علی بخش آفریدنده (رضا گوران)
رضا گوران: «[وزارت اطلاعات] دریک فضایدوستانه میخواست مرا بخرد حتیگفت
هرچه میخواهید یعنی ۳۰۰متر زمین
بایک مینیبوس بهتو میدهیم ولیتو باما کارکن تویمجاهدین برو و اطلاعات بیاور»
علی بخش آفریدنده (رضا گوران)، که این روزها مجدداً به صحنه کارزار لجن
پراکنی گشتاپوی آخوندی علیه مقاومت فراخوانده شده تا با اشتراک و همکاری تواب تشنه
به خون (ایرج مصداقی) اراجیفی تکراری به نام وی قلمی و منتشر گردد و به وسیله
برخی دیگر از پادوها و سایتهای زنجیرهیی بازتکثیر شود، مزدور «بازیافت» شدهیی
است که یک بار در سال۱۳۸۵ بطور گسترده توسط
وزارت اطلاعات و سایتها و رسانههای وابسته به رژیم از قبیل ایران دیدبان، اینترلینک، آوا، «پنجرهای رو به خانه پدری» مزدور اجاره یی
(علیرضا نوریزاده)، و … برای نشخوار یاوه های گشتاپوی آخوندی علیه مجاهدین و
مقاومت ایران مصرف شده بود. اما
درپی افشای مزدوری او و دروغپردازیهایش، بنا به صلاحدید، یا نیاز اربابانش به
پیگیری مأموریتهای دیگر توسط وی، به مدت ۸ سال از
دور مأموریتهای علنی و مشخصا ادامه پادویی در کارزار شیطان سازی وزارت علیه
مجاهدین برکنار ماند.
و حالا پس از درهم شکسته شدن سلسله توطئه ها و تشبثات رژیم آخوندی در سال۹۲ و اوجگیری بحرانها و تشدید استیصال و درماندگیاش در برابر
مقاومت، وزارت بدنام به چنان حال و روزی افتاده که به رغم بسیج همه جانبه و به
کارگیری همه امکانات و عوامل و مزدورانی از قبیل تواب خائن (مصداقی) که یکی از
اولویتهای مأموریتشان شکار و به کارگیری مزدور جدید علیه مقاومت است، حاصلی جز
استخدام چند پادوی اجارهیی انگشت شمار، نداشته که مأموریت آنها هم چیزی جز تکرار
همان اراجیف هزار بار تکرار شده در سایتهای گشتاپوی آخوندی (پژواک مصداقی و
اینترلینک و ایران دیدبان و…) نیست.
کسادی بازار شکار این قبیل مزدوران، و ناکامی عوامل شکارچی، اطلاعات آخوندی
را به چنان حال و روزی انداخته که از شدت پیسی و استیصال به گورکنی و نبش
قبر مرده ۲۰ سال قبل یا
علم کردن مزدور مستعملِ سالها از رده خارج شده، به عنوان شکارِ تازه صید شده، روی
آورده است.
مزدور علی بخش آفریدنده(رضا گوران) که
پس از افشا و از دور خارج شدن ۸ ساله، به
عنوان یک پادوی جدیدالاستخدام به صحنه سایتهای زنجیره یی آورده شده مصداقِ مزدورِ
صید شده اخیر است.
وی به گواهی اسناد و مدارک و اعترافات خودش، سوژه استخدام وزارت
اطلاعات برای نفوذ به درون ارتش آزادیبخش ملی ایران با وعده زمین و ماشین و زندگی
بوده است.
نامبرده که این بار مأموریت جدیدش را در ارتباط با بنگاه مزدور یابی مصداقی و
شرکاء باید پیش ببرد، در اولین لجن پراکنی منتشر شده به نام وی، رسواترین اتهامات
و یاوه های رژیم و وزارت جعل و جنایت آخوندی، سرجمع شده است.
از جمله این اتهام رسوا که «مجاهدین خودشان خودشان را شکنجه میکنند
و میکشند و به کشتن میدهند» یا اینکه مسئول همه محدودیتها، همه محرومیتهای
پزشکی، همه فشارهای ضد انسانی، ممانعت از ورود آزاد و دیدار خانوادههای واقعی
مجاهدین و … خود مجاهدین هستند و….
تأکید و تکرار این اتهامات آخوندساخته هدفی جز زمینهسازی و توجیه کشتار و
سرکوب و اعمال فشار بیشتر توسط دولت مالکی و رژیم آخوندی بر مجاهدان مستقر در
زندان لیبرتی ندارد:
«آن بخت برگشتگان [مجاهدان اشرف و لیبرتی]، با کمترین امکانات پزشکی و رفاهی،
بدون هیچ گونه رابطه یی با جامعه و اجتماع، سالهاست با خانواده و سایر بستگانشان
تماسی ندارند، حتی از داشتن رادیو و تلویزیون و تلفن و نامه و … محروم هستند از
اینترنت نیز می خواهم هر چه بیشتر آنها را افشاء کنم تا نتوانند این جنایت و خیانت
را هم سان گذشته و دنیای ارتباطات که دیگر مگو. آنها بیش از بیست سال است که از
دنیا بریدهاند و به سان زنده به گوران میمانند… که بیش از ۱۰۰ نفر را به کشتن و صدها نفر را مجروح و مصدوم و قطع عضو و از ریل
خارج کردند ادامه دهند». (مزدور آفریدنده در پژواک مصداقی، ۲۱اردیبهشت۹۳)
پادوی زبون وزارت، در ادامه مطلب فوق، رویای آخوندها مبنی بر ازهم پاشاندن
مجاهدین را تکرار کرده و مینویسد:
«امیدوارم زندانیان لیبرتی هر چه زودتر آزاد شوند … تا مردم ما از شر این
خمینی و خمینی صفتان آسوده شوند».
وی در انتهای اراجیفش، یأس و ناامیدی آخوندها به خاطر تسلیم ناپذیری مجاهدین
را، همانند امام دجالش خمینی، که گفته بود:
«من اگر یک درهزار، احتمال میدادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که میخواهید
انجام بدهید، حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم، لازم هم نبود شما
پیش من بیایید…»
را تکرار کرده و می گوید:
«امکان ندارد یک ذره رفرم و اصلاح طلبی در وجود این شخص[رهبر مقاومت] بوجود
بیاید».
علی بخش آفریدنده(رضا گوران) قبل از اعزامش به عراق برای
نفوذ در ارتش آزادیبخش، عنصر مناسب و مطلوبی برای این هدف وزارت اطلاعات تشخیص
داده شده بود. ویکه به سابقه پاسداری و بسیجی خودش اعتراف
نموده، بارها مطرح کرده بود که چگونه توسط وزارت بدنام اطلاعات برای نفوذ در
مجاهدین باوعده زمین و ماشین و زندگی مورد تطمیع و … قرار گرفته بود.
وی در بخشی از گزارشش در تاریخ تیر۷۶ نوشته
است:
«و در فکر این بودم که به ارتش آزادیبخش بپیوندم اینها در خرداد ما اطلاعات
کمال را آزاد کرده بودند اطلاعات کرمانشاه به طور غیر رسمی شخصی به اسم حسن و سعید
که خود را دوست حساب میکردند از طرف رفاقت خانوادگی (داماد و دائیم) مرا در خانه
دامادم خواست و در یک فضای دوستانه میخواست مرا بخرد حتی گفت هر چه میخواهید
یعنی(۳۰۰متر زمین با یک مینی
بوس صفر کیلومتری و غیره به تو میدهیم ولی تو با ما کار کن توی مجاهدین برو و
اطلاعات بیاور.»
گزارش زیر درتاریخ ۶ تیر۱۳۷۶۶ از اظهارات علی بخش آفریدنده تهیه شده که وی
مراجعه اطلاعات و امنیت و تقاضای همکاری از خودش را توضیح داده است:
«حدود ۱۰-۱۲ خرداد۷۶، ۲ نفر از
افراد اطلاعات و امنیت سپاه کرمانشاه که مقر آنها در میدان نفت کرمانشاه است از
طریق دائی حمید و دامادم ایرج مرا خواستند که در خانه دامادم بنام ایرج رستمی با
آنها دیدار داشته باشیم و به داماد و دائیام گفته بودند این درخواست نظامی و زور
نیست و فقط دوستانه است و منهم رفتم. اسم مستعار دو نفر اطلاعاتی یکی حسن (مستعار)
و یکی سید (مستعار) میباشد و حدوداً درجه حسن سرهنگ سپاه میباشد.
برخوردشان خیلی صمیمانه و دوستانه بود و سعی میکرد جذب کند. گفت عراق تا به
حال رفتی. گفتم رفاقتی اگر بگم بله رفتم / گفت میدانم تو قاچاق تریاک [و] سلاح میکنی
ولی بگو تا کجا رفتی/ گفتم حقیقتاً تا کلار رفتم بعد رفتم بابانور و دربندی خان و
سلیمانیه و مسیر را ریزتر برایش گفتم و مثلاً گفتم جادهای است که میرود بطرف
پادگان کومله اما او اعتنائی نکرد و دنبال چیز دیگری بود.
گفت کلار سمت چپ کجاها رفتی. گفتم رفتم تا کفری/ پرسید از کفری کجا رفتی/
گفتم از آنجا به بعد عربها هست و میگیرند/ گفت از نفت شهر و … نمیروی و ادامه
داد که میدانم ترا هم میشناسم شجاع هستی و میتوانی بروی توی عربها؟ (منظورش
نفوذ در مجاهدین بود و بنوعی گفت نمیتوانی چند کیلومتر بیشتر بروی)/ گفتم من مخلص
پول هستم ولی اگر مرا کشتند چی. خواهر و مادرم چی میشود. گفت چرا اینهمه زحمت و
تلاش میکنی و خلاف میکنی و کارهای خطرناک. بدون اینها من به تو پول میدهم بدون
زحمت. گفت بین من و تو این قرآن(یک قرآن کوچک در آورد) به کسی نگو من ۳۰۰ متر زمین، یک ماشین مینیبوس صفر کیلومتر به تو میدهم برای ما
کار کن.»
علی بخش آفریدنده با مقاومت و جنگ علیه رژیم آخوندی هیچ گونه سنخیتی نداشت و
خود این را به صور مختلف بارها بیان کرده بود. امری که بعدها که به تیف (خروجی تحت
کنترل آمریکایی ها) رفت و به خدمت وزارت اطلاعات در آمد، بر این حقیقت مْهر تأیید
زد.
«بعد از اینکه نخ وصل هایم را قطع کردم و خودم را آن طرف مرز گذاشتم یک مرد
عادی را یافتم که دنبال زن و زندگی است و اگر دست رژیم بیفتم در خدمت اطلاعات
آخوندی در آمده و دست به جنایت علیه مجاهدین میزدم.» (۷مهر۱۳۸۰)
از سوی دیگر و بعد از اعترافات آفریدنده و برملا شدن ارتباطات وی با مأمورین
وزارت اطلاعات جهت نفوذ در ارتش آزادیبخش، مجاهدین بارها از او خواستند که با تقبل
کلیه مخارج تردد و … توسط مجاهدین، برای ادامه زندگی عادی خود، پی کارش برود، ولی
او با اصرار و التماس متقاضی ماندن در«صفوف پاک ارتش آزادیبخش» میشد.
از: علی بخش
به: مسئولین
مسئولین محترم، اینجانب با آگاهی کامل تقاضامندم برای مبارزه با رژیم ضدبشری
من را در صفوف ارتش آزادیبخش قرار دهید. میدانم خیلی اشتباهات داشتهام ولی قول
شرف و ناموس میدهم و قسم میخورم با قدرت تمام خودم را متعهد به مراعات تمام
ضوابط ارتش را بکنم و تا آخرین قطره خون با رژیم بجنگم و اشتباه کردهام و خیلی هم
پشیمان هستم و متوجه نشدم که چه نوشتهام مرا ببخشید.
علی بخش آفریدنده
۷۸/۱/۱۵
در تاریخ ۲۹/۱۲/۷۸ در نشستی
با حضور تعدادی از مسئولین سازمان مجاهدین خلق ایران به اینجانب علی بخش
آفریدنده فرزند علی پیشنهاد شد که با حل و فصل مسئله تردد و کمک مالی
سازمان به داخل کشور بروم و به زندگی عادی خود ادامه بدهم ولی من این پیشنهاد را
نپذیرفتم و درخواست کردم که به عنوان یک رزمنده در صفوف پاک ارتش آزادیبخش پذیرفته
شوم و با رژیم ضدبشری به مبارزه و جنگ ادامه بدهم.
علی بخش آفریدنده
۷۸/۱۲/۲۹
در باره مراحل استخدام نیروهای نفوذی، که آفریدنده سوژه آن بود، وزارت
اطلاعات ریل کاری دارد که قبلا” توسط مدیریت ضد اطلاعات ارتش آزادیبخش در چند کتاب
افشا گردیده است.
مزدور علی بخش همچنین در تیف به شبکه خارج کشوری وزارت و سایتهای پوششی آن
از جمله اینترلینک، آوا، روشنا، … و با مأموران بدنامی هم چون بهزاد علیشاهی و …
در ارتباط قرار گرفت.
دروغپردازیهای او، در سال۱۳۸۵ تا مدتی
خوراک تبلیغاتی برای هرزه دراییهای فرمایشی و متناوب مزدور اجارهیی شاه و شیخ،
علیرضا نوریزاده، علیه مجاهدین شد تا طبق معمول در ازای آن، از «پولهای طیب طاهر»! وزارت بدنام، اجاره بهای خود و
دستمزد خدماتش را وصول کند.
در همان مقطع یعنی حدود ۸ سال قبل
برخی از توطئههای رژیم و شمهیی از مأموریتهای مزدوران اطلاعات آخوندی ازجمله
آفریدنده، توسط مقاومت ایران افشا گردید.
توضیحات روشنگری نیز توسط مجاهد شهید حسین مدنی در ارتباط مستقیم ۱۱بهمن۸۳ در رابطه با تیف (خروجی
تحت کنترل نیروهای آمریکایی) پخش گردید. این افشاگری در نشریه مجاهد شماره۷۲۴ نیز منعکس شد.
لازم به ذکر است که مجاهد قهرمان شهید حسین مدنی از مسئولان سیاسی سازمان
مجاهدین خلق ایران بود که در حماسه ۱۰شهریور۱۳۹۲ توسط مزدوران مالکی در اشرف به شهادت رسید.
حسین مدنی در بخشی از این افشاگری گفت:
«در یک کلام: رژیم که میخواست صورت مسأله سرنگونی خودش را پاک
کند، یعنی از صحنه محو کند، حالا میبیند نه فقط از آن کودتای ۱۷ژوئن چیزی بهدست نیاورده و حتی نتیجه معکوس داده، بلکه از
بمبارانهای مهیب و استمداد از ۹ دولت هم
راه بهجایی نبرده و فقط تعدادی عناصر خودفروخته بهدست آورده که حالا باید آنها
را با پیکان مجانی و خرج ازدواج و پنج میلیون هدیه ولایتفقیه، حفظ و نگهداری کند!
بنابراین درمورد این بریدگانی که خودشان را به اطلاعات بدنام آخوندی فروختهاند،
هر که میخواهند باشند و هرکه هم بودهاند، و هر که هم حتی در آینده باشند،
بگذارید حرف دل و ارزیابی اهل اشرف و رزمندگان آزادی را منتقل کنم: اینها چیزی جز
رسوبات یک پایداری پرشکوه تاریخی بین مجاهدین و مقاومت و مردم ایران از یک طرف و
ارتجاع آخوندی و پشتیبانانش از طرف دیگر، نیست. آنهم در یکی از خطیرترین مقاطع
تاریخ ایران.…»
علی بخش آفریدنده (رضا گوران) – روشنگری مجاهدین درباره خروجی تحت کنترل
امریکا موسوم به تیف در نشریه مجاهد و برنامه ارتباط مستقیم سیمای آزادی
**************************
یاوه سراییهای مزدور آفریدنده در سایتهای وزارت اطلاعات- و برخی رسانه ها
علیرضا نوری زاده- برنامه «در یچه ای رو به خانه پدری»- تاریخ ۲۰شهریور۸۵:
بازارگرمی مزدور اجاره ای وزارت اطلاعات علیرضا نوری زاده معلومالحال برای
علی بخش آفریدنده (رضا گوران)
نامه علی بخش آفریدنده – تاریخ ۲ سپتامبر (۱۱شهریور۸۵):
«… از اینکه در برنامهتون از ما یاد کردید متشکرم به قول شاعر هیج
مانعی نمیتواند قلبها را باز بدارد و هرازگاهی هم شما میفرمایید روزگار غریبی است نازنین. باری این نامه را از بیابانهای
خشک کمپ اشرف برای شما مینویسم درد ما درد ایران بود که ما را به بیابانهای عراق
کشاند اما امان از درد وطن فروشان که دردی جز درد قدرت طلبی ندارند. از ولی فقیه
گرفته تا رجوی که سالهاست هزاران زن و مرد را به گروگان گرفته است تا بتواند مهر
تابانش را به تهران ببرد. خمینیوار زندان انفرادی و شکنجه روحی و روانی با و
سرکوب و ارعاب راه انداخته. بنده علی بخش آفریدنده سه سال تمام در زندان انفرادی
بودم ( نامه امروز دستم رسیده بنابراین من اصلاً آنرا نخوانده بودم) و چه شکنجهها
که نشدم و چه فحشها و توسریها که نخوردم فقط به دلیل اینکه گفتم رهبر عقیدتی با
ولایت فقیه یکی است.
«زندانی خمینی صدامحسین و رجوی و بوش علی آفریدنده»
نوری زاده:« خوب این نامه متاثر کننده بود برای
شما گفتم عدهیی از اینها که در کمپ اشرف بودند فرار کردند و عدهیی به نزد کردهای
شمال عراق رفتند و کردها نهایت همدلی و لطف را به اینها کردند و اینها را کمک
کردند با وجود اینکه خاطره خونین از صدامحسین و عملیات انفال داشتند. الان بهرحال
بعد از اتفاقی که در عراق افتاد کمپ اشرف در محاصره سربازهای بلغاری است، عده یی
فرار کردند رفتند نزد کردهای عراق، عدهیی رفتند بیرون، عدهیی رفتند ایران ،اما ۲۰۰ نفر از اینها در کمپی که آمریکاییها درست کردهاند هستند …
اینهایی که میگم الان فکر نکنید اونهایی که در اشرف هستند در نهایت خوشبختی هستند
نه . این شعبدهبازی رجوی کم از شعبدهبازی سید روحالله.. ندارد، بچههایی که
بیست سه و چهار سال داشتند الان چهل ساله شدهاند و کسانی که سیساله بودند الان
پنجاه و چند سالهاند اینها نه جوانی فهمیدند نه زندگی زناشویی فهمیدند نه پدر
بودند نه مادر بودند.
چه تفاوتی هست بین رژیم و باند رجوی؟ اینها را برای این میگویم این جوانانی
که الان فریب میخورند، این سازمان در همان شرایطی است که رژیم جمهوری اسلامی است.
این جمهوری اسلامی حکومت تروریست است و این باند رجوی هم یک باند تروریست است. اما
الان، اعضای سازمان نباید چوب اینها را بخورد اینها که در اشرف هستند داغون هستند
یک محیط ارعاب درست کردهاند» .
رادیو فردا ۱۷ آبان۱۳۸۵:
بیش از سه سال است که اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق که در اردوگاه اشرف
در عراق پس از جنگ زندگی میکنند تحت کنترل نیروهای امریکایی قرار دارند.
برخی از این افراد بدلیل نارضایتی از وضعیت زندگی خود و یا به دلایل شخصی
تصمیم میگیرند تا سازمان مجاهدین را ترک کنند… پریوش آفریدنده یکی از اعضای پیشین
سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه تیف در عراق که بههمراه دهها فرد دیگر که در
اعتراض به وضعیت نامساعد زندگی در چادرهای موقتی و نیز بلاتکلیفی چند ساله در
اعتصاب غذا به سر میبرد در گفتگو تلفنی با رادیو فردا در مورد وضعیت زندگی خود و
صدها ایرانی دیگر چنین میگوید:” ما آلان ۷۵ روز هست که در تحصن بسر میبریم و روز گذشته ۴۰ نفر از افراد تیف اعتصاب غذا را شروع کردند…
س: چرا تصمیم گرفتین از سازمان مجاهدین جدا بشین بیاین کمپ تیف؟
ج: والله بخاطر اختناقی که در آنجا بود سرکوبهایی که در اونجا بود، من نمیخواستم
بیشتر از این دیگر اینجا باشم چونکه نه تنها من این دوستان هم که جدا شدند بزور
نگه داشته شدهاند و تا حالا گروگان بودیم توی دست اینها.…».
پارس ایران و ایران دیدبان ۱۸آبان۸۵:
وضعیت نامساعد اعضای پیشین سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه سربازان آمریکایی
در عراق: مصاحبه با یک پناهنده- رادیو فردا
علی بخش آفریدنده (رضا گوران) – حلوا حلوا کردن دستپخت استمالتچیان استعماری
در سایت وزارت اطلاعات آخوندها
آوا و اینترلینک ۲آذر۸۵:
رادیو فردا در ماه گذشته با “پریوش آفریدنده [منظور همین مزدور یعنی علی بخش
آفریدنده است] از اعضای سابق سازمان مجاهدین” که هم اکنون در کمپ تیف آمریکاییان
اسیر است مصاحبه یی را ترتیب داده بود که …
علی بخش آفریدنده (رضا گوران) – تهیه خوراک برای وزارت اطلاعات آن روی
بمباران مجاهدین و تروریسم وحشی نیروی قدس سپاه پاسداران
سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی و هابیلیان به نقل از خبرگزاری فارس ۳ بهمن ۱۳۸۶:
منابع عراقی از اوضاع فلاکتبار تعدادی منافقین فراری از اردوگاه اشرف و کمپ
“تیپف” آمریکاییها در این کشور خبر میدهند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در عراق، بیش از ۱۲۰ تن از افراد تواب سازمان منافقین که توسط نیروهای لشکر ۱۰۱ هوابرد ارتش آمریکا در منطقه اشرف نگهداری میشدند، با فشارهای
داخلی در صحنه عراق از زندان اردوگاهی آزاد و در وضع بسیار اسفباری در مناطق
مرکزی و شمالی عراق آواره شدهاند. این افراد که ۱۰ تن از اعضای سابق شورای مرکزی منافقین نیز در آنها دیده میشوند
در هوای بسیار سرد و بدون هیچ پول و غذایی در مناطق کردستان عراق و برخی مناطق
مرکزی آواره و سرگردانند. گزارشهای تایید شده از حضور برخی از این افراد در مناطق
جنوبی عراق حکایت میکند. یک مقام ارشد عراقی در این زمینه گفت:”هادی افشار” با
نام مستعار سعید جمالی زندانی سیاسی قبل از سال ۱۳۵۷، …
… این گزارش میافزاید: آزادی این افراد به دنبال تصفیههای خونین و سرکوب
توابین منافق به دستور مستقیم مسعود رجوی که طی ماههای اخیر در اردوگاههای
منافقین روی داده است، صورت گرفت.…
اسامی بخشی از افراد جدا شده از سازمان مجاهدین که هم اکنون در شهرهای مختلف
عراق سرگردان و آواره هستند به شرح ذیل میباشد؛
هادی افشار، … مجید روحی، جمشید چارلنگ، رضا گوران(اسم، مستعار است)، مازیار
شیروانی، مهرداد فتحی، میرباقر صداقی، حمید صراف پور، نادر نادری، …
سایت جلادان ولایت فقیه موسوم به هابیلیان، از هارترین جناحهای رژیم خونآشام
منتشرکننده جعلیات علی بخش آفریدنده (رضا گوران)
مرکز دورغ سازی و دروغ پراکنی و تحریف آخوندها به بازمصرف تولیدات خود در
مورد علی بخش آفریدنده (رضا گوران) پرداخته است
امید پارس ــ کانون آوا ۲۲.۰۹.۲۰۰۸قسمت
یازدهم
۳ May
امروز صبح رضا گوران دعوایش شد و کار تعطیل شد. یکسری از نفرات هم برای گرفتن
پول بیشتر سعی دارند زیر آب بلوک لیدر را بزنند و خودشان بلوک لیدر بشوند، بلوک
لیدر ۱۲۰ دلار بخاطر کارشان می
گیرند که کارشان توزیع غذا، آب و جمع آوری نفرات برای آمار است. اگر هم پوشاک یا
مواد بهداشتی بدهند آنها را توزیع میکنند.
۴ May
امروز گاردها حمله کردند به بلوک ۳. علت دعوای رضا گوران با موسی بود. در مجموع خیلی شیرتوشیر شده
بود، علت هم اعتراض موسی و محمود در قبال پول بلوک لیدری رضا گوران بود.
**********************
مزدور علی بخش آفریدنده(رضا گوران) که اخیراً وزارت اطلاعات
او را از طریق سایت تواب خود فروخته(مصداقی) و برخی دیگر از سایتهای زنجیره یی به
عنوان یک تحفه نوظهور و یک «صید تازه» برای کارزار شیطان سازی علیه مقاومت، حلوا
حلوا میکند، چیزی نیست جز یک تفاله افشا شده و ۸ سال مصرف گردیده، که حالا به علت شدت استیصال در برابر مجاهدین،
ناگزیر از«بازیافت» او شده است.
اما رژیم، با رونمایی مجدد این مزدور بیش از پیش، در گل ماندگی و فلاکت خود و
رسوایی پادوهایش در شبکه برون مرزی «مخالفین رژیم و منتقدین مجاهدین» تحت امر
«معاونت نقاق» در وزارت را به نمایش میگذارد.
--------------------------------------------