روح‌الله خمینی سارق بزرگ انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران را بشناسیم – قسمت دوم


سکوت و مماشات خمینی با دیکتاتوری سلطنتی تا ۶۰سالگی، خمینی سارق بزرگ انقلاب ضدسلطنتی – قسمت دوم
درسال‌های پر از تحول و آشوب درایران، خمینی که سال‌های جوانی را می‌گذراند، سرکار خود گرفته، بی‌اعتنا به سرنوشت مردم ، مشغول درس‌های حوزه بود.

فصل سوم
زندگی خمینی در دوران رضاشاه
در آستانه‌ی سلطه‌ی کامل رضاشاه، نزدیک به دودهه از انقلاب مشروطه سپری شده بود. اما هنوز از آن آتشفشان بزرگ شراره‌هایی هم‌چون جنبش گیلان، قیام‌های خیابانی و پسیان و مبارزات تنگستانی‌ها، ایران را از آتش اعتراض و مقاومت گرم کرد.
در سال۱۲۹۹ شیخ‌محمد خیابانی در تبریز به‌شهادت رسید و جنبش تنگستان سرکوب شد، در سال۱۳۰۰ کلنل پسیان شهید راه وطن گشت، سپس نوبت به میرزاکوچک‌خان رسید که در کوه‌های گیلان سر به‌راه آزادی بگذارد. رضاخان از میان همین کشتارها و سرکوب‌ها، سربلند کرد و در سال۱۳۰۲ به نخست‌وزیری رسید.
در این دوران پر از تحول و آشوب، خمینی که سال‌های جوانی را می‌گذراند، سرکار خود گرفته، بی‌اعتنا به سرنوشت شومی که برای مردم ایران رقم زده می‌شد، مشغول درس‌های حوزه بود.
وقتی که رضاخان با ارعاب و تطمیع مجلس پنجم را وادار به پذیرش سلطنت خود کرد، روشنفکران و شخصیت‌های ترقیخواه به‌شدت با آن به مخالفت برخاستند. مصدق بزرگ که از نمایندگان اقلیت مخالف بود، در صحن مجلس فریاد می‌کشید:
پیشوای نهضت ضداستعماری مردم ایران، دکتر محمد مصدق در مجلس شورای ملی

«این ارتجاع و استبداد صرف است… امروز مملکت ما بعداز ۲۰سال و این همه خونریزی‌ها می‌خواهد سیر قهقرایی بکند… بنده اگر سرم را ببرند و تکه‌تکه‌ام بکنند و آقای سیدیعقوب هزارفحش به من بدهد، زیربار این حرف‌ها نمی‌روم… پس چرا خون شهدای راه آزادی را بی‌خود ریختید؟ چرا مردم را به کشتن دادید؟ می‌خواستید از روز اول بگویید که ما دروغ گفتیم و مشروطه نمی‌خواستیم، آزادی نمی‌خواستیم… خدایا توشاهد باش که آن‌چه گفتم عقیده‌ی خودم بود و آن‌چه در خیر مملکت است می‌گویم…». («تاریخ بیست‌ساله»، حسین مکی)
در ۱۶سالی که رضاشاه مشغول استقرار و بسط دیکتاتوریمخوف خود و تسمه‌کشیدن از گرده‌ی توده‌ی محروم بود، خمینی با اشراف و آگاهی کامل نظاره‌گر خاموش صحنه بود. در این سال‌ها،حوادثی مثل انتخابات کاملاً تقلبی دوره‌ی هفتم که در آن مدرس حتی یک رأی نیاورد، تصویب قانون سرکوبگرانه‌ی جدیدی در سال۱۳۱۰، تمدید قرارداد اسارت‌بار نفت جنوب، تصاحب اجباری حاصل‌خیزترین اراضی مازندران، گیلان، گرگان و سایر نقاط کشور توسط رضاشاه و کشف حجاب روی می‌دهد. اما از آن‌جا که اعتراض به‌چنین وقایعی به‌معنی درافتادن با دیکتاتوری است و زندان و اسارت و رنج و محرومیت در پی دارد، خمینی کنار گود ایستادن و کنج عافیت را ترجیح می‌دهد.

واقعه‌ی خونین مسجد گوهرشاد
در سال ۱۳۱۴ که خمینی از آخوندهای قم و از مدعیان اجتهاد بود، محدودیت‌هایی که رضاشاه نسبت به استفاده از عبا و عمامه برقرار ساخت، مخالفت‌های شدیدی درپی داشت و از جمله به حوادث خونینی در مشهد منجر شد. روز ۲۰تیر۱۳۱۴ در حالی که جمعیت زیادی از مردم،‌ به‌نشانه‌ی اعتراض به تصمیم شاه، در مسجد گوهرشاد مشهد اجتماع کرده بودند، به‌دستور رضاشاه، قزاقان جنایتکار به‌سوی این اجتماع آتش گشودند، درنتیجه حدود ۱۰۰نفر کشته و مجروح شدند. فردای این حادثه، جمعیت بزرگی دوباره در همین مسجد گردهم‌آمدند که باز با حمله‌ی وحشیانه مأموران رضاشاه روبه‌رو شدند. این بار قوای جنایتکار رضاشاه به کشتار سبعانه‌ای دست زدند که در آن دست‌کم دوهزار تن به قتل رسیدند.
رضاخان قلدر در مسجد گوهرشاد مشهد

واقعه‌ی خونین مسجد گوهرشاد، خشم و انزجار شدید مردم علیه رضاشاه را برانگیخت. شماری از روحانیان به این جنایت اعتراض کردند و برخی، از جمله آیت‌الله حسین قمی که از مراجع مهم آن زمان بود، به‌دستور رضاشاه تبعید شدند. در کتاب «نهضت روحانیون ایران» در این‌باره گفته شده است:
«در این واقعه، جمع کثیری از مردم بی‌گناه را قتل عام کردند وحدود یکصدنفر از روحانیون و افراد متنفذ را دستگیر و عده‌ای از علمای بزرگ، نظیر مرحوم آقا سیدیونس اردبیلی و مرحوم آقازاده را به تهران آورده محاکمه نمودند». نهضت روحانیون ایران»، ج۲، ص۱۶۵)
با این‌همه، خمینی نسبت به این حادثه‌ی بزرگ نیز در سکوت کامل به‌سر می‌برد و حتی نزدیکانش که زندگینامه‌ی او را نوشته‌اند، از هیچ‌گونه نقش یا حضور عملی او در صحنه یاد نکرده‌اند.

مخالفت‌ها و اعتراض‌های روحانیان
در آن سال‌ها کم نبودند روحانیانی که حاضر به‌سازش و کوتاه آمدن در برابر رضاشاه نشده بودند.
درمیان این روحانیان ازجمله باید از میرزا محمد(آقازاده ) نجفی خراسانی نام برد که پس از روی کار آمدن رضاشاه مردم را به‌قیام علیه او فراخواند. پس از کشتار مسجد گوهرشاد، دیکتاتوری رضاشاه خراسانی را دستگیر کرد و به اعدام محکوم کرد. ولی با وساطت روحانیان حوزه‌ی نجف از اعدام رهایی یافت. وی تا پایان عمر در تهران تحت نظر بود و گفته می‌شود توسط پزشک احمدی به‌قتل رسید. («تاریخ بیست‌ساله»، ج۶، ص۲۵۲)
در آذربایجان نیز دوروحانی معروف این‌دوره یعنی آمیرزا صادق‌آقا و انگجی به‌اعتراض علیه حکومت رضاشاه برخاستند. رضاشاه آنها را به کردستان و سپس به‌قم تبعید کرد. («تاریخ بیست‌ساله»)
اعتراض جمعی از روحانیان شهرهای مختلف ایران به ویژه اصفهان علیه برقراری نظام وظیفه‌ی اجباری نمونه‌ی دیگری از این اعتراضهاست. وقتی که دیکتاتوری رضاشاه این تصمیم را اتخاذ کرد، ۶۰۰ الی ۷۰۰ روحانی از شهرهای مختلف به نشانه‌ی اعتراض به‌قم مهاجرت کردند. در رأس اعتراض‌کنندگان، سیدنورالله اصفهانی قرار داشت. وی از سوابق ممتازی در انقلاب مشروطه برخوردار بود و در میان مردم اصفهان اعتبار زیادی داشت. این اعتراض‌ها که رضاشاه را یک‌چند به عقب‌نشینی وادار کرد، از آبان سال۱۳۰۷آغاز شد و تا دی‌ماه همان سال ادامه داشت تا این که سیدنورالله اصفهانی به‌طرز مرموزی درگذشت. کتاب تارخ بیست‌ساله توضیح می‌دهد که وی براثر آمپول مسمومی که توسط یک‌پزشک مزدور تزریق شده بود، به‌شهادت رسیده است.
رضاخان قلدر در حرم حضرت معصومه (س) در قم

نمونه‌ی دیگر، واکنش تند گروهی از روحانیان ساکن قم به‌خانواده‌ی رضاشاه بود که به‌صورت زننده و توهین‌آمیزی در حرم حضرت معصومه(ع) حضور یافته بودند. این اعتراض به‌قدری تند بود که رضاشاه به‌فاصله‌ی چندساعت بعد از تهران به قم حرکت کرد و بلافاصله به مجازات روحانیان معترض پرداخت.
روحانی آزاده سید حسن مدرس که به دست رضاشاه و در سکوت امثال خمینی دجال به‌شهادت رسید

اما در صدر روحانیان معترض، باید از سیدحسن مدرس یاد کرد که تا لحظه‌ی شهادت تحت انواع فشارها و آزارها و حملات و ضربات عوامل رضاشاه قرار داشت. او در خواف، تربت‌حیدریه و کاشمر تبعید و زندانی بود و سرانجام در ۲۳آذر سال۱۳۱۶ به‌دستور رضاشاه او را در سن هفتادوچند سالگی به‌شهادت رساندند. اما از خمینی، حتی نسبت به‌شهادت مدرس صدایی برنخاست، در حالی‌که در آن سال‌ها به‌روشنی مدرس را می‌شناخت و در یکی از سخنرانی‌های خود تصریح کرده است که مدرس را در مدرسه‌ی سپهسالار و صحن مجلس شورای ملی دیده و از ایستادگی‌ها و مبارزات شجاعانه‌ی او به‌طور کامل باخبر بوده است.

سکوت و بزدلی خمینی
از حرف‌هایی که خمینی بعدها به‌مناسبت تجلیل از مدرس زده، خوب پیداست که در دوره‌ی رضاشاه به‌رغم آگاهی کاملش از قضایای سیاسی، بزدلانه مرعوب رضاشاه شده بود. وی در دیدار با هیأت دولت در هفتم شهریور۶۱ گفته بود:
«هرکس زمان رضاشاه را درک کرده باشد، می‌داند که آن زمان غیر از زمان محمدرضاشاه بود. رضاشاه قلدری بود که شاید مردم ما او را خیلی نمی‌شناختند و شاید تاریخ کمتر کسی را مثل او به‌یاد داشته باشد. مدرس در مقابل او با قدرت ایستاد». (کتاب «مدرس»، از انتشارات «بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی»، ص۲۳۲)
خمینی در حکمی هم که در سال۶۳ برای «احیای مقبره‌ی» مدرس صادر کرد، درباره‌ی دوران رضاشاه گفته است:
«در آن روزگار در حقیقت حق حیات از ملت مظلوم ایران سلب شده بود و میدان تاخت و تاز قلدری هتاک در سطح کشور باز، و دست مزدوران پلیدش در سراسر ایران تا مرفق به‌خون عزیزان آزاده وطن،علمای اسلام و طبقات مختلف آغشته بود… تا کسی آن زمان را درک نکرده باشد، ارزش این شخصیت عالی‌مقام را نمی‌تواند درک کند». ( روزنامه‌ی کیهان، ۲۸شهریور۶۳)
با این توضیحات، دجال می‌خواست ضمن توجیه سکوت و انفعال خود، این موضوع را القا کند که نمی‌شد با رضاشاه درافتاد.
در دوره‌ی دیکتاتوری رضاشاه تنها فعالیتی که از خمینی مشاهده و ثبت شده، برگزاری کلاس اخلاق در حوزه‌ی قم است. مدتی این کلاس‌ها در مدرسه‌ی فیضیه دایر بود و سپس با تذکر مأموران رضاشاه، آن را به‌مدرسه‌ی «حاج‌ملاصادق» در حومه‌ی قم منتقل ساخت. این کلاس‌ها از آن‌جا که هیچ ضرری برای رژیم دیکتاتوری نداشت، تا هنگام سقوط شاه ادامه پیدا کرد. (روزنامه‌ی رسالت، ۲۴خرداد۶۸) کلاس‌های اخلاق پس از سقوط رضاشاه نیز تا مدتی ادامه پیدا کرد. حاصل این درس‌ها که طرفداران خمینی از آن با آب و تاب بسیار سخن می‌گویند، تحت عنوان «مبارزه با نفس و جهاد اکبر» به چاپ رسیده که جزوه‌ی مختصری است در ۶۰ صفحه!
اطرافیان خمینی تلاش‌های بیهوده‌ای کرده‌اند که برای سکوت ننگین او در دوره‌ی رضاشاه توجیهاتی بتراشند و فی‌المثل در کتاب «نهضت امام خمینی» گفته شده است:
«امام خمینی از آن‌جا که هماره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشار برخوردار می‌باشد،توانست با تاکتیک و نهان‌کاری‌ها که از دستورات و تعالیم زنده‌ی اسلام است و تقیه نام دارد، رژیم و کارشناس‌های داخلی و خارجی آن را غافلگیر سازد». («بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی»، ص۹۷)
سکوت و سازش خمینی تحت عنوان تقیه تا هنگام سقوط دیکتاتوری رضاشاه هم‌چنان ادامه پیدا می‌کند. حال آن که در سراسر دوران رضاشاه، ایران با خون مبارزان راه آزادی رنگین شده و شمار کسانی که توسط رژیم رضاشاه کشته شدند سر به بیست‌وچهارهزار تن می‌زند. («تاریخ بیست‌ساله»)
اما خمینی، که در این زمان آخوند چهل‌ساله و مدعی اجتهاد است، در فکر کرسی مرجعیت است و برای اسم‌ورسم‌دار شدن در حوزه‌ها تکاپو می‌کند.

فصل چهارم
خمینی در سال‌های پس از سقوط رضاشاه
خمینی در سال‌های بعد از سقوط دیکتاتوری رضاشاه، آخوندی است که جای پای خود را در حوزه‌ی قم سفت کرده و برای به‌دست آوردن کرسی مرجعیت خیز برداشته است.
پس از قضایای شهریور۱۳۲۰ به‌دلیل سقوط دیکتاتوری و حمله‌ی نیروهای متفقین و ضعف رژیم جدید، فضای باز سیاسی و اوضاع نیمه‌دموکراتیکی به‌وجود آمده بود. اعتراض به‌جنایت‌های رضاشاه در میان مردم بالا گرفته بود. آن‌قدر که رژیم به‌ناچار سرجلادانی نظیر رکن‌الدین مختاری، پزشک احمدی، مصطفی راسخ، جهانسوزی و مقدادی را دستگیر کرد تا با برپایی محاکمه‌های نمایشی خشم ستمدیدگان و خانواده‌های آنها را تسکین دهد.
در این زمان سرانجام خمینی نیز سکوت خود نسبت به دیکتاتوری رضاشاه را پایان می‌دهد و در کتابی به‌نام کشف‌الاسرار به‌سیاست‌های او انتقاد می‌کند:
«ما می‌گوییم دولتی که …چندین‌هزار افراد مظلوم کشور را در معبد بزرگ مسلمین و جوار امام عادل با شصت‌تیر و سرنیزه سوراخ‌سوراخ و پاره‌پاره کند، این دولت دولت کفر است و اعانت آن عدیل کفر و بدتر از کفر است»
«ما حکومت دیکتاتوری رضاخان را ظالمانه و عمال آن را ظالم و ستمکار می‌دانیم و هرکس آنها را محترم بداند از شرف و انصاف بویی ندارد»
نظیر این جملات و مبارزه‌طلبی‌هایی از این قبیل که «ما می‌گوییم» و «ما اعلام می‌کنیم» در چندجای دیگر کتاب کشف‌الاسرار دیده می‌شود. اما خمینی به‌اقتضای طینت مفتخور و فرصت‌طلب خود چنین اعلام جنگ پرطنینی را به‌بعد از سقوط دیکتاتوری رضاشاه موکول کرده بود. خمینی کتاب کشف‌الاسرار را بعد از شهریور۲۰ نگاشته و تازه بعد از این است که خمینی به‌یاد تکفیر رضاشاه می‌افتد و کشف می‌کند که «اعانت آن عدیل کفر و بدتر از کفر است».
او در ضمن یادآوری می‌کند که
«ملاها، از همان روزهای اول، تصدی رضاخان را برخلاف مصالح کشور تشخیص دادند و تا توانستند عمومی و وقتی نشد مخفیانه و خصوصی فسادهای خانمانسوز او را به مردم گوشزد کردند…» ( کشف‌الاسرار، ص۱۲)‌
اما توضیح نمی‌دهد که با وجود این، چرا خودش در این بیست‌ساله کاملاً سکوت کرده بود و چرا خودش بویی از «شرف و انصاف» نبرده بود؟

سکوت باشکوه!
یکی از عوامل خمینی به‌نام آخوندجعفر سبحانی می‌گوید:
«در دوران زعامت آیت‌الله بروجردی، سکوت باشکوهی را ازطرف حضرت امام شاهد بودیم که از روز ورود مرحوم بروجردی به‌قم تا روز درگذشت ایشان… ادامه یافت. در این دوران ایشان گرد مسائل سیاسی نگشتند و کاری جز تدریس و تألیف و سعی در تهذیب نفوس و تذکر به‌مراجع و به‌ویژه مرجع بزرگ، مرحوم بروجردی نداشتند». («پابه‌پای آفتاب»، ج۳، ص۲۰۶)
عیادت شاه از بروجردی

اما نوشته‌ها و اظهارات سایر عوامل خمینی نشان می‌دهد که او در پس این «سکوت باشکوه» به‌کارهای دیگری هم مشغول بوده است. کتاب «بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی» در این‌باره می‌نویسد:
«امام‌خمینی در تمام دوران زندگی مرحوم آیت‌الله بروجردی کوشش فراوانی می‌کرد که… حقایق را به‌گوش آن مرحوم برساند …و مرحوم آیت‌الله بروجردی نیز به نظریات و پیشنهادات ایشان توجه می‌کرد …و به ایشان اعتماد و اطمینان ویژه‌یی داشت و در مواقع حساس با ایشان تماس می‌گرفت و مشورت می‌نمود». («بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی»، ص۱۰۱)
همان کتاب، از قول عباس مهری، از آخوندهای پیرو خمینی، نقل می‌کند که
«من در محضر آیت‌الله بروجردی بودم که نماینده‌ای از طرف دولت به‌حضور ایشان باریافت و موافقت ایشان را با موضوعی که دولت در دست اجرا داشت خواستار شد». آیت‌الله بروجردی فرمودند پاسخ را بعداز مشاوره و تبادل نظر با بعضی از علما به‌دولت ابلاغ خواهم کرد». من به‌فکر افتادم که آقای بروجردی در این‌گونه امور با کدام‌یک از علمای قم مشورت می‌کنند؟ دیری نپایید که دیدم امام خمینی بنا به‌درخواست مرحوم آیت‌الله بروجردی به آن‌جا آمدند و به‌اتفاق آن مرحوم به‌اتاق دربسته‌یی رفته به گفتگو نشستند و ساعتی بعد مرحوم بروجردی نظر خویش را برای دولت فرستادند». («بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی»)
مطابق نوشته‌ی همین کتاب، نقش خمینی فقط مشورت دادن نبوده، بلکه گاه خود نیز در مذاکره با مقام‌های رژیم شاه به‌طور مستقیم شرکت می‌کرده است:
«در مورد یکی از مواد قانون اساسی که رژیم می‌خواست تغییر دهد و به‌منظور جلب موافقت مرحوم آیت‌الله بروجردی، دکتر اقبال را به‌حضور ایشان فرستاده بود، امام خمینی بنابه‌درخواست آن مرحوم در آن نشست شرکت کرد و رسماً با دکتر اقبال صحبت و گفتگو نمود». («بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی»)
آخوند سروش محلاتی نیز در این‌باره می‌گوید:
«آن روزها نقل می‌کردند که “حاج‌آقا روح‌الله یعنی عقل منفصل آیت‌الله بروجردی». («پابه‌پای آفتاب»، ج۳، ص۲۴۰)
چنان که تاریخ آن‌ایام گواهی می‌کند، این همراهی‌ها تا تأیید کامل کودتای ۲۸مرداد امتداد یافت. به‌طوری که پس‌از سقوط کابینه‌ی ملی دکتر مصدق و بازگشت شاه خائن به ایران، آیت‌الله بروجردی با ارسال تلگرامی به او خوش‌آمد گفت:
«ورود مسعود اعلیحضرت به ایران مبارک و موجب اصلاح مفاسد دینیه و عظمت اسلام و آسایش مسلمین است». (روزنامه‌ی کیهان، ۳شهریور۱۳۳۲)

دوران مصدق
در این زمان، اگر خمینی در «سکوت باشکوه» فرورفته بود، یا از کار بی‌خطری مثل اعلام مبارزه با حکومت ساقط‌شده‌ی قبلی پارا فراتر نمی‌گذاشت، جریان‌ها و عناصر ترقیخواه که مجال فعالیت و گسترش یافته بودند، به‌میدان آمده مطالبات سرکوب‌شده‌ی ملت را مطرح ساختند. این مبازرات، صرفنظر از اعوجاج‌ها و افت و خیزهای آن، سرانجام جنبشی از نیروهای ملی و مردمی پدید آورد که تحت رهبری مصدق بزرگ به ملی کردن نفت نائل آمد و پیروزی بزرگی نصیب مردم ایران ساخت. در قدم بعد مصدق خود زمام امور دولت را در دست گرفت و برای اولین بار پس از انقلاب مشروطه، دولتی واقعاً ملی و برآمده از مبارزات مردم ایران بر سر کار آمد.
شعبان بی مخ از نوچه های آخوند کاشانی درجریان چماقداری کودتای ۲۸ مرداد و سرنگون کردن تنها دولت ملی پس از مشروطیت در ایران

اما خمینی نه با جنبش ملی شدن نفت سرهمراهی داشت، نه با دولت مصدق. وقتی هم که آن دولت ملی با کودتای استعماری ۲۸مرداد سقوط کرد، به‌نحو رضایتمندانه و تأییدآمیزی هیچ موضع مخالفی نگرفت. کمااین‌که درقبال اعدام‌ها و سرکوب‌های پس‌از کودتا که طی آن شاه دستگاه ساواک را تأسیس کرد و بساط شکنجه و تیرباران را گسترش داد، خمینی به‌سکوت خود ادامه داد.

ملاقات‌های خمینی باشاه
ایادی خمینی تلاش کرده‌اند،این سکوت خائنانه را با دلیل‌تراشی‌های ابلهانه‌ای مثل سرخوردگی و یأس مردم جایز و اجتناب‌ناپذیر جلوه دهند. اما واقعیت مهمتر این است که در پشت پرده‌ی این سکوت ظاهری، خمینی از قضا با ارتجاع پس‌افتاده‌ای که حامی شاه و دربار بود، همراهی می‌کرد. در این‌باره ازجمله باید به دوبار ملاقات خمینی با شاه اشاره کرد که هم احمد خمینی، هم موسوی‌اردبیلی و هم صادق خلخالی آن را تأیید کرده‌اند:
احمد خمینی: «حضرت‌امام چه در زمان مرحوم آقای حائری و چه در زمان مرحوم آقای بروجردی، همواره جلودار مبارزات حوزه بودند، مثلاً براثر قضایای سیاسی که در زمان آقای بروجردی اتفاق افتاده بود،از طرف مرحوم آقای بروجردی و علما مأمور شدند باشاه صحبت کنند. نظر مراجع و علما این بود که نماینده‌ای باید برود و حرف ما را صریح و پوست‌کنده به شاه منتقل کند و این کار از کسی غیر از حاج‌آقا روح‌الله برنمی‌آید و ایشان هم طی دوملاقاتی که باشاه انجام دادند، کاملاً برنظرات مراجع و علما تأکید کردند و به‌شاه درباره‌ی عاقبت سیاست‌هایش هشدار دادند…». («پابه پای آفتاب»، ج۱، ص۶۴)
موسوی‌اردبیلی:
«یک‌بار آیت‌الله‌العظمی بروجردی پیامی داشتند. ایشان دیدند تنها کسی که در حوزه با استقامت می‌ایستد، مرعوب نمی‌شود، تملق نمی‌گوید، اهل چاپلوسی نیست و شهامت دارد، آقای خمینی… است. ایشان را فرستادند، ریز موضوع یادم نمی‌آید. باید به تاریخ مراجعه شود…». («پابه‌پای آفتاب»، ج۴، ص۲۰۰)
صادق خلخالی:
«امام قبلاً به‌دستور آقای بروجردی دومرتبه با شاه ملاقات کردند و یک‌بار که از ملاقات برگشته بودند، فرمودند: نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم، ولی ابهت من شاه را گرفته بود و شاه مسلط بر زبان و گفتارش نبود…». («پابه‌پای آفتاب»، ج۳، ص۵۶)
هیچ‌یک از این سه‌نفر، نه به‌زمان انجام ملاقات‌های خمینی با شاه و نه به‌موضوع آن اشاره نکرده‌اند. به‌عکس، چنان‌که از لحن اظهاراتشان برمی‌آید، خواسته‌اند رد گم کنند و این موضوع را مسکوت بگذارند. اگر این ملاقات‌ها یک‌مضمون ننگین ضدملی و ضدمصدقی نداشت و اگر چیز آبرومندانه‌یی در آنها می‌بود، قطعاً به‌سکوت برگزار نمی‌کردند و بسا داد سخن می‌دادند.

فصل پنجم
روابط خمینی با کاشانی
 نشانه‌ی مهم همسویی خمینی با دربار شاه دربرابر مصدق،اتحاد عمل او با آخوندکاشانی است.آخوندکاشانی که یک‌چند از مصدق حمایت می‌کرد و در قضایای ملی شدن صنعت نفت با او همراه بود، پس‌از قیام سی‌تیر به‌رودررویی با مصدق پرداخت.
در کتاب «گذشته چراغ راه آینده است» در این‌باره آمده است:
«وابستگان به سیاست‌های استعماری انگلیس و آمریکا و عناصری از ارتجاعی‌ترین جناح هیأت حاکمه و فرصت‌طلبانی که برای کسب وجهه و ایفای نقش خرابکارانه در داخل نهضت ملی ایران وارد جبهه‌ی ملی شده بودند، در ا ین موقعیت حساس که دژهای استعماری پشت‌سرهم ویران می‌گردید، و راه‌های خرابکاری بسته می‌شد، با استفاده از آخرین فرصت به‌میدان آمده ماهیت ضدملی خود را بروز می‌دادند. بلافاصله بعداز قیام سی‌تیر،حائری‌زاده و دکتر بقایی، مخالفت خود را با دکتر مصدق آشکار ساختند. آیت‌الله کاشانی نیز به آنها پیوست».
«عوامل استعمار و استبداد داخلی و جاسوسان اطراف این قدرت‌ها شروع به‌تفحص کردند و نقطه‌ضعف‌ها را یافتند… آمدند سراغ مرحوم آیت‌الله کاشانی. این‌بار از راه نفسانیات. که این نهضت از آن توست و جاسوسانی را که ما از نزدیک می‌شناختیم دور آن پیرمرد را گرفتند و او را از مصدق جدا کردند. یادم هست روزی که دربین مردم گفتگو بود که مرحوم آیت‌الله کاشانی از زاهدی حمایت می‌کند و توطئه‌ای در کار است، به‌تنهایی به‌منزل ایشان واقع در پل‌چوبی رفتم… وقتی که آمد ظرف خربزه‌ای در دست داشت. به‌عنوان تعارف جلو من گرفت. تا خربزه را دیدم، گفتم حضرت آیت‌الله دارند زیر پایت خربزه می‌گذارند…». ( به‌نقل از کتاب «آیت‌الله کاشانی و نهضت ملی به رهبری دکتر مصدق» از انتشارات انجمن‌های دانشجویان مسلمان دانشگاه‌ها و مدارس عالی ـ ۱۳۵۹)
جاسوسان مورد اشاره پدرطالقانی، عناصری از قبیل مظفر بقایی، شمس قنات‌آبادی و میراشرافی بودند که همگی سوابق رسوایی داشتند.
آخوند کاشانی درکنار مظفر بقایی یکی از عوامل انگلیس

باری آخوند کاشانی قبل‌از کودتا تا توانست برای خوش‌خدمتی به‌دربار شاه، علیه دولت مصدق کارشکنی کرد، سرلشگر زاهدی را نیز در مجلس پناه داد و پس از کودتا آشکارا از رژیم شاه حمایت کرد و تامدتی هم‌چنان ریاست مجلس رژیم شاه را به‌عهده داشت.
 همین کاشانی، بعدها گفته بود:
«تنها کسی که امید است بعد از من به درد ملت ایران بخورد، آقای خمینی است». («بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی» پانویس ص۹۶)
 این ارزیابی گواه دنباله‌روی سیاسی خمینی از کاشانی و کین‌توزی او علیه مصدق است.

 «اعجوبه‌ی» هم‌سنخ کاشانی
کاشانی و خمینی، اولین‌بار، وقتی که خمینی برای ازدواج به‌تهران آمده بود با یکدیگر دیدار داشتند و به‌هم‌سنخی خود پی‌برده بودند. پس‌از همین ملاقات، کاشانی با شگفتی از پدرزن خمینی پرسیده بود:
«این اعجوبه را از کجا پیدا کردی؟» («پا به پای آفتاب»، ج۱، اظهارات خانم خدیجه (قدس‌ایران) ثقفی، همسر خمینی)
بازماندگان خمینی که نمی‌توانند برای او سابقه‌ی مبارزاتی بتراشند، همدستی با کاشانی را به‌حساب مبارزات «ضداستکباری» او می‌گذارند. صادق خلخالی می‌گوید:
«نمی‌توان گفت که مبارزه‌ی حضرت امام علیه استکبار دقیقاً از چه زمانی شروع شد. ایشان از همان آغاز با افرادی مانند آقای کاشانی و اعضای فداییان اسلام رابطه داشتند. یک‌روز تابستان در خیابان پامنار تهران، در منزل آقای کاشانی بودم. آقای کاشانی می‌گفت: «قدر این سید را بدانید که این سید شما را نجات می‌دهد. بی‌سوادها! قدر این سید را بدانید». («پا به پای آفتاب»، ج۳، ص۵۵)
آخوند دیگری به‌نام ربانی شیرازی گفته است:
«آیت‌الله کاشانی بارها می‌فرمودند: “مرد حوزه و روحانیت حاج‌آقا روح‌الله”». («پا به پای آفتاب»، ج۳، ص۱۱۳)
همدستی کاشانی با فضل الله زاهدی کودتاچی



۲۸مرداد۳۲سکوت و مماشات خمینی با دیکتاتوری سلطنتی – دیدار سفیر وقت انگلیس در ایران از آخوند کاشانی در بستر مرگش


وقتی هم که کاشانی پس‌از رویارویی با مصدق، کارش به‌رسوایی و انزوا کشید، تنها کسی که از قم به عیادت کاشانی رفت، همین خمینی بود («پا به پای آفتاب»، ج۳، ص۲۸۴). آخوند یوسف صانعی در این‌باره گفته است:
«مرحوم آیت‌الله کاشانی را به‌دلیل درگیری‌ها و مخالفت‌هایی که با مصدق داشت، از شخصیت و منزلت اجتماعی محروم کردند و در نتیجه ایشان مریض شدند. تنها کسی که از قم به‌عیادت آیت‌الله کاشانی رفت، حضرت امام خمینی… بودند. به همین مناسبت، حوزه درس اصول حضرت امام، عصر تعطیل شد… این حرکت امام زمانی بود که برای مرحوم آقای کاشانی سرودهای مبتذل می‌خواندند» . می‌گویند پس‌از مرگ آخوندکاشانی، خمینی برای او در مسجد اعظم قم دوروز مجلس ختم و عزاداری برگزار می‌کرد. («پا به پای آفتاب»، ج۳، ص۱۷۸)

کین‌توزی علیه مصدق
خمینی در آن‌هنگام با مشاهده‌ی محبوبیت عظیم مصدق با رندی و فرصت‌طلبی عقاید واقعی خود را برزبان نمی‌آورد. اما وقتی که بر اریکه‌ی قدرت سوار شد، در هرفرصتی درونمایه‌ی ضدملی و ارتجاعی خود را علیه مصدق بیرون می‌ریخت.
هنگامی که در اولین هفته‌های پس‌از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی جمعیت عظیمی راهی احمدآباد شدند تا به‌مناسبت سالگرد درگذشت پیشوای نهضت ملی ایران نسبت به او ادای احترام کنند، خمینی که از این مراسم و به‌ویژه از حضور و سخنرانی پدرطالقانی و برادر مجاهد مسعود رجوی در این اجتماع به‌شدت گزیده شده و کینه‌توزی و حسادتش برانگیخته شده بود،‌ مراسم یادشده را میتینگ راه انداختن «برای هراستخوانی» توصیف کرد.
خمینی در سخنرانی دیگری در بیستم دیماه۵۸ علیه ملی شدن صنعت نفت و پیشوای این حرکت پیروزمند ضداستعماری عقده‌گشایی می‌کرد که:
«اینها میخوان سرپوش بگذارند روی مقاصد خودشان، آن مقاصدی که برخلاف مسیر ماست با اسم یک‌نفری که ملی است، مسیر ما مسیر نفت نیست، نفت پیش ما مطرح نیست، ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست، این اشتباه است. ما اسلام را می‌خواهیم. اسلام که آمد، نفت هم مال خودمان می‌شود. مقصد ما اسلام است، مقصد ما نفت نیست. اگر یک‌نفر نفت را ملی کرده است، اسلام را کنار بگذارند برای او سینه بزنند». (کتاب «برنامه‌ی کوتاه‌مدت و درازمدت جمهوری اسلامی»)
این اظهار نظر خمینی نیز که سال گذشته چندبار توسط مطبوعات حکومتی یادآوری شد، فراموش‌نشدنی است:
«مسلمان‌ها بنشینند تماشا کنند یک‌گروهی را که از اولش باطل بودند؟ من از آن ریشه‌هایش می‌دانم یک‌گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام، سرسخت مخالف بودند. اینها که فخر می‌کنند به‌وجود او (مصدق)، او هم مسلم نبود. (سخنرانی خمینی در تاریخ ۲۵خرداد۶۰، «صحیفه نور»، ج۱۵)
این رذالت خمینی را نیز همگان به‌یاد دارند که از «سیلی» خوردن مصدق توسط ارتجاع و استعمار (یعنی از سقوط حکومت ملی او براثر کودتای استعمار و دربار)‌ شکرگزاری کرد.
یک‌مهره‌ی شریر خمینی به‌نام حسن آیت، کتابی مملو از اهانت و هتاکی علیه دکتر مصدق، پیشوای بزرگ نهضت ملی ایران، با عنوان «چهره‌ی حقیقی مصدق‌السلطنه» به‌چاپ رسانده است. در صفحه‌ی اول این ورق‌پاره، این جملات از خمینی آورده شده که ضمن نقل گفتگوی خود با یکی از آخوندهای تهران در زمان حکومت ملی مصدق می‌گوید:
«من به آن آقا عرض کردم که این سیلی خواهد خورد، و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی را بر اسلام می‌زد».
قابل توجه است که برخی مزدوران و مهره‌های ۲۸مردادی، بعدها در دستگاه خمینی جا و منزلتی پیدا کردند. آخوند فلسفی در سال‌های۴۰ تا ۴۳ بارها نقش سخنگوی خمینی را ایفا کرد و پس‌از به‌حاکمیت رسیدن خمینی نیز به‌نان و نوایی رسید.
سکوت و مماشات خمینی با دیکتاتوری سلطنتی – مظفر بقایی و فضل الله زاهدی کودتاچی

مظفر بقایی به‌علت شدت رسوایی و منفوریت طبعاً نمی‌توانست در رژیم خمینی پست و مقامی داشته باشد، اما درعوض، نوچه و مریدش حسن آیت، هم دبیر سیاسی حزب خمینی (جمهوری اسلامی) شد و هم نماینده‌ی مجلس آخوندی. (در مورد سوابق آیت،اظهارات اخیر مهندس عزت سحابی(رئیس سازمان برنامه و بودجه‌ی پیشین رژیم) قابل توجه است که ضمن تشریح آن‌چه در جریان دستگیریش در سال۶۹ گذشته می‌گوید:
(بازجو)… «مدارک و اقراراتی آورد و به‌من نشان داد که آقای دکتر بقایی با سازمان سیا همکاری می‌کرده… از طرفی آیت مرید دکتر بقایی بوده است ما هم که با آیت در سال‌های اول مجلس، سال۵۹ و ۶۰ محشور بودیم، در کمیسیون برنامه و بودجه که من رئیس بودم آیت هم نایب رئیس بود و من با او سروکار داشتم او همیشه اظهار می‌داشت که من یک وقتی عضو حزب زحمتکشان بقایی بودم ولی بعداً با او قهر کردم ولی ایشان “بازجو” به‌من می‌گفت طرحی که آیت آورد و در مجلس خبرگان قانون اساسی طرحی که مطرح کرد، آن هم با مشورت دکتر بقایی بوده… یک نامه‌ای است از احمد احرار خطاب به دکتر بقایی که با سازمان CIA تماس داشتند و تأیید کردند. آن نامه را آن بازجو آن موقع نشان من داد و بعداً چاپ شد. حالا شما متن کتاب را بخوانید. همکاری دکتر بقایی با CIA آمده است.
 آن بازجو به من گفت که بعد از حرف زدن‌های بقایی و روشدن بسیاری از اسرار و این‌که آیت با بقایی بود و مرید بقایی بود، امام دستور دادند که اسم آیت را از لیست شهدا، خط بزنند ولی هنوز که هنوز است این آقایان این‌جا را که دلشان نخواسته اجرا نکردند و این خیابان ۳۰متری نارمک، هنوز اسمش شهید آیت است». ”روزنامه‌ی آریا۲۳دی۷۸)
تا این که سرانجام به‌دست رزمندگان قهرمان مجاهد کیفر یافت

فصل ششم
چرا خمینی پس‌از ۶۰سال سکوت، به‌اظهارمخالفت علیه‌شاه روی‌آورد؟
خمینی که تا آستانه‌ی ۶۰سالگی، زندگی خود را در سکوت و سازش با رژیم وابسته و دیکتاتوری شاه طی کرده بود، از سال۱۳۴۱ که به‌علت ضعف دیکتاتوری و بروز شکاف در هیأت حاکمه، جنبش اعتراضی مردم مجال تحرک یافته بود، به‌مخالفت با شاه روآود. او در سال۴۳ به‌ترکیه و سپس به‌عراق تبعید شد و در آن‌جا دوباره تا وقتی که مردم ایران به‌اعتراض و قیام برنخاسته بودند، دراساس در سکوت و بی‌عملی بود.
در مبحث حاضر و مبحث‌های آتی، به این سؤال‌ها پاسخ می‌دهیم:
ــ چرا به‌رغم این که خمینی در حوادث و توفان‌های بزرگی هم‌چون روی کار آمدن محمدرضاشاه و جنایت‌های او، قضایای ملی شدن صنعت نفت، زمامداری دکتر مصدق و کودتای استعماری ۲۸مرداد، به‌طور کامل سکوت کرده و در سازش با دیکتاتوری‌های رضاشاه و محمدرضاشاه به‌سر می‌برد، این‌بار علم مخالفت با برخی تصمیم‌های رژیم شاه را بلند کرد؟
ــ مضمون مخالفت‌های خمینی با شاه چه بود؟
ــ آیا او رهبر و نماینده‌ی اصیل جنبشی بود که در سال۴۲ دربرابر شاه برخاست؟

اوضاع سیاسی ایران در مقطع سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲
 پس از کودتای ننگین ۲۸مرداد، آمریکا به‌صورت قدرت برتر، در صحنه‌ی سیاسی ایران ظاهر می‌شود و در اولین قدم می‌تواند ۴۰درصد سهام کنسرسیوم را به‌دست آورد.در آستانه‌ی انعقاد پیمان سنتو (در مهرماه ۱۳۳۴) کابینه‌ی زاهدی جای خود را به علا می‌دهد. علا دیپلوماتی ورزیده و یکی از مهره‌های سابقه‌دار انگلیس بود.
دیدار آخوند کاشانی با حسین علاء از مهره های سابقه دار انگلیس و دکتر علی امینی

آمریکا که از آغاز، درصدد ایجاد پایگاه طبقاتی خاص خود در ایران است، از وضع موجود که هنوز پایگاه اقتصادی استعمار کهنه یعنی مناسبات تقریباً فئودالی (و به‌طور مشخص بورژواــ ملاک) حاکم است، ناراضی است. فروردین۱۳۳۶ اقبال روی کار می‌آید. تحت فشار آمریکایی‌ها در زمان اقبال لایحه‌ی مشهور «از کجا آورده‌ای» به‌تصویب دومجلس می‌رسد که هدف آن مبارزه با فساد اداری و چنان‌که آمریکایی‌ها می‌خواستند، تصفیه‌ی بوروکراسی ایران بود. لایحه‌ی دیگر، لایحه‌ی اصلاحات ارضی بود.
در سال۱۳۳۹، انتخابات دوره‌ی بیستم برگزار می‌شود که به علت فرمایشی بودنش، باعث دامن زدن به مخالفت‌های همزمان در ایران و آمریکا می‌شود. شاه مجبور می‌شود دستور توقف انتخابات و ابطال آن را صادر کند. اقبال استعفا می‌دهد و شریف‌امامی نخست‌وزیر می‌شود. وی در زمستان همان‌سال، انتخابات برگزار می‌کند. نتیجه‌ی این انتخابات بازهم به‌نفع فئودال‌ها تمام می‌شود.
در این تاریخ (ابتدای سال۱۹۶۱) دموکرات‌ها در انتخابات آمریکا پیروز شده و کندی رئیس‌جمهور می‌شود. کندی برای جلوگیری از انقلاب‌ها، خواهان انجام رفرم‌های سیاسی‌ــ اقتصادی به‌خصوص در کشورهای زیرسلطه است.
به‌دنبال رشد تضادهای آمریکا با رژیم شاه و حامی انگلیسی او و نیز در اثر فشارها و تبلیغات وسیع آمریکائی‌ها علیه رژیم، دیکتاتوری تضعیف شده و در نتیجه پس‌از ۷سال خفقان در ایران فضای سیاسی تاحدی باز می‌شود و نیروهای ملی شروع به‌فعالیت می‌کنند.
شاه در فروردین سال۴۰ به‌آمریکا سفر می‌کند و بیشترین تلاش را در جهت جلب نظر هیأت حاکمه‌ی جدید آمریکا (کندی) به‌کار می‌برد.
چرخش شاه به او امکان می‌دهد که امینی را کنار بگذارد و علم را به نخست‌وزیری برساند. علم از ابتدای روی کار آمدنش شروع به پیاده کردن مانورهای شاه دایر بر تفرقه‌اندازی بین جبهه‌ی مخالفان می‌کند.برای پیشبرد چنین هدفی بود که طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی عنوان شد. در این طرح برای زنان هم حق شرکت در انتخابات منظور شده بود و همین کافی بود که برخی آخوندها را به‌موضعگیری درقبال آن وادارد. این مسأله از پیش نیز برای رژیم قابل پیش‌بینی بود.
سرانجام هنگامی که شرایط برای انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا فراهم شده بود، شاه برای این که موانع و مشکلات را به‌طور کامل از پیش پای خود بردارد، در شب ۶بهمن سال۴۱ تعداد زیادی از مخالفان خود را دستگیر کردو در روز ۶بهمن طرح شش‌ماده‌ای خود را به‌رفراندوم گذاشت.
با این مانورها شاه توانست نیروهای مخالف خود را که تحت تأثیر برنامه‌های قبلی رژیم و نیز به‌علت ضعف‌های درونی خودشان دچار تفرقه بودند، و آمادگی برخورد با چنین شرایطی را نداشتند، به‌سادگی از صحنه خارج ساخته و زمینه را به‌طور کامل برای اجرای اصلاحات کذایی خود فراهم آورد.
در این زمان در حوزه‌ی قم نیز تحول مهمی رخ داد. در سال۱۳۴۰ آیت‌الله بروجردی درگذشت. پس‌از او درمیان متنفذترین روحانیان وقت، کسی هم‌چون بروجردی در موقعیت مرجع بی‌رقیب حوزه‌ها قرار نداشت. نه حکیم در نجف، نه شریعتمداری و گلپایگانی و خمینی در قم، نه خوانساری در تهران و نه میلانی در مشهد، هیچ‌یک دیگری را برتر از خود نمی‌دانست.
بعداز بروجردی، آخوندهایی مثل شریعتمداری، گلپایگانی، خوانساری، میلانی و مرعشی مدعی مرجعیت بودند

خمینی نیز که مدارج آخوندی را طی کرده بود و مهمترین شاگردان و آخوندهای هم‌خطش از مرجعیت او حمایت کرده بودند، حربه‌ی مؤثری برای به‌دست آوردن کرسی مرجع شماره‌ی‌یک و از میدان به‌در کردن سایر رقیبان نداشت. وقتی هم که همراه با چندتن دیگر، نخستین مخالفت‌های علنی را نسبت‌به مصوبه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی ابراز کرد، آن‌چه برایش بسیار گزنده بود این بود که دولت پاسخ‌ها و نامه‌های خود را به‌نام شریعتمداری، گلپایگانی و مرعشی ارسال می‌کرد و اسمی از او نمی‌برد.
خمینی این زمان، با خمینی مقطع سال۳۲ یا پیش از آن متفاوت بود. تا پیش از این، در سلسله‌مراتب حوزه‌ها، خمینی در موقعیتی نبود که از اظهار مخالفت با رژیم شاه بهره‌ای ببرد. زیرا اولاً هنوز دارای موقعیت و مقام قابل توجهی در حوزه‌ها نبود. ثانیاً از نظر سیاسی تحت‌الشعاع کاشانی یا بروجردی قرار داشت و نمی‌توانست سری در میان سرها درآورد.
ولی پس از سال۱۳۴۰ موقعیت کاملاً متفاوتی برای او فراهم شده بود. بنابراین در اوضاعی که جنبش مخالفت‌های مردمی علیه رژیم شاه بالا گرفته بود، خمینی اظهار مخالفت با برخی جنبه‌های تصمیمات رژیم را به وسیله‌ی کسب شهرت و اعتبار در میان مردمی که عمیقاً از آن رژیم بیزار بودند، تبدیل کرد. آن‌چنان که خودش در آن ایام تصریح می‌کرد: «رگ خواب ملت اسلام را ما به‌دست آوردیم». (سخنرانی خمینی در ۱۱آذر۱۳۴۱)

مخالفت خمینی با برخورداری زنان از حق رأی
اولین مخالفت علنی خمینی با بعضی از تصمیم‌های رژیم شاه، مربوط به انجمن‌های ایالتی و ولایتی است که دولت وقت به‌نخست‌وزیری اسدالله علم در تاریخ ۱۶مهر۱۳۴۱ تصویب کرد.
علت اصلی برآشفتگی خمینی و همگنانش این بود که در مصوبه‌ی مزبور برای نخستین‌بار به‌زنان حق رأی داده شده بود. در این مصوبه هم‌چنین قید اسلام از شرایط انتخاب‌شوندگان و انتخاب‌کنندگان برداشته شده بود و در مراسم سوگند به‌جای قرآن گفته شده بود کتاب آسمانی. این دونکته نیز از موضوعات مورد اعتراض خمینی و آخوندهای دیگر بود. اما آنها بیش‌از هرچیز به برخوردار شدن زنان از حق رأی اعتراض داشتند.
به‌دنبال انتشار خبر مصوبه‌ی هیأت دولت، خمینی و شریعتمداری و گلپایگانی جلسه‌ای در قم برگزار کردند که حاصل آن مخابره‌ی تلگرامی به‌شاه بود.
متن این تلگرام و سه تلگرام دیگری که با امضای خمینی در ماه‌های مهر و آبان ۱۳۴۱ برای شاه و علم ارسال شده در کتاب‌هایی که از سوی رژیم منتشر شده معمولاً آورده نمی‌شود، زیرا مملو از چاپلوسی برای شاه است. (در مقدمه‌ی یکی از همین کتاب‌ها ”مجموعه‌ای از مکتوبات،سخنرانی‌ها، پیام‌ها و فتاوی امام خمینی‌ـ ۱۳۶۰” تصریح شده: «لازم به تذکر است که این مجموعه فاقد چهار تلگراف امام مربوط به مهر و آبانماه۱۳۴۱ می‌باشد»)
مخالفت آخوندها با حق رأی زنان در نامه نویسی‌ها به «حضور مبارک اعلیحضرت همایونی دامت عظمه»

شاه در پاسخ به این تلگرام، نامه‌ی تحقیرآمیزی خطاب به آخوندهای قم ارسال می‌کند و آنها را به‌علم، نخست‌وزیر خود، ارجاع می‌دهد.
به‌دنبال آن خمینی با پیروی از حد و مرزی که شاه تعیین کرده بود، تلگرامی برای علم می‌فرستد و در آن از تعطیلی مجلس شورا و مجلس سنا نیز شکایت می‌کند.
در این تلگرام گفته شده بود:
«در تعطیلی طولانی مجلسین دیده می‌شود که دولت اقداماتی را در نظر دارد که مخالف شرع اقدس و مباین صریح قانون اساسی است».
مجلسی که در زمستان سال۴۰ انتخاب شده بود، ترکیب نمایندگانش از حامیان فئودال‌ها بودند و از نظر سیاسی کفه‌ی گرایش انگلیسی را در رژیم شاه سنگین می‌کرد.
 تظلم خواهی خمینی از اسدالله علم نخست وزیر شاه برای لغو قانون اجازه رأی به زنان


 دستخط خمینی دجال در نامه نویسی به اسدالله علم نخست وزیر شاه برای لغو اجازه رأی دادن زنان


اشتراک:
3333

پخش زنده سیمای آزادی

Popular Posts

مسعود رجوی-۲۲بهمن ۱۴۰۱: «اتوبوس مجانی» استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی، آزادیخواهان و ...

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

توییتر اختر شبانه

پیام مسعود رجوی در دومین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی

برچسب‌ها

۱۰شهریور ۱۲اردیبهشت ۱۳آبان ۱۴اسفند ۱۶آذر ۱۷ژوئن ۱۷شهریور ۱۸تیر۷۸ ۱۹بهمن۴۹ ۱۹بهمن۶۰ ۱۹فروردین۹۰ ۲۶مهر ۳۰تیر ۳۰خرداد ۳۰دی ۳۰فروردین ۳۰مهر ۳ژوئیه ۴خرداد ۵ مهر ۸ مارس آب آبادان آتش بس آتش سوزی آخوند کاشانی آخوندی آذربایجان آرژانتین آری به جمهوری دمکراتیک آزادی آزادی بیان آزادی هدایتگر مردم آزادیخواهان آژانس اتمی آستان قدس آستفیک آسوشیتدپرس آشنایی با شورای ملی مقاومت آشنایی با مجاهدین آفریقا آقازاده ها آگاهی آلبانی آلبرتو نیسمن آلترناتیو آلمان آلودگی هوا آمریکا آموزشی آموزه تاریخی آموزه سیاسی آموزه فلسفی آنالیا آنتورپ آنتونیو گوترز آندرانیک آهنگساز ابراهیم ذاکری ابراهیم مرادی ابواحسن صبا اپورتونیسم اپوزیسیون اتحاد اتحاد ملی اتحادیه اروپا اتمی اتوبوس خوابی اجباری اجتماعی احتکار احزاب سیاسی احمد رئوف بشری دوست احمد رضایی احمد مقدم احمد وحیدی احمدرضا جلالی اخبار اخبار جعلی اختلاس اختناق ادبیات اراذل اربعین ارتجاع ارتش آزادیبخش ارتش آزادیبخش ملی ایران اردشیر زاهدی ارز ارژنگ داوودی ارمنستان اروپا ارومیه اژه ای استاد استان استبداد استبداد دینی استثمار استراتژی استراتژیک استعمار استقلال استقلال آمریکا استکهلم اسدالله اسدی اسفند۹۸ اسکاتلند اسکاندیناوی اسلام اسلام انقلابی اسلامشهر اسماعیل خطیب اسماعیل شریف زاده اسناد اسیر جنگی اشپیگل اشرف اشرف پهلوی اشرف رجوی اشرف هادی اشرف۳ اشغالگر اصغر بدیع زادگان اصغر بدیع‌زادگان اصغر مهدیزاده اصفهان اصلاح طلب اصلاح طلبی اصلاحات اصلاحات ارضی اصلاح‌طلب اصولگرا اطلاعیه اعتراض اعتراض سراسری اعتراضات اعتراضات سراسری اعتصاب اعتیاد اعدام اعدام بنیانگذاران مجاهدین اف ای تی اف افتخار افسانه افشاگری افطار افغانستان اقتصاد اقتصادی اکبر صمدی الکساندر مدوید الله قلی خان المپیک امام جعفر صادق امام حسن عسکری امام حسن مجتبی امام حسین امام رضا امام زمان امام زین العابدین امام سجاد امام صادق امام محمد باقر امام موسی ابن جعفر امام هشتم امام هفتم امجدیه امیرپرویز پویان امیرخیزی امیرکبیر انتخاب انتخابات انتخابات قلابی انتخابات۱۴۰۰ انجمن نجات انجمن نجاست انجیل اندیشه اندیکا اندیمشک انسان انسانیت انفال انفجار امیا انفجار حرم امام رضا انقلاب انقلاب ۵۷ انقلاب اکتبر انقلاب ایدئولوژیک انقلاب دمکراتیک انقلاب سفید انقلاب صنعتی انقلاب ضد سلطنتی انقلاب فرهنگی انقلاب کبیر فرانسه انقلاب مشروطه انقلاب نوین انقلابی انقلابیون انگلستان انگلیس اوباش اوریانا فالاچی اوکراین اومیکرون اوین اهواز ای ایران ایتالیا ایدئولوژی ایذه ایران ایران آزاد۲۰۲۱ ایران آزاد۲۰۲۲ ایران اینترنشنال ایران فردا ایران گیت ایران مرز پرگهر ایرانیان ایلیرمتا اینترنت ایندیپندنت اینستاگرام أزادی بازجو بازرگان بازگشایی مدارس بازنشستگان بازیگر بالکان بانک بحران بحران آب بختیار بدهی برانداز براندازی برجام برف برق برلین برنامه ۱۰ ماده ای بسیج بسیجی بعثت بکتاش آبتین بگو نه بلژیک بلوچستان بمب اتمی بنان بند۲۰۹ بنزین بنی صدر بنیاد برکت بنیاد فرانس لیبرته بنیادگرایی بنیانگذاران سازمان مجاهدین بوچا بودجه بودجه۱۴۰۰ بودجه۱۴۰۱ بورس بویراحمد بهار بهبهان بهداشت بهرام عالیوندی بهرام عین اللهی بهزاد معزی بهشت زهرا بی بی سی بیانیه بیت کوین بیرجند بیروت بیژن جزنی بیژن مفید بیسواد بیکاران بیکاری بیوگرافی پابلو نرودا پارلمان اروپا پاریس پاسارگاد پایداری پدرطالقانی پرچم پرس تی وی پرستاران پرواز بزرگ پروپاگاندا پرویز خزایی پروین اعتصامی پمپئو پناهندگان پوریای ولی پول پهباد پهلوان پهلوان فیلابی پهلوی پیام پیامبر پیروزی پیشتاز پیک پنجم پیک شادی پیک ششم پیمان جبلی تابلو تاریخ تاریخ ایران تاریخ ا یران تاریخ اسلام تاریخ ایران تاریخ بیداری ایرانیان تاریخ جهان تاریخ شفاهی تاریخ فرانسه تاریخ مشروطه تاریخ معاصر تاریخچه مجاهدین تاریخساز تاریخی تاریکی تاسوعا تاکتیک تئاتر و سینما تأسیس سازمان مجاهدین تبریز تبعید تبیین جهان تجارت تجزیه تحریف تحریم تحریم انتخابات تحصیل تحلیل سیاسی تخت جمشید تختی تخریب ترامپ ترانه ترک تحصیل ترور تروریست تروریستی تروریسم تروریسم دولتی تریتا پارسی تشکیلات تشکیلات بیرون زندان تشیع تصنیف تظاهرات تفسیر تکامل تلگرام تلویزیون تمدن ایران تنگستان توحید تورم توسکا تولید توماج صالحی توماس سانکارا تهران تهران بزرگ تیرباران ثروت ثریا ابوالفتحی ثقه‌الاسلام جاسوس جام زهر جامعه جامعه المصطفی جان مترکه جاوید رحمان جایزه نوبل جایگاه انسان جدایی دین از دولت جریان اپورتونیستی چپ‌نما جعبه سیاه جعفر کاظمی جعلیات جمشید پیمان جمعه سیاه جمهوری خواه جمهوری دمکراتیک جنایت جنایت علیه بشریت جنبش برابری جنبش تنباکو جنبش جنگل جنبش دادخواهی جنسیتی جنگ جنگ ایران و عراق جنگ جهانی جنگ خلیج جنگ داخلی جنگ روانی جنگ سیاسی جنگ ضد میهنی جنگ قدرت جنگ کثیف جنگل جنگل تراشی جوانان جهاد کشاورزی جهان چارلی چاپلین چپ نما چپاول چریک فدایی چریکهای فدایی چماقداری چه باید کرد چه گوارا چهارشبنه سوری چهارمحال بختیاری چین حبیب خبیری حبیب خدا حبیب‌الله بدیعی حج حجاب حجت زمانی حزب توده حزب جمهوری حزب رستاخیز حزب‌الله حسن اشرفیان حسن ظریف حسن ظریف ناظریان حسن فیروزآبادی حسن نوروزی حسین امیر عبداللهیان حسین دهلوی حسین طائب حسین فارسی حسین فاطمی حسین گل گلاب حسینیان حشدالشعبی حضرت زینب حضرت علی حضرت فاطمه حضرت محمد حضرت معصومه علیها سلام حضرت مهدی حقوق حقوق بشر حقوق زنان حکایت حکومت حکومت علی حکومت نظامی حماس حمایت حمله خارجی حمید اسدیان حمید لاجوردی حمید مصدق حمید نوری حنیف عزیزی حنیف نژاد حنیف‌نژاد حوزه خائن خاتمی خاش خاطرات خاطرات زندان خاطرات سیاسی خامنه ای خامنه‌ای خانواده خانواده شفایی خاور میانه خاوران خاورمیانه خبرگان خبرگزاری خبرنگار خدا خدیجه خرمشهر خسرو گلسرخی خشک سالی خشونت خصوصی سازی خط فقر خطر خلق خلقت انسان خلیفه خلیل رضایی خمینی خواننده خواهران میرابال خودروسازی خودکشی خودمختاری خوزستان خیانت دادخواهی دادگاه دادگاه مردمی آبان دارو داستان دانش آموز دانشجو دانشگاه دانشگاه تهران دانشمند دانشیان دانیل میتران داوود باقروند داوود رحمانی دبیر کل سازمان ملل دجال دختر آبی درگذشت دروغ دزدی دستمزد دفاع مقدس دفاعیات مجاهدین دکتر حسین گل‌گلاب دلار دلتا دلوار دمکراتیک دمکراسی دمکراسی خیانت شده دوباره می‌سازمت وطن دوران آماده باش دورس دولت دهخدا دهقانان دهه ۶۰ دی دیالکتیک دیپلماسی دیدار صلح دیکتاتور دیکتاتوری دیکتاتوری سلطنتی دیکتاتوری مذهبی دین دین و مذهب دیوید ایمس دیوید کلیگور ذوالقرنین ذوب آهن رادیو مجاهد رانت راه حل سرنگونی راهرو مرگ رای من سرنگونی رئیس جمهور برگزیده رئیسی رباط کریم رپ اعتراضی رجوی رحمان کریمی رزمناو پوتمکین رزمنده رژیم آخوندی رژیم شاه رسانه رسانه حکومتی رستاخیز رستم قاسمی رسول تبریزی رسول خدا رسول مشکین فام رشنگری رشوه رضا پهلوی رضا خان رضا رضایی رضا شاه رضا شمیرانی رفراندوم رفسنجانی رمزارز رمضان رمضان۱۴۰۰ رمضان۱۴۰۱ رنگ روغن روح‌الله حسینیان روح‌الله خالقی روحانی روحانی مترقی روز جهانی روز جهانی حقوق بشر روز جهانی زن روز جهانی صلح روز جهانی کارگر روز جهانی کودک روز جهانی مبارزه با اعدام روز جهانی معلم روز دانشجو روز معلم روزجهانی منع خشونت علیه زنان روزنامه روس تزاری روسیه روشنایی روشنفکر روشنگری رها بحرینی رهایی رهبر مقاومت رهبری ریاست جمهوری ریچارد رابرتس زادی زاگرس زاهدان زاینده رود زباله گردی زبان زری اصفهانی زلزله زمستان زمین زن زنان زندان زندان تهران بزرگ زندان گوهردشت زندانی زندانی سیاسی زندانیان سیاسی زوربا زهرا مریخی زهره صمدی زیارت زینب زینب پاشا زینب کبری زینت میرهاشمی ژئوپلیتیک ژنرال اودیرنو ژنرال دوگل ژنو ژیلبر میتران سارق انقلاب سازمان چریکهای فدایی خلق سازمان خبات کردستان سازمان مجاهدین سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان ملل سال تحصیلی سال میلادی سال نو سال۱۴۰۰ سالن مرگ سانسور ساواک سایبری سپ سپاه سپاه پاسداران سپاه قدس ستار بهشتی ستارخان سخنرانی سخنگوی مجاهدین سراوان سرجنگل سرکوب سرنگونی سرود سرویس جهانی سعدی سعید اقبالی سعید بهبهانی سعید سلطانپور سعید شاهسوندی سعید ماسوری سعید محسن سکولار دمکراسی سکولاریسم سلاح سلطنت سلطنت پهلوی سلطنت طلب سنگسار سواد سوئد سوئیس سوخت بر سوختبران سوریه سولماز ابوعلی سولیوان سونگون سهام سهراب سپهری سی ان ان سیاست سیاسی سیامک نادری سیاوش سیفی سیاهکل سیزده بدر سیستان سیل سیمای آزادی سیمین بهبانی سیمین بهبهانی سیمین دانشور سینما شادگان شاعر شام غریبان شاملو شانگهای شاه شاهزاده شاهنشاهی شب قدر شب یلدا شباهنگ شبکه تروریستی شبکه های اجتماعی شجریان شخصیتهای ایرانی شرایط ذهنی شرایط عینی شریف واقفی شستا شعائر شعار نویسی شعر شعر نو شکرالله پاک‌نژاد شکنجه شکنجه گر شکوفه شمال شورای امنیت شورای مرکزی مجاهدین شورای ملی مقاومت شورای ملی مقاومت ایران شورای نگهبان شورش شوروی شوش شهادت شهدا شهر شهر ری شهر کرد شهر مهران شهرداری تهران شهرزاد احسانی ناطق شهرقصه شهرکرد شهلا حریری مطلق شهیدان شیخ شیخ فضل الله نوری شیخ محمد خیابانی شیر و خورشید شیراز شیطان سازی شیلی شیوا ممقانی صادرات صالح کهندل صدام صدای مجاهد صدور انقلاب صدور بحران صدیقه مجاوری صلح صمد بهرنگی صنایع فولاد صنعت صیاد شیرازی صیانت ضربه شهریور ۵۰ ضرغامی طالبان طالقانی طبری طرح صلح طلسم جنگ طنز سیاسی ظریف ظلمت عارف قزوینی عاشورا عباس داوری عباسقلی صالحی عبدالرضا شهلایی عدالت عدالت در اسلام عراق عرفان عزت الله مقبلی عزیز فولادوند عزیمت از فرانسه عشق عفوبین الملل عقیده عکاسی عکس علم علمی علی علی اکبر اکبری علی اکبر دهخدا علی ربیعی علی صارمی علی صالح آبادی علی مطهری علی میهن دوست علی همتیان علیرضا جعفرزاده علیرضا خالوکاکایی عماد رام عملیات عملیات آفتاب عملیات چلچراغ عملیات مروارید عوام فریبانه عیاران عید فطر عید قربان عید مبعث عیسی آزاده عیسی مسیح غارت غارت و چپاول غرب غلامحسین اسماعیلی غلامحسین بنان غلامحسین ساعدی غلامرضا تختی غلامرضا مسعودی فاجعه فارسی فاز سیاسی فاشیسم دینی فاشیسم مذهبی فاصله طبقاتی فاطمه فاطمه امینی فاطمه زهرا فاطمه صادقی فاطمه مصباح فتانه زارعی فدایی خلق فرار شاه فرانسوا میتران فرانسه فرانکفورتر آلگماینه فرخی یزدی فردوست فردوسی فرشید نصر‌اللهی فرعون فرقه فروش اندام فروغ ایران فروغ جاویدان فرونشست زمین فرهنگ فرهنگی فرهنگیان فریدون مشیری فساد فشافویه فضای مجازی فعال محیط زیست فقر فلاکت فلسطین فلسفه فوتبال فولاد فولاد مبارکه فیزیک فیک نیوز فیلترینگ فیلم سینمایی قاتلان ۶۷ قاجار قاچاق قاسم سلیمانی قاسملو قاضی محمد قالیباف قانون اساسی قانون کار قتل عام قتل عام۶۷ قتلهای زنجیره ای قرآن قرارداد ننگین قرارداد۲۵ساله قربانعلی حسین نژاد. قربانیان قربانیان کرونا قرن پانزدهم قرنطینه قزاق قزلحصار قزوین قضاوت قطعی برق قم قوه قضاییه قهرمان قیام قیام ۲۱دی قیام 57 قیام ۸۸ قیام آبان قیام آبان۹۸ قیام بنزین قیام تنگستان قیام خوزستان قیام دی قیام دیماه ۹۶ قیام دیماه ۹۸ قیام روشنگری قیام سراسری قیام سراوان قیام ضد سلطنتی قیام عراق قیام کارگران قیام۱۴۰۱ قیام۳۰تیر قیصر قیمت کابل کابینه دولت کاخ سفید کارخانه کارگر کارگران کارگردان کارنامه کارنامه سبز کاروان بهار کاریکاتور کاظم رجوی کانادا کانون کانون شورشی کانونهای شورشی کتا صوتی کتاب کتاب اجتماعی کتاب امام حسین کتاب تاریخی کتاب سیاسی کتاب صوتی کرامت الله دانشیان کربلا کربلای۴ کرج کردستان کرونا کریسمس کریمپور شیرازی کسری بودجه کشاورزان کشاورزی کشتار کشتی کشور کشیش کشیش دیباج کشیش میکائلیان کلنل پسیان کلیسا کمیسیون اقتصاد کمیسیون کار کنفرانس کنکور کنگره کوثر کوچک خان کودتا کودتانی فرهنگی کودتای ۲۸ مرداد کودتای ۲۸مرداد کودتای سوم اسفند کودکان کودکان کار کوروش بزرگ کوروش کبیر کولبران کولبری کویت کهشکان کهکشان کهکشان۱۴۰۰ کهکشان۱۴۰۱ کهکشان۱۴۰۳ کهکشان۲۰۲۱ کهکیلویه کی‌را رودیک کیفرخواست گاردین گاندی گرانی گردهمایی گرسنگان گرسنگی گروگان گزارش گزارش خبری گزینه سرنگونی گلرخ ایرایی گلزاده غفوری گلستان گلسرخی گور جمعی گوهر مراد گیسو شاکری لاجوردی لاریجانی لاهیجان لباس شخصی لبنان لرستان لغت نامه لمپن لنین لوازم التحریر لوموند لویزان لوییزا همریش لوییزا هومریش لیبرتی لیبی لیست تروریستی لیست شهیدان مادر شایسته مادران آبان مادران خاوران مارکز مافیا ماکرون مالباخته مالیات ماه رمضان ماهشهر مایک پنس مایکل وایت مبارزات مبارزه مبارزه چیست مبارزه مسلحانه مبعث متروپل مثنوی مجازات مجاهد مجاهدین مجاهدین خلق ایران مجتبی اخگر مجروحان قیام مجلس مجمع عمومی ملل متحد مجید اسدی مجید صاحب جمع محاکمه محرم محسن رضایی محسن زادشیر محسن معصومی محمد اسلامی محمد تهرانچی محمد حنیف نژاد محمد حنیف‌نژاد محمد خدابنده‌لویی محمد ری شهری محمد زند محمد سیدی کاشانی محمد صادق محمد ضابطی محمد کاظم محمد کرد زنگنه محمد محدثین محمد مخبر محمد مهدی اسماعیلی محمدباقر شفتی محمدرضا ایرانپور محمدرضا سعادتی محمدرضا قرایی آشتیانی محمدعلی توحیدی محمدعلی حاج آقایی محمود رویایی محمود عسگریزاده محمود مهدوی محیط زیست مدارس مدرس مدرک تقلبی مدیا مذاکره مذهب مذهبی مرتجعین مرتضی حنانه مرجان مرد مردم مرز پرگهر مرضیه مرغ سحر مریلند مریم بختیاری مریم رجوی مریم قدسی مآب مریم گلزاده غفوری مزار شهیدان مزدور مزدوران مژگان پارسایی مژگان کوکبی مسجد سلیمان مسجد فاطمه زهرا مسعود احمدزاده مسعود خدابنده مسعود راتبی مسعود رجوی مسعود صفدری مسعود مقبلی مسکن مسیح مسیحی مشروطه مشهد مصباح یزدی مصداقی مصدق مطالبات قانونی مطبوعات معصومه عضدانلو معلم معلمان مقالات مقالات اجتماعی مقالات اقتصادی مقالات تاریخی مقالات سیاسی مقاومت مقاومت ایران مقاومت سراسری مقبره کوروش مکه ملا نصرالدین ملاقات ملک الشعرا ملی شدن نفت مماشات من اگر برخیزم مناسک حج منافقین منتظری منطقه منوتو منوچهر براتی منوچهر سخایی منوچهر طاهر زاده منوچهر هزارخانی منیره رجوی مواد مخدر موزه قتل عام۶۷ موزیک موسسات خیریه موسسان پنجم موسی خیابانی موسیقی موشک باران موشکی موقعیت انقلابی مولانا مهاجرت مهدی ابریشمچی مهدی دیباج مهدی رضایی مهندسی انتخابات میانجی میتران میتینگ میدان ژاله میدان میلیونی میرزا رضا کرمانی میرزا کوچک خان میرزاده عشقی میکونوس میکیس تئودوراکیس میلاد میلیشیا میلیونی میهن تی وی ناصر دیوان کازرونی ناصر صادق ناصرالدین شاه ناظم حکمت نافرمانی مدنی نامه نایاک ندا حسنی نرگس غفاری نروژ نسرین پارسیان نسل کشی نشریه مجاهد نصرالله زرین پنجه نطنز نظامی نظرسنجی نفت نفتگران نقاشی نقدینگی نمایشگاه نمایشنامه نماینده نورمراد کله جویی الوار نوروز نوروز۱۴۰۰ نوروز۱۴۰۱ نوروز۱۴۰۳ نوروز۹۹ نوری علا نوید افکاری نویسنده نهضت ملی نیروی انتظامی نیروی قدس نیشکر هفت تپه نیکسون نیما یوشیج نیمه شعبان نیویورک تایمز واشنگتن واکسن واکسن برکت واکسن چینی واکسن فایزر واکسیناسیون ورزش ورزشکاران وزارت اطلاعات وزارت خارجه وزرات اطلاعات وطن وفات ولادت ولایت فقیه ولی فقیه ولی‌الله فیض‌مهدوی ویتنام ویروس ویکتور خارا ویلیام هزلیت وین هائیک هوسپیان مهر هاشم خواستار هالیوود هامبورگ هایک هوسپیان مهر هجرت هجرت بزرگ هزارخانی هسته ای هلدینگ همایون کهزادی همبستگی همدان همیاری هنر هنرمند هواپیمای اوکراینی هورالعظیم هیتلر یادواره یارانه یاسرعرفات یروم ستاقیان یزدی یعقوب ترابی یغمایی یک شاخه گل یوسف نوری یونان یونایتد پرس یونسکو FATF

بازدید از وبلاگ

مانور بزرگ جنگی سیمرغ رهایی ارتش آزادیبخش ملی ایران