۱۰بهمن۱۴۰۰
چگونه دیکتاتوری شاه به دیکتاتوری خمینی منتهی شد، خمینی که بود و در این دوران مبارزه چه میکرد؟
خمینی در سالهای طولانی مبارزه مردم با دیکتاتوری، عنصر خاموش و راضی به وضع موجود بود. او در قم به درس و تدریس اشتغال داشت. تا سن۶۰سالگی در سازشی کامل با دیکتاتوری پهلوی پدر و پسر زندگی کرد. کودتای ۲۸مرداد ۳۲ را با سکوت رضایتآمیز از کنارش گذشت. اگرچه مراد او کاشانی، در سلک کودتاچیان هم پیاله زاهدی و شاه بود. تنها در اوایل دهه ۴۰ بود که در مخالفت با دادن حق رأی به زنان و تقسیم اراضی، به اعتراضاتی دست زد و بعد در سال ۴۳ به ترکیه تبعید شد.
در یک سالی که در ترکیه بود، کوچکترین موضعگیری سیاسی نکرد. در سال ۴۴ به نجف رفت و تنها درسا ل ۴۵ یک سخنرانی کرد. در آن نیز به نصیحت روسای دول اسلامی پرداخت. خمینی از آن پس در همه سالهای مبارزه خونین نیروهای انقلابی در نجف به درس و آموزش مشغول بود .
اوجگیری اعتراض مردم در دهه ۵۰
شاه از آن پس در دهه پنجاه در سراشیب یک سقوط تند، تلاش کرد با اعدام نیروهای انقلابی و با زندان و شکنجه، این جنبشها را کمرشکن کند. اما رشد نیروهای مخالف فراتر از تصور شاه بود. مجاهدین خلق و فدائیان خلق در بخش وسیعی از دانشجویان و روشنفکران ایرانی راه باز کرده بودند.
با انتشار دفاعیات شجاعانه و حماسی بنیانگذاران مجاهدین در بین تودههای ناراضی، استقبال از مجاهدین بیشتر شد. بخصوص شهرت مجاهدین به عنوان یک نیروی مسلمان مبارز در همه گستره ایران زمین پیچید. به گونهیی که بسیاری از آخوندهای قم، و کسانی که بعدها زمامداران کشور در زمان خمینی شدند، افتخارشان این بود که از مجاهدین حمایت کردند.
مبارزه نیروهای انقلابی اثراتش را بر جامعه گذاشته بود. پس از گذشت ۶سال از مبارزه انقلابی مجاهدین و فداییها، پیدا بود که پتانسیل عظیم انفجاری در جامعه ایران درحال جوشش است. اگرچه نیروهای انقلابی ضربه خورده بودند و رهبران آنها بازداشت و سپس اعدام شده بودند، اما این فداکاری عظیم، یک پتانسیل انفجاری گسترده در جامعه بوجود آورد. جامعه مجاهدین و فداییان را به عنوان پیشتاز و سمبل مبارزه میشناختند. تنها مانع سرنگونی دیکتاتوری، تور اختناق ساواک بود که با حربه اعدام و شکنجه جامعه را قفل کرده بود.
روی کار آمدن کارتر در آمریکا با سیاست حقوق بشر
در سال ۵۵ کارتر در آمریکا روی کار آمد. برژینسکی تئوریسین کمیسیون سه جانبه، حالا در نقش مشاور امنیت ملی تزش آن بود که: «آمریکا باید تلاش کند تحولاتی را که گریزناپذیرند، از یک مسیر هرج و مرج و آشوب به مسیر انتقال منظم بیاندازد».
آن چه کارتر از شاه میخواست ظاهرا دوخواسته ساده بود:
– «با سیاست نفتی آمریکا بیشترهماهنگ باش تا قیمت نفت تثبیت شود،
– هماهنگی با سیاست حقوقبشر».
هدف نهایی آمریکا آن بود که تحولات ایران را درکنترل بگیرد. به این معنی که تحولات ایران به سمتی سوق پیدا نکند که جریانات چپ یا نیروهای مردمی مثل مجاهدین بر اوضاع مسلط شوند. میخواست قبل ازغرق شدن شاه در بحران با مانورهایی او را نجات دهد.
شاه برای انطباق خود با این شرایط جدید در بهمن سال ۵۵ دستور توقف اعدام و شکنجه را داد. روزنامههای ۱۳بهمن ۵۵ نوشتند: «به دستور شاه، احدی حق استفاده از شکنجه ندارد».
توقف اعدام و شکنجه اگر چه در یک جامعه دمکراتیک امری بدیهی است، اما وقتی در یک دیکتاتوری پلیسی انجام شود، اثرات عمیقی برجامعه میگذارد. جامعهی ایران در اثر ۶سال مبارزه مستمر پیشتازان مجاهد و فداییاش، به پتانسیل بالای انفجاری رسیده بود. کنار زدن اعدام وشکنجه یک عقبنشینی بزرگ برای شاه و یک قدم بزرگ به پیش برای مردم بود. در عین کنار گذاشتن شلاق واعدام، اما شاه وساواک تلاش داشتند که بهای این عقبنشینی را از جیب نیروهای انقلابی بگیرند. در اواخر سال ۵۵ در موارد متعددی نیروهای ساواک در تعقیب و گریزهای خیابانی، انقلابیون را به رگبار میبستند و یا بازداشت شدگان را به طور مخفیانه و بدون اسم ترور میکرند.
---------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------
---------------------------------------------
----------------------------------------------------