یادداشتهای زنده یاد دکتر زری اصفهانی
آری مسعود رجوی این است
قبل از ادامه بحث لازم است
به نکتهای اشاره کنم. یک خواننده ناشناس زیر یک بخش از این نوشتار این کامنت
را برایم گذاشته است:
درزمینه اقتصاد تحلیلتان حدوداً ۱۵۰ سال قدیمی است. بعد از مارکس تحلیلهای" اقتصادی کاملاً عوض شده است. اندک مطالعه "بیشتر خارج از چارچوبهای" "مارکسیسم ، طرزفکرتان را عوض خواهد کرد.
نمیدانم با چه برداشتی ایشان این را نوشته است. درهرصورت من از این سلسله نوشتار
هدفم تبلیغ هیچ نوع ایدئولوژی و تفکر و یا تئوریهای اقتصادی و فلسفی و
غیره نیست.
تیتر این سلسله مطالب هست (آری مسعود رجوی این است) که باید قاعده مطلب در مورد
مسعود رجوی باشد و مجاهدین خلق. اما وقتی صحبت مجاهدین خلق و ایدئولوژی آنها را میکنیم
مسلماً به تاریخچه این سازمان و سالهای۴۰ و۵۰ شمسی درایران میرسیم
. به این میرسیم که چه شد چنین تفکری در جامعه نضج گرفت و گسترده شد. چه شد که
بنیانگذاران این سازمان برای ابداع یک تئوری انقلابی و ضد استثماری به جستجو
درکتب مذهبی اسلام پرداختند. چرا گروههای مبارز دیگر چه ملی، چه مذهبی و چه
مارکسیست، اقبال اجتماعی مجاهدین را پیدا نکردند، چه در زمان شاه و چه در زمان
بعد از انقلاب ... و مسلماً وقتی بخواهیم جواب سئوالات فوق را بدست آوریم،
باید اول به ریشههای فساد و ستم و استثمار حکومت سلطنتی بپردازیم و حتی و
عمیقتر از آن به ریشههای استثمار دردوران سرمایهداری باید نقب بزنیم و همچنین
از نقش مذهب در ایران و کشورهای دیگر منطقه صحبت کنیم و به بررسی بیشتری
دراین مورد بپرداریم درضمن به این مسأله مهم توجه کنیم که مجاهدین برای پایهریزی
ایدئولوژی خود معتقد بودند که باید به پیشرفتهترین تئوریهای علمی در زمینههای
اقتصاد و جامعه شناسی و تاریخ مسلح بود .
حرف آنها این بود که همچنانکه برای استخراج معادن شما نیاز به
علم زمینشناسی دارید و باید تازهترین و علمیترین تکنیکها را بکار برید،
یا برای شناخت شرایط جوی و هوا نیاز به علم هواشناسی هست و یا برای ساختن ماشینها
نیاز به علم مکانیک دارید مسلماً برای تجزیه و تحلیل وضعیت اقتصادی دورانی که
درآن بسر میبرید هم نیاز به علم اقتصاد نوین دارید و اگر بخواهید برمبنای این
تحلیل اجتماعی و اقتصادی و تاریخی خود، راه حلی برای جامعه ارائه دهید و بگوئید که
درشرایط فعلی کدام تئوری اجتماعی و سیاسی و اقتصادیست که میتواند راه گشا باشد،
میتواند تودههای تحت ستم و استثمار را بسیج کند و به حرکت درآورد یعنی اگر
اعتقاد به یک راه حل رادیکال داشته باشید بیشک باید درمیان تئوریهای مختلف برای
تجزیه و تحلیل شرایط یکی را انتخاب کنید و ببینید که درشرایط و زمان خود چه تزهایی
راهگشاتر بودهاند و مسایل را درستتر بررسی و تبیین کردهاند و از میان فرمولهایی
کشف شده جوابها و راه حلها را یافتهاند و وقتی میبینیم
که درآن سالها مارکسیسم، به عنوان تئوری انقلابات اجتماعی موفق، شناخته
شده بود و عملکرد کمونیستها در همه کشورها جاذبههای انکار ناپذیر
داشت حتی اگر مبارزات ضد فاشیستی هم بود بطور عام کمونیستها درآن شرکت
وسیع داشتند و تعیینکننده بودند (مثلاً درجنبشهای زیر زمینی فرانسه در زمان
اشغال قوای نازی) و مبارزهی ضد فاشیستی برعلیه فرانکو در اسپانیا ( که
کمونیستها از کشورهای دیگر و حتی از امریکا درآن شرکت کردند و بسیاری هم کشته
شدند) (کتاب برای چه کسی زنگها بصدا درمیآید، از ارنست همینگوی
درهمین رابطه است و قهرمان کتاب یک کمونیست است که از آمریکا برای جنگیدن
علیه فرانکو به اسپانیا رفته است)، ومبارزات مردم شیلی برعلیه دیکتاتوری پینوشه و
همچنین مبارزات مردم درکوبا علیه باتیستا که نهایتاً باعث انقلابی به
رهبری کاسترو و چه گوارا شد و برخی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین و حتی درآفریقا،
از طرف کمونیستها تقویت و حتی رهبری میشد. بنابراین تاثیر این ایدئولوژی در قرن
بیستم برتغییر وتحولات ایجاد شده انکار ناپذیر است .
دراشاره به کامنت مذکور واینکه من مطالعاتی هم خارج از چارچوب مارکسیسم
انجام دهم تا طرز فکرم عوض شود! باید بگویم که من یک اقتصاددان نیستم و قصد
مقایسه بین تزهای دیگر اقتصادی درجوامع سرمایهداری را که برعلیه مارکسیسم بسیار
هم کار کرده اند و هزاران هزار کتاب نوشتهاند و راهحلهای سرمایهداری و یا نیمه
سرمایهداری و راه میانه و سوم و غیره ارائه دادهاند ندارم .
یک جوهره کلی از همهی بحثهای اقتصاد در ذهن من
هست که بسادگی قابل فهم است و نیاز به مطالعات تخصصی در زمینهی علم اقتصاد
ندارد. پرسش اصلی هم این است که کدام تئوری اقتصادی هست که بصورت پایهای
و درست و قابل فهم و منطقی به این سئوال که میتواند سئوال هر انسانی چه
باسواد و چه بیسواد باشد جواب دهد؟ چرا طبقه کارگر درکشورهای سرمایه داری
همیشه فقیرند؟ چرا کارخانهدارها همیشه متمولاند؟ چرا صاحب یک کارخانه، میلیونها
دلار درآمد دارد؟ خانههای مجلل و بسیار مرفه دارد، زمین گلف اختصاصی دارد و
حتی هواپیمای اختصاصی اما کارگر تا آخر عمر حدا کثر حقوقش زیر ۱۵ دلار درساعت است .
درآمریکا کارگران فروشگاههایی مثل وال مارت حقوقشان هنوز ۵ دلار درساعت است، چرا چنین است؟ چگونه است که کارخانه و یا
کمپانی با سرعتی عجیب پول تولید میکنند اما تنها برای صاحب آن؟
این افزایش درآمد کارخانه ریشهاش کجاست؟ آیا ساختمان کارخانه پول تولید میکند؟
یا مواد اولیه آن؟ چگونه است که دو متر پارچه به قیمت حداکثر ۱۰ دلار تبدیل به لباسی میشوند که قیمتاش هست ۴۰ دلار و یا بیشتر. این سی دلار چگونه به این ماده اولیه
اضافه شده است؟ به جز این است که کارگر روی آن پارچه کارکرده است و آنرا تبدیل به
لباس کرده است؟ از این بیست دلار ارزشی که کارگر به پارچه افزوده است چه میزانش به
او میرسد؟ چه میزانش به صاحب کارخانه میرسد؟ اینها سئوالاتی است که هرکسی که به
وضعیت کارگران و فقر آنها نگاه میکند در ذهنش مرور میکند. چگونه است که
کارگر حتی درآمدش به اندازه کرایه یک آپارتمان یک خوابه هم نیست؟ درهیچ شهر بزرگی
چه درآمریکای شمالی و چه دراروپا، اجارهی یک آپارتمان یک خوابه از حداقل ۸۰۰ دلار کمتر نیست. وقتی حقوق کارگر را ساعتی حتی۱۲ یا ۱۴ دلار هم حساب کنید
(که معمولاً همه جا کمتر است) پول او به این میزان نخواهد بود که بتواند یک
خانوادهی دو و یا سه نفری را تأمین کند.
دربرخی کشورهای غربی راه حل را در بالابردن مالیات بر درآمدهای طبقه مرفه و
درعوض کمکهای دولتی به طبقه کم درآمد یافتهاند. ولی آیا این راه حل واقعی است؟
دولت یک سیستم عریض و طویل بوروکراسی را راه میاندازد که به افراد کم درآمد کمک
کند،کارمندان زیادی را استخدام میکند به اسم کارمند اجتماعی که اینها با هزار جور
کاغذ بازی و آمد و رفت و هزینههای زیاد و صد البته تحقیر و توبیخ و زیر ذرهبین
گذاشتن فرد و خانوادهاش، مبلغ ناچیزی به عنوان کمک مالی ماهانه دراختیار او
قراردهند. افراد بدنبال شغل دربه در، سرگرداناند. تحصیلات دانشگاهی کمک چندانی
نمیکند، فارغ التحصیلانی با مدارک لیسانس و بالاتر در مغازههای فست فود (مثل مک
دونالد) کار میکنند و برای پرداخت وام تحصیلی خود هم درآمد کافی ندارند گاهاً
بایدچند شغل مختلف پارت تایم داشته باشند تا بتوانند درحد کرایه خانه و غذا پول
درآورند و این وضعیت روز به روز بدتر میشود، جنبش اشغال وال استریت که
جنبشی روشنفکری برعلیه فقر بود و رهبرانش بیشتر دانشجویان و جوانان چپ بودند و در برخی
دیگر از کشورهای اروپایی و کانادا هم تا مدتها ادامه داشته بدون نتیجه زیادی،
پایان یافت، جنبشها و سازمانهای ضد فقر دراکثر کشورهای غربی وجود دارد گاه گاهی
میشنوید که ساختمانهای خالی توسط افراد اشغال میشوند و هم لسها (بی خانمان)ها
را درآن ساختمانها اسکان میدهند که البته یکی دو روزی بیشتر طول نمیکشد و
پلیس حمله میکند و آنها را بیرون میراند، درتمام میتینگهای سران کشورهای صنعتی
در هر شهری که باشد تظاهراتی از طرف جوانان کمونیست و یا آنارشیست و گروهای ضد فقر
انجام میشود گاهی حتی بیش از یک میلیون جمعیت در این تظاهرات شرکت میکنند...
معمولاً مغازههای مک دونالد را به عنوان سمبل سرمایهداری آمریکا میشکنند و
ماشینهای پلیس را به آتش میکشند، اما تظاهرات بعد از دو سه روز پایان مییابد،
عده ای دستگیر میشوند و باز همه چیز به حالت عادی برمیگردد. راه حلی نیست.
میلیاردرها ثروتهایی افسانهای دارند که اساساً قابل درک نیست. چه میزان یک
انسان میتواند از ثروتهای جهان را به خود اختصاص دهد؟
(اینها اسامی بعضی میلیاردرها ( بیلیونر هاست)
البته لیست بالا بلندیست که من همین تعداد راکپی کرده و اینجا میگذارم. تصور ۷۳ بیلیون دلار چیزیست فراتر از قدرت تخیل انسان!
|
|
|
||||
۱ |
|
$۷۳ B |
۷۳ |
$۷۳ B |
۷۳ |
|
۲ |
|
$۶۷ B |
۵۸ |
$۶۷ B |
۵۸ |
|
۳ |
|
$۵۷ B |
۷۷ |
$۵۷ B |
۷۷ |
|
۴ |
|
$۵۳,۵ B |
۸۳ |
$۵۳,۵ B |
۸۳ |
|
۵ |
|
$۴۳ B |
۶۹ |
$۴۳ B |
۶۹ |
|
۶ |
|
$۳۴ B |
۷۸ |
$۳۴ B |
۷۸ |
|
۷ |
|
$۳۴ B |
۷۳ |
$۳۴ B |
۷۳ |
|
۸ |
|
$۳۱ B |
۸۵ |
$۳۱ B |
۸۵ |
|
۹ |
|
$۳۰ B |
۹۱ |
$۳۰ B |
۹۱ |
|
۱۰ |
|
$۲۹ B |
۶۴ |
$۲۹ B |
۶۴ |
|
۱۱ |
|
$۲۸,۲ B |
۵۸ |
$۲۸,۲ B |
۵۸ |
|
۱۲ |
|
$۲۸ B |
۶۶ |
$۲۸ B |
۶۶ |
|
۱۳ |
|
$۲۷ B |
۷۱ |
$۲۷ B |
۷۱ |
|
۱۴ |
|
$۲۶,۷ B |
۶۵ |
$۲۶,۷ B |
۶۵ |
|
۱۵ |
|
$۲۶,۵ B |
۸۰ |
$۲۶,۵ B |
۸۰ |
|
۱۶ |
|
|
|
|
|