یادداشتهای زنده یاد دکتر زری اصفهانی
آری مسعود رجوی این است
درقسمت قبل درمورد اسلام مجاهدین صحبت کردم و اینکه در تعبیر و تفسیرهای کتابهای اصلی مذهبی آنها به هیچ دگماتیسمی معتقد نیستند. این آیه قرآن از سوره رعد پایه استدلال چنین اندیشهایست که آنچه در زمان و مکان مشخص برای اکثریت مردم میتواند راهگشا و مفید باشد باید از مذهب استخراج و بکار برده شود:
"آیه ۱۷ از سوره رعد
"
أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً
فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا
وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ
زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا
الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي
الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ
خداوند از آسمانها آبی فرو میفرستد برزمین و هر کجا (هروادی، هردره یا
هرظرفی) به اندازهی خود آن آب را حمل میکند. (برداشتهای
مختلف ازهرپدیده نسبت به ظرفی که دارد و نسبت به زمان و مکان) وبرروی آن آب خروشان
درحرکت خاشاک و کفی است و همچنین است که وقتی مردم میخواهند از آنچه از زمین
بدست آوردهاند (معادن طلا ونقره) زیورهایی بسازند آن را برروی آتش میجوشانند
(ذوب میکنند) پس زوائدش و کفهایش خارج میشود و آنچه که سودآور است (و
قابل استفاده) برجای میماند و خداوند حق و باطل را هم به اینصورت درهم میآمیزد
و به هم میافکند (تضاد ها و اختلافات و مبارزات حق وباطل) وآنچه که بیهوده است و
سد راه تکامل کنار میرود مثل همان خاشاک روی آب روان و آنچه برای انسان و جامعه
مفید است درزمین باقی میماند و خداوند اینچنین مثال میزند.
بنابراین از مذهب و یا هر پدیدهی فرهنگی باید غبار زدایی کرد و گرد و خاک و
خس وخاشاکش را از آن زدود و آنچه را که برای، مردم و تکامل اجتماعی واقتصادی
و سیاسیشان مفید است و قابل استفاده باقی نهاد. تمام پدیدههای هستی، چه انسان،
چه طبیعت و چه فرهنگها و دستآوردهای فرهنگی انسان باید درجهت تعالی انسان بکار
گرفته شود و البته این جهت تکاملی و تعالی درجهت توحید (یگانگی) انسان با طبیعت و
با جامعه و با خود و خدا میباشد، و اولین نشانهی این تعالی هم یگانگی اجتماعی انسانها،
و تلاش در راه خیر و محبت و دوستی و برابری اجتماعی و اقتصادی است.
درسورهی دیگری از قرآن، به مسألهی دین و ارتباطش با مسایل اجتماعی و
اقتصادی همان یگانگی اجتماعی و تلاش درراه خیر و خوبی وتکامل انسان بهطور مشروحی
اشاره شده است:
أَرَأَيْتَ الَّذِي
يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ﴿۱﴾ فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ
الْيَتِيمَ ﴿۲﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۳﴾ فَوَيْلٌ
لِلْمُصَلِّينَ ﴿۴﴾ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾ الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ ﴿۶﴾ وَيَمْنَعُونَ
الْمَاعُونَ ﴿۷﴾
سورهی الماعون
دراین سوره بوضوح از هدف دین و اینکه دین داشتن به چه معنایی است صحبت میکند
آیا دیدهای کسانی را که بدین دروغ میبندند (یا دین را دروغ میشمارند)
پس همانا چنان کسانی همانها هستند که یتیم را از در خانه خود میرانند.
یتیم اینجا به عنوان سمبل بیپناهی و انسانی بدون هیچ جایگاه اجتماعی و هیچ
قدرت اقتصادی و یا پشتوانه اجتماعی بکار رفته است. یتیم کسی است که از عواطف
اجتماعی و طبیعی انسانهای دیگر محروم مانده است. سمبل اقشار بی پناه و کم درآمد و
تحت سرکوب و استثمار است، راندن این افراد گناهی بزرگ است و معادل بی اعتقادی به
دین ( خدا - آخرت - (هدفداری هستی است).
و همچنین آن کسی است که جامعه را به اطعام مسکین تشویق نمیکند (دیگران را
وادار به مبارزه با فقر درجامعه نمیکند و تلاشی برای ریشه کن کردن مشکلات
اقتصادی انجام نمیدهد.
پس وای بر نمازگزاران، آنهایی که نمازشان را و نیایششان همه سهو است و سادهگیری
و ازروی عادت
آن کسانی که در دین ریا میورزند، محتوای دین را که همان نراندن یتیم از در
خویش است کنار گذاشتهاند و به ظواهر دین یعنی نیایشهای ریایی میپردازند، و آنها
(کسانی که دین را دروغ میپندارند یا به آن دروغ میبندند) کسانی هستند که ثروتهای
عمومی را از دسترس همهی مردم خارج کردهاند - ماعون به معنای آسیابهای عمومی
بوده است که همه میتوانستند آنرا استفاده کنند ولی کسی که این وسیله عمومی را به
خود اختصاص دهد و نگذارد که دیگران هم از آن استفاده کند (انحصارطلبها و افراد و
دولتهایی که مالکیت ثروتهای عمومی جامعه را از خود کردهاند و مردم را درمحرومیت
گذاشتهاند)
مثال مشخصاش ثروت عظیم نفت و گاز در ایران است که تماماً دراختیار دولتهای
فاسد و کلاهبرداری قرار داشته است که آنرا صرف عیاشیها و بده بستانهای سیاسی خود
میکنند بدون اینکه نفعی اساساً از اینهمه ثروت به مردم جامعه برسد.
****
بنابراین تا اینجای قضیه متوجه شدیم که دین مجاهدین برپایه همین آیات مشخص
از قرآن درابتدای امر بناشد. جامعهای که یتیم را از خود براند جامعهایست برپایه
ظلم و استثمار. جامعهای که ثروتهای عمومی آن در کنترل و قدرت نهادهای دولتی باشد
و یا درانحصار مالکیتهای خصوصی و نفعش به اکثریت مردم محتاج نرسد، جامعهایست
طبقاتی و نمیتواند اثری از چنین مذهبی داشته باشد. مذهبی که میگوید حتی اگر یتیم
را از در خود برانی دین و مذهبات واقعی نیست، مذهبی نیست که با مالکیت خصوصی
ابزار تولید سرسازگاری داشته باشد و یا با طبقات اجتماعی و استثمار کارگران و فقر
کشاورزان و دیگر افشار کم درآمد.
پس اصل اول دین دراینجا اعتقاد به یگانگی اجتماعی و اقتصادی انسانهاست.
اعتقاد به برابری درجامعه و اینکه استثمار نباید باشد و با
استثمار باید مبارزه کرد و با مالکیت خصوصی ابزار تولید باید مبارزه کرد و با
فقر باید مبارزه کرد و همچنین درتائید مسأله ممنوعیت مالکیت بر ابزار عمومی تولید
و ثروتهای جامعه این آیه از قرآن باز قابل استناد میتواند باشد:
لیس للانسان الا ما سعی" آیه ۳۹ ، سوره نجم. برای انسان هیچ چیزی به جز دست رنج خودش و آنچهکه
برای آن تلاش کرده است وجود ندارد. و ایضاً آیات مربوط به ربا که ربا (سود پول،
بدون ایجاد تغییر و تحولی درآن حرام اعلام شده است).
حالا فقط تصور کنید که مثلاً به جای خمینی، آیهالله طالقانی که روی این
نمونه آیات قرآن انگشت گذاشته است و حقیقت دین را برابری اجتماعی، اقتصادی انسانها
ترجمه کرده است درابتدای انقلاب ضدسلطنتی رهبری مذهبی تودههای مردم را به عهده میگرفت،
چه تغییرات شگرف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی درایران پدید میآمد. کسی که معتقد به
ایجاد شوراها بود و درمجلس برای اعتراض به ساخت و بافت طبقاتی مجلس روی زمین
مینشست و بهشدت از قشر کارگران و دیگر اقشار کم درآمد جامعه، حمایت میکرد و
وقتی فرزند کمونیستاش دستگیر شد، به این دستگیری بهشدت اعتراض کرد و خودش تحصن
کرد پس میبینید که اسلام مجاهدین از اسلام آخوندها بهشدت متفاوت است و
تفاوت اصلی هم بر سر اصلیترین مسأله جامعه یعنی طبقاتی بودن و اختلاف عظیم
طبقه پردرآمد با طبقه کم درآمد است.
و به این ترتیب بنیانگذاران سازمان مجاهدین وقتی این خط اصلی یعنی عصاره
ضد استثماری بودن مذهب را استخراج کردند، برای تدوین یک ایدئولوژی ضد
استثماری به مطالعهی همهی دستآوردهای علمی وتاریخی پرداختند، و مارکسیسم
را به عنوان علم اقتصاد زمان برای تبیین تضادهای اجتماعی و تاریخی و چگونگی
کارکردهای تاریخی مالکیت خصوصی و ارزش اضافی و چنین مقولاتی، برگزیدند و درنهایت
به این نقطه رسیدند که مسلح کردن تودهها به یک ایدئولوژی ضد استثماری که از بطن
مذهب مورد اعتقادی آنها درآمده باشد میتواند جامعه را به سمت امحای طبقات رهبری
کند.
و همانگونه که در همهی مکاتبی که برای مبارزات اجتماعی وسیاسی در
قرن بیستم پایهگذاری شد، مبحث رهبری ایدئولوژیک، جای ویژهای داشت و مسلما
مائویسم، بدون مائو و لنینیسم بدون لنین و گواریسم بدون چه گوارا قابل درک
وفهم نیست و در شروع یک مبارزه ایدئولوژیک، رهبر و تئوریسین آن مکتب اهمیت مشخصی
دارد مجاهدین هم به بحث رهبری که درآن هنگام به صورت مرکزیت سازمان مجاهدین خلق
تجلی میکرد و درروند خود به رهبری ایدئولوژیک مسعود رجوی انجامید اهمیت بسیار میدادند
و درهمین رابطه (یعنی اختلاف دو دیدگاه و دو دریافت از مذهب) مثلاً وقتی شما
تفسیرهای آیهالله طالقانی را میخوانید و با کتابهای مرحوم بازرگان مقایسه میکنید
دو برداشت متفاوت از یک مذهب درآنها مشاهده میکنید. یکی مثل طالقانی یکسره
درمورد مردم و منافع مردم و طبقه فقیر و استثمار و ستم و اینها صحبت میکند
و یکی مثل بازرگان در رابطه با علمی بودن قرآن و ریاضیات قرآن و چنین مقولاتی حرف میزند.
ادامه دارد
زنده یاد دکتر زری اصفهانی