1 / 4
Caption Text
2 / 4
Caption Two
3 / 4
Caption Three
4 / 4
Caption Three

آری مسعود رجوی این است - بخش دوم

 یادداشت‌های زنده یاد دکتر زری اصفهانی

آری مسعود رجوی این است

دربخش اول مطلب به‌طور خلاصه از نقش رهبری کننده و احیاء کننده مسعود رجوی در سازمان مجاهدین خلق گفتم، و اینکه بدون هیچ شکی چه درزندان زمان شاه و چه دربیرون و بعد از انقلاب ضد سلطنتی، مسعود رجوی که ابتدا به نام سخنگوی مجاهدین نامیده می‌شد و بعد مسئول اول و بلاخره رهبر ایدئولوژیک مجاهدین نام گرفت، احیاء و بازسازی و سروسامان دادن، و رهبری این سازمان را بدست گرفت.

درزمان شاه بعد ازکودتای اپورتونیستی در سازمان  یعنی از سال ۱۳۵۴ به بعد هروقت کسی دررابطه با مجاهدین به زندان می افتاد، اولین سئوال بیرون زندان این بود که آیا با رجوی است یانه؟ ووقتی خبرمی‌آمد که با رجوی است یعنی اینکه خط درستی را دارد می‌رود و راست نشده است. راست شدن دربیرون زندان معنایش این بود که فرد هوادار مجاهدین خلق که تا قبل از ضربه اپورتونیستی گرایشات چپ و مارکسیستی بخصوص در حیطه اقتصاد داشت و برایش مرز اصلی همان بود که حنیف‌نژاد گفته بود (مرز بین انسان‌ها با خدا و بی‌خدا بودن نیست بلکه استثمارکردن و استثمار شدن است) و مارکسیسم را به عنوان علم طراز نوین در حیطه اقتصاد و تاریخ و جامعه پذیرفته بود و اصول دیالکتیک را در تبیین و تحلیل همه‌ی شئون اجتماعی و تاریخی باور داشته و تحلیل‌های تاریخی و سیاسی و اقتصادی خود را برمبنای این اصول انجام می‌داد، اکنون دردافعه ضربه اپورتونیستی، بسمت تحلیل‌های اسلامی روشنفکران مذهبی آن زمان عقب نشسته است، مارکسیسم را بکلی از شیوه‌های تحلیلی و تبیین خود حذف نموده است و به سراغ کتاب‌های قدیمی اسلامی و حتی نوشته‌های مراجع تقلید و آخوندها رفته است. تضادهای سیاسی موجود را رها کرده و بدنبال تئوری‌های مذهبی سردرکتاب‌های فلسفه و تفسیر قرآن وکتاب‌های حتی فقه فروبرده است. دختران مذهبی که سابقاً به مجاهدین سمپاتی نشان می‌دادند و در جستجوی راه وصل شدن به این سازمان بودند و فی‌المثل  درگروه‌های کوهنوردی که هم دخترها و هم پسرها بودند شرکت می‌کردند. رانندگی موتور و اتومبیل می‌آموختند و ورزش‌های رزمی می‌کردند و درجهت آمادگی‌های فردی برای جنگ چریکی، به‌خود سخت می‌گرفتند  وبه اصطلاح خودسازی می‌کردند، دیگر همه این چیزها را به کناری نهاده بودند، آنها  که قبلا حجاب را بصورت سنتی‌اش قبول نداشتند و به جای چادر، مانتو و روسری می‌پوشیدند و زیاد اهل مراسم مذهبی و زیارت و اینها نبودند. یک باره باز به پوشیدن چادرهای سیاه حتی در دانشگاه روی آورده بودند. قبلاً با مارکسیست‌ها دوست بودند و سرمیز غذا کنارشان می‌نشستند و اعلامیه‌های آنها را هم تکثیر و پخش می‌کردند، و لی بعد از آن ماجرا دیگر شوروی شده بود سوسیال امپریالیست و با دیدن دوستان مارکسیست دیروزی، رو ترش کرده، بی اعتنا می‌گذشتند. کتاب‌های مطهری و علامه طباطبایی و نظایر آن باز درقفسه‌های کتابخانه اسلامی دانشکده‌ها ظاهر می‌شدند. و زمزمه زمان عمل دیگر نیست باید به خود بازگشت و  هویت اسلامی خود را بازیافت همه جا شنیده می‌شد. درکل اعتقاد به مبارزه مسلحانه هم زیر علامت سئوال رفته بود.

این بود که وجود رجوی و کار تئوریک او برای کسانی که هنوز مسأله یک جامعه را طبقاتی بودن و فقر اکثریت مردم می‌دانستند و حکومت شاه را یک حکومت کاملاً  وابسته به آمریکا و بورژوازی کمپرادور تحلیل می‌کردند و  تنها راه نجا ت را، تنها  درمبارزات چریکی شبیه کشورهای آمریکای لاتین جستجو می‌کردند، بسیار حیاتی جلوه می نمود.

درحقیقت امر، رجوی نقش تعیین‌کننده و بزرگی را درتحلیل دوباره شرایط اجتماعی و سیاسی ایران و تعریف هویت مجاهدین خلق به عنوان نیروهای مسلمان و پیشرو که هدفشان تبدیل اسلام به یک مذهب دینامیک برپایه پیشرفت‌های علمی ورشد و گسترش تکنولوژی و مذهبی رو به جلو با قدرت تطبیق با شرایط روز بود که بتواند به یک تئوری مبازه طبقاتی برای توده‌های مسلمان بدل شود، درآن برهه انجام داد.

اگر آن اصول چند گانه‌ای که مسعود رجوی درزندان درسال ۱۳۵۴ در تعریف دوباره‌ی مجاهد خلق و مرز بندی‌هاش انجام داد،  انجام نشده بود، مجاهدین خلق توان ایستادگی دربرابر ارتجاع را چه در همان زمان و چه بعد در زمان خمینی نمی‌داشتند. اگر مرز همان نقطه استثمار تعییین نمی‌شد، تفاوت چندانی بین اسلام آنها و اسلام خمینی بوجود نمی‌آمد و آن پتانسیل عظیم اجتماعی که لایه به لایه  نیروهای پیشرو و رادیکال جامعه مثل زنان، دانشجویان، دانش‌آموزان و کارگران و طبقه کم درآمد را به آنها وصل می‌کرد  امکان‌پذیر نمی‌شد.

بدون کار تئوریک رجوی، مجاهدین خلق حداکثر می‌توانستند همان تفکر ملی مذهبی‌ها (مثل بازرگان) را داشته باشند که ایده‌های مذهبی‌شان قابل تدوین و تبدیل به یک تئوری پیشرو نبود. مهندس بازرگان و ملی مذهبی‌ها، لیبرال‌هایی بوده‌اند که دستگاه عقیدتی‌شان هرچند به سمت سکولاریسم متمایل بود (و هست)، اما یک دستگاه منسجم قابل تدوین نیست. آنها دیدگاه ضد طبقاتی نداشتند و به جز آیه‌الله طالقانی که درتفسیر‌های قرآن‌اش به مسأله استثمار و طبقات اشاره هایی کرده است، و دراین رابطه از بقیه پیشروتر بود ولی سایرین، مسلمانان متدینی بودند که چندان تضادی با سرمایه‌داری نداشتند، هرچند البته معتقد به حضور دین در دولت به‌صورتی که بعد از انقلاب بوجود آمد نبودند.

بنابراین مسعود رجوی تئوریسین مجاهدین خلق بوده است، و او بود که به‌درستی عقاید حنیف‌نژاد و گروه اول مجاهدین خلق را تبیین کرد و تکامل بخشید.

بعد از انقلاب ضدسلطنتی و حتی در حول و حوش سرنگونی شاه، گروه‌های مختلف مذهبی بوجود آمدند که اکثریت با رنگ و بوی مجاهدین خلق بودند، ولی وقتی به مسأله اقتصاد و تحلیل اقتصادی جامعه می‌رسید ، می‌گفتند در این مورد با مجاهدین خلق  یکی نیستند و آن تئوری‌های اقتصادی که از آن صحبت می‌کردند، منبعی  به جز همان رساله‌های آیه‌الله‌های اسلامی نداشت. هیچ اندیشه رادیکالی برای حل معضلات اقتصادی یک جامعه طبقاتی نداشتند و هرچند دلسوز طبقه کارگر و کم درآمد بودند ولی ریشه‌یابی مشکل که کارکردهای سیستم سرمایه‌داری بود (مثل ارزش اضافی، عدم تملک بر حاصل کار و بردگی نوین کارگران را) نمی‌توانستند به‌طور ریشه‌ای تحلیل کنند و خود به خود به یک تفکر رفرمیستی در این رابطه گرایش می‌یافتند و دستگاه تئوریکشان قادر به ایجاد تحولی جدی درجامعه نمی‌توانست باشد. بنابراین وقتی فردی زندانی می‌شد و گفته می‌شد که او بارجوی است، معنایش برای دوستانش دربیرون این بود که او هم به مبارزه طبقاتی معتقد است و هم به مبارزه مسلحانه و هم به مارکسیست‌ها نزدیک‌تر است تا آخوندها!

پس دراین قسمت متوجه شدیم که ایجاد اصول مدونی برای ساختن دوباره سازمان مجاهدین ویران شده چه اهمیت بزرگی داشت، و نقش مسعود رجوی دراین رابطه برجسته می‌شود. او از افتادن مجاهدینی که مانده بودند درچاه ویل اندیشه‌های عقب‌مانده‌ی آخوندی جلوگیری کرد.

بارها از زندان خبر می‌آمد که فلانی پشت در کمون رجوی مانده است. مسعود رجوی درآن هنگام هم درزندان همه‌ی سازمان را دوباره عضوگیری کرده بود. همان کاری که در انقلاب ایدئولوژیک سال ۱۳۶۴ انجام داد. 

زنده یاد دکتر زری اصفهانی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

🔴 خامنه‌ای بازنده استراتژیک به مناسبت دومین سالگرد جنگ غزه

🔴آیا سلطنت‌طلبان واقعاً ملی‌گرا هستند؟