۲ اسفند ۱۳۹۸
ارگانهای امنیتی و جنگ روانی آخوندها، در مورد بهکارگیری پرچم دروغین در
طرحهای وزارت اطلاعات؛ تاکنون اعترافات قابلتوجهی داشتهاند.
برای نمونه در سال ۱۳۹۰ و پس از برملا شدن موضوع نفوذ دادن پاسدار مدحی در محافل بهاصطلاح
اپوزیسیون، سایت پاسدار رضایی در باره طرح وزارت اطلاعات نوشت:
«گروههای اپوزیسیون چگونه میتوانند نفوذیها را در میان خود
شناسایی کنند؟ هیچ راهی ندارند چراکه اولین اصل در نفوذ، همرنگ شدن کامل عوامل
نفوذی با محیط نفوذ است. ظاهر عوامل نفوذی از ضدانقلابترین ضدانقلابها نیز
ضدانقلابیتر است!». (سایت تابناک – ۲۲ خرداد ۱۳۹۰)
وزارت اطلاعات برای مأموران اعزامی خودش در خارج کشور نیاز به پوششهای
رسانهای دارد. این رسانههای پوششی برای تأثیرگذاری روی مخاطب، میباید
صبغه و رنگ رژیمی خود را پنهان کنند تا بالاترین درجه جذب مخاطب برای شیطانسازی
علیه مجاهدین باهدف زمینهسازی اقدامات تروریستی را داشته باشند. وزارت
اطلاعات برای این کار از عناصر نفوذی خودش برای پیشبرد اهداف در همرنگی با محیط
نفوذ استفاده میکند. در این نوشته برای بررسی این موضوع به کالبدشکافی چند رسانه
مورداستفاده وزارت اطلاعات برای طرحی عملیات روانیاش میپردازیم.
روش کار و پوششهای رسانهای وزارت اطلاعات آخوندها در خارجکشور
برای داشتن تصویری روشن ازاینگونه عملیات، لازم است کمی روی روش کارها و
پوششهای مختلف وزارت اطلاعات برای مأمورانش تأملکنیم. روشهای کار که البته با
پوششهای مختلف و پرچم دروغین برای همرنگ شدن با محیط بکار گرفته میشوند را
بشناسیم. سپس به کارکردها و مکانیزم این دستگاه که در عالیترین ارگان امنیتی رژیم
یعنی شورای عالی امنیت بررسی و تصویب میشود و توسط وزارت اطلاعات، سپاه قدس و
سایر ارگانهای وابسته به بیت خامنهای، مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به
اجرا درمیآید آشنا شویم.
به این منظور دستگاه اطلاعاتی رژیم به فراخور مخاطبان مختلف در جوامع ایرانی و حتی محیطهای سیاسی مخاطب خارجیاش، رسانههای گوناگون در کشورهای مختلف و با شکل و شمایلی متفاوت بافرهنگ و کردار رسانههای رسمی حکومتی ایجاد میکند، کما اینکه در هفته نخست بهمن۹۸ فیسبوک، گوگل و توئیتر حسابهای یک نشریه به اسم «آمریکن هرالد تریبون» را که توسط رژیم ایران تأمین مالی میشد مسدود کردند.
سی. ان. ان ۴ بهمن ۹۸ خبر داد:
به این منظور دستگاه اطلاعاتی رژیم به فراخور مخاطبان مختلف در جوامع ایرانی و حتی محیطهای سیاسی مخاطب خارجیاش، رسانههای گوناگون در کشورهای مختلف و با شکل و شمایلی متفاوت بافرهنگ و کردار رسانههای رسمی حکومتی ایجاد میکند، کما اینکه در هفته نخست بهمن۹۸ فیسبوک، گوگل و توئیتر حسابهای یک نشریه به اسم «آمریکن هرالد تریبون» را که توسط رژیم ایران تأمین مالی میشد مسدود کردند.
سی. ان. ان ۴ بهمن ۹۸ خبر داد:
آمریکن هرالد تریبون که خود را بهعنوان یک «سایت اینترنتی واقعاً مستقل»
معرفی میکند و در سال ۲۰۱۵ راهاندازی
شده و به زبان انگلیسی منتشر میشود، به آمریکاییان پول میدهد تا مقاله بنویسند؛
اما چندین تحقیقات توسط کمپانیهای تکنولوژی آمریکایی نشان میدهد منشأ این سایت
رژیم ایران است. فایرآی FireEye یک کمپانی امنیت
سایبری میگوید ارزیابی آن نشان میدهد سایت آمریکن هرالد تریبون توسط رژیم ایران
راهاندازی شده و بخشی از یک عملیات گستردهتر برای تأثیرگذاری است. مقالات آمریکن
هرالد تریبون عمدتاً همسو با دیدگاههای نظام حاکم بر ایران است… سخنگوی فیسبوک
به سی. ان. ان گفت: کارکنان فیسبوک که در رابطه با صفحات این سایت در فیسبوک
تحقیقات کردند میگویند این سایت در ارتباط با رسانههای حکومت ایران است. فیسبوک
صفحات آن را در سال ۲۰۱۸ حذف کرد.
شواهد جمعآوریشده توسط فیسبوک، کمپانی فایرآی و گوگل، تصویر متفاوتی از ادعای آمریکن هرالد تریبون که یک رسانه مستقل است نشان میدهد… همزمان با بستن صفحات این سایت توسط فیسبوک، گوگل نیز دست به اقدام زد و جی میل و حساب آگهی آن را که طبق ارزیابی آنها نیز در ارتباط با رژیم ایران بودند بست… بعد از اقدام فیسبوک و گوگل، حساب توییتری این وبسایت در توییتر فعال باقیمانده بود ولی توییتر این ماه بعدازاینکه سی. ان. ان با آن تماس گرفت این حساب را بست… تیم کینگ یک نویسنده آمریکایی که در ایالت اورگان زندگی میکند و یک منتقد سیاست خارجی آمریکا است به سی. ان. ان گفت آمریکن هرالدتریبون به او دویست دلار یا بیشتر برای نوشتن هر مقاله میداده است وی گفت: درگذشته نیز با رسانههای رژیم ایران کارکرده است…(سی. ان. ان – ۴ بهمن ۱۳۹۸)
شواهد جمعآوریشده توسط فیسبوک، کمپانی فایرآی و گوگل، تصویر متفاوتی از ادعای آمریکن هرالد تریبون که یک رسانه مستقل است نشان میدهد… همزمان با بستن صفحات این سایت توسط فیسبوک، گوگل نیز دست به اقدام زد و جی میل و حساب آگهی آن را که طبق ارزیابی آنها نیز در ارتباط با رژیم ایران بودند بست… بعد از اقدام فیسبوک و گوگل، حساب توییتری این وبسایت در توییتر فعال باقیمانده بود ولی توییتر این ماه بعدازاینکه سی. ان. ان با آن تماس گرفت این حساب را بست… تیم کینگ یک نویسنده آمریکایی که در ایالت اورگان زندگی میکند و یک منتقد سیاست خارجی آمریکا است به سی. ان. ان گفت آمریکن هرالدتریبون به او دویست دلار یا بیشتر برای نوشتن هر مقاله میداده است وی گفت: درگذشته نیز با رسانههای رژیم ایران کارکرده است…(سی. ان. ان – ۴ بهمن ۱۳۹۸)
چرخه رسانههای بهظاهر ایرانی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم
مشابه همین رویکرد را دستگاه جاسوسی و تروریستی رژیم در رابطه با
جوامع ایرانی دنبال میکند. به همین خاطر عوامل اطلاعاتی رژیم آخوندی
یکجا با شکل رسانههای لسآنجلسی خود را ظاهر میکنند، یکجا لباس
سکولاریسم میپوشند و حتی خود را مخالف حکومت دینی نشان میدهند،
یکجا با تظاهر به ضدیت غلیظ با مذهب ماهیت خودشان را پنهان میکنند
و یکجا در پوشش مرتجعین چپنما خود را به مخاطب نشان میدهند و
در همه این احوال هدف پنهانسازی ماهیت امنیتی و اطلاعاتی، پیامی است که
قصد القای آن به مخاطبین ایرانی خود رادارند.
برای نمونه رژیم آخوندی از طریق یکی از همین رسانههایی که ظاهراً شمایلی متفاوت با رسانههای رسمی حکومت دارد یک حرف طراحیشده در دستگاه «جنگ روانی رژیم» علیه آلترناتیو معتبرش را در فضای سیاسی و رسانههای اجتماعی و عرصه مطبوعاتی منتشر میکند، بعد رسانه دیگری از همین چرخه وزارت که آنهم ظاهراً بیارتباط با رژیم است این حرف را رله میکند، بعد رسانه دیگری را وارد میکند و خلاصه آنقدر خبر را در این چرخه پیچوتاب میدهد تا منبع اولیه آن تقریباً فراموش شود و این حرف ساختگی بهعنوان یک موضوع مطرح در رسانهها بر سر زبانها بیفتد و ازاینجا بار دیگر رسانههای رسمی حکومتی وارد میشوند و ادامه مسیر را در بالوپر دادن به آنچه خود طراحی کرده بودند دست میگیرند و بهاینترتیب به قول خودشان «جریان سازی» میکنند. در یک نگاه اصولی و درست برای تشخیص صحتوسقم یک مطلب، باید به اعتبار منابع آن و به منافعی که پشت آن قرار دارد، توجه کرد و اینکه کدام منافع و کدام جریانات سود برنده انتشار چنین حرفی است و منشأ آن از کجاست؟
برای نمونه رژیم آخوندی از طریق یکی از همین رسانههایی که ظاهراً شمایلی متفاوت با رسانههای رسمی حکومت دارد یک حرف طراحیشده در دستگاه «جنگ روانی رژیم» علیه آلترناتیو معتبرش را در فضای سیاسی و رسانههای اجتماعی و عرصه مطبوعاتی منتشر میکند، بعد رسانه دیگری از همین چرخه وزارت که آنهم ظاهراً بیارتباط با رژیم است این حرف را رله میکند، بعد رسانه دیگری را وارد میکند و خلاصه آنقدر خبر را در این چرخه پیچوتاب میدهد تا منبع اولیه آن تقریباً فراموش شود و این حرف ساختگی بهعنوان یک موضوع مطرح در رسانهها بر سر زبانها بیفتد و ازاینجا بار دیگر رسانههای رسمی حکومتی وارد میشوند و ادامه مسیر را در بالوپر دادن به آنچه خود طراحی کرده بودند دست میگیرند و بهاینترتیب به قول خودشان «جریان سازی» میکنند. در یک نگاه اصولی و درست برای تشخیص صحتوسقم یک مطلب، باید به اعتبار منابع آن و به منافعی که پشت آن قرار دارد، توجه کرد و اینکه کدام منافع و کدام جریانات سود برنده انتشار چنین حرفی است و منشأ آن از کجاست؟
برای بررسی دقیق «چرخه رسانهای دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم» به یکی از
این موارد میپردازیم:
قربانعلی حسین نژاد یک مأمور
شناختهشده وزارت اطلاعات است که قبلاً توسط مجاهدین بهصورت مفصل به مناسبات او
با وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران پرداختهشده است. ازآنجاکه
طبق سیاست رسمی وزارت اطلاعات بعد از سال ۱۳۷۰، خط اصلی
مقابله با تنها هماورد و تنها آلترناتیو مردمسالار و معتبر این رژیم بر بهکارگیری
مزدوران استخدامی وزارت اطلاعات در طرحهای جنگ روانی و تروریستی این رژیم سوار
است، حضور قربانعلی حسین نژاد در خارج کشور برای رژیم آخوندی بسیار مؤثرتر از بردن
او به داخل ایران بود، قربانعلی حسین نژاد آموزشهایش را مستقیماً از یک افسر
وزارت اطلاعات به نام «کیان مهر» با اسم مستعار «سجاد» در «هتل مهاجر بغداد»
فراگرفت.
از این مزدور در طرحهای شیطانسازی علیه مقاومت ایران بهکرات در تریبونهای
مختلف رسانههای پوششی وزارت اطلاعات استفادهشده است. نگاهی به آنها، ارتباط
و هماهنگیهای این رسانهها و محافل را با وزارت اطلاعات بهخوبی نشان میدهد
که چطور در حضیض فلاکت، یک «مزدور لو رفته» را در «رسانههای پوششی مختلف» به
نمایش میگذارند. «فعالیتهای این رسانههای پوششی» در پیشبرد جنگ روانی رژیم علیه
تنها آلترناتیو معبتر رژیم آخوندی، «بالاترین کمک به بقای این حاکمیت ضدمردمی»
وهدفی است که وزارت اطلاعات انرژی کلانی را برای آن مبذول می کند.
حسین نژاد مزدور در
کنار عامل نیروی تروریستی قدس برای سرکوب مجاهدین صادق دژخیم
مزدور قربانعلی حسین
نژاد حین آمادهسازی برای مصاحبه با شبکه تلویزیونی رژیم
برای قربانعلی حسین نژاد پس از تن دادن به هر رذالتی ازجمله شرکت در نمایش
منزجرکننده تخریب مزار شهیدان مجاهد خلق و آستانبوسی و ذوب شدن در ولایت مطلقه
فقیه، مجوز ارسال به اروپا از طرف وزارت اطلاعات صادر میشود.
پرده دوم- فرانسه:
شبکه مزدوران خارج کشور وزارت
شبکه مزدوران خارج کشور وزارت
حسین نژاد پس از حلوفصل مسائل اقامت و استقرارش توسط جهانگیر شادانلو
بفرموده وزارت اطلاعات، در این مرحله یک مأموریت مشخص برعهده دارد: فعالیت علیه
مجاهدین با شرکت در نمایشهای خیابانی در کوچهپسکوچههای پاریس و رفتن جلوی محل
اقامت رئیسجمهور برگزیده مقاومت بهمنظور جمعآوری اطلاعات برای اقدامات جاسوسی و
تروریستی… در این مرحله پوشش جدید مزدور در خارج کشور یک تلویزیون اینترنتی موسوم
به مردم با مدیریت پارسا سربی است (که البته پاسدار سربی بیشتر برازندهاش است) که
وظیفهاش دروغبافی و شیطان سازی علیه مجاهدین است.
حسین نژاد خائن در
خیابانهای خلوت درحال پخش شب نامه های وزارتی علیه مجاهدین
به دلیل افشاگریهای مجاهدین، وزارت اطلاعات پوشش جدید دیگری هم برای مأمور
خودش یعنی قربانعلی حسین نژاد فراهم میکند تا تحت عنوان مخالف نظام آخوندی در
محافل گوناگون منشأ و هویت رژیمی او گم شود.
وزارت اطلاعات برای جاسازی مأموران خودش در بین جوامع ایرانی و نیروهای مخالف
رژیم از پوششهای مختلف استفاده میکند. ازجمله قربانعلی حسین نژاد به همراه تعداد
دیگری از مزدوران و مأموران رژیم ازجمله فرشید نصراللهی، عیسی آزاده، محمد کرمی،
داوود باقروند و… حلقه سوتهدلان وزارت گرداگرد نوری علا در یک محفل وزارت اطلاعات
تحت عنوان سکولار دمکراسی و مهستان جمع میشوند و ادامه مأموریت از این تریبون
علیه مجاهدین و مقاومت ایران استمرار پیدا میکند. جالب است وقتی مقاومت ایران یکی
از این مأموران اعزامی به اسم فرشید نصراللهی را با عکس و سند افشا میکند در همین
حلقه مأموران اطلاعات آخوندی بفرموده و سراسیمه بهمثابه شاهدان روباه به صحنه
مهستان اطلاعاتی فرستاده میشوند تا از مأمور لو رفته با دروغپردازی علیه مجاهدین
دفاع کنند.
بازارگرمی برای حزب
سکولار دمکرات توسط مأمور وزارت اطلاعات محمد کرمی
یکی دیگر از رسانههای پوششی وزارت اطلاعات یک کانال اینترنتی به اسم میهن تی
وی است. این بلندگوی وزارتی هم در چرخه جنگ روانی علیه مقاومت ایران، یکی از کسانی
را که برای لجن پراکنی علیه مقاومت ایران پوشش میدهد؛ قربانعلی حسین نژاد مأمور
افشاشده وزارتی است.
بنابراین با این نمونه شما بهخوبی با یک مورد از کارکرد «چرخه خبرسازی و شیطان سازی» وزارت اطلاعات رژیم علیه مجاهدین آشنا شدید، حالا به پاسخ این سؤال بپردازیم که آخوندها از چه روش کارهای دیگری برای پوشش رسانهای مأموران خودش استفاده میکنند؟
بنابراین با این نمونه شما بهخوبی با یک مورد از کارکرد «چرخه خبرسازی و شیطان سازی» وزارت اطلاعات رژیم علیه مجاهدین آشنا شدید، حالا به پاسخ این سؤال بپردازیم که آخوندها از چه روش کارهای دیگری برای پوشش رسانهای مأموران خودش استفاده میکنند؟
مأمور وزارت اطلاعات
قربانعلی حسین نژاد در تلویزیون میهن تی وی به سرپرستی سعید بهبهانی
نمونه دیگر از روش کارهای رسانهای وزارت اطلاعات
یکی دیگر از روشهای کار وزارت اطلاعات بهکارگیری همزمان و توأمان رسانههای
پوششی خودش و رسانههای دوست یا از طریق خبرنگاران دوست خارجی وزارت اطلاعات است.
به همین دلیل است که ناگهان میبینیم همزمان سروکله مزدورانش هم در «مردم تی وی» و «میهن تی وی» و «محفل وزارتی سکولار دمکراتها» و هم در «اشپیگل» و «بیبیسی» و «کانال چهار انگلستان» پیدا میشود تا «مزدوران بالفعل
وزارت اطلاعات» را با اسامی مستعاری
تحت عنوان «منتقد مجاهدین» و «عضو سابق مجاهدین» جا بزنند.
با یک نگاه به مطالب منتشرشده در این بلندگوهای سفارشی، میبینیم منشأ همه حرفها همان اتهاماتی است که سالهاست وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس به انتشار آن مشغول هستند تا با شیطان سازی از نیروی اصلی مقاومت، خط سرکوب و ترور خود را پیش ببرند. مثلاً یک حرف در مردم تی وی پخش میشود، بعد همان حرف در جلسه بهاصطلاح سکولار دمکراتهای وزارتی باز انتشار میشود بعد در تلویزیون میهن تی وی سعید بهبهانی تکرار میشود و دستآخر سر از سفارت رژیم در لندن درمیآورد که در یک مستند به نام «خواب آشفته» از روی آن برنامههای تلویزیونی تهیه کند تا مثلاً نشان دهد که «رسانههای بهاصطلاح مخالف نظام یا خارجی» هم علیه مجاهدین موضعگیری نفیکننده دارند.
با یک نگاه به مطالب منتشرشده در این بلندگوهای سفارشی، میبینیم منشأ همه حرفها همان اتهاماتی است که سالهاست وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس به انتشار آن مشغول هستند تا با شیطان سازی از نیروی اصلی مقاومت، خط سرکوب و ترور خود را پیش ببرند. مثلاً یک حرف در مردم تی وی پخش میشود، بعد همان حرف در جلسه بهاصطلاح سکولار دمکراتهای وزارتی باز انتشار میشود بعد در تلویزیون میهن تی وی سعید بهبهانی تکرار میشود و دستآخر سر از سفارت رژیم در لندن درمیآورد که در یک مستند به نام «خواب آشفته» از روی آن برنامههای تلویزیونی تهیه کند تا مثلاً نشان دهد که «رسانههای بهاصطلاح مخالف نظام یا خارجی» هم علیه مجاهدین موضعگیری نفیکننده دارند.
به این میگویند «چرخه خبرسازی» دستگاه امنیتی و اطلاعاتی برای شیطان سازی علیه مجاهدین که
تماماً زمینهساز سرکوب و اقدامات تروریستی است. جالب این است که بعد هم میبینیم
تعدادی از همین افراد مانند سعدالله سیفی، منوچهر عبدی، عظیم میش مست برای اینکه
خودفروشی خودشان نزد رژیم مقبول واقع شود، ابتدا از طریق همین رسانهها از
مجاهدین اعلام برائت میکنند تا مجوز خزیدن به زیر عبای ملأ را بخرند. این نمونهها ازقضا نشان میدهد که افشاگریهای مجاهدین در
مورد منشأ رژیمی این رسانهها نه یک امر موهوم و ساختگی بلکه واقعیت
محض است که گذر زمان تکبهتک آنها را اثبات کرده و
خواهد کرد.
چک های امنیتی
سعدالله سیفی در تلویزیون «مردم تی وی» پاسدار سربی و بعد اعزام به داخل ایران
چک های امنیتی
منوچهز عیدی در تلویزیون «مردم تی وی» پاسدار سربی و بعد اعزام به داخل ایران
چک های امنیتی عظیم
میش مست در تلویزیون «مردم تی وی» پاسدار سربی و بعد اعزام به داخل ایران
وظیفه ملی و میهنی هر ایرانی آزادیخواه در برابر رسانههای پوششی وزارت
اطلاعات
رژیم برای پیشبرد تبلیغات دروغ و کارزار شیطان سازی از مجاهدین، به همهتریبونها
و بلندگوها، پوششهای مختلف و ترفندهای گوناگون، برای زمینهسازی اقدامات تروریستی
و جلوگیری از نزدیکی ایرانیان به مجاهدین متوسل میشود. به همین منظور این عناصر
را با ترفندهای مختلف، در بین ایرانیان نفوذ میدهد تا از این طریق هم به جاسوسی و
شناسایی ایرانیان مخالف بپردازد و هم با ایجاد بدبینی و ناامیدی یا منحرف کردن
فعالیتها در مجاری انحرافی و جمعکردن آنها در تشکلهایی که سرنخشان به دست
وزارت اطلاعات است، مانع از تشکل واقعی و کارآمد ایرانیان علیه رژیم شود. ازاینرو
شناسایی و افشای این مأموران یک ضرورت و یک وظیفه ملی و میهنی هر ایرانی آزادیخواه
است. بهخصوص که وزارت اطلاعات که بهخوبی از منفوریت رژیم بین ایرانیان آگاه است،
میکوشد به این مزدوران یک ژست و ظاهر مخالفت با رژیم بدهد. ضدیت آنها با مجاهدین
را هم با این ترفند سرپوش میگذارد که گویا آنها میترسند با سرنگونی این رژیم،
رژیمی بدتر توسط مجاهدین روی کار بیاید.
اما خوشبختانه این ترفندها لو رفته است و حنای وزارت اطلاعات نزد ایرانیان دیگر رنگی ندارد.
اما خوشبختانه این ترفندها لو رفته است و حنای وزارت اطلاعات نزد ایرانیان دیگر رنگی ندارد.