۱۰بهمن۱۴۰۰
خمینی چگونه رهبری انقلاب مردم را ربود: تظاهرات در سراسر سال ۵۷ ادامه یافت. شاه به عنوان یک مانور در ۵شهریور ۵۷ شریف امامی را به عنوان نخست وزیر برگزید. شریف امامی به چند اقدام جهت آرام کردن اوضاع دست زده بود. کازینوها و قمارخانهها را تعطیل کرد، سال شاهنشاهی را حذف کرد. تعدادی از آخوندهای زندانی را آزاد کرد، کمک مالی به حزب رستاخیز را بلوکه کرد، هویدا را از وزیر درباری کنار گذاشت. هژبر یزدانی را بازداشت کرد و… یعنی شریف امامی تلاش کرد برخی نمادهای دیکتاتوری شاه را کنار بگذارد تا مردم راضی شوند.
اما مردم به چیزی کمتر از سرنگونی شاه راضی نبودند.
۱۷شهریور ۵۸
در ۱۶شهریور تظاهرات عظیمی شکل گرفت که بیش از نیممیلیون از مردم تهران در آن شرکت کردند. این بزرگترین گردهمایی در ایران بود. قرار بعدی تظاهرات دهان به دهان بین مردم میچرخید: «فردا، ۸ صبح، میدان ژاله». تظاهرات ۱۶شهریور باعث وحشت دیکتاتوری شده بود. شاه با فهم اینکه دارد اوضاع کشور را از دست میدهد، روز ۱۶شهریور کابینه را ودار کرد که در تهران و ۱۱شهر حکومت نظامی برقرار کند. فرماندهی نظامی تهران را به ارتشبد اویسی سپرد.
اما مردم به حکومت نظامی تمکین نکردند. درگیریها در صبح روز ۱۷شهریور در محلههای جنوب تهران شروع شد. مرکز درگیریها در میدان ژاله در شرق تهران بود. در این جا نیروهای ارتش برای مقابله با تظاهرکنندگان از هلیکوپترهای جنگی استفاده کردند. در میدان ژاله تانکها و کماندوها به طرف مردم شلیک کردند و تعداد زیادی را به خاک و خون کشیدند.
این کشتار به جمعه سیاه معروف شد. و به سقوط شاه شتاب بیشتری داد. اوجگیری تظاهرات و اعتصابها در ماههای دیگر سال گواه این مدعاست.
فرار شاه از ایران به فرمان سایروس ونس
۲۶دی ۵۷ شاه به همراه فرح ایران را به مقصد مصر ترک کرد. پیشتر از این سایروس ونس از شاه خواسته بودکه ایران را ترک کند. شاه قبل از رفتن از ارتشبد قره باغی خواست که ارتش را از کودتا باز دارد. با خروج شاه از ایران، جنبش مردم اوج تازهیی گرفت. انفجار شادی از ایران برخاست و مجسمههای شاه در بسیاری از شهرها پایین کشیده شد. روزنامهها که از چند هفته قبل از رفتن شاه اعتصابشان پایان یافته بود، جذاب و خواندنی شدند.
در روز ۲۹دی بهمناسبت اربعین حسینی، ۲میلیون نفر در تهران راهپیمایی کردند. روزنامهها از این راهپیمایی بهعنوان «عظیمترین راهپیمایی مذهبی و سیاسی تاریخ» یاد کردند.
۳۰دی و آزادی آخرین گروه زندانیان سیاسی
در روز ۳۰دی ماه در میان نگرانی و انتظار، ۱۶۲زندانی سیاسی یعنی آخرین گروه زندانیان سیاسی از زندان آزاد شدند. اکنون جشن پیروزی بهخصوص برای هزاران نفری که بهمنظور استقبال از رهبران خود در مقابل زندان قصر اجتماع کرده بودند، در سیمای مسعود رجوی و موسی خیابانی و قهرمانانی از دیگر گروهها شکفته میشد. وقتی یک گوینده گفت که روحانیت موجب آزادی زندانیان شده، مسعود همان لحظه میکروفن را از او گرفت و بهعنوان نماینده تمامی زندانیان سیاسی گفت: «این مردم بودند که ما را آزاد کردند».
این تمام واقعیت بود. چرا که جنبش پیگیر مردم بود که عقب نشینیهای پی در پی دیکتاتوری شاه را به دنبال خود آورد.
تحولات جهانی در آستانه سقوط دیکتاتوری شاه
در سال ۵۷ شمسی و ۷۹ میلادی یعنی در آستانه سقوط شاه، وقایع بینالمللی مهمی هم رخ داد که نسبت به انقلاب ایران و ورود خمینی به کشور بیربط نبود. بحث کاهش رقابت سلاح اتمی بین آمریکا و شوروی در جریان بود. در همان حال، نیروهای شوروی در حال تسخیر افغانستان بودند. که یک جنگ بسیار جدی در آن جا در جریان بود. همچنین زمامداری کارتر دمکرات رئیسجمهور آمریکا سیاست حقوق بشری را سرلوحه کار خود قرار داد که تاثیراتش را در ایران دیدیم. کنار گذاشتن شلاق و اعدام توسط شاه.
فرصت طلبی خمینی
ربودن رهبری انقلاب ۵۷ مردم توسط خمینی درحقیقت حاصلضرب خیانت شاه و فرصتطلبی خمینی بود.
در خلال انقلاب ۵۷ یکی از شعارهای مردم که بهکرات مطرح میشد این بود که «مجاهدین زندانند یا کشته در میدانند». بهواقع امر هم همین بود. بهرغم اینکه هواداران و برخی اعضا مجاهدین در بیرون زندان، در تهران و شهرستانها فعال بودند، اما رهبران مجاهدین و مسئولان ارشد آنها یا توسط رژیم شاه اعدام شده بودند و یا در زنجیر بودند. فداییها هم کمابیش همین وضع و حال را داشتند. از این رو انقلابی که با خون و رنج و شکنج این پیشتازان آبیاری شده بود، در زمانش از صحنه اجتماعی جامعه ایران غایب بود.
تشکیلات مردمی و انقلابی و سازمان انقلابی که بتواند رهبری انقلاب را بهدست بگیرد و آن را در سمت و مسیر خواسته تودههای مردم هدایت کند، در صحنه نبود. این وضعیت حاصل خیانت شاه بود که نگذاشته بود در این کشور هیچ جریان سیاسی اصیلی شکل بگیرد و از تیغ سرکوب او در امان بماند. در چنین وضعیتی بود که خمینی فرصتطلبانه وارد میدان شد.
خمینی در مهرماه سال ۵۷ از عراق که امکان فعالیت سیاسی به او نمیداد وارد پاریس شد. جالب آن بود که خمینی با وساطت شاه وارد پاریس شده بود. یعنی زمانی که فرانسه قصد داشت خمینی را به پاریس راه ندهد، شاه شخصا دخالت کرد و از ژیسکاردستن رئیس جمهور وقت فرانسه خواست که خمینی در پاریس بماند. به این ترتیب، خمینی در همدستی بین استبداد و استعمار و ارتجاع در جایی مستقر شد که کانون توجهات سیاسی بود. او در شرایط جدید از امکانات رسانهیی غرب بیشترین استفاده را کرد تا خود را به عنوان رهبری انقلاب مردم ایران جا بزند. در این میان بی بی سی رسانه بدنام استعمار برای خمینی سنگ تمام گذاشته بود….