رحمان کریمی نویسنده آزاده میهن، در مطلبی مجمل، نقش حمایتهای بین المللی از
تأثیرگذارترین جنبشهای سده گذشته را بهعنوان یک ضرورت مبارزه جدی برشمرده است.
آقای کریمی نشان داده است که وزارت اطلاعات کثیف آخوندها چطور با کشیدن شکل مار، سعی در مخدوش کردن این جنبه از مبارزه مردم ایران را تحت برچسب وابستگی به قدرتها دارد تا به وسیله گلآلود کردن فضای سیاسی، جنبش مقاومت را از اهرم های کارآی خود محروم و بقای نظام پلید آخوندی را تضمین کند. این مقاله که در سایت همبستگی ملی ایران منتشر شده است بهشرح زیر است:
تاریخ سیاسی جنبش های ضد استبداد یا استعمار، ملاک و اسناد
معتبر و متقنی ست که برمبنای آنان میتوان روی جنبش مقاومت ایران قضاوت کرد که به
زعم دشمنان، حقوق بگیران استبداد حاکم تا برسد به تیله مزدوران در خدمت؛ خود را به
این یا آن قدرت فروخته است و یا درحال طی مسیری الزامی و کاملا طبیعی ست؟ در اینجا
به اختصار سه نمونه بین المللی را متذکر می شویم:
۱ ــ جنبش ضد
استعمار خلق الجزایر
این جنبش با جلب توجه بشردوستان آزادیخواه حتی خود فرانسه در آن زمان
اشغالگر، توانست به عنوان یک وزنه سنگین و برحق ملی در سطح جهان مطرح و مسئله روز
کند. شخصیتهای ارزنده و قابل ملاحظهیی چون ژان پل سارتر، سیمون دوبوار و آلبرت
کامو و بخشی از هنرمندان رشتههای مختلف هنری و از جمله سینما به حمایت از جنبش
خلق الجزایر برخاستند. بیگمان دولتمردانی در دولت «گی موله» سوسیالیست بودند که
با سیاست دولت خود مخالف بودند. ارتش و لژیونهای نظامی دولت وقت فرانسه در خاک
الجزایر با مبارزان جنگجو به بیرحمانهترین شکل مقابله میکردند و آزادیخواهان
همان فرانسه در خیابانهای مرکزی پاریس علیه سیاست دولت خود دست به راهپیمایی میزدند.
به فرض اگر فرانسه رژیمی مثل ملایان داشت و مزدورانی در خدمت او، حتماً جنبش
الجزایر به دلیل حمایت شخصیتهای برجسته فرانسوی، خود را به دولت فرانسه فروخته
بوده!!.
۲ ــ جنبش
خلق ویتنام علیه اشغالگری استعمار
این نیز از حمایت شخصیت های
بزرگ جهانی برخوردار می بود. اگر مرلین
مونرو به ویتنام میآمد تا سربازان بیگناه آمریکا را با رقص و آواز خود مشغول کند،
جین فوندای جوان به پیش ویت کنگها میآمد، همدلی میکرد و گزارشاتی از واقعیتها
تهیه میدید تا مردم آمریکا را به حقایق امر آگاه کند. برتراند راسل فیلسوف و
ریاضیدان نامدار انگلیسی به اتفاق دیگر حامیان نامدار جنبش مردم ویتنام در تدارک
یک دادگاه اخلاقی بینالمللی علیه جنایات ارتش اشغالگر و به سود جنبش خلق ویتنام،
میبود. خب، لابد هوشی مین و دیگر رهبران همراه او، خود را به بخشی از آمریکا و
اروپا فروخته بودند!!.
۳ ــ جنبش
خلق فلسطین
این جنبش به خود مراحل و فراز و فرودها دیده است. از آن زمان که زنده یاد
یاسر عرفات بر اساس یک ارزیابی عینی بینالمللی راه سیاسی را برای جلب جهانیان انتخاب
کرد، کار جنبش خلق فلسطین به جایی رسید که یاسر عرفات با اسحاق رابین و بیل
کلینتون دیدار و به مذاکره نشست. البته که این رهبر پایدار و سختکوش خود را به
آمریکا فروخته بوده است!!! می گویید نه؟ بروید از خامنهیی و وزارت بدنامش و
صابرین اتاق نفاق و تیله خرمگسهای وز وز کن در خارج کشورشان بپرسید. امروز همه میدانند،
ما هم میدانیم که موی درشت مانع صلح حماس است و امثال جهاد اسلامی که ساخته و
پرداخته ایدئولوژی توسعه طلب ملایان حاکم بر ایران است.
مبارزان و مجاهدان خلق راستین از دروغها، تهمتها و تقلابات تحریفی دشمن
هراسی ندارند. هر عنصر سیاسی میداند که تبلیغات سوء علیه اپوزیسیون واقعی و فعال
از سر کین و ترس است. ارتش آزادیبخش ایران که پشت دروازههای تهران سنگر نگرفته
است که رژیم تا بدین حد بی سابقه وقت، سرمایه و انرژی و پرسنل صرف اپوزیسیونی میکند
که خود در جیغ و دادهای دردناکش میگوید در حال نابودی هستند!! و میگوید این در
حال نابودی خود را به آمریکا فروخته است. نه آمریکا که هر آدمی که یک نیروی در حال
زوال را خریدار باشد حتماً باید در عین خریت، چند کله خر را خورده باشد.
آن بحران زدههای مردمگداز و ایادی و مزدوران حقیرشان خوب میدانند که دارند چگونه نعل را وارونه می زنند. اگر به صرف شخصیتهایی چون آقای جولیانی، جنبش جانباز مقاومت خود را به آمریکا فروخته است پس چرا دولت آمریکا به دنبال مذاکره با رژیم متجاوز و توسعه طلب ملایان است؟ اگر منتظرید که مقاومت ایران صحنه بینالمللی را برای تاخت و تاز بیشتر شما جنایتکاران ترک کند و در پی حمایت کنندگان نباشد ول معطل هستید. کارکنان و صابرین اتاق نفاق وزارت بدنام، دسته دسته کاغذ بسر بکوبند و سیاه کنند. همهاش به درد پای کوزه گذاشتن و آبش را خوردن هم نمی ارزد.
جنبشی که بُعد مبارزات و مقابلههای بین المللی با استبداد حاکم نداشته باشد، بدین معنیست که عرصه جهان را برای حاکمیت که تمامی امکانات و منابع و اثرگذاری های دیپلماتیک در اختیار دارد ؛ خالی و بیحریف گذاشته است. اگر چنین کند بی تردید جنبشی ناقص و ابتر است. درست مثل عقابی که با یک بال بخواهد پرواز کند. دلم میسوزد که نهضت ملی ایران در زمان زنده یاد شادروان دکتر مصدق از این مهم غافل ماند. رژیم و مزدورانش از سرنوشت شاهان عبرت میگیرند و جنبش سرفراز مقاومت ایران از سرنوشت دیگر جنبشهای آزادیبخش. هم اکنون خود نیک میدانید که اگر پشتگرمی بینالدول نداشتید بیگمان دل موش را داشتید و سوراخ فرار را خوب می شناختید. من به عنوان یک هوادار ساده این مقاومت میدانم که اگر نه یکی مثل مصدق بلکه نصف مصدق هم چهل سال پیش به قدرت نشسته بود به زحمت چهار سال به او مجال میدادند تا چه رسد به چهل سال یکه تازی در کشورهای منطقه و هر جای ممکن جهان و تازه هم بگویند: «ما خواهان تغییر رژیم نیستیم». پس هرچه در چنته کثیف خود دارید علیه این مقاومت خونفشان رزمجو بنویسید و داغ دل خود را کمی خنک کنید.
آن بحران زدههای مردمگداز و ایادی و مزدوران حقیرشان خوب میدانند که دارند چگونه نعل را وارونه می زنند. اگر به صرف شخصیتهایی چون آقای جولیانی، جنبش جانباز مقاومت خود را به آمریکا فروخته است پس چرا دولت آمریکا به دنبال مذاکره با رژیم متجاوز و توسعه طلب ملایان است؟ اگر منتظرید که مقاومت ایران صحنه بینالمللی را برای تاخت و تاز بیشتر شما جنایتکاران ترک کند و در پی حمایت کنندگان نباشد ول معطل هستید. کارکنان و صابرین اتاق نفاق وزارت بدنام، دسته دسته کاغذ بسر بکوبند و سیاه کنند. همهاش به درد پای کوزه گذاشتن و آبش را خوردن هم نمی ارزد.
جنبشی که بُعد مبارزات و مقابلههای بین المللی با استبداد حاکم نداشته باشد، بدین معنیست که عرصه جهان را برای حاکمیت که تمامی امکانات و منابع و اثرگذاری های دیپلماتیک در اختیار دارد ؛ خالی و بیحریف گذاشته است. اگر چنین کند بی تردید جنبشی ناقص و ابتر است. درست مثل عقابی که با یک بال بخواهد پرواز کند. دلم میسوزد که نهضت ملی ایران در زمان زنده یاد شادروان دکتر مصدق از این مهم غافل ماند. رژیم و مزدورانش از سرنوشت شاهان عبرت میگیرند و جنبش سرفراز مقاومت ایران از سرنوشت دیگر جنبشهای آزادیبخش. هم اکنون خود نیک میدانید که اگر پشتگرمی بینالدول نداشتید بیگمان دل موش را داشتید و سوراخ فرار را خوب می شناختید. من به عنوان یک هوادار ساده این مقاومت میدانم که اگر نه یکی مثل مصدق بلکه نصف مصدق هم چهل سال پیش به قدرت نشسته بود به زحمت چهار سال به او مجال میدادند تا چه رسد به چهل سال یکه تازی در کشورهای منطقه و هر جای ممکن جهان و تازه هم بگویند: «ما خواهان تغییر رژیم نیستیم». پس هرچه در چنته کثیف خود دارید علیه این مقاومت خونفشان رزمجو بنویسید و داغ دل خود را کمی خنک کنید.
رحمان کریمی