۱۵مرداد۱۴۰۰
شهابی؛ نه ستارهیی دنبالهدار
باید اعتراف كنیم كه «آزادی» پس از هزاران سال از گذشت عمر انسان و جهان ما، با وجود انقلابهای بزرگ و تكانهای عظیم سیاسی و اجتماعی و علمی، هنوز تبدیل به یك «فرهنگ» با تعریف جامع آن نشده است. درد این است كه «آزادی» هنوز یك «تاكتیك» است. آزادی هنوز شهاب است و نه یک ستارهی دنبالهدار. شهابی که در همهی دورانهای حیات اجتماعی ما بروز کرده، ولی گذرا. اگر گاهی ستارهیی رخشان بوده، لابهلای ابرهای سنگین و كدرِ روزگاران تیرهگون، گاه پنهان و گاه آشكار شده است.
اگر فرهنگ دارای نیرو و قدرتی شكافنده و تسخیركننده است، پس باید اعتراف كنیم كه هنوز آزادی برای ما یك فرهنگ غالب بر تفکر و نگاه و شخصیت ما نشده است تا وجودمان را تسخیر كند، مبدل به اندیشهیی عجینِ رفتار، رفتاری عجین اندیشه و جاری در مناسبات فردی و اجتماعیمان و پاسخمان به ضرورتهای سیاسی و فرهنگی جامعهمان شود. از این رو تمامیتخواهان ایدئولوژیک و قدرتخواهان سیاسی با سلطه بر این کمبود فرهنگی، با تیغههای دو قیچی سرکوب و استثمار، تسمه از گردهی مردمان و پیشتازان آزادی آنها کشیدهاند و این حکایت همچنان باقی است.
چرا استبدادپذیری؟
اگر آزادی بدل به فرهنگ شود، هاله و حریمی عمومی و فردی بر پیكر جامعه و اجزای انسانیاش میپراكند. پس باید یقین داشت كه هیچ دیكتاتوری به خود جرأت نمیدهد در عرصههای اجتماعی و خصوصی و خانوادگی سایه بیندازد. سایهی دیكتاتوری و فرهنگ ضدآزادی موجب فقر دانش، فقر اقتصادی، سلطنت دروغ، بیسوادی کلاسیک، بیسوادی فرهنگی و تاریخی، دگماتیسم و استبدادزدگی و استبدادپذیری درونی و بیرونی میشود.
افول انقلابها؛ چرا؟
انقلابهای كوچك و بزرگ اجتماعی و سیاسی بهطور قطع میتوانند ارزشهایی را در جامعه نفی یا جایگزین كنند؛ اما بلوغ واقعی یك انقلاب، تبدیل شدن ارزشها و آرمانهایش به یك ساختار فرهنگی ـ پندار و كردار و گفتار ـ است.
با وجود وقوع انقلابهایی بزرگ در دو قرن اخیر، هنوز فرهنگ آزادی و برابری در بستر و سفرهی اجتماعی آن ـ بهطور خاص در جهان سوم یا توسعهنیافته ـ بسیار فقیر و بیچیز است.
انقلابهای سیاسی ـ اجتماعی میتوانند پیروز و دارای قدرت سیاسی شوند؛ اما فرهنگ حاكمِ ضد آزادی و فرهنگ محكومِ دیكتاتورپذیر میتوانند سیطرهشان را بر ذهن و هستی اجتماع استمرار بخشند.
اگر در زمینهی تغییر فرهنگ و تضمین این دگرگونی فرهنگی، گامهای بنیادی و ساختاری ـ همانطور که در بررسی موانع فرهنگ آزادی دیدیم ـ برداشته نشود، همان فرهنگ نوپای برخاسته از دانههای انقلاب، نهالی نحیف و نازك و شكننده باقی میماند و میخشكد و میافتد. اینجا همان جایی است كه قدرت سیاسی برآمده از انقلابها در حاكمیت سیاسی، خود را پابرجا میكنند، اما اثری پایدار از فرهنگ آزادی نیست. این است علت اصلی بیدنباله شدن جنبشها و انقلابهایی كه پس از پیروزی، به ارزشهای ارتجاعی و ضد آزادی بازگشته و به استفاده از ابزارها و نشانههای دیكتاتورهای سابق روی میآورند.
همین خونریزی پنهان است كه نمیگذارد ساختار انقلابها و ارزشهایی كه با خود میآفرینند و میآورند، قوام گرفته و به سرانجام تاریخی خود برسند. بر اثر همین خونریزیهای پنهان است كه انقلابها از اهداف خود تهی شده و «رودی از مروارید» به تالابها و مردابها میریزد!
ادامه دارد...
---------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------
---------------------------------------------
----------------------------------------------------
---------------------------------------------
----------------------------------------------------