مشروطه خواه؟ یا مبلغ دیکتاتوری پهلوی؟
🔻 مشروطه دیروز:
در آغاز قرن بیستم، مردم ایران و پیشتازان آزادی و استقلال، همراه با نیروهای مترقی و انقلابی، علیه استبداد سلطنتی و سلطه استعمار خارجی به پا خواستند. استبداد سلطنتی، که مانع اصلی ترقی و پیشرفت جامعه ایران و عبور از دوران فئودالیسم به سوی جامعهای مدرن بود، نمیتوانست مسیر رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران را هموار کند. این نظام استبدادی نه تنها مانع از پیشرفت بورژوازی ملی و صنعتی ایران میشد، بلکه بر خلاف منافع مردم، تحت نفوذ قدرتهای خارجی قرار داشت.
در این شرایط، مردم ایران، با خواست مشروطهخواهی، شاه را وادار کردند تا قانون مشروطه را بپذیرد. این حرکت عظیم، اگرچه با تلاشهای فراوان و مقاومتهای مردمی، به مدت کوتاهی موفقیتهایی به دست آورد، اما به دلیل نبود نهادهای دموکراتیک، نبود ساختارهای سیاسی قدرتمند، و عدم سازماندهی مناسب، با به توپ بسته شدن مجلس و سرکوب انقلاب متوقف شد. گرچه این حرکت توسط شخصیتهایی چون ستارخان دوباره زنده شد، اما در نهایت با دخالت و توطئههای استعمارگران و مهرههای وابسته به آنها، دستاوردهای مردم ایران به یغما رفت و با روی کار آمدن دیکتاتوریهای جدید، امیدها به ناامیدی تبدیل شد.
🔻 مشروطهخواهی امروز:
اما در دوران کنونی، شاهد ظهور گروههایی هستیم که در پناه استبداد مذهبی، بهطور مصنوعی خود را مشروطهخواه معرفی میکنند. این گروهها که در دوران سلطنت پهلوی از حمایت واقعی از مشروطه و اصول آن امتناع کرده بودند، اکنون با دروغگویی و سوءاستفاده از نام مشروطه، بازگشت به دیکتاتوری پهلوی را تبلیغ میکنند. این امر نه تنها به تحریف تاریخ مشروطه کمک میکند، بلکه هدف اصلی مشروطه، که محدود کردن قدرت شاه و تأسیس حکومتی بر پایه قانون و عدالت اجتماعی بود، به حاشیه رانده میشود.
این گروهها باید پاسخ دهند که چرا در زمانی که رژیم پهلوی قانون مشروطه را نقض میکرد و به آن خیانت میکرد، آنها سکوت کرده بودند؟ چرا در زمانی که مشروطهخواهان واقعی بهدنبال اجرای عدالت و دموکراسی بودند، این افراد جایی نداشتند؟ اگر آنها امروز از مشروطه سخن میگویند، چرا در زمان شاهان پهلوی از این آرمانها دفاع نکردند؟
🔻 چرا مشروطهخواه واقعی همچنان مخالف دیکتاتوری است؟
مشروطهخواهی، در معنای واقعی، یعنی ایستادگی در برابر هرگونه استبداد و خودکامگی، چه در قالب سلطنت پهلوی و چه در قالب حکومتهای مذهبی کنونی. مشروطهخواه واقعی همان ستارخان است که با گلوله و سرب مذاب، برای آزادی و عدالت جنگید و با سلاح در دست، شاه مستبد را مجبور به پذیرش قانون کرد. در مقابل، کسانی که امروز خود را مشروطهخواه مینامند، در حالی که از دیکتاتوریهای خونریزی مانند پهلوی یا حکومت مذهبی کنونی دفاع میکنند، هیچ سنخیتی با اصول مشروطه ندارند. آنها تنها به دنبال بازگشت به دیکتاتوری برای تأمین منافع شخصی خود هستند، نه برای تحقق آزادی و عدالت برای مردم ایران.
🔻 این گروهها، دشمنان مشروطهاند، نه حامیان آن:
این افراد که امروز خود را مشروطهخواه مینامند، عملاً دست در دست استبداد دارند. آنها نه تنها مشروطهخواهی را تحریف کردهاند، بلکه با حمایت از دیکتاتوریهای خونریز و بیوطن، اصل مشروطه را به ابزاری برای پیشبرد اهداف شخصی خود تبدیل کردهاند. در حالی که مشروطهخواهی واقعی خواستار دموکراسی، آزادی و عدالت اجتماعی است، این افراد تنها به دنبال سرکوب نیروهای انقلابی و مبارزانی هستند که در برابر استبداد مذهبی و دیکتاتوری مقاومت میکنند.
🔻 سخن آخر:
در بهمن ۵۷، سلطنت پهلوی، چه مشروطهخواه و چه غیرمشروطه، برای همیشه توسط مردم ایران و وارثان حقیقی انقلاب مشروطه به زبالهدان تاریخ فرستاده شد. در این انقلاب سراسری، مردم ایران نشان دادند که مشروطه نه فقط یک رژیم شاهنشاهی است، بلکه باید به یک سیستم حکومتی دموکراتیک و بر پایه قانون و حقوق مردم تبدیل شود. با گذشت ۵۷ سال از خیانت سلسله پهلوی، ثابت شد که مشروطه در قالب استبداد سلطنتی هیچگاه نمیتواند پاسخگوی نیازهای جامعه ایران برای خروج از بنبستهای تاریخی و اجتماعی باشد. تنها راه پیشرفت ایران، انقلاب با رهبری نیروهای مترقی و انقلابی مستقل است که میتوانند تمامی مناسبات ارتجاعی و کهنه را از بین ببرند و به برقراری عدالت اجتماعی و آزادیهای سیاسی و اجتماعی واقعی دست یابند.
منبع: کانال تلگرامی تاریخ و سیاست
نظرات
ارسال یک نظر