اطلاعیه کمیسیون
امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران
-آخوند دژخیم محمد مقیسهای (ناصریان): همین جمعه به او گفتم نرو... گفتم اصلاً این دسیسه است.تو را میکشانند آنجا دستگیرت میکنند
-یک خلبان ایرانی آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته، طلاق
داده، آنجا توی دادگاه گفته حمید نوری فلان و بهمان...خودش(حمید نوری) گفت که اون
علیه من یک حرفهایی زده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی
علیه من زده... این (حمید نوری) با آن خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و
شوهره به پلیس داده...
-آخوند سردژخیم علی رازینی رئیس شعبه ۴۱دیوانعالی رژیم: دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام میکند که ایشون
در گذشته و در سه دهه قبل از این، در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست
شده و رفته، آنها نمیتوانند روی این مانور بدهند...چیزی بارش نیست
سپاه پاسداران در ۲۲مهر ماه گذشته اعلام
کرد که اطلاعات سپاه در یک «عملیات پیچیده چند وجهی» توانسته است روح الله زم را
فریب داده و « به داخل کشور هدایت و بازداشت کند».
در کمتر از یک ماه تواب تشنه به خون
(ایرج مصداقی) به صحنه آمده و در ۱۹آبان ادعا میکند در یک «عملیات پیچیده چند
وجهی» موفق شده است یکی از متهمان تراز اول قتلعام ۶۷ را در محدوده قضایی
اروپا دستگیر کند لیکن چون « مقید به حکومت قانون» است «تا تفهیم اتهام به شخص
متهم و جهت حفاظت از کرامت انسانی او» از دادن اطلاعات بیشتر معذور است!
همزمان تواب خودشیفته در همان روز در
فیسبوک خود در یک دروغ ابلهانه و مضحک ادعا میکند: «فرقه رجوی به دستور شخص وی
پس از مطلع شدن از پیروزی بزرگ عملیات ”دادخواهی ۶۷“ تلاشهای زیادی برای
مخدوش کردن این عملیات به خرج داده است. در آخرین تلاش نماینده پلید این فرقه ضمن
تماس با یکی از وکلای پرونده تلاش کرده است چهره من را بهزعم رهبر این فرقه پلید
مخدوش کند که پاسخ مناسب و شایسته را دریافت کرده است». این بهوضوح استفاده
ناشیانه از تاکتیک «آی دزد، آی دزد» برای در امان ماندن از افشای بعدی است.
بلوف و لاف زدن مأمور چند وجهی، تا چهارشنبه
۲۲آبان که دادگستری سوئد طبق قانون برای رسیدگی و تصمیمگیری در
مورد ادامه بازداشت معین کرده بود، بیدریغ از حساب «کرامت انسانی» دژخیم ادامه مییابد.
سپس ایرج مصداقی به صحنه آمده و در بیبیسی فارسی کباده میکشد و میگوید: «در هر
صورت ما هم منابع خاص خودمان را داریم! اگر نظام اسلامی مدعی است که در یک عملیات
پیچیده و چند وجهی روح الله زم را به عراق کشوند و دستگیر کرد، بایستی بدونه که
انگیزه ما برای پیگیری جنایت علیه بشریت بهمراتب بیشتر از انگیزه جنایتکاران برای
جنایته».
بنظر میرسد در مرحله پایانی رژیم، جنگ
گرگها بالا گرفته و به چنین «شو»های اطلاعاتی راه میبرد که با سوءاستفاده از خون
شهیدان، قبل از هر چیز در خدمت سفیدسازی برگهای سوخته، علیه جایگزین دموکراتیک است.
بهخصوص که در اثر تلاشهای بیوقفه رئیسجمهور برگزیده مقاومت کار جنبش دادخواهی
در سالهای اخیر بالا گرفته و رژیم بیش از هر زمان نیازمند مقابله و فرو بردن آن در
آب گلآلود است.
اظهارات آخوند دژخیم محمد مقیسهای رئیس
حمید نوری در گوهردشت و سر دژخیم آخوند علی رازینی در فردای دستگیری حمید نوری در
سوئد زوایا را روشن میکند.
۱- مقیسهای میگوید که پلیس و اطلاعات و
دادگاه در سوئد از قبل از طریق یک خلبان ایرانی (شوهر دخترخوانده مطلقهی حمید نوری)
از قضایا مطلع بودند.
۲-مقیسهای بهشدت با سفر کارمند خود در
زمان قتلعام به سوئد مخالف بوده اما بازیگران دیگری در رژیم موضوع را مینیمیزه
نموده و به نوری اطمینان خاطر میدادند.
اظهارات مقیسهای و رازینی
در نوار صوتی که کمیسیون امنیت و
ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران در اختیار دارد، مقیسهای (رئیس شعبه ۲۸دادگاه انقلاب اسلامی) میگوید: «بهش گفتم
نرو ها، همین جمعه بهش گفتم نرو، خودش هم دوزاریش افتاده بود خوب، آمد و گفت که من
احتمالاً دستگیر بشم اینا، گفتم پس برای چی داری میری.
گفتم بهش، چند بار
البته رفته بود ولی کاری بهش نداشته بودند، هر سال یک ده روزی میرود آنجا، یک
اختلافی با کسی داشت، او شکایت کرده بود. گفتم نرو، برای چی داری میروی، گفتم
اصلاً این دسیسه است.تو را میکشانند آنجا دستگیرت میکنند ها.
آره یک خلبانی
از ایرانیها آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته طلاق داده، آنجا تو دادگاه
آنجا گفته که مثلا حمید نوری فلان توی نظام فلان و بهمان اینها، داشت نقل میکرد
این حرفها تعجب کردم گفت دادگاه مطرح شده، بعداً آن یارو توی گزارشش
علیه این نوشته که این جزو گروههای سرکوب و فلان و اینها سر ایران اینها
این اختلاف خانوادگی
بوده،یک زن و شوهری که طلاق گرفته بود از شوهرش و اینها و بعدش آن زنه تقریباً این
آقا واسطهای بوده برای ازدواج آنها قبلاً اینها، یک بچهای هم دارند، قضیهشان
اینطوری بوده، خودش گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده مرده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده،
کارمند بود، کارمند،
کارمند، و مدیر دفتر من بود، کارمند بود در دادگاه انقلاب قبلاً در سال شصت و
بحبوحهی منافقین اینها.
تا الآن ۱۰بار رفته بود و هیچ کاری نداشتند. مرتب به کشورهای خارجی میرفت و منعی وجود
نداشت
این همسرش که زنی
طلاق داده بوده و اختلاف داشتند با همدیگر. این با ان خانمه که طلاق گرفته بود
فامیل بودند و اینها شوهره به پلیس داده
اینها. این آقا، آره مثلاً پدر خوانده این خانم، مثلا در نظام فعاله...»
اما رازینی رئیس شعبه ۴۱دیوانعالی رژیم که در دوران قتلعام مجاهدین ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح رژیم را برعهده داشته است میگوید: «ببینید، مثلاً اهمیت اطلاعاتشان چقدر بوده؟ هر چه فکر میکنم، چی گیرشان آمده؟ مثلا اطلاعات بالایی دارد؟ یا مثلاً یک بازجویی بوده در اوین سال شصت، مثلا چی ازش در میآید؟ چیزی در نمیاد که، اطلاعات سوخته.
مدرک میخواهد، این
مدرک میخواد، یعنی اعلام میکنند فرض کنید دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام
اعلام میکند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این در فلان ارگان کارمند جزء
بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمیتوانند روی این مانور بدهند،اگر یک
سمتی چیزی داشته باشه
حالا مثلاً یک
بازجویی که پروندههای محدودی از ردههای پایین دستش بوده، آن موقع هم یادتان است
که چیزها چطور بوده دیگه دادسراها و شعب اش اینا، خیلی اینها اختیارات قضایی به آن
صورت نداشتند، در واقع ابزار تحقیق بوده، چیزی بارش نیست، نه اطلاعاتی داره که
سیستم اطلاعاتی ازش استفاده کنه....».
سوابق دژخیم حمید
نوری (عباسی)
۲۰سال پیش در نشریه مجاهد به تاریخ ۱۲مرداد ۱۳۷۸در ویژه نامه یازدهمین سالگرد قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی
حمید عباسی در لیست اسامی دستاندر کاران و شکنجهگران در جریان قتلعام معرفی شده
است.
سازمان مجاهدین خلق ایران همچنین در
مرداد ۱۳۷۸در کتاب«قتلعام زندانیان سیاسی» پاسدار دژخیم حمید عباسی را با
جزئیات افشا کرده است (صفحات ۱۹۳-۲۵۸-۲۶۹-۲۷۰-۲۷۲-۲۷۸). در معرفی دژخیم، از
جمله آمده است: « وی از پاسداران سالن۶اوین بود که نقش اساسی در سرکوب زندانیان داشت.
به همین خاطر ارتقا یافته و دادیار اوین شد. وی یکی از عناصر فعال در قتلعامها در
گوهردشت بود.از سال۶۸نیز دوباره دادیار اوین شده است». او در صبح جمعه ۲۱مرداد ۶۷در هنگام بهدار کشیدن مجاهدین به آنها میگفت: «بروید عاشورای
مجاهدین است. زود باشید!». او اسامی مجاهدین را دستهدسته میخواند و آنها را به
خط میکرد. سپس آنها را «ابتدا به راهرو مرگ و پس از یک مهلت چند دقیقهیی برای
نوشتن وصیتنامه به سالن حسینیه» میبردند. دهها مجاهد خلق در اشرف ۳برای شهادت درباره این صحنهها آمادهاند. اما همچنانکه با سازمانهای معتبر
بینالمللی در میان گذاشته شده است، خلع ید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری
لازمهٔ هر گونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از معامله و زد و بند است. نباید اجازه داد
رژیم و ایادی آن برای مطامع خود قتلعام زندانیان را مورد سوءاستفاده قرار دهند.
منابع خاص و خط
دهنده
درباره «منابع خاص» ایرج مصداقی که به
بیبیسی گفت، این منابع خاص و خط دهنده، بنا بر تجربه و نمونههای متعدد، سر در
وزارت اطلاعات رژیم دارند. وزارت در پوششهای گوناگون، به سربازان گمنام یا بدنام
که از زمان گشتهای دادستانی اوین ابواب جمعی آن هستند، آنطور که میخواهد اطلاعرسانی
میکند. از جمله در نوشتن « گزارش ۹۲»، در سناریوی «قتلهای مشکوک در درون مجاهدین»،
در سناریوی «درگیری درونی بین مجاهدین» برای سرپوش گذاشتن بر قتلعام مجاهدین در
حمله ۱۰شهریور ۱۳۹۲به اشرف، در نسبت دادن قتل و سوزاندن
صورت راهنمای مزدور این حمله به خود مجاهدین، در جعل و ساختن حسابهای مجعول
اینترنتی برای اعضای شورای ملی مقاومت، در انتشار سند مجعول و نفرتانگیز اطلاعات
آخوندها به امضا ارتشبد نصیری رئیس ساواک شاه علیه مسئول شورا، در انتشار «فرم
تقاضای انتقال اعضای فرقه رجوی به اشرف۳جهت ایزوله هر چه بیشتر» همزمان با انجمن
اطلاعات آخوندها در مازندران، و در انتشار عکسهای ارتباطات اینترنتی مجاهدین در
اشرف ۳همزمان با انجمن اطلاعات آخوندها با ادعای اینکه «در این ۴۰سال گذشته سابقه نداشته است یک عکس از درون مجاهدین بیرون بیاید» (۳مرداد ۹۸).
حکم قتلعام و دم
خروس
دجال ضدبشر در حکم قتلعام مجاهدین میگوید:
«کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و میکنند
محارب و محکوم به اعدام میباشند... رحم بر محاربین سادهاندیشی است... امیدوارم
با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید».
در حکم مکمل هم میافزاید: «هر کس در هر
مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید...روح
الله الموسوی الخمینی».
اکنون دم خروس اینجاست که تواب تشنه به
خون طابق النعل بالنعل با فتوای قتلعام خمینی درباره کسانی که بر موضع مجاهدی خود
استوار ایستادهاند، کماکان بر طبلهای انزجار از آنها و رهبریشان میکوبد.همچون
لاجوردی و مقیسهای و حمید نوری به خون مسعود رجوی که شهیدان با درود به او سر بهدار
میشدند، تشنه است و سالهاست مأموریت ردیابی او را در ادامه نشستن در گشتهای
دادستانی برای شکار مجاهدین برعهده دارد. چند روز پیش در ۱۵آبان در یک تلویزیون
اینترنتی وزارت اطلاعات، با تحریف یک شعر، خواهان «دو گلوله» برای راهبر مقاومت شد.
اطلاعات بدکار آخوندی اکنون از طریق این تواب تبهکار خون شهیدان را بر سر نیزه
کرده تا با آن خون بیشتری بریزد و در ادامه شیطانسازی، شجرهی خبیثهی تروریسم آخوندی هر چه بیشتر آبیاری شود.
یک یادآوری
مسئول شورای ملی مقاومت در ۱۹مرداد ۱۳۸۹در نشست مجاهدین در اشرف تحت عنوان «رمضان در مرزبندی با شرک
ولایت فقیه مبارک میشود» گفت: «وقتی زمین سخت میشود، مثل همیشه چارپایان به هم
شاخ میزنند، بهخصوص از وقتی که رئیسجمهور برگزیده مقاومت خواستار این شد که
شورای امنیت دادگاه رسیدگی به جنایت بزرگ علیه بشریت، قتلعام زندانیان سیاسی در
سال ۱۳۶۷را و محاکمه و مجازات سردمداران رژیم را در این رابطه ترتیب بدهد.
البته که ما برای این پافشاری خواهیم کرد. البته که این موضوع چیزی نیست که از یاد
کسی برود، مگر اصلاً کسی میتواند این موضوع را در تاریخ ایران به فراموشی بسپارد؟
دیر یا زود خودتان، باندها و سردمدارهای رژیم را میگویم، به افشای آن میرسید و
از این ناگزیر میشوید. قدم به قدم....این چنین ناگزیر در دوران پایانی، یکی پس از
دیگری، دست همدیگر را رو میکنند».
شورای ملی مقاومت
کمیسیون امنیت و
ضدتروریسم
۲۴آبان ۹۸(۱۵نوامبر ۲۰۱۹)