شارلاتانیسم ایرج مصداقی، یک شاگرد دژخیم


اکبر صمدی

شهیدان محمود حسنی و محمدرضا شهیر افتخار، از مسئولان تشکیلات بند ما بودند. هر دوی این قهرمانان در جریان قتل‌عام سال ۶۷سربدار شدند. به عهده گرفتن مسئولیت مصداقی را هم مجاهد شهید محمود حسنی به‌من ابلاغ کرد تا مصداقی بیشتر از این طعمه پاسداران نشود.
هم‌چنین یادم می‌آید که در ۱۰مرداد ۶۷«حاج داوود» (داوود لشکری سرکرده گوهردشت) وارد بند شد و اعلام کرد همه کسانی که ۱۰سال و یا بیشتر حکم دارند از بند خارج شوند. هیچ‌یک از ما نمی‌دانستیم که ما را به کجا می‌برند؛ بنابراین همه کسانی که حکم ده سال و بیشتر داشتند، از جمله مصداقی، بلند شده و آماده رفتن شدیم. در همین لحظه داوود لشکری مصداقی را خطاب قرار داد و گفت «تو نمی‌خواهد بیایی بمان همین‌جا

خبر دستگیری «عباسی» (حمید نوری) برای من که او را از نزدیک می‌شناختم خوشحال‌کننده بود. یکی از انبوه گزارشهای کتاب قتل‌عام زندانیان سیاسی که سازمان مجاهدین ۲۱سال پیش در ۱۳۷۸منتشر کرد، شرح‌ حال من در زندان گوهردشت در ایام قتل‌عام در مرداد ۱۳۶۷است. در آن گزارش، من هم از هیأت مرگ که خود را هیأت عفو معرفی می‌کرد و سؤال و جواب آخوند رئیسی با خود نوشته‌ام، هم از سالن مرگ و مجاهدانی که پر می‌کشیدند و هم از سؤالی که از ناصریان (مقیسه‌ای) در مورد تعیین‌تکلیف خود کردم. هم‌چنین به‌حالت و وضعیت پاسدار عباسی شکنجه‌گر، موقعی که اسم اعدامی‌ها را در شب ۱۲مرداد ۶۷ برای ما می‌خواند اشاره کرده‌ام.

۳۱سال و چند ماه بعد از آن شب، وقتی خبر دستگیری «عباسی» شکنجه‌گر دادستانی اوین در سوئد را به اتهام جنایت‌هایش در دهه ۶۰شنیدم، طبعاً خوشحال‌کننده بود؛ اما یک‌ چیز مشکوک از همان‌ ابتدا توی ذوق می‌زد. هم‌زمان سروکله عنصر معلوم‌الحالی به‌نام «ایرج مصداقی» در این قضیه پیدا شد که مأموریتش برای هر کس که سال‌ها در زندان این رژیم بوده باشد، مثل روز روشن است.
بعد اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم آمد و پرده‌ها را تماماً کنار زد. صدای مقیسه‌ای و رازینی اصلاً هیچ ابهامی باقی نمی‌گذاشت.

این‌فرد یعنی حمید نوری، به‌گفته قاضی جنایتکار «محمد مقیسه ای» (۱)، پیش‌ از این ۱۰بار به‌واسطه حضور دخترخوانده‌اش در سوئد، به این کشور سفر کرده بود و تا آن‌موقع هیچ مشکلی برای وی ایجاد نشده بود. تقارن پیشرفت‌های جنبش دادخواهی در مجامع بین‌المللی، با دستگیری حمید عباسی، آن‌هم پس از بارها سفر به این کشور و ادعاهای ایرج مصداقی در این‌باره، تناقضی نبود که بتوان به‌راحتی از کنار آن گذشت!
به‌خصوص‌که مصداقی ادعا کرد در یک «عملیات پیچیده چندوجهی»! موفق شده یکی از متهمان «تراز اول قتل‌عام ۶۷»! را در محدوده قضایی اروپا دستگیر کند…! همان‌گونه که «سربازان… گمنام» روح‌الله زم را دستگیر کرده بودند!

اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم درباره شارلاتان‌بازی مصداقی و بازی اطلاعات آخوندی، چیزی را ناگفته نگذاشته و آنچه من می‌خواهم بگویم فقط اشاره‌یی است به سلسله اراجیف بی‌دنده و ترمز این مزدور علیه زندانیان سیاسی سابق، از جمله من که فریب پروژه‌های وزارت اطلاعات را نخورده و حاضر به شرکت در این نمایش نشده‌ایم. یاوه‌گویی‌های مصداقی علیه زندانیانی که حاضر نشدند مانند او خود را بفروشند و دست در خون شهیدان کنند و تیغ جلادان را برگردن مجاهدین «سر موضع» تیز نمایند، گواه هم‌جنسی مصداقی با آخوندها و گواه منتهای وقاحت یک شاگرد دژخیم است که عیناً مانند شیخ و شاه، تشنه‌کام اعدام و خون برادر مسعود است. برای من که ۱۰سال در زندان این رژیم بوده‌ام و برای همه‌ کسانی که با ایرج مصداقی در زندان بوده‌اند و از نزدیک وی‌ را می‌شناسند؛ این خودشیفتگی و توهمات عجیب‌و غریب که این‌بار در قالب فیلم‌های پلیسی خود را نشان می‌دهد؛ چیز جدیدی نیست! واقعیت این است که خودشیفتگی و توهمات مصداقی برای بازجوهای وزارت اطلاعات و به‌اصطلاح دادیاران زندان ناشناخته نبود. چرا که اصلی‌ترین شغل آنها، بعد از شکنجه و بازجویی، پیدا کردن حلقات ضعیف برای به‌استخدام درآوردن آنها در گشتهای دادستانی و اطلاعات بود. حال اگر کارهای او را در زندان با این خودشیفتگی جنون‌آمیز ضریب بزنیم، به‌خوبی روشن می‌شود که چگونه مصداقی از ابتدا طعمه دل‌چسبی برای استخدام بود و قدم‌به‌قدم در مسیری‌ که برایش ترسیم کرده بودند؛ گام برداشت تا به‌طور کامل از هضم رابع اطلاعات آخوندی عبور کرد.

مصداقی در زندان در تبعیت از شکنجه‌گران و بازجویان تلاش می‌کرد مقاومت زندانیان مجاهد را مخدوش کند و تسلیم‌طلبی را که خط لاجوردی و سپس وزارت اطلاعات بود، در میان زندانیان رواج دهد. البته زندانیان مجاهد بسیار هوشیارتر و کارکردهایشان سازمان‌یافته‌تر از این حرف‌ها بود که توابین علنی و غیرعلنی بتوانند کسی را به تسلیم‌طلبی بکشانند و چیزی جز انزوای هر چه بیشتر و رسوایی مضاعف عایدشان نمی‌شد. از این‌رو همه زندانیانی که مصداقی را از نزدیک در زندان تجربه کرده‌اند، شکی ندارند که او در جنبش دادخواهی شهیدان مجاهد خلق نیز، مجری خط و خطوط اربابان وزارت اطلاعات برای لوث کردن جنبش دادخواهی است.

نگاهی به سوابق مصداقی در زندان!
شناخت من از ایرج مصداقی برمی‌گردد به سال ۶۵ در بند ۲زندان گوهردشت. در آن زمان من ۲۰ساله بودم و پنجمین سال زندانم را پشت سر می‌گذاشتم. من در اول مرداد سال ۱۳۶۰ یک‌روز پیش‌ از انتخابات فرمایشی رژیم، در تور گسترده پاسداران، در بلوار کشاورز تهران، به همراه ۵۳تن از هواداران سازمان دستگیر شدم. گروه ما بعدها در زندان به گروه ۵۴نفره معروف شد. آخر در آن زمان حتی به‌نسبت بی‌قانونی‌های امروز، هیچ قاعده و قانونی حاکم نبود، پاسداران با بستن سروته خیابان‌ها، جوانان را از روی نحوه لباس پوشیدن، دستگیر کرده و وای به‌حال کسی که در جیبش چند دوریالی پیدا می‌کردند (۲)!

البته آن‌ روزها آن‌قدر تعداد دستگیری‌ها زیاد بود که هیچ‌جایی در زندان اوین نبود. حتی محل استقرار نگهبانان زندان اوین، مملو از دستگیری‌ها بود. این در حالی بود که رژیم در ماه‌های تیر تا مهر، بیشترین اعدام‌ها را انجام داد و هر شب بین ۱۰۰ تا ۵۰۰تن تیرباران می‌شدند؛ اما نه‌تنها تعداد زندانیان کم نمی‌شد بلکه هر روز به‌تعداد آنان افزوده می‌شد.

ما را مستقیم به زندان قزلحصار که همه زندانیان پروسه بازجویی و دادگاه‌شان تمام شده و حکم داشتند، بردند. ما تا روز ۵مهر به‌مدت دو ماه در قزلحصار بودیم. روز ۵مهر به زندان اوین منتقل شدیم. روزی‌ که تهران در آتش و خون بود! در بهمن‌ماه در سن پانزده‌ سالگی به دادگاه رفته و در حالی‌که هیچ‌جرمی جز هواداری از سازمان نداشتم به ده سال زندان محکوم شدم و پس از مدتی به بند ۴واحد ۱زندان قزلحصار رفتم. در فروردین سال ۶۵به همراه گروهی از هم‌بندی‌ها، به زندان گوهردشت منتقل شدم.

در همین دوران بود که مصداقی را از بند دیگری، به بند ما آوردند. جمع ما هیچ شناختی از او نداشت. تنها کسی که او را می‌شناخت مجاهد شهید موسی حیدرزاده بود که پیش‌ از این با مصداقی در یک بند بود. موسی در بند سابق، از ندامت و مصاحبه مصداقی علیه سازمان، مطلع بود. علت مصاحبه، این بود که مصداقی در سلول انفرادی درهم‌شکسته و برای خلاصی از فشار سلول انفرادی، شرط زندانبان برای خروج از انفرادی که مصاحبه علیه سازمان بود را پذیرفت. موسی می‌گفت که او قابل‌ اعتماد نیست چرا که زیرفشار کم می‌آورد. این یک تحلیل نبود بلکه مبتنی بر واقعیتی بود که موسی به‌چشم دیده بود.

همه زندانیان دهه شصت به‌خوبی به یاد دارند که بین آبان ۱۳۶۱ تا تابستان ۱۳۶۳ که به دوران فشار یا دربسته (۳) در زندان قزلحصار معروف شد و بندهای عمومی به بندهای مجرد تبدیل و همه امکانات قطع شد؛ تعداد بسیاری را به سلول‌های انفرادی گوهردشت و یا «قیامت» (۴) منتقل کردند که شرط خروجشان از سلول انفرادی یا قبر، قبول مصاحبه بود، با وجود مقاومت عمومی که وجود داشت، ایرج مصداقی در این مرحله هم کم آورد و از معدود کسانی بود که با ندامت و اجرای مصاحبه، از این شرایط خارج شد.

خصوصیت ویژه زندان خمینی!
در همین‌جا لازم می‌دانم پرانتزی باز کنم و در رابطه با زندان در دهه شصت، توضیحی بدهم؛ خصوصیت ویژه زندان رژیم خمینی در دهه شصت، برخلاف زندان شاه، بافت توده‌یی و مردمی آن بود. از سی خرداد سال ۱۳۶۰ که خمینی دست‌به سرکوب تمام‌عیار گروه‌های سیاسی زد، نوک‌تیز حمله‌اش، بر روی پایگاه اجتماعی مجاهدین متمرکز بود. بخش وسیعی از هواداران سازمان را فارغ از این‌که در چه سطحی از ارتباط یا هواداری با سازمان قرار داشتند، دستگیر کردند. عمده آنان کسانی بودند که هیچ‌گونه ارتباط تشکیلاتی با سازمان نداشته و حداکثر نشریه مجاهد خوانده یا در میتینگ‌های سازمان شرکت می‌کردند. از آن‌ جمله می‌توان از ایرج مصداقی نام برد که در فاز سیاسی ارتباط تشکیلاتی با سازمان نداشت و تنها فعالیت او، شرکت در میتینگ‌های سیاسی سازمان بود؛ بنابراین تنظیم رابطه ما هم، یا با افرادی که وارد زندان می‌شدند، بر این پایه استوار بود.
در رابطه با مصداقی، ارزیابی اولیه ما این بود که اگر چه در بند سابق، مرز سرخ مصاحبه رد کرده بود؛ اما ظاهراً تا آن زمان، مرز همکاری اطلاعاتی را رد نکرده بود (۵) و یا حداقل ما از آن بی‌اطلاع بودیم. در همین رابطه، مصداقی خود نیز خوب می‌دانست که نگاه جمع زندانیان نسبت به او چیست.
به همین دلیل هم از همان ابتدای ورودش به بند دو، به‌دلیل همین ضعف‌هایش؛ من از جانب تشکیلات مسئولیت داشتم (۶) که به او نزدیک شده و در ارتباط فعال با او تلاش کنم بیش از این جذب پاسداران و بازجویان نشود. این مسئولیت تا زمانی که با او در یک بند بودم، هم‌چنان برعهده من بود.

در همین دوران بود که بی‌مرزی‌های مصداقی هر چه بیشتر خود را نشان داد. یکی‌ از نقاطی که ماهیت مصداقی، (همان ترس و تسلیم‌طلبی‌هایش) را برای همگان بارز کرد و او را تا نقطه‌ای برد که رودرروی جمع قرار گرفت، تأسیس ارتش آزادیبخش ملی در خرداد ۶۶ بود که به‌واسطه آن، روحیه تهاجمی بچه‌های مجاهد در همه بندها بالا رفت، به‌نحوی‌ که ورزش جمعی به‌عنوان نماد میلیشیای مجاهد خلق، به‌صورت خودجوش در همه زندان‌ها شکل گرفت.

ورزش جمعی برای پاسداران هم همان معنی را داشت که برای مجاهدین. به همین دلیل سرآغاز کشمکش‌ها و درگیری‌های مستمر زندانیان مجاهد با پاسداران بود. روزی نبود که پاسداران برای جلوگیری از ورزش جمعی، اقدام به ضرب‌وشتم، شکنجه در سلول‌های انفرادی و حتی بازجویی‌هایی که منجر به‌شهادت بچه‌ها شد، نداشته باشند.
در چنین شرایطی ایرج مصداقی با همان روحیه تسلیم‌طلبی، به‌همراه چند نفر دیگر، در مخالفت با ادامه ورزش جمعی اصرار می‌کردند. از آنجایی‌که مسئولان تشکیلات اصرار داشتند که همه نفرات درباره ادامه ورزش جمعی صرف‌نظر از این‌که خود شرکت می‌کنند یا نه! نظر بدهند؛ اما مصداقی روی نظراتش اصرار داشت. به‌همین دلیل بحث مفصلی بین این چند نفر، با اکثریت بند صورت گرفت. علت مخالفت اصلاً پیچیده و سخت نبود. چون هر کس که به ادامه ورزش جمعی رأی می‌داد؛ قبل از آن باید پیه مشت و لگد و فوتبال شدن و تونل کابل را به‌تن می‌مالید. از این‌رو مسئولان تشکیلات (۷) با توجه به ارزیابی‌مان از وضعیت وی که در بالا اشاره کردم تلاش می‌کردند که او را در محذوریت اخلاقی قرار ندهند تا بیشتر به‌سمت دشمن کشانده نشود. این خط تشکیلات در برخورد با حلقات ضعیف بود؛ اما افسوس که در قاموس ایرج مصداقی چیزی به‌نام اخلاق باقی نمانده بود. در این دوران مصداقی فعالانه و رودرروی جمع بچه‌ها، اقدام به ترویج تسلیم‌طلبی در مقابل پاسداران می‌کرد. چیزی که از دید پاسدارانی که موظف بودند از وضعیت زندانیان گزارش بدهند، پنهان نبود و مصداقی هم این را می‌دانست.

در خرداد ۶۷ کمتر از دو ماه از آغاز قتل‌عام، به‌واسطه برخوردی که بین برخی از بچه‌ها و پاسداران ایجاد شد من و تعدادی دیگر به سلول انفرادی منتقل شدیم. قبل از انتقال به سلول‌های انفرادی، زندانبانان با مشت و لگد به جان ما افتادند. مصداقی از ترس خودش را به غش و رعشه زد تا مبادا پاسداران اشتباهی او را هم کتک بزنند. وقتی از انفرادی خارج شدیم، همزمان بود با شروع قتل‌عام در گوهردشت.

هم‌چنین یادم می‌آید که در ۱۰مرداد ۶۷ «حاج داوود» (داوود لشکری سرکرده گوهردشت) وارد بند شد و اعلام کرد همه‌ کسانی که ۱۰سال و یا بیشتر حکم دارند از بند خارج شوند. هیچ‌یک از ما نمی‌دانستیم که ما را به‌کجا می‌برند؛ بنابراین همه‌ کسانی که حکم ده سال و بیشتر داشتند، از جمله مصداقی، بلند شده و آماده رفتن شدیم. در همین لحظه داوود لشکری مصداقی را خطاب قرار داد و گفت «تو نمی‌خواهد بیایی، بمان همین‌جا…!».

صداقت مجاهدی
در همین‌جا باید روشن کنم که از دید مجاهدین، تا وقتی رژیم ولایت‌ فقیه باقی است، صورت‌مسأله و تمام مسأله و شاخص در رابطه با هر فرد و هر گروهی، رژیم است و بس. بحث اصلاً این فاکت یا آن فاکت یا ضعف‌هایی که ممکن است در هر فردی پیدا بشود و خودشیفتگی بیمارگونه این فرد مشخص نیست؛ بنابراین اصل موضوع این نیست که کسی در زندان ضعف نشان داده باشد یا از مرگ ترسیده باشد. مسأله ترس از مرگ یا جان بدر بردن نیست. مسأله دقیقاً خدمت‌گزاری برای رژیم و گشتاپوی دینی است. لگدمال کردن خون شهیدان و مجاهدین توسط شاگرد دژخیمی به نام مصداقی است.

در مورد ضعف‌های نفرات، مجاهدین قبل از این‌که به دیگری ایراد بگیرند، حساب خود را روشن ساخته‌اند.
در همین رابطه ۱۱سال پیش در سال ۱۳۸۸ برادر مسعود، در کتاب استراتژی قیام و سرنگونی، تحت‌عنوان «صداقت مجاهدی» می‌گوید:
«برای این‌که حساب همه‌چیز برای مردم ایران روشن باشد بگویم که وقتی از زندانیان سیاسی مجاهدین صحبت می‌کنیم، به‌خصوص آنان که در اشرف هستند، چه آنان که مقاومت کرده‌اند، چه آنان که به‌تصادف جان به‌در برده‌اند و چه شماری که کم و کسری داشته و در زیر شکنجه یا در برابر جوخه اعدام، نقطه‌ضعف داشته‌اند، هم در بدو ورود و هم در نشست‌های انتقادی و ”عملیات جاری“ بی‌محابا صداقت پیشه می‌کنند و هر آنچه را که حتی از ترس یا تشویش در برابر مرگ در ذهنشان هم گذشته، برای هم‌رزمانشان، در جمع، بر روی دایره می‌ریزند.

فراتر از بزرگداشت قهرمانان و یاران مقاوم، هدف از این صداقت بی‌منتها، تجدیدعهد با خلق اسیر و در زنجیر برای جبران‌کردن کمی‌ها و کاستی‌ها و ضعف‌هاست. روبه‌جلو است، نه روبه‌عقب. بالاکشیدن و فرا رفتن و رستن از بندهای روحی و روانی است که از زندان خمینی و خاطرات دردناکش، بر دست‌و پایشان پیچیده است و نه صرفاً یک انتقاد از خود صوری و سطحی. شاخص این است که در تشعشع این صداقت شگفت و بیکران در جمع یاران، شنوندگان نه‌فقط سر تعظیم و تکریم فرود می‌آورند، بلکه راه مقابله و درهم‌شکستن کابوس خمینی و راه غلبه و مسخر کردن آثار او را، هم در گره‌های کوری که دژخیمان خمینی در اعماق ذهن و ضمیر ایجاد کرده‌اند، می‌آموزند. در برابر آن آسیب‌ناپذیر می‌شوند. در یک‌کلام، نه‌فقط تتمه آثار آن کابوس خون‌سرشته را از خود می‌زدایند، بلکه مهم‌تر از این ده‌ بار و صدبار و هزار بار بیشتر، جنگاور می‌شوند و از شیب نزولی و از انفعال و پاسیویسم و بریدگی و روی‌آوردن به معیشت و زندگی که مطلوب خمینی و دژخیمانش بوده، فاصله می‌گیرند. تقدیر کور و خودبه‌خودی این‌چنین با ”جهاد اکبر“ و صدق و فدای مجاهدی، مغلوب و محو و نابود می‌شود. چنین مواردی اگر با نگاهبانی و حفاظت مستمر سیاسی و ایدئولوژیک فرد از خودش همراه باشد، آن‌چنان‌که هرگز روبه‌عقب و روبه‌خمینی بازنگردد و به هر چه خمینی‌گرایی و شیطان‌صفتی و نامردمی و معیشت مطلوب خمینی است، تف کند، به سند افتخار و حماسه ماندگار مقاومت ما تبدیل می‌شود. هم فرد و هم جمع را احیا می‌کند. این یک کارزار پرشکوه با ایدئولوژی ذلت و تسلیم و با شیوه شناخته‌شده خمینی برای به ” قبر“ بردن روان‌شناسانه زندگان است. این بخشی از مقاومت ماست که با هر گونه گردو غبار و آثار کاهنده خمینی و فرهنگ و ایدئولوژی او بستیزیم و از آن پاکیزه شویم» (پایان نقل‌قول از برادر).

از قضا من، به‌عنوان یک مجاهد، با همه ضعف‌هایی که قبل از زندان و در زندان و بعد از زندان داشته و دارم، نمونه‌یی هستم از همان شورش و انقلاب علیه خمینی‌گرایی و نامردمی و رویکرد مجاهدی در عملیات جاری که وقتی پس از سال‌ها زندان، به اشرف رسیدم، در جمع یاران همه‌چیز را درباره خود و دوره زندان گفتم و نوشتم و به‌ این‌خاطر با اطمینان و افتخار می‌توانم به هر چه خمینی‌گرایی و این رژیم و کاربران و مأمورانش، از قبیل مصداقی، و لگدمال کردن خون مجاهدین است، تف کنم و بگویم ننگت باد!
فکر می‌کنم در این نقطه روشن می‌شود که چرا دشمن و مأموران و مزدورانش این‌قدر با انقلاب درونی مجاهدین و عملیات جاری کینه دارند. احیاء ما، امحای آنها و رژیمشان است.

سخن آخر
همان‌طور که در ابتدای یادداشت اشاره کردم، از همان ابتدا، بازداشت دژخیم عباسی (حمید نوری) به‌دلایلی که فوقاً اشاره شد، برایم پر از ابهام و شک بود. این نه یک کنش و واکنش ذهنی، بلکه مبتنی بر شناختی بود که از عناصر دست‌اندرکار در این ماجرا و ترفندهای صدبار استفاده شده وزارت اطلاعات در این سال‌ها به دست آورده‌ام و هر چه بیشتر روی آن دقت کردم، بیشتر دست وزارت اطلاعات در این ماجرا نمایان شد.

همه مطلعین از پروژه وزارت اطلاعات تحت عنوان «ری استارت» خبر دارند. در بیانیه سالیانه شورای ملی مقاومت در مرداد ۹۸آمده بود:
«سوابق ”ری ‌استارت“ که گرداننده آن (محمد حسینی) از تلویزیون رژیم شروع به کار کرده و بعد از ”سبز“ خامنه‌ای، از امارات و قبرس و سرانجام آمریکا سر درآورده است، بر کسی پوشیده نیست و کلیپ مصاحبه او در اوت ۲۰۱۳با یک تلویزیون لس‌آنجلسی بر روی اینترنت در دسترس است. او تصریح می‌کند که مأموران وزارت اطلاعات در امارات ”محبت کردند“ و در جلسه‌یی پیشنهادشان را برای راه‌اندازی یک تلویزیون با او در میان گذاشتند و ” گفتند خبرهایی بِهت می‌دهیم که به نفعت است. تو به ما فحش هم می‌دهی. تو اگر مشکل وجهه‌ات هست، ما وجهه‌ات را درست می‌کنیم. اخباری بهت می‌گوییم بگو“ و ”خودت انتخاب کن. تلویزیون می‌زنی، آگهی‌اش می‌آید، سیستم اش هست، خبرهایی هم به تو می‌دهیم که همه‌اش انتقادی [از رژیم] است».

از روی همین نمونه، به‌سادگی می‌توان دست رژیم را در بازی با شاگرد دژخیمی به‌نام مصداقی هم خواند. یک دهه پیش، رژیم او را در یک تلویزیون فارسی‌زبان به نام «رها» زیردست یک مأمور به نام امیرحسین جهانشاهی از همدستان پاسدار مدحی، در موج سبز خامنه‌ای بکار گرفت و حالا در میهن تی وی، زیردست مأمور دیگری به‌نام بهبهانی به‌طور هفتگی مورد مصرف قرار می‌گیرند تا آنچه را در بی‌بی‌سی و اینترنشنال با پز مخالف رژیم نمی‌تواند بگوید، در اینجا قی کند.

دژخیم ناصر رضوی، از شکنجه‌گران اوین و کارشناس امنیتی رژیم در مورد مجاهدین، در کتاب استراتژی و دیگر هیچ، به‌قول خودش پس‌ از ۳۰سال خدمت در حوزه التقاط و به‌طور اخص در مبارزه با سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، درباره شاگرد دژخیمانی مانند مصداقی گفته است:
«بچه‌هایی که تواب بودند، گاهی واقعاً خلوصشان از بچه‌های خود ما خیلی بالاتر بود».

البته باید به آخوندهای جنایت‌کار گفت: آن‌سبو بشکست و آن‌ پیمانه ریخت. امروز جوانان شورشی که به‌قول خودتان ۷۵٪ آنها در زیر حاکمیت به‌اصطلاح جمهوری اسلامی‌تربیت شده‌اند، شعار مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر اصل ولایت‌ فقیه سر می‌دهند. آیا این جوشش خون شهیدان و مجاهدین سربدار و «سرموضع» نیست؟

اکبر صمدی-اشرف۳
۱۲فروردین ۹۹

پانویس:
(۱) محمد مقیسه‌ای یا همان ناصریان که یکی از طلبه‌های مدرسه حقانی بود؛ در سال ۱۳۶۰با لباس‌شخصی ابتدا بازجوی شعبه ۳اوین بود و حمید عباسی (نوری) هم در شعبه ۳، شغلش زدن کابل بود. مقیسه‌ای بعدها به‌پاس جنایت‌هایش دادیار قزلحصار، اوین و در دوران قتل‌عام ۶۷، دادیار زندان گوهردشت بود.
(۲) در سال‌های ۵۷ تا ۱۳۶۰، که به فاز سیاسی معروف است ارتباط نیروهای سازمان با تشکیلات، از طریق سرپل‌های تلفنی وصل بود و از آنجایی‌که تلفن همراهی نبود، بنابراین شهر تهران مملو از تلفن عمومی بود که با دوریالی می‌شد تماس تلفنی بگیریم. به‌همین دلیل هواداران تشکیلاتی سازمان همواره چندین دوریالی برای ارتباط با سرپل‌های خود، همراه داشتند به‌همین‌دلیل همراه داشتن چند دوریالی شاخصی برای تشخیص هواداران سازمان بود. البته ناگفته نماند که بسیاری از مردم که هیچ ربطی به سازمان نداشتند، به همین دلیل دستگیر شدند.
(۳) مدت‌زمان دوران فشار در بندهای مختلف، بسته‌ به ترکیب و وقایعی که در آن اتفاق افتاده بود، متفاوت بود آخرین بند، بند ۲واحد یک بود که مصداقی مدتی در این بند بود و در یکی از کتاب‌هایش به وقایع این بند البته از دید یک بریده، اشاره کرده است. در این بند به‌دلیل بریدن یکی از نفرات اصلی تشکیلات، به‌نام ولی‌الله رضایی معروف به اوس ولی؛ فشار شدیدتر بود و تا پس‌ از برکناری حاج داود، درب‌های بند بسته مانده بود.
(۴) قیامت، یک سالن مربع شکل در ابتدای واحد یک زندان قزلحصار بود. لاجوردی و حاج داوود در دوران فشار (۱۳۶۱تا ۱۳۶۳) این مکان را به‌محل تنبیه زندانیان اختصاص دادند که از بیش از صد قفس چوبی تشکیل‌شده بود که زندانیان را در آن نگهداری می‌کردند و به‌طور مستمر زیر کنترل پاسداران قرار داشت. این مکان در بین زندانیان به قیامت و قفس معروف گردید و بسیاری از خواهران و برادران در این قفس‌ها، تا شش ماه به‌صورت نشسته قرار داشتند و شرایط بسیار سختی داشت.
(۵) چون زندانبانان روی لو نرفتن نفوذی‌های خود، بسته به مأموریتی که داشتند، بسیار حساس بودند و برخی از نفوذی‌ها حتی برای پاسداران سطح پایین‌تر ناشناخته بودند.
(۶) به‌طور مشخص، شهیدان محمود حسنی و محمدرضا شهیر افتخار از مسئولان تشکیلات بند ما بودند. هر دوی این قهرمانان در جریان قتل‌عام سال ۶۷سربدار شدند. به‌عهده‌ گرفتن مسئولیت مصداقی را هم مجاهد شهید محمود حسنی به من ابلاغ کرد تا مصداقی بیشتر از این طعمه پاسداران نشود.
(۷) شهیدان محمود حسنی و محمدرضا شهیر افتخار
***************************************
یادواره شهیدان:



به یاد مجاهد شهید محمود (مسعود) حسنی یک کلام
محل تولد: تهران
شغل:
سن: ۲۸
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۰-۵-۱۳۶۷
محل زندان: -
  
«وقتی گذشتی از سیم‌خاردار»  
از یاد مبر
شعله‌های سرکشی را که در شبهای سرد اوین خاموش گشتند.
مجاهد شهید محمود حسنی یک کلام، متولدسال۱۳۴۳در شاهرود،ودانشجوی سال دوم اقتصاد دانشگاه تهران بود.

هر لحظه که قلب بزرگت با یاد ما تپید 
این را بدان که خاطرت در قلب توده‌هاست. 
محمود در سال ۱۳۵۵با جریانات سیاسی مخالف شاه آشنا شد.
سال ۵۷به هواداران سازمان پیوست و فعالیت خود را با بخش دانشجویی دانشگاه تهران آغاز کرد. او در تیر سال ۶۰دستگیر و به ۱۰سال زندان محکوم شد. محمود از عناصر فعال زندان بود که به‌دلیل حافظه قوی و ذهن روشنش در نزد سایر زندانیان به «آرشیو» سازمان معروف بود.
یکی از همبندهای محمود درباره‌اش نوشته: «او پس از تحمل شکنجه‌های فراوان در بندهای سه مجرد و چهار واحد یک، به همراه تعدادی از زندانیان به بند ۲، واحد ۳منتقل شد. در سالگرد ۳۰خرداد ۶۴، یعنی سرآغاز انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین که مصادف با عید فطر بود، جشن بزرگی توسط زندانیان مجاهد در زندان برپا شد که محمود یکی از برپاکنندگان اصلی آن بود». در یک گزارش دیگر آمده است:
«در شهریور ماه سال ۶۰با» محمود حسنی یک کلام» در بند ۱زندان اوین هم‌سلول بودم. چند ماهی بود، دستگیر شده بود و می‌گفت که مادرش با لاجوردی نسبت فامیلی دارد. یک شب ساعت ۸ شب محمود را صدا کرده، چشم‌بند زده و بردند. حدود ساعت ۹ شب بود که صدای تیراندازی اعدامهای جمعی و سپس تیرهای خلاص را شنیدیم. ساعت ۱۰محمود را، درحالی‌که رنگ‌پریده و به‌شدت متشنج بود، به سلول بازگردانیدند.
می‌گفت مرا پیش لاجوردی بردند. به من گفت مادرت آزادی تو را از من درخواست کرده است. حالا من هم می‌خواهم تو را امتحان کنم. امشب که قرار است تعدادی از مجاهدین اعدام شوند شرط آزادیت این است که در مراسم اعدام آنها شرکت کرده و به آنها تیر خلاص بزنی.
محمود حاضر به چنین کاری نمی‌شود. لاجوردی می‌گوید پس معلوم می‌شود کماکان مجاهد هستی. بنابراین نمی‌توانم تو را آزاد کنم.
او همواره در گرفتن اخبار از بیرون و انتقال آن به بندهای مختلف بسیار فعال و پیگیر بود. هم‌چنین پس از تشکیل ارتش آزادی‌بخش در فعالیتهای داخل زندان فعال بود و روحیه‌یی بسیار بالا داشت و در بالابردن روحیه عمومی هم تلاش می‌کرد. محمود در مناسبتهای مختلف شعر و ترانه می‌سرود. هم‌چنین طنزهایی که به‌صورت شعر درباره فضاحتهای رژیم از جمله افتضاح ایران‌گیت ساخته‌بود، نزد بچه‌ها معروف بود و دهان به دهان نقل می‌شد». در گزارشی پیرامون شهادت این مجاهد پرشور و قهرمان آمده است:
«او جزو اولین گروه ۶۰نفری از مجاهدینی بود که در سال ۶۷قتل‌عام شدند. هنگامی‌که او را برای تیرباران می‌بردند روحیه‌یی بسیار بالا داشت و در حالی که شعار می‌داد و سرود می‌خواند به طرف میدان تیر برده شد. جلادان رژیم هنگام دادن خبر شهادت او به خانوداه‌اش تهدید کرده بودند که نبایستی برای مجلس ختم او تبلیغ کرده یا در روزنامه آگهی چاپ کنند. هم‌چنین اجازه نداده‌بودند سخنران داشته باشند. اما در جلسه یادبود محمود تعداد زیادی از خانواده‌های شهیدان و هواداران مجاهدین شرکت کردند و این مراسم به یک برنامه افشاگرانه علیه خمینی و جلادان و شکنجه‌گرانش تبدیل شد».
سروده ای از مجاهد شهید محمود حسنی
«وقتی گذشتی از سیم‌خاردار»
شعری است که مجاهد شهید محمودحسنی (مسعود) در سال ۶۶هنگام شنیدن خبر پیوستن اولّین سری از زندانیان آزاد‌شده به ارتش آزادی‌بخش، سرود. از آن پس این شعر در هر مراسم آزادی برای سایر زندانیان، خوانده می‌شد

وقتی گذشتی از سیم‌خاردار، از دیوار بلند،
روزی که چون کبوتر بر اوج آسمان پر گشودی
یا هم‌چون ماهی در بیکران دریای خلق رها شدی
از یاد مبر
گلهای سرخی را که پشت دیوار در انتظار بهار نشسته‌اند.
کبوتران خونین بالی که در آسمان اوین پر پر گشتند.
ماهیان کوچکی که در آزادی دریا ره می‌سپارند
روزی که بذر انتظار در باغچه خانه‌تان شکفت
و قناری ـ در قفس ـ آواز زندگی سر داد
از یاد مبر
شقایقهای سرخی را که زیر تازیانه باد سر خم نکردند.
مرغان عشقی که هرگز برای صیاد نخواندند.
وقتی که شب‌هنگام شهاب روشنی را در آسمان دیدی
از یاد مبر
شعله‌های سرکشی را که در شبهای سرد اوین خاموش گشتند.
آنگه که بامدادان سر‌زد ستاره‌یی با خود بخوان
تفسیر آیه‌های سرخی را که خواندند
مرغان عشق در انتظار صبح.

آفتابکاران – جلد اول – دشت آتش- قسمت دوازدهم

صبح با سر و صدای بقیه بیدار شدم و تصمیم گرفتم ظرف یکساعت همه کارهایم را انجام دهم.
چون معمولاً برای بازجویی زودتر از ساعت هشت نمی‌آمدند.
در اولین نظر متوجه شدم عیسی و محمدرضا نیستند.
عیسی ٢٠چی شد؟
محمدرضا کجاست؟
از سکوت بچه‌ها فهمیدم او هم دیشب یا پریشب اعدام شده.
پاسدار بند دریچه را باز کرد، اسم سه نفر از بچه‌ها را برای بازجویی خواند.
متوجه شدم اسمم را فعلاً برای بازجویی نداده‌اند.
حواسم به صدای پای پاسدار و تحرکات بیرون بود و گوشم با هر صدایی تیز می‌شد.
با بچه‌ها در گوشه‌یی از اتاق صحبت می‌کردم.

محمدرضا شهیر افتخار بی‌مقدمه گفت:
دیشب برای محمدرضا مراسم گرفتیم جات خالی بود.
محسن گفت: محمدرضا خیلی سرحال بود، می‌گفت کاش محمود رو قبل از رفتن می‌دیدم.
نمی‌دانی هم پرونده‌یی‌هایش؛ حسن سیار و بهروز هم بودن یا نه؟
چرا هر سه نفر با هم اعدام شدن.
سعید که ظاهراً می‌خواست فضا را کمی عوض کند، پیشانیم را بوسید و گفت:
قبل از رفتن به من گفت، اگر محمود رو دیدی از طرف من یه بوسه به پیشونیش بکن، و بگو به همه بچه‌ها سلام برساند….
خاطرات گرم روزهای تبلیغات کاندیداتوری مسعود رجوی با حسن سیار، و بحثهای خیابانی با محمدرضا، مثل فیلمی کوتاه از برابرم گذشت
ای کاش هر سه نفرشان را قبل از اعدام می‌دیدم. آن روز برای بازجویی سراغم نیامدند

Listen to "آفتابکاران_محمود رویایی_قسمت ۱۲" on Spreaker.

مطالب مرتبط:



اشتراک:
3333

پخش زنده سیمای آزادی

Popular Posts

مسعود رجوی-۲۲بهمن ۱۴۰۱: «اتوبوس مجانی» استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی، آزادیخواهان و ...

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

توییتر اختر شبانه

پیام مسعود رجوی در دومین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی

برچسب‌ها

۱۰شهریور ۱۲اردیبهشت ۱۳آبان ۱۴اسفند ۱۶آذر ۱۷ژوئن ۱۷شهریور ۱۸تیر۷۸ ۱۹بهمن۴۹ ۱۹بهمن۶۰ ۱۹فروردین۹۰ ۲۶مهر ۳۰تیر ۳۰خرداد ۳۰دی ۳۰فروردین ۳۰مهر ۳ژوئیه ۴خرداد ۵ مهر ۸ مارس آب آبادان آتش بس آتش سوزی آخوند کاشانی آخوندی آذربایجان آرژانتین آری به جمهوری دمکراتیک آزادی آزادی بیان آزادی هدایتگر مردم آزادیخواهان آژانس اتمی آستان قدس آستفیک آسوشیتدپرس آشنایی با شورای ملی مقاومت آشنایی با مجاهدین آفریقا آقازاده ها آگاهی آلبانی آلبرتو نیسمن آلترناتیو آلمان آلودگی هوا آمریکا آموزشی آموزه تاریخی آموزه سیاسی آموزه فلسفی آنالیا آنتورپ آنتونیو گوترز آندرانیک آهنگساز ابراهیم ذاکری ابراهیم مرادی ابواحسن صبا اپورتونیسم اپوزیسیون اتحاد اتحاد ملی اتحادیه اروپا اتمی اتوبوس خوابی اجباری اجتماعی احتکار احزاب سیاسی احمد رئوف بشری دوست احمد رضایی احمد مقدم احمد وحیدی احمدرضا جلالی اخبار اخبار جعلی اختلاس اختناق ادبیات اراذل اربعین ارتجاع ارتش آزادیبخش ارتش آزادیبخش ملی ایران اردشیر زاهدی ارز ارژنگ داوودی ارمنستان اروپا ارومیه اژه ای استاد استان استبداد استبداد دینی استثمار استراتژی استراتژیک استعمار استقلال استقلال آمریکا استکهلم اسدالله اسدی اسفند۹۸ اسکاتلند اسکاندیناوی اسلام اسلام انقلابی اسلامشهر اسماعیل خطیب اسماعیل شریف زاده اسناد اسیر جنگی اشپیگل اشرف اشرف پهلوی اشرف رجوی اشرف هادی اشرف۳ اشغالگر اصغر بدیع زادگان اصغر بدیع‌زادگان اصغر مهدیزاده اصفهان اصلاح طلب اصلاح طلبی اصلاحات اصلاحات ارضی اصلاح‌طلب اصولگرا اطلاعیه اعتراض اعتراض سراسری اعتراضات اعتراضات سراسری اعتصاب اعتیاد اعدام اعدام بنیانگذاران مجاهدین اف ای تی اف افتخار افسانه افشاگری افطار افغانستان اقتصاد اقتصادی اکبر صمدی الکساندر مدوید الله قلی خان المپیک امام جعفر صادق امام حسن عسکری امام حسن مجتبی امام حسین امام رضا امام زمان امام زین العابدین امام سجاد امام صادق امام محمد باقر امام موسی ابن جعفر امام هشتم امام هفتم امجدیه امیرپرویز پویان امیرخیزی امیرکبیر انتخاب انتخابات انتخابات قلابی انتخابات۱۴۰۰ انجمن نجات انجمن نجاست انجیل اندیشه اندیکا اندیمشک انسان انسانیت انفال انفجار امیا انفجار حرم امام رضا انقلاب انقلاب ۵۷ انقلاب اکتبر انقلاب ایدئولوژیک انقلاب دمکراتیک انقلاب سفید انقلاب صنعتی انقلاب ضد سلطنتی انقلاب فرهنگی انقلاب کبیر فرانسه انقلاب مشروطه انقلاب نوین انقلابی انقلابیون انگلستان انگلیس اوباش اوریانا فالاچی اوکراین اومیکرون اوین اهواز ای ایران ایتالیا ایدئولوژی ایذه ایران ایران آزاد۲۰۲۱ ایران آزاد۲۰۲۲ ایران اینترنشنال ایران فردا ایران گیت ایران مرز پرگهر ایرانیان ایلیرمتا اینترنت ایندیپندنت اینستاگرام أزادی بازجو بازرگان بازگشایی مدارس بازنشستگان بازیگر بالکان بانک بحران بحران آب بختیار بدهی برانداز براندازی برجام برف برق برلین برنامه ۱۰ ماده ای بسیج بسیجی بعثت بکتاش آبتین بگو نه بلژیک بلوچستان بمب اتمی بنان بند۲۰۹ بنزین بنی صدر بنیاد برکت بنیاد فرانس لیبرته بنیادگرایی بنیانگذاران سازمان مجاهدین بوچا بودجه بودجه۱۴۰۰ بودجه۱۴۰۱ بورس بویراحمد بهار بهبهان بهداشت بهرام عالیوندی بهرام عین اللهی بهزاد معزی بهشت زهرا بی بی سی بیانیه بیت کوین بیرجند بیروت بیژن جزنی بیژن مفید بیسواد بیکاران بیکاری بیوگرافی پابلو نرودا پارلمان اروپا پاریس پاسارگاد پایداری پدرطالقانی پرچم پرس تی وی پرستاران پرواز بزرگ پروپاگاندا پرویز خزایی پروین اعتصامی پمپئو پناهندگان پوریای ولی پول پهباد پهلوان پهلوان فیلابی پهلوی پیام پیامبر پیروزی پیشتاز پیک پنجم پیک شادی پیک ششم پیمان جبلی تابلو تاریخ تاریخ ایران تاریخ ا یران تاریخ اسلام تاریخ ایران تاریخ بیداری ایرانیان تاریخ جهان تاریخ شفاهی تاریخ فرانسه تاریخ مشروطه تاریخ معاصر تاریخچه مجاهدین تاریخساز تاریخی تاریکی تاسوعا تاکتیک تئاتر و سینما تأسیس سازمان مجاهدین تبریز تبعید تبیین جهان تجارت تجزیه تحریف تحریم تحریم انتخابات تحصیل تحلیل سیاسی تخت جمشید تختی تخریب ترامپ ترانه ترک تحصیل ترور تروریست تروریستی تروریسم تروریسم دولتی تریتا پارسی تشکیلات تشکیلات بیرون زندان تشیع تصنیف تظاهرات تفسیر تکامل تلگرام تلویزیون تمدن ایران تنگستان توحید تورم توسکا تولید توماج صالحی توماس سانکارا تهران تهران بزرگ تیرباران ثروت ثریا ابوالفتحی ثقه‌الاسلام جاسوس جام زهر جامعه جامعه المصطفی جان مترکه جاوید رحمان جایزه نوبل جایگاه انسان جدایی دین از دولت جریان اپورتونیستی چپ‌نما جعبه سیاه جعفر کاظمی جعلیات جمشید پیمان جمعه سیاه جمهوری خواه جمهوری دمکراتیک جنایت جنایت علیه بشریت جنبش برابری جنبش تنباکو جنبش جنگل جنبش دادخواهی جنسیتی جنگ جنگ ایران و عراق جنگ جهانی جنگ خلیج جنگ داخلی جنگ روانی جنگ سیاسی جنگ ضد میهنی جنگ قدرت جنگ کثیف جنگل جنگل تراشی جوانان جهاد کشاورزی جهان چارلی چاپلین چپ نما چپاول چریک فدایی چریکهای فدایی چماقداری چه باید کرد چه گوارا چهارشبنه سوری چهارمحال بختیاری چین حبیب خبیری حبیب خدا حبیب‌الله بدیعی حج حجاب حجت زمانی حزب توده حزب جمهوری حزب رستاخیز حزب‌الله حسن اشرفیان حسن ظریف حسن ظریف ناظریان حسن فیروزآبادی حسن نوروزی حسین امیر عبداللهیان حسین دهلوی حسین طائب حسین فارسی حسین فاطمی حسین گل گلاب حسینیان حشدالشعبی حضرت زینب حضرت علی حضرت فاطمه حضرت محمد حضرت معصومه علیها سلام حضرت مهدی حقوق حقوق بشر حقوق زنان حکایت حکومت حکومت علی حکومت نظامی حماس حمایت حمله خارجی حمید اسدیان حمید لاجوردی حمید مصدق حمید نوری حنیف عزیزی حنیف نژاد حنیف‌نژاد حوزه خائن خاتمی خاش خاطرات خاطرات زندان خاطرات سیاسی خامنه ای خامنه‌ای خانواده خانواده شفایی خاور میانه خاوران خاورمیانه خبرگان خبرگزاری خبرنگار خدا خدیجه خرمشهر خسرو گلسرخی خشک سالی خشونت خصوصی سازی خط فقر خطر خلق خلقت انسان خلیفه خلیل رضایی خمینی خواننده خواهران میرابال خودروسازی خودکشی خودمختاری خوزستان خیانت دادخواهی دادگاه دادگاه مردمی آبان دارو داستان دانش آموز دانشجو دانشگاه دانشگاه تهران دانشمند دانشیان دانیل میتران داوود باقروند داوود رحمانی دبیر کل سازمان ملل دجال دختر آبی درگذشت دروغ دزدی دستمزد دفاع مقدس دفاعیات مجاهدین دکتر حسین گل‌گلاب دلار دلتا دلوار دمکراتیک دمکراسی دمکراسی خیانت شده دوباره می‌سازمت وطن دوران آماده باش دورس دولت دهخدا دهقانان دهه ۶۰ دی دیالکتیک دیپلماسی دیدار صلح دیکتاتور دیکتاتوری دیکتاتوری سلطنتی دیکتاتوری مذهبی دین دین و مذهب دیوید ایمس دیوید کلیگور ذوالقرنین ذوب آهن رادیو مجاهد رانت راه حل سرنگونی راهرو مرگ رای من سرنگونی رئیس جمهور برگزیده رئیسی رباط کریم رپ اعتراضی رجوی رحمان کریمی رزمناو پوتمکین رزمنده رژیم آخوندی رژیم شاه رسانه رسانه حکومتی رستاخیز رستم قاسمی رسول تبریزی رسول خدا رسول مشکین فام رشنگری رشوه رضا پهلوی رضا خان رضا رضایی رضا شاه رضا شمیرانی رفراندوم رفسنجانی رمزارز رمضان رمضان۱۴۰۰ رمضان۱۴۰۱ رنگ روغن روح‌الله حسینیان روح‌الله خالقی روحانی روحانی مترقی روز جهانی روز جهانی حقوق بشر روز جهانی زن روز جهانی صلح روز جهانی کارگر روز جهانی کودک روز جهانی مبارزه با اعدام روز جهانی معلم روز دانشجو روز معلم روزجهانی منع خشونت علیه زنان روزنامه روس تزاری روسیه روشنایی روشنفکر روشنگری رها بحرینی رهایی رهبر مقاومت رهبری ریاست جمهوری ریچارد رابرتس زادی زاگرس زاهدان زاینده رود زباله گردی زبان زری اصفهانی زلزله زمستان زمین زن زنان زندان زندان تهران بزرگ زندان گوهردشت زندانی زندانی سیاسی زندانیان سیاسی زوربا زهرا مریخی زهره صمدی زیارت زینب زینب پاشا زینب کبری زینت میرهاشمی ژئوپلیتیک ژنرال اودیرنو ژنرال دوگل ژنو ژیلبر میتران سارق انقلاب سازمان چریکهای فدایی خلق سازمان خبات کردستان سازمان مجاهدین سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان ملل سال تحصیلی سال میلادی سال نو سال۱۴۰۰ سالن مرگ سانسور ساواک سایبری سپ سپاه سپاه پاسداران سپاه قدس ستار بهشتی ستارخان سخنرانی سخنگوی مجاهدین سراوان سرجنگل سرکوب سرنگونی سرود سرویس جهانی سعدی سعید اقبالی سعید بهبهانی سعید سلطانپور سعید شاهسوندی سعید ماسوری سعید محسن سکولار دمکراسی سکولاریسم سلاح سلطنت سلطنت پهلوی سلطنت طلب سنگسار سواد سوئد سوئیس سوخت بر سوختبران سوریه سولماز ابوعلی سولیوان سونگون سهام سهراب سپهری سی ان ان سیاست سیاسی سیامک نادری سیاوش سیفی سیاهکل سیزده بدر سیستان سیل سیمای آزادی سیمین بهبانی سیمین بهبهانی سیمین دانشور سینما شادگان شاعر شام غریبان شاملو شانگهای شاه شاهزاده شاهنشاهی شب قدر شب یلدا شباهنگ شبکه تروریستی شبکه های اجتماعی شجریان شخصیتهای ایرانی شرایط ذهنی شرایط عینی شریف واقفی شستا شعائر شعار نویسی شعر شعر نو شکرالله پاک‌نژاد شکنجه شکنجه گر شکوفه شمال شورای امنیت شورای مرکزی مجاهدین شورای ملی مقاومت شورای ملی مقاومت ایران شورای نگهبان شورش شوروی شوش شهادت شهدا شهر شهر ری شهر کرد شهر مهران شهرداری تهران شهرزاد احسانی ناطق شهرقصه شهرکرد شهلا حریری مطلق شهیدان شیخ شیخ فضل الله نوری شیخ محمد خیابانی شیر و خورشید شیراز شیطان سازی شیلی شیوا ممقانی صادرات صالح کهندل صدام صدای مجاهد صدور انقلاب صدور بحران صدیقه مجاوری صلح صمد بهرنگی صنایع فولاد صنعت صیاد شیرازی صیانت ضربه شهریور ۵۰ ضرغامی طالبان طالقانی طبری طرح صلح طلسم جنگ طنز سیاسی ظریف ظلمت عارف قزوینی عاشورا عباس داوری عباسقلی صالحی عبدالرضا شهلایی عدالت عدالت در اسلام عراق عرفان عزت الله مقبلی عزیز فولادوند عزیمت از فرانسه عشق عفوبین الملل عقیده عکاسی عکس علم علمی علی علی اکبر اکبری علی اکبر دهخدا علی ربیعی علی صارمی علی صالح آبادی علی مطهری علی میهن دوست علی همتیان علیرضا جعفرزاده علیرضا خالوکاکایی عماد رام عملیات عملیات آفتاب عملیات چلچراغ عملیات مروارید عوام فریبانه عیاران عید فطر عید قربان عید مبعث عیسی آزاده عیسی مسیح غارت غارت و چپاول غرب غلامحسین اسماعیلی غلامحسین بنان غلامحسین ساعدی غلامرضا تختی غلامرضا مسعودی فاجعه فارسی فاز سیاسی فاشیسم دینی فاشیسم مذهبی فاصله طبقاتی فاطمه فاطمه امینی فاطمه زهرا فاطمه صادقی فاطمه مصباح فتانه زارعی فدایی خلق فرار شاه فرانسوا میتران فرانسه فرانکفورتر آلگماینه فرخی یزدی فردوست فردوسی فرشید نصر‌اللهی فرعون فرقه فروش اندام فروغ ایران فروغ جاویدان فرونشست زمین فرهنگ فرهنگی فرهنگیان فریدون مشیری فساد فشافویه فضای مجازی فعال محیط زیست فقر فلاکت فلسطین فلسفه فوتبال فولاد فولاد مبارکه فیزیک فیک نیوز فیلترینگ فیلم سینمایی قاتلان ۶۷ قاجار قاچاق قاسم سلیمانی قاسملو قاضی محمد قالیباف قانون اساسی قانون کار قتل عام قتل عام۶۷ قتلهای زنجیره ای قرآن قرارداد ننگین قرارداد۲۵ساله قربانعلی حسین نژاد. قربانیان قربانیان کرونا قرن پانزدهم قرنطینه قزاق قزلحصار قزوین قضاوت قطعی برق قم قوه قضاییه قهرمان قیام قیام ۲۱دی قیام 57 قیام ۸۸ قیام آبان قیام آبان۹۸ قیام بنزین قیام تنگستان قیام خوزستان قیام دی قیام دیماه ۹۶ قیام دیماه ۹۸ قیام روشنگری قیام سراسری قیام سراوان قیام ضد سلطنتی قیام عراق قیام کارگران قیام۱۴۰۱ قیام۳۰تیر قیصر قیمت کابل کابینه دولت کاخ سفید کارخانه کارگر کارگران کارگردان کارنامه کارنامه سبز کاروان بهار کاریکاتور کاظم رجوی کانادا کانون کانون شورشی کانونهای شورشی کتا صوتی کتاب کتاب اجتماعی کتاب امام حسین کتاب تاریخی کتاب سیاسی کتاب صوتی کرامت الله دانشیان کربلا کربلای۴ کرج کردستان کرونا کریسمس کریمپور شیرازی کسری بودجه کشاورزان کشاورزی کشتار کشتی کشور کشیش کشیش دیباج کشیش میکائلیان کلنل پسیان کلیسا کمیسیون اقتصاد کمیسیون کار کنفرانس کنکور کنگره کوثر کوچک خان کودتا کودتانی فرهنگی کودتای ۲۸ مرداد کودتای ۲۸مرداد کودتای سوم اسفند کودکان کودکان کار کوروش بزرگ کوروش کبیر کولبران کولبری کویت کهشکان کهکشان کهکشان۱۴۰۰ کهکشان۱۴۰۱ کهکشان۱۴۰۳ کهکشان۲۰۲۱ کهکیلویه کی‌را رودیک کیفرخواست گاردین گاندی گرانی گردهمایی گرسنگان گرسنگی گروگان گزارش گزارش خبری گزینه سرنگونی گلرخ ایرایی گلزاده غفوری گلستان گلسرخی گور جمعی گوهر مراد گیسو شاکری لاجوردی لاریجانی لاهیجان لباس شخصی لبنان لرستان لغت نامه لمپن لنین لوازم التحریر لوموند لویزان لوییزا همریش لوییزا هومریش لیبرتی لیبی لیست تروریستی لیست شهیدان مادر شایسته مادران آبان مادران خاوران مارکز مافیا ماکرون مالباخته مالیات ماه رمضان ماهشهر مایک پنس مایکل وایت مبارزات مبارزه مبارزه چیست مبارزه مسلحانه مبعث متروپل مثنوی مجازات مجاهد مجاهدین مجاهدین خلق ایران مجتبی اخگر مجروحان قیام مجلس مجمع عمومی ملل متحد مجید اسدی مجید صاحب جمع محاکمه محرم محسن رضایی محسن زادشیر محسن معصومی محمد اسلامی محمد تهرانچی محمد حنیف نژاد محمد حنیف‌نژاد محمد خدابنده‌لویی محمد ری شهری محمد زند محمد سیدی کاشانی محمد صادق محمد ضابطی محمد کاظم محمد کرد زنگنه محمد محدثین محمد مخبر محمد مهدی اسماعیلی محمدباقر شفتی محمدرضا ایرانپور محمدرضا سعادتی محمدرضا قرایی آشتیانی محمدعلی توحیدی محمدعلی حاج آقایی محمود رویایی محمود عسگریزاده محمود مهدوی محیط زیست مدارس مدرس مدرک تقلبی مدیا مذاکره مذهب مذهبی مرتجعین مرتضی حنانه مرجان مرد مردم مرز پرگهر مرضیه مرغ سحر مریلند مریم بختیاری مریم رجوی مریم قدسی مآب مریم گلزاده غفوری مزار شهیدان مزدور مزدوران مژگان پارسایی مژگان کوکبی مسجد سلیمان مسجد فاطمه زهرا مسعود احمدزاده مسعود خدابنده مسعود راتبی مسعود رجوی مسعود صفدری مسعود مقبلی مسکن مسیح مسیحی مشروطه مشهد مصباح یزدی مصداقی مصدق مطالبات قانونی مطبوعات معصومه عضدانلو معلم معلمان مقالات مقالات اجتماعی مقالات اقتصادی مقالات تاریخی مقالات سیاسی مقاومت مقاومت ایران مقاومت سراسری مقبره کوروش مکه ملا نصرالدین ملاقات ملک الشعرا ملی شدن نفت مماشات من اگر برخیزم مناسک حج منافقین منتظری منطقه منوتو منوچهر براتی منوچهر سخایی منوچهر طاهر زاده منوچهر هزارخانی منیره رجوی مواد مخدر موزه قتل عام۶۷ موزیک موسسات خیریه موسسان پنجم موسی خیابانی موسیقی موشک باران موشکی موقعیت انقلابی مولانا مهاجرت مهدی ابریشمچی مهدی دیباج مهدی رضایی مهندسی انتخابات میانجی میتران میتینگ میدان ژاله میدان میلیونی میرزا رضا کرمانی میرزا کوچک خان میرزاده عشقی میکونوس میکیس تئودوراکیس میلاد میلیشیا میلیونی میهن تی وی ناصر دیوان کازرونی ناصر صادق ناصرالدین شاه ناظم حکمت نافرمانی مدنی نامه نایاک ندا حسنی نرگس غفاری نروژ نسرین پارسیان نسل کشی نشریه مجاهد نصرالله زرین پنجه نطنز نظامی نظرسنجی نفت نفتگران نقاشی نقدینگی نمایشگاه نمایشنامه نماینده نورمراد کله جویی الوار نوروز نوروز۱۴۰۰ نوروز۱۴۰۱ نوروز۱۴۰۳ نوروز۹۹ نوری علا نوید افکاری نویسنده نهضت ملی نیروی انتظامی نیروی قدس نیشکر هفت تپه نیکسون نیما یوشیج نیمه شعبان نیویورک تایمز واشنگتن واکسن واکسن برکت واکسن چینی واکسن فایزر واکسیناسیون ورزش ورزشکاران وزارت اطلاعات وزارت خارجه وزرات اطلاعات وطن وفات ولادت ولایت فقیه ولی فقیه ولی‌الله فیض‌مهدوی ویتنام ویروس ویکتور خارا ویلیام هزلیت وین هائیک هوسپیان مهر هاشم خواستار هالیوود هامبورگ هایک هوسپیان مهر هجرت هجرت بزرگ هزارخانی هسته ای هلدینگ همایون کهزادی همبستگی همدان همیاری هنر هنرمند هواپیمای اوکراینی هورالعظیم هیتلر یادواره یارانه یاسرعرفات یروم ستاقیان یزدی یعقوب ترابی یغمایی یک شاخه گل یوسف نوری یونان یونایتد پرس یونسکو FATF

بازدید از وبلاگ

مانور بزرگ جنگی سیمرغ رهایی ارتش آزادیبخش ملی ایران