چهرهای مورد توافق همگان
مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاستجمهوری
وقتی در مقابل این شکنجهچیها و بازجوهایی که خودتون میشناسید و دیدید از
نزدیک، وقتی اسم مجاهدین برده میشد، اعصاب اینها به هم میلرزید و کنترلشون رو از
دست میدادند، این دلیل بر قدرت عقیده و ایمان به حق اونها بود، از اسم مسعود رجوی وحشت
داشتند، از اسم خیابانی وحشت داشتند.
برای تشکیل یک جبههٔ متحد از
نیروهای ترقیخواه در مقابل خمینی، معرفی یک چهره که همگان روی آن اتفاق داشته
باشند، ضروری بود. این چهره کسی جز مسعود رجوی نمیتوانست
باشد.
در پی قدرت نبودن برای مجاهدین یک امر مصلحتی نیست. گذشت زمان این حقیقت را
بهخوبی اثبات کرد. پرهیز از موجسواری و فرصتطلبی و پشت پا زدن به هر اسم و رسم
کذایی، واقعیتی است که در نظریات و کار کردهای مسعود رجوی نه تنها از
درخشش نیفتاده، بلکه سال به سال بیشتر بر آن تأکید شده است.
همان طور که پیشتر گفته شد، برای تشکیل یک جبههٔ متحد از نیروهای
ترقیخواه در مقابل خمینی، معرفی یک چهره که همگان روی آن اتفاق داشته باشند،
ضروری بود. این چهره کسی جز مسعود رجوی نمیتوانست
باشد.
مسعود رجوی متولد سال ۱۳۲۷ در شهر طبس، پنجمین فرزند خانواده، در ۱۹سالگی در سال ۱۳۴۶ به هنگامی
که دانشجوی رشتهٔ علوم سیاسی در دانشکده
حقوق دانشگاه تهران بود به عضویت سازمان مجاهدین درآمد و در
کمتر از ۴سال، در کادر مرکزی
سازمان در کنار محمد حنیفنژاد قرار گرفت.
نام مسعود رجوی برای اولین
بار با دفاعیات پرشوری که در سال ۱۳۵۰ رژیم شاه
را به محاکمه میکشید بر سر زبانها افتاد. و در حقیقت مقاومتش در زندان و به زانو
درآوردن شکنجهگران، زبانزد همه بود.
این جملهٔ پدر طالقانی در ۳۰دی ۵۷ هنوز در گوشها طنین
میافکند. او دربارهٔ مسعود رجوی و موسی
خیابانی گفته بود:
«وقتی در مقابل این شکنجهچیها و بازجوهایی که خودتون میشناسید
و دیدید از نزدیک، وقتی اسم مجاهدین برده میشد، اعصاب اینها به هم میلرزید و
کنترلشون رو از دست میدادند، این دلیل بر قدرت عقیده و ایمان به حق اونها بود، از
اسم مسعود رجوی وحشت داشتند، از اسم خیابانی وحشت داشتند».
پدر طالقانی: شکنجهگران ساواک از اسم مسعود رجوی وحشت داشتند
چنین محبوبیتی باعث شده بود که در تظاهرات و خیزشهای اعتراضی در
سال ۵۷ یکی از شعارهای مردم آزادیمسعود رجوی از زندان
باشد. در تظاهرات میلیونی عاشورای سال ۵۷ شعار
«مجاهدان کبیر مسعود رجوی و موسی خیابانی باید آزاد شوند» روی پلاکاردها نقش بسته
بود.
درخواست آزادی مسعود رجوی و موسی خیابانی در پلاکاردهای روز
عاشورا ـ ۲۰آذر ۵۷
مسعود رجوی شاخص و سخنگوی زندانیان سیاسی بود و در رأس تشکیلات
مخفی مجاهدین در زندانهای سیاسی در کل کشور قرار داشت. این شبکه در زیر چشمان
ساواک و مأموران شهربانی کل کشور در هر شرایطی پابرجا بود. بسیاری از جزوهها،
کتابها و آثار سیاسی ـ ایدئولوژیک مجاهدین را مسعود رجوی در آن
سالها در زندان قصر و شکنجهگاه اوین تدوین و تحریر کرده بود. بسیاری از کادرها و
مسئولان بعدی مجاهدین در همین سالها در کلاسهای آموزشی قصر و اوین که با تعداد
انگشتشمار در گوشهٔ اتاقها یا به هنگام قدمزدن
در هواخوری تشکیل میشد، بهوسیلهٔ مسعود رجوی تربیت شدند.
شبکهای از مجاهدان جسور و جانبرکف در زیر چشمان مزدوران ساواک و مأموران شهربانی
با او همکاری میکردند. مسئولیت آنها تأمین امنیت نشستها، انجام مأموریت
ضداطلاعات و گمراه کردن مزدوران، برقراری ارتباط و خبررسانی به سایر بندهای زندان،
زندانهای دیگر و خانوادههای هوادار مجاهدین، همچنین فراهم کردن خودکار و کاغذ
سیگار برای ریزنویسی، ذخیره کردن و جاسازی و ارسال مدارک و آمادگی برای از بین
بردن آنها در بازرسیهای غافلگیرانه و هجوم گلهای مأموران ساواک بود.
معرفی مسعود رجوی بهعنوان کاندید ریاستجمهوری
در روز پانزدهم دیماه ۱۳۵۸ سازمان
مجاهدین خلق ایران طی یک کنفرانس مطبوعاتی در تهران، مسعود رجوی را برای انتخابات
ریاستجمهوری کاندید و معرفی کرد. در ابتدای کنفرانس موسی خیابانی در مورد علت
این انتخاب توضیحاتی داد، سپس مسعود رجوی مواضع و رئوس برنامههای خود را اعلام
نمود؛ آنگاه ۲تن از مسئولان
مجاهدین، عباس داوری و مهدی ابریشمچی در زمینهٔ تأمین هزینههای
تبلیغاتی توضیحاتی ارائه کردند و در ضمن آن رهنمودهایی نیز به هواداران و نیروهای سازمان
داده شد.
کنفرانس مطبوعاتی مجاهدین در ۱۵دی ۵۸ ـ معرفی
مسعود رجوی
برای به دست آوردن تصویری از آن شرایط، سخنان موسی خیابانی را با
هم مرور میکنیم:
«موضوع صحبت من بهطور مشخص اولاً در رابطه با برخوردی است که ما
با جریان انتخابات ریاستجمهوری داشتیم و در این قسمت توضیح خواهم داد که چطور شد
که ما برادرمون مسعود را برای
این مقام نامزد کردیم و در قسمت دوم صحبتم معرفی مختصری از برادرمون حضورتون عرض
خواهم کرد.
اما در زمینهٔ اول بهطوری که شما اطلاع
دارید ما از بعد از پیروزی قیام خلقمون بهعنوان یک سازمان سیاسی، یک سازمان سیاسی
سابقهدار همیشه در صحنه سیاسی جامعهمون حضور داشتهایم و همیشه برخورد فعالی با
مسائلی که پیش میآمد داشتیم، بدیهی است که تمام برخوردهای ما، تمام حرکات و موضعگیریهایی
که داشتیم از یکسری اصول پیروی میکرد و ما در این برخوردها خط مشخصی را تاکنون
دنبال نمودهایم و بعد از این هم انشاءالله دنبال خواهیم کرد.
...اصولی که ما همیشه سعی کردهایم و سعی میکنیم به آن وفادار
باشیم، وفادار بمونیم و هرگز حاضر نبودهایم و نیستیم و باز انشاءالله نخواهیم
بود که بر سر این اصولمون چانه بزنیم یا سازش کنیم و یا بههرحال آنها را به هر
نحوی از انحاء نقض بکنیم... این برای ما ارزان تمام نشده، بهایی داشته که ما این
بها را بهصورت تحمل فشارها، صدمات، لطمات که در این مدت برای ما از جوانب مختلف
پیش آمده، ما این بها را به این صورت پرداختهایم و بدیهی است که باز هم ما همیشه
حاضر خواهیم بود، بهای موضعگیریهای انقلابی و اصولیمان را بپردازیم؛ و همانطور
که عرض کردم حاضر نخواهیم بود حتی یک ذره اصول انقلابی خودمون را نقض بکنیم در
ادامه و در خط همین برخوردها بوده که ما با مسألهٔ ریاستجمهوری
برخورد کردیم... بعد از دقتها و بحثهای کافی و بعد از بررسی همهٔ جوانب امر
به این نتیجه رسیدیم که کلیهٴ نیروها، کلیهٔ نیروهای
سیاسی جامعه و از جمله خودمان ـ چه آنهایی که در رفراندوم قانون اساسی شرکت داشتند
و چه آنهایی که شرکت نکردند و با صرفنظر از رأیی که به آن دادند، موافق یا
مخالف ـ باید تا آنجا که جو و فضای سیاسی حاکم بر جامعه اجازه میدهد، بکوشند
فعالانه با امر انتخابات ریاستجمهوری برخورد بکنیم...
اما چطور شد که ما برادرمون مسعود را برای این مقام نامزد کردیم... ما طالب
یک فرد انقلابی بودیم یک فردی که انقلاب خلق ما را و آرمانهای انقلابی خلق را
عمیقاً درک کرده باشد... و همچنین به تضادها و تناقضات موجود در جامعه اعم از مسألهٔ ملیتها، مسألهٔ زنان، مسألهٔ مذاهب و مسائل
طبقات محروم جامعه بالاخص کارگران و دهقانان واقف باشد و بتواند در چارچوب آرمانهای
رهاییبخش و انقلابی و متناسب با شرایط کنونی جامعه یک برنامهای، یک برنامه کار داشته
باشد... و باز از نظر ما مهم بود و مهم است که این فرد معنی این مسئولیت معنی این
واژهها و این مسائل را عمیقاً درک بکند نه اینکه آنها را بهعنوان یکسری شعارهای
توخالی و تبلیغاتی صرفاً عنوان کند و بکار ببندد، بدیهی است که لازمهٔ داشتن این
درک انقلابی گذشتن از کوران مبارزات انقلابی و آبدیده شدن در این کوران است. چنین
فردی قاعدتاً باید در چنین میدانی امتحان خود را پس داده باشد و از طرف دیگر
باید این فرد وسیلهٔ لازم را هم جهت تضمین
صحت، عملی بودن و همهجانبگی برنامههایش داشته باشد و تضمین لازم را برای اجرای آن،
یعنی وسیلهای را که اجرای چنین برنامهای را تضمین بکند... ما معتقد بودیم و
هستیم که کاندید ریاستجمهوری باید دارای چنین خصایص و چنین شرایطی باشد و وقتی
بررسی کردیم اینها را در وجود برادرمون جمع دیدیم و بدین دلیل بود که برادرمون
مسعود را نامزد مقام ریاستجمهوری کردیم.
بنابراین من به خودم حق میدهم که از طرف خودم و کلیه خواهران و برادران
مجاهد خودم این انتخاب را برای تمامی خلقمون، بهخصوص نسل جوان و همچنین کلیه
نیروهای انقلابی تبریک و تهنیت بگویم.
...اینک سازمان ما افتخار میکند که در مسیر انجام مسئولیتهای
انقلابی و مکتبی خود برادرمون مسعود را بهعنوان نخستین کاندیدای ریاستجمهوری
معرفی بکند و ما امیدواریم این انتخاب از سوی کلیهٴ نیروهای اصیل انقلابی مورد
تأیید و حمایت قرار بگیرد. در مورد برنامههایی که مورد نظر سازمان ما هست برادرمون
خودش توضیحات لازم را به اطلاعتون خواهد رساند».
سخنان مسعود رجوی در کنفرانس معرفی کاندید مجاهدین
در پی سخنان موسی خیابانی، مسعود رجوی در ابتدای اظهاراتش روی این موضوع
تأکید کرد که مجاهدین با حفظ نقطهنظرهای آرمانی و سیاسی، در کادر قانون اساسی
مصوب و برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری اعلام آمادگی کردهاند. این تأکید از
سوی مسعود رجوی در آن شرایط خیلی معنا داشت و نشان میداد که مجاهدین در پی به دست
آوردن مقام ریاستجمهوری به هر قیمت نیستند. آنچه برای آنان مهم است حفظ اصول و
چارچوبهای سیاسی ـ ایدئولوژیک است.
مسعود رجوی در ادامهٔ کنفرانس گفت:
«ما بدون اینکه در فکر و در خیال برد و باخت باشیم، یا کسب عنوان
و مقام نظرمان را جلب کرده باشه، کما اینکه طی این مدت(لااقل) این را به اثبات
رساندیم. از ابتدای این راه هم در فکر این چیزها نبودیم، موفقیت نفس این تجربه را
که همان مشارکت فعال نیروهای انقـلابی از این قبیل هست آزمودیم».
کنفرانس مطبوعاتی مجاهدین خلق در ۱۵دی ۵۸ برای
معرفی مسعود رجوی
مسعود رجوی و پشت پا زدن به کسب قدرت به هر قیمت
در پی قدرت نبودن و به برد و باخت فکر نکردن، برای مجاهدین یک امر مصلحتی
نیست. گذشت زمان این حقیقت را بهخوبی اثبات کرد. اگر در سخنان مسعود رجوی در دهههای
بعد دقت کنیم، این روح همچنان در آن موج میزند؛ روح مناعت و بلندنظری، چشم
ندوختن به قدرت، پرهیز از موجسواری و فرصتطلبی و پشت پا زدن به هر اسم و رسم
کذایی، واقعیتی است که در نظریات و کارکردهای مسعود رجوی نه تنها از درخشش
نیفتاده، بلکه سال به سال، دهه به دهه و سرفصل به سرفصل بیشتر بر آن تأکید شده است.
«...من برای اثبات صدق
عرایضم، باید تعهد مشخصی هم ارائه کنم تا کسی گمان نکند که سودای دیگری جز آزادی و
حاکمیت جمهور مردم دارم. از آنجا که به هرحال کسی باید پا پیش بگذارد و امید و
اعتماد پرپرشده از سوی خمینی و اعقاب عمامهدار و بیعمامهاش را جبران کند و آب
رفته را از این حیث به جویبار وجدانهای خنجرخورده و ضمایر خیانتشده برگرداند،
اعلام میکنم که پس از وفای به عهد در آزادی ایرانزمین از چنگ رژیم ولایتفقیه و
تشکیل مؤسسان منتخب مردم ایران، از هر گونه مقام و منصب و از هرگونه شرکت در
انتخابات و هر دولتی که باشد، تحت هر نام و عنوان، معذورم. عضویت در سازمان
پرافتخار مجاهدین خلق ایران، چنانچه شایسته آن باقی بمانم، برایم کفایت و کمال
مطلوب است.
البته میدانم که خیانت خمینی به عهد و پیمانهایش، مخصوصاً به تعهدهایی که
قبل از رسیدن به قدرت اعلام کرده بود؛ کلمات را ذبح و ملوث کرده و جایی برای
اعتماد به تعهدها باقی نگذاشته است. اما این هم هست که مجاهدین با دریای خون
و سلسله جبال ایستادگی در تاریخ معاصر ایران نشان دادهاند که در سوگندها و
تعهدهای خود جدی هستند. بنابراین، امیدوارم بتوانم در جریان عمل، در عهدی که با
خود و خدای خود از روز ۳۰خرداد بستهام و آن را
با شما در میان میگذارم، اعتماد کسب کنم.
از روز ۳۰خرداد سال ۱۳۶۰ که بالاترین و شکوهمندترین مقاومت سازمانیافته تاریخ ایران در
برابر ارتجاع و دیکتاتوری آغاز شد و از روز بر خاک افتادن اولین دسته شهیدان
آزادی، با خود و خدای خود عهد بستم که حتی اگر به رستگاری شهادت نرسم، چنانچه
عمری باقی بود، با تدوین و تکمیل ۴کتاب
ناتمام تبیین جهان، انسان، تاریخ و شناخت، اینچنین دفتر ایام را با هدیه به نسل
جوان ببندم.
در یک کلام، برترین و بالاترین خواسته برای خودم این است که میخواهم ”مجاهد“
بمانم و ”مجاهد“ بمیرم. فقط همین؛ البته با استعانت از خدا و دعای خیر شما».(استراتژی قیام و سرنگونی ـ قسمت ۹)
مسعود رجوی ـ مجاهد بمانم...
قسمتهای دیگر همین مطلب: