در ۲۰۹»، سرود «وقت براندازی» و آوای «میهنی میسازیم»، بخشی
از وجدان غنی، لطیف و تسلیمناپذیر جامعه ایران است.
از یاد نمیبریم خروش او علیه آخوندهای حاکم را که «گیرم که
میزنی. گیرم که میکشی، با رویش ناگزیر جوانه چه میکنی. با جوجههای نشسته در
آشیانه چه میکنی؟»
و کلمات او خطاب به زن ایرانی از یاد نخواهد رفت که
«عزیزانم کمر همت ببندید و بهعنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه
باشید و به همت و قدرت خودتان باور داشته باشید».
سلام بر مرجان، او رستگار و جاودانه شد.
مراسم گرامیداشت مرجان، هنرمند محبوب مردم ایران در اشرف۳:
مراسم گرامیداشت مرجان، هنرمند محبوب مردم ایران در اشرف۳:
***
مهین و مسلم اسکندر فیلابی
پرواز بانوی هنرمند مرجان عزیز تمام ایرانیان آزادیخواه را در غم و اندوه فرو
برد.
مرجان هنرمندی سرشناس و محبوب بود اوهنرمندی متواضع ،فروتن وفعال در برابر
رژیم جنایتکار ملاها بود.
(مرجان ) که بعد از به گروگان گرفته شدن مردم توسط رژیم سفاک ملاها به معنی
واقعی از هنر در خدمت آزادی مردم استفاده کرد و سکوت نکرد.
او زندانی رژیم ضد ایرانی بود و در خارج از ایران چون غیر از سازمان پر
افتخار مجاهدین که در زندان رژیم با اعضای آنها آشنا بود وشورای ملی مقاومت گروه
دیگری را نیافت که برای آزادی ملک و ملت ایران مبارزه کنند
از طریق مقاومت ایران صدای مردم مظلوم ایران شد و به رسم عیاران برای یار مظلوم
و دشمن ظالم بودن صدای خود را بلند کرد.
درگذشت این یار صدیق وهنرمندمردمی ویار مظلومان را به همسرش آقای فریدون ژورک
و خانم مریم رجوی و آقای مسعود رجوی رهبران مقاومت سرفراز وتمام مجاهدان واعضائ
شورای ملی مقاومت ، اشرفی ها واشرف نشانها تسلیت عرض میکنیم ، روحش شاد ویادش
گرامی باد.
***
فیروزه اجاق و بهرام مودت
“ببین سرسبز و خوشرنگ و برومندم
ببین پر برگ و پر شاخ و تنومندم
اگرچه زخمی از کینِ تبرداران
ولیکن ریشه در خاکم
چونینم من ، شکوهمندم ”
باور درگذشت مرجان بسیار سخت و فقدان این زن هنرمند نیز بسیار اندوهگین هست.
از این نگاه جا دارد که با تاثر فراوان این ضایعه بزرگ و جانکاه را به ژورک
عزیز، خانم مریم رجوی، مجاهدین در اشرف ۳ ، اعضای شورای ملی مقاومت ، ملت ایران و
جامعه هنرمندان تسلیت عرض کنیم.
از نگاهی دیگر ولی جا دارد که به تاریخ مبارزه و مجاهدت زنان ایرانی و آنهم
با حضور مرجان افتخار کرد.
زن شجاعی که با گذر از شکوه و شهرت هنرپیشگی و خوانندگی ، شکنجه را هم در
مخوف ترین زندانهای خمینی تجربه کرد و با سربلندی با تولدی دیگر در تبعید ” …تو
خاک باغچه ریشه کردیم ، پا گرفتیم ” با همراهی همسر هنرمندش “ژورک ”
شکوفا شد.
و چه زیبا ” سرسبز و خوشرنگ” و ” پربرگ و پر شاخ ” چُونین شد و شکوهمند شد.
با درود بر مرجان ، ستاره درخشان هنر و مقاومت ایران زمین که با صدای
زیبا و رسای خود فریاد زنان تحت ستم و ظلم وطن خود شد و با جسارت بی
نظیر با پیام به جانیان و خیانتکاران رژیم دیکتاتور مذهبی آخوندها آواز سر
داد:
„ گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرندهای
پرواز را علامت ممنوع می زنی
با جوجه های نشسته در آشیانه چه میکنی؟ ”
با باور سخت اوجِ پرواز ” مرجان ” یقینا ملت ایران در فردای رهایی و
آزادی به درخشندگی این فرشته هنر و مقاومت در آسمان پر ستاره ایران زمین سلامی
دوباره خواهند داشت.
فیروزه اجاق
بهرام مودت
***
منوچهر ارسطوپور
مرجان جاودانه بود، جاودانه تر شد. هنرمند بزرگ مقاومت، انسان والا، یک شورشی
بزرگ که تا آخرین لحظه دست در دست شورشیان داشت.
هم چون مرضیه برای سرنگونی ایستاده و آواز خواند. پروازش بزرگ بود.
***
نصرالله اسماعیل زاده
مرجان عزیز، هنرمند مردم و مقاومت نا به هنگام از میان ما پر کشید.
او با ۴۰ سال مبارزه پیگیر در
راه آزادی مردم ایران در تاریخ مبارزات مردم ایران، مانا شد.
وقتی خبر را شنیدم قبول فقدان او برایم بسیار سنگین بود. چند بار با اندوهی
عمیق با خود گفتم:
دریغ که از حضور او در جلسات و دیدار ها محروم شدیم.؟دریغ که مردم و جوانان
شورشی و کانون های شورشی از شنیدن ترانه سرود های جدید او همراه با شورش هایشان
محروم شدند.دریغ که مقاومت از حضور و فعالیت های بیشتر او محروم شد.
با خود ترانه سرود« بنفشه در ۲۰۹» را زمزمه
می کنم.
همراه با آهنگ، توضیحات و مشاهدات او از مقاومت و ایستادگی میلیشیای مجاهد و خواهران
مجاهدش در شکنجه گاه اوین، همراه باعشق عمیقش و احساس افتخاری که از آنان
یاد می کرد، در ضمیرم مرور میشود.آهنگ «رفتی و بی تو دلم پر درده» را نجوا می کنم.
به ترانه سرود « براندازم» از هنرمند بی تکلف و خاکی مردم گوش می کنم.
با پخش این ترانه سرود و دیگر ترانه های خانم مرجان از سیمای آزادی و
رادیو مجاهد، مردم او را با خود خواهند داشت.
آری او همسنگر با مقاومت می خواند، او همراه با مردم و در میان مردم
در آهنگ «براندازم» فریاد های براندازم مردم را پژواک خواهد کرد. او
برای جوانان و کانون های شورشی همراه با
رزمشان، میخواند.
فقدان خانم مرجان را به آقای ژورک و خانواده او، به مبارزان راه آزادی و به
خانواده بزرگ مقاومت و خانم مریم رجوی تسلیت می گویم.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق و آرمان آزادی.
نصرالله اسماعیل زاده
***
نسرین سیفی
پرواز نابهنگام خانم مرجان، هنرمند آزاده و مبارز سرزمینمان را به آقای ژورک
همرزم عزیزمان، پوپک عزیز، رییس جمهور عزیزمان، خانم رجوی و مردم آزاده ایران از
صمیم قلب تسلیت عرض میکنم.
درست است که خواهر عزیزم خانم مرجان خیلی زود پر کشید و در میان ما نیست
ولی همانطور که در تمامی تظاهرات و گردهماییها مشتاقانه و با رویی همیشه
خندان و سرزنده حضور داشتند،
بدون شک در فردای آزادی میهنمان نیز حاضر خواهند بود.
نسرین سیفی
***
دکتر صوفی سعیدی
به آقاي ژورك، خانواده هنرمند مقاوم و مردمي مرجان عزيزم، و همچنين به
خانواده بزرگ مقاومت ايران در گذشت اين بانوي بزرگوار را تسليت مي گويم.
ياد و نام مرجان، در شمار هنرمندان بي بديل تاريخ، كه در راه مبارزه براي
آزادي وطن، از همه چيز گذشتند، جاودانه باقي خواهد ماند.
***
گیسو شاکری
مرجان عزیزم! رفتی و بی تو دلم پر درده!
چشممان با صد افسوس و درد، نصیب دیدنت را از دست داد اما، صدای گرم و منحصر
به فردت، با آن شخصیت مهربان، فروتن، ساده و دوست داشتنی، با ایستادگی همیشگی در
صحنه ی مبارزه و مقاومت مگر از یاد رفتنی است؟
این صدا و این ایستادگی توست که در تاریخ هنر مقاومت ایران ثبت خواهد شد و برای
همیشه باقی خواهد ماند. ثبت خواهد شد که چنین هنرمندی، در چه روزهای سختی، صدای
درد مردم سرزمینش بود.
به تعهد خود به عنوان یک هنرمند، برای آزادی مردم ستم دیده ی ایران لحظه ای
درنگ نکرد و تا بود با حضورش و صدایش، مبارز و مقاوم در برابر دیکتاتوری مذهبی
حاکم بر ایران ایستاد و همیشه در صحنه بود. با رفتن هنرمند عزیزی چون مرجان ستاره
ای دیگر به ستارگان آزادی و مقاومت این مردم رنج کشیده ی سرزمینمان اضافه شد.
با فریدون ژورک و دیگر اعضای خانواده ی عزیز مرجان با هنرمندان و اعضای
مقاومت با مردم ایران و صد البته با شما مریم عزیز و گرامی که همیشه یار و پشتیبان
هنرمندان مقاومت بوده اید، همدردم.
***
خسرو شهریاری
مقاومت، هنرمندی متعهد، خستگی ناپذیر، پر کوش و مهربان و یک دوست خوب و همیشه
در صحنه ی مبارزه را از دست داد.
چه غم انگیزو دردآور! هنرمندی که به مردم و آزادی تا لحظه آخر وفادار ماند و تعهد
هنر را به تمام و کمال، با حضور همیشگی و با صدایش و روی تمام صحنه ها، به
نمایش گذاشت.
نبودنش باور نکردنی است و جایش همیشه در دل آزادی خواهان و مقاومت زنده خواهد
ماند.
ستاره گان مقاومت و آزادی هرگز نمیمیرند.
تسلیت به فریدون ژورک هنرمند عزیز،تسلیت به مردم ایران،تسلیت به مقاومت،تسلیت
به هنرمندان متعهد و مبارز،و تسلیت به خانم رجوی گرامی!
خسرو شهریاری
امیر آرام:
مرجان،
خورشید آزادی بسوی آسمان پرواز کرد و به ابدیت پیوست
هنرمند، و مبارز بزرگ
چهل سال جنگ بیامان با رژیم جهل و جنون
این است هنر یک هنرمند متعهد و مسئول به ایران و ایرانی
نامش جاودان
یادش گرامی
عزیز پاکنژاد:
یادش گرامی: تسلیت به دوستداران آزادی و جامعه هنری ایران و بهویژه به آقای
فریدون ژورک.
جمشید پیمان:
با دردهایم
مرا آشتی میدهی
و خسته نمیشوی از این تکرار!
این خاکستر سرد میشود و بر باد میرود،
بی حضور هیمهای از جان ققنوس!
مرجان هنرمند بزرگ، آوای آزادی و مبارز صادق مقاومت ایران جاودانه شد.
جمشید پیمان
محمد حسین تسوجی:
با عمیقترین تسلیت به خانم رجوی و اعضای شورای ملی مقاومت بهخاطر درگذشت
خانم مرجان.
آهنگ رام:
خانم مرجان گرامی، مهربان و دوست داشتنی، هنرمند محبوب مردم جاودانه شد! نامش
در تاریخ آزادیخواهانه مردم نازنینمان و در هنر ایران عزیزمان تا جاودان زنده
خواهد ماند . یاد بسیار عزیزش گرامی باد!
فلور رام (صدودی)
با ناباوری از پرواز هنرمند محبوب مقاومت خانم مرجان که سالیان سال در مقابل
فاشیسم مذهبی جانانه ایستاد و نام خود را در زمره آزادیخواهان مردم ایران جاودانه
ساخت مطلع شدم، خدمت همه آزادیخواهان بهخصوص آقای ژورک عزیز و خانواده محترمشان
تسلیت عرض میکنم. فلور رام
مهدی سامع
مرجان عزیز بیخبر و نابهنگام رفت!
با اندوه فراوان مرجان ما را ترک کرد. او پس از یک عمل جراحی دچار ایست قلبی شد و این عارضه سخت و نابهنگام به او فرصت نداد تا بار دیگر «رویش ناگزیر جوانهها» و «بنفشه در ۲۰۹» را برای میلیونها ایرانی بخواند. بدون تردید مرجان یکی از هنرمندان پرکار و محبوب ایرانزمین با دهها کار هنری است. او با بازی در بیش از ۳۰فیلم نام خود را بهعنوان یکی از ستارگان با استعداد و درخشان سینمای ایران به ثبت رساند. زنده یاد مرجان با صدای دلنشین خود ترانههای بسیاری اجرا کرده که معروفترین زیباترین آن «کویر دل» است که پیش از انقلاب پخش شد.
به گمانم مهمترین و مردمیترین عمل مرجان، و همسر هنرمندش، آقای فریدون ژورک بالا بردن پرچم مبارزه و مقاومت علیه استبداد دینی و برای آزادی بود. هزینه این تصمیم جسورانه برای هر دو، زندان و شکنجه بود. مرجان و همسرش که از اوایل سال۱۳۵۹ به جمع هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران پیوسته بود، در ۱۶تیر ۱۳۶۱ بازداشت و تحت شکنجه قرار گرفت. مرجان و ژورک در سال۱۳۸۴ ایران را ترک کردند و در اولین فرصت به مقاومت سازمانیافته مردم ایران پیوستند، مرجان تا پایان عمر پُربارش در مبارزه برای سرنگونی استبداد مذهبی و تحقق آزادی پایداری کرد.
مرجان مهربان؛ «رفتی و بیتو دِلم پُر دَردِ»، هرگز نام و یادت و مبارزه پیگیرت فراموش نخواهد شد.
با اندوه فراوان فقدان بانو شهلا صافی ضمیر(مرجان) را به خانواده و آشنایان او، بهویژه به دوست عزیز فریدون ژورک، به جامعه هنرمندان ایران زمین، به فعالان جنبش مقاومت مردم ایران و به تمام آزادیخواهان تسلیت میگویم.
مهدی سامع
با اندوه فراوان مرجان ما را ترک کرد. او پس از یک عمل جراحی دچار ایست قلبی شد و این عارضه سخت و نابهنگام به او فرصت نداد تا بار دیگر «رویش ناگزیر جوانهها» و «بنفشه در ۲۰۹» را برای میلیونها ایرانی بخواند. بدون تردید مرجان یکی از هنرمندان پرکار و محبوب ایرانزمین با دهها کار هنری است. او با بازی در بیش از ۳۰فیلم نام خود را بهعنوان یکی از ستارگان با استعداد و درخشان سینمای ایران به ثبت رساند. زنده یاد مرجان با صدای دلنشین خود ترانههای بسیاری اجرا کرده که معروفترین زیباترین آن «کویر دل» است که پیش از انقلاب پخش شد.
به گمانم مهمترین و مردمیترین عمل مرجان، و همسر هنرمندش، آقای فریدون ژورک بالا بردن پرچم مبارزه و مقاومت علیه استبداد دینی و برای آزادی بود. هزینه این تصمیم جسورانه برای هر دو، زندان و شکنجه بود. مرجان و همسرش که از اوایل سال۱۳۵۹ به جمع هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران پیوسته بود، در ۱۶تیر ۱۳۶۱ بازداشت و تحت شکنجه قرار گرفت. مرجان و ژورک در سال۱۳۸۴ ایران را ترک کردند و در اولین فرصت به مقاومت سازمانیافته مردم ایران پیوستند، مرجان تا پایان عمر پُربارش در مبارزه برای سرنگونی استبداد مذهبی و تحقق آزادی پایداری کرد.
مرجان مهربان؛ «رفتی و بیتو دِلم پُر دَردِ»، هرگز نام و یادت و مبارزه پیگیرت فراموش نخواهد شد.
با اندوه فراوان فقدان بانو شهلا صافی ضمیر(مرجان) را به خانواده و آشنایان او، بهویژه به دوست عزیز فریدون ژورک، به جامعه هنرمندان ایران زمین، به فعالان جنبش مقاومت مردم ایران و به تمام آزادیخواهان تسلیت میگویم.
مهدی سامع
حسین سعیدیان:
مرجان عزیز هم ما را ترک نمود. چه غم و اندوه بزرگی. هنرمند مردمی، زندانی
سیاسی که چندین سال را در اسارت خمینی جلاد زیر شکنجه گذارند، دیگر از "رویش
ناگزیر جوانهها" برای ما نخواهد گفت ولی ما یاد او و صدای زیبا و لطیف او و
لبخند قشنگ او را برای همیشه بیاد خواهیم داشت و راهش را ادامه خواهیم داد.
فوت این خواننده مردمی را به همسر ایشان همرزم گرامی آقای فریدون ژورک، به خانم مریم رجوی، به جامعه هنری ایران و مخصوصاً به هنرمندان اشرف، و به همه مردم ایران تسلیت میگویم.
فوت این خواننده مردمی را به همسر ایشان همرزم گرامی آقای فریدون ژورک، به خانم مریم رجوی، به جامعه هنری ایران و مخصوصاً به هنرمندان اشرف، و به همه مردم ایران تسلیت میگویم.
گیسو شاکری
مرجان عزیز و دوست داشتنی ما را تنها گذاشت و رفت. هنرمندی که تمام قد در راه
آزادی ایران در برابر رژیم جنایتکار ایران سرفرازانه ایستاد. نام و یادش در تاریخ
هنر مقاومت ایران جاودانه است. خیلی دلتنگم.
حمیدرضا طاهرزاده:
مرجان عزیز و مهربانمان چه نابهنگام و دریغانگیز از میانمان پر کشید و
جاودانه شد.
شوربختانه یکی از برجستهترین هنرمندان مبارز و متعهد و مردمی را نابهنگام از
کف دادیم مرجان برای میلیونها ایرانی همواره بهعنوان هنرمندی مهربان، صمیمی و
بسیار متواضع که چهرهای بسیار دوست داشتنی و محبوب برای میلیونها ایرانی بود چه
بیخبر و بهدنبال یک جراحی سنگین تنهایمان گذاشت!.
کارنامه هنریش غنی و پربار است.
او بهعنوان یک بازیگر بسیار موفق و پرکار با بیش از ٣۵ فیلم در کنار بازیگران نامدار و مطرح سینمای آن روزگاران و سپس
با ورود به دنیای خوانندگی و با صدای گرم و دلسوخته و مخصوص بخودش آثار ماندگاری
از خود بهجای گذاشت.
او هنرمندی مردمی، انساندوست و آزاده بود. بنا بهگفته خودش، مرجان بهمراه
همسر گرامیش آقای فریدون ژورک از هنرمندان فیلمساز، از سال ١٣۵٩ به حمایت از مجاهدین و مسعود رجوی پرداختند. حمایتی که برای
آنها زندان و شکنجه و انفرادی را برای مدتهای طولانی بهدنبال داشت. ایستادگی و
مقاومت او در زندان ستایشانگیز است. اما او با همان متانت و فروتنی همیشگیش میگفت
در مقابل بلاهایی که زندانیان مجاهد کشیدهاند او چیزی برای گفتن ندارد!
بلافاصله بعد از خروج از ایران به مقاومت ایران پیوست و با همسرش در همه صحنههای
مقاومت حضوری پر رنگ و قدرتمند داشت. دفاع جانانهاش از مجاهدین و مقاومت ایران بهخصوص
خانم رجوی و آقای مسعود رجوی و زنان مجاهد زبانزد همگان بود و در این مسیر با
پرداخت بهای سنگین به مسیری که جانانه انتخاب کرده بود تا به آخر استوار و مقاوم
وفادار ماند.
باید به او گفت: «رفتی و بیتو دلم پر درده» اما «رویش ناگزیر جوانهها» بی
که کاشتی و «بنفشه در ٢٠٩» که افتخار نوازندگی با شما را هم در کنار سازنده آن
آثار ارزشمند مبارزاتی استاد محمد شمس داشتم و نیز همه آثار ماندگاری که برای
مقاومت فریاد زدی همواره جاودان خواهی بود.
این سوگ سخت و سنگین را به دوست و همرزم عزیز مان فریدون ژورک و خانواده
دلبند مرجان عزیز و همه یارانش بهخصوص به خانم مریم رجوی که مرجان ایشان را
«برجستهترین زن مبارز معاصر» مینامید و همه زنان هم بندش و یاران همرزم در
مقاومت از صمیم قلب تسلیت میگویم.
مرجان چه سبکبال پرکشید!
وجودش همواره مایه مسرت و مهربانی و رفتار و منش انسانیش تحسینبرانگیز بود.
او مجسمه محبت و تواضع بود و ضمیری صاف همچون آیینه داشت که بهسرعت همسان نام با
مسمایش دلها را تسخیر میکرد و خوش بر دل و جان مینشست.
فقدانش سخت و دردناک و اندوهبار است اما همواره در دل و جان آزادیخواهان این
سرزمین مانا و فراموشی ناپذیر خواهد ماند.
یاد و خاطره تابناک و عطرآگین او گرامی باد!
حمیدرضا طاهرزاده
فرشته و رحمان کریمی:
رهبران سرفراز مقاومت ایران آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی
اشرف۳ قهرمان
سازمان پرافتخار مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران
هنرمند افتاده و پر بار آقای فریدون ژورک و تمامی یاران مقاومت
خبر غیرمنتظره درگذشت هنرمند نامدار متعهد ایران خانم مرجان بیمبالغه برای
ما شوکآور بود. مگر چون انسان والای فروتن مردمی از صفحه روزگار و تاریخ رنجبار
ایرانزمین میمیرد؟ هرگز و هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق. همدردی صمیمانه
ما را بپذیرید که خود واقعاً از چنین چرخش و گردشها دردمندیم .
فرشته و رحمان کریمی
سرهنگ بهزاد معزی:
متأسفانه باخبر شدیم که بانوی هنرمند مقاومت مرجان که سالها در کنار مردم،
خودش و هنرش را صرف مبارزه برای آزادی کرد، از میان ما پر کشید، روحش شاد و یادش
گرامی باد
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهی عالم دوام ما
زینت میر هاشمی سردبیر نبرد خلق:
رفتی و بیتو دلم پر درده ... . به یاد مرجان عزیز، هنرمند محبوب و دوست
داشتنیام
هر وقت عزیزی را از دست میدادم این ترانه را گوش میدادم. از صبح که این خبر
را شنیدم قلمم از نوشتن باز ایستاده بود. رفتنش اینقدر غمگین کننده برایم بود که
دلم نمیخواست فقدانش را در نوشته به ثبت برسانم. شانس این را داشتم که با مرجان
عزیز از نزدیک آشنا بشوم. بسیار صاف و بیآلایش و مهربان بود. صمیمی و دوست داشتنی.
خاطرات زندان او را گوش دادم. وی هنرمندی متعهد، آگاه بود . وی علاوه بر درخشش
هنری، در مبارزه سیاسی علیه دیکتاتوری به درستی درخشید. یاد او همراه با صدایش و
انتخاب سیاسیاش همواره مانا و جاودان خواهد بود.
فقدان مرجان هنرمند متعهد و دوست داشتنیام را به آقای فریدون ژورک و خانواده
وی و به خانواده بزرگ مقاومت و همه دوستدارانش و همچنین جامعه هنری تسلیت میگویم.
۱۹ خرداد ۹۹
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض
ورنه هر سنگ و گِلی لؤلؤ و مرجان نشود
شهلا " بهمعنایی چشمان درشت و زیباس.
بیشک این هدیه خدادادی بسیار گرانبهاست ولی بالاتر از آن دل بزرگ و اندیشه
والا داشتن است . منحصر به خود و خانواده خود نبودن است. به خلقی اندیشیدن و در
راه رهایی و آزادی کوشیدن است. و برگهای زرین بیشمار در دفتر زندگی داشتن است .
فراتر از چارچوب روز مره زندگی زیستن است.
هر چند برای چنین زنانی کلمات و واژهها بسیار ناچیز است اما باید تلاش کرد و
از خورشید گفت حتی اگر ذرات کوچکی از نورش را وصف کرده باشی.
مرجان با حضور در کنار مردم و مقاومت ایران بر زندگی پربار خود صد چندان
افزود و به قلهٔ شکوفایی رسید، بالاترین درجه انسانیت.
با تمام این تفاسیر کانون زنان آزادیخواه هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
به مردم و مقاومت ایران از دست دادن این گنج بزرگ را تسلیت گفته و برای خانواده
آن"عزیز جاوید" صبر و بردباری آرزو میکند.
به امید آزادی و رهایی خلق ایران
کانون زنان آزادیخواه هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران از استان گیلان
***
***
پیام تسلیت جمعی از زندانیان سیاسی زندان مرکزی ارومیه بهمناسبت فقدان حزنانگیز
هنرمند مردمی ایران بانو مرجان
۲۰ خرداد ۹۹
زندان مرکزی ارومیه
خبر ناگوار از دست دادن هنرمندی ارجمند و مبارز نستوه، قلب و روحمان را بهشدت
جریحهدار نمود. از پشت میلههای زندان آرزو میکردیم، در مراسم گرامیداشت این
بانوی مبارز و عصیانگر حضور میداشتیم.
از همینجا خطاب به مرجان چنین میگوییم:
درود بر چنین هنرمند بزرگواری که با عزم و عشق و آزادیخواهی مانند کوهی
استوار در صفوف مبارزان تا آخرین لحظهی زندگی مبارزه نمود، ما به چنین همسنگری افتخار
میکنیم. هر چند نمیتوانیم جای همیشه سبز او را پر کنیم؛ اما این ضایعه و مصیبت
را با حضور در کنار یاران و همرزمانمان جبران مینمائیم و در تمام لحظات مبارزه،
یاد و خاطره شما روشنی بخش راهمان خواهد بود.
جمعی از زندانیان سیاسی زندان مرکزی ارومیه
بیستم خرداد ۹۹
۲۱ خرداد ۹۹
پرویز خزایی
سرکار خانم مریم رجوی رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران
وهمرزم عزیزم فریدون ژورک و همرزمان گرامی جمع بیشماران
درگذشت شیرزن هنر و هنر مقاومت مرجان عزیز درد مشترکی است که همه این روزها
فریادش میکنیم.
در این روزهای سخت و پراندوه تنها درک مشترک از عشق مرجان به میهن و آزادی
وطن در زنجیر فاشیسم خمینیستی است که این اندوه را تبدیل به غرور و حق شناسی در
مقابل این زن شجاع و آخوند شکن- میکند.
او در خیل هزاران ستاره مقاومت سازمانیافته ملت بزرگ ایران- برای همیشه در
آسمان تاریخ این میهن سرفراز خواهد درخشید.
به امید پیروزی نهایی بر اهریمن ایرانسوز ولایت منحوس خمینی- خامنهای که
آرزوی همیشگی مرجان عزیز مان بود.
پرویز خزایی اسکاندیناوی
حمید عظیمی
در دلتنگی برای مرجان آتشافروز...
با صمیمانهترین مراتب همدردی و تسلیت به آقای ژورک، پوپک گرامی، همه یاران و
حامیان مقاومت، به اشرف و اشرفیها و به رهبران مقاومت نوین مردم ایران.
هر چه از صفات نیک خانم مرجان عزیز گفته و نوشته شود، باز هم کافی نیست.
من بهعنوان برادر کوچک خانم مرجان و آقای ژورک عزیز، این افتخار را داشتم که
در چندین پروژه مربوط به فعالیتهای مقاومت سازمانیافته میهنمان، کمککار و دانشآموز
این عزیزان باشم. تفاوتی نداشت که چه کاری میکردیم و شرایط چه بود، آنچه که همیشه
ثابت و پابرجا بود، خنده بر لبان خانم مرجان، صبر، حوصله، و لب بستن بر همه سختیها
از جانب او بود. فروتن و بیچشمداشت به چیزی.
او پر کشید و رستگار و جاودانه شد و هم امروز، واکنش مردم تحت ستم میهن در
فقدان او بهترین گواه برای جایگاه والای انسانی اوست. هنر و هنرمندیاش جای خود
دارد.
باشد که برای من و ما هم، همه دلتنگیها برای او، برای او عزم مان برای
سرنگونی رژیم منفور ولایت بیفزاید.
حسین فرشید
یار مقاومت و هنرمند عزیز و مبارز، مرجان عزیز را از دست دادیم. درگذشت او را
به همسرش آقای ژورک و سرکار خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت و
همچنین به همه اعضا و هواداران مقاومت تسلیت میگویم. باشد که که همه هنرمندان
ایران از او بیاموزند و هنر خودشان را در خدمت مردم ایران و رهایی آنها از چنگال
دیو ارتجاع قراردهند.
دکتر منشور وارسته
فقدان نابهنگام هنرمند ارزنده و متعهد و یار همیشه در صحنه مقاومت ایران خانم
مرجان عزیز را به خانواده بزرگ مقاومت، خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت،
خاصه آقای ژورک همسر ایشان و خانواده محترم ایشان، تسلیت میگویم. خانم مرجان در
کنار هنرمندان شایسته مقاومت، همچون مرضیه، منوچهر، آندرانیک و استاد عالیوندی که
در کنار ما نیست، اما یادش در ضمیر عاشقان راه رهایی و آزادی مردم ایران ثبت است.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
دکتر منشور وارسته
رادیو ایرآوا
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
رادیو ایرآوا درگذشت هنرمند مردمی، مقاوم و متعهد، خانم مرجان را به همسرش آقای ژورک، خانواده، دوستان و همرزمانش در اشرف۳ در آلبانی و شورای ملی مقاومت تسلیت میگوید. بیشک یاد مرجان در خاطره ما و تاریخ مبارزاتی کشور مان، جاودانه خواهد ماند. درود بر او که تا پایان در کنار مقاومت و در برابر رژیم آخوندها جانانه ایستاد و خم به ابرو نیاورد.
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
رادیو ایرآوا درگذشت هنرمند مردمی، مقاوم و متعهد، خانم مرجان را به همسرش آقای ژورک، خانواده، دوستان و همرزمانش در اشرف۳ در آلبانی و شورای ملی مقاومت تسلیت میگوید. بیشک یاد مرجان در خاطره ما و تاریخ مبارزاتی کشور مان، جاودانه خواهد ماند. درود بر او که تا پایان در کنار مقاومت و در برابر رژیم آخوندها جانانه ایستاد و خم به ابرو نیاورد.
رادیو ایرآوا