۱۶ اسفند۹۸
میگویند فرق شهرداری با رسانههای آخوندی این است که شهرداری آشغالها را جمع
میکند، اینها آشغال پخش میکنند. اما توزیع آشغال توسط رسانههای آخوندی کیفیت
یکسانی ندارد. بسته بهمیزان بیبهرگی دستاندرکارانشان از شعور، کیفیتهای
متفاوتی پیدا میکند.
داشتم در مورد ویروس کرونا جستجو میکردم
که بهیمن تلاشهای بیوقفه مقامات نظام گسترش فوقالعادهای در
ایران پیدا کرده، بهنمونه بدیعی برخوردم. در مورد
آثار جنون گاوی شنیده بودم، ولی درباره جنون الاغی خیر.
تا اینکه در یکی از سایتهای وزارت اطلاعات رژیم، اراجیفی دیدم با تیتر «مجاهدین، مانع تشخیص ویروس کرونا در آلبانی می
شوند».اگر برای عقدهگشایی علیه مجاهدین، صرفاً آسمان را بهریسمان میبافت، نکته ویژهای بهنسبت سایر مزخرفات آخوندی نداشت. ولی این یکی، از ریش خامنهای تا هتل اینترنشنال تیرانا و از هواداران کلیسای شینچئوجی کره جنوبی تا کشتیهای مسافربری بین آلبانی و ایتالیا را چنان بههم بافته که حیف است قبل از انداختنش بهسطل آشغال کمی بهآن نخندیم. از آن هذیانهایی است که فراتر از روانپریشی مزدور دست چندم و مستعملی که اسمش پای مقاله نوشته شده (ابراهیم خدابنده)شدت تب و لرز سرنگونی را در رژیم نشان میدهد. بیمار، از جمله نوشته:
«محققان در حال بررسی هستند که آیا این کار (گسترش ویروس در کره جنوبی)
سهواً انجام شده یا عمدی بوده… رهبران کلیسای مسیحی شینچئونجی متناوباً به چین سفر
داشتند و اعضا هم متعاقباً با مردم کرهی جنوبی در ارتباط بودند … در مورد مشابهی،
اعضای رهبری مجاهدین .. سفرهای متناوبی به ایتالیا داشتند … اعضا در یک اردوگاه بسته
و مخفی موسوم به اشرف ۳ اقامت دارند… رهبران
… یک طبقهی کامل هتل اینترنشنال را در مرکز شهر پایتخت تیرانا به خود اختصاص داده
اند.
محققان کنجکاو شده اند که چگونه است که آلبانی حتی یک مورد ابتلا به ویروس کرونا را اعلام نکرده است
مجاهدین خلق به عنوان یک تهدید امنیت ملی برای اروپا به طور کل و آلبانی به طور خاص شناخته می شوند. حالا با این مخفی کاری، آنان باید یک تهدید بهداشت و سلامت هم تلقی گردند … سازمان بهداشت جهانی باید یک نقش حیاتی در این رابطه ایفا نماید.
مشکل در اینست که مجاهدین خلق از جانب ایالات متحده آمریکا مورد حمایت قرار می گیرد ….
حتی برای دولت آلبانی هم مقابله یا چالش در برابر رفتار فرقه ای آنان حتی در خصوص تهدید ویروس کشنده کرونا امکان پذیر نیست…»
محققان کنجکاو شده اند که چگونه است که آلبانی حتی یک مورد ابتلا به ویروس کرونا را اعلام نکرده است
مجاهدین خلق به عنوان یک تهدید امنیت ملی برای اروپا به طور کل و آلبانی به طور خاص شناخته می شوند. حالا با این مخفی کاری، آنان باید یک تهدید بهداشت و سلامت هم تلقی گردند … سازمان بهداشت جهانی باید یک نقش حیاتی در این رابطه ایفا نماید.
مشکل در اینست که مجاهدین خلق از جانب ایالات متحده آمریکا مورد حمایت قرار می گیرد ….
حتی برای دولت آلبانی هم مقابله یا چالش در برابر رفتار فرقه ای آنان حتی در خصوص تهدید ویروس کشنده کرونا امکان پذیر نیست…»
مشکلشان این است که کل سلسله مراتب درگیر، از سفارش دهنده اصلی در وزارت
اطلاعات تا مزدوران واسط در انجمن نجاست تا مزدور دون پایهای که اسمش را پای آن
نوشته (ابراهیم خدابنده یا بصورت واقعی شیطانبنده) فقط میدانستهاند که
باید پاچه مجاهدین را بگیرند. ولی تا آخر مقاله،
نفهمیدهاند که در موضوع کرونا دقیقاً به چه دستاویزی از مجاهدین میخواهند
گیر بدهند؟
آیا مجاهدین عامل شیوع کرونا در کل اروپا هستند؟ پس چرا ایتالیا مرکز کرونا در اروپا است؟ آیا در یک اردوگاه بسته هستند؟ پس چطوری بهکل اروپا سرایت میدهند؟ آیا در یک اردوگاه مخفی هستند؟ پس آن سیصد شخصیت بینالمللی که در جریان کهکشان، پنج روز، نه پنج ساعت، پنج روز در اشرف۳ بودند و آن گزارشات تلویزیونی زنده از مراسم و انبوه گزارشات خبری منجمله تلویزیون شماره یک آلبانی و خبرگزاری فرانسه از اشرف۳ گزارش دادند، آیا با چشم و گوش بسته بهاشرف۳ برده شده بودند؟ آیا مجاهدین تهدید امنیت ملی برای آلبانی هستند؟ پس چرا آلبانی سفیر و کاردار رژیم را اخراج کرد؟ آیا مجاهدین تهدید امنیتی برای اروپا هستند؟ پس چرا اروپاییها کاردار رژیم را با بمب دستگیر کردند و الان در زندان نگهش داشتهاند؟
خلاصه هر جایش را که نگاه میکنیم داد میزند که بعد از دریافت فرمان «پاچه مجاهدین را بگیرید!» بلافاصله وارد کار شدهاند و فرصت نکردهاند سؤال کنند که دقیقاً چه باید بگویند.
آخر مقاله مزدور روانپریش خیلی بامزه است. آنجا که با یک سؤال، آس خود را بهزمین کوبیده:
آیا مجاهدین عامل شیوع کرونا در کل اروپا هستند؟ پس چرا ایتالیا مرکز کرونا در اروپا است؟ آیا در یک اردوگاه بسته هستند؟ پس چطوری بهکل اروپا سرایت میدهند؟ آیا در یک اردوگاه مخفی هستند؟ پس آن سیصد شخصیت بینالمللی که در جریان کهکشان، پنج روز، نه پنج ساعت، پنج روز در اشرف۳ بودند و آن گزارشات تلویزیونی زنده از مراسم و انبوه گزارشات خبری منجمله تلویزیون شماره یک آلبانی و خبرگزاری فرانسه از اشرف۳ گزارش دادند، آیا با چشم و گوش بسته بهاشرف۳ برده شده بودند؟ آیا مجاهدین تهدید امنیت ملی برای آلبانی هستند؟ پس چرا آلبانی سفیر و کاردار رژیم را اخراج کرد؟ آیا مجاهدین تهدید امنیتی برای اروپا هستند؟ پس چرا اروپاییها کاردار رژیم را با بمب دستگیر کردند و الان در زندان نگهش داشتهاند؟
خلاصه هر جایش را که نگاه میکنیم داد میزند که بعد از دریافت فرمان «پاچه مجاهدین را بگیرید!» بلافاصله وارد کار شدهاند و فرصت نکردهاند سؤال کنند که دقیقاً چه باید بگویند.
آخر مقاله مزدور روانپریش خیلی بامزه است. آنجا که با یک سؤال، آس خود را بهزمین کوبیده:
«سؤال این است که تا چه اندازه آلبانیاییها آمادگی پرداخت بهای
سنگین استمالت از آمریکایی ها را دارند؟»
طرف حال نداشته یک بار جملهاش را از اول تا آخر بخواند و تلاش کند بفهمد که
چی قرار بوده بگوید؟ شاید هم از مقاله قبلیاش اضافه آمده بوده و گفته اینجا خرج
کنم برود.
از مفعول بگذریم و بهفاعل برسیم. فلاکت رژیم را ببینید که بر خلاف روزگاری که با دولتهای استمالتگرا در سطح نخست وزیر ملاقات و علیه مجاهدین توطئه میکرد، الان کارش بهجایی رسیده که از طریق یک مزدور پیشانیسیاه بهسازمان بهداشت جهانی التماس میکنند که از شهر مجاهدین دیدن کند. بههر حال ورود و خروج بهاین مقاله، تجربه شکست خوردهای برای وزارت اطلاعات بود.
میگویند روباه بازنده در جمعبندی علل شکست گفت، طرحم بد نبود. ولی اشتباه بزرگم این بود که پیشبردن بخشی از طرح را بهالاغ سپردم.
از مفعول بگذریم و بهفاعل برسیم. فلاکت رژیم را ببینید که بر خلاف روزگاری که با دولتهای استمالتگرا در سطح نخست وزیر ملاقات و علیه مجاهدین توطئه میکرد، الان کارش بهجایی رسیده که از طریق یک مزدور پیشانیسیاه بهسازمان بهداشت جهانی التماس میکنند که از شهر مجاهدین دیدن کند. بههر حال ورود و خروج بهاین مقاله، تجربه شکست خوردهای برای وزارت اطلاعات بود.
میگویند روباه بازنده در جمعبندی علل شکست گفت، طرحم بد نبود. ولی اشتباه بزرگم این بود که پیشبردن بخشی از طرح را بهالاغ سپردم.