به قلم: حسین پویا
جمعه ۶ تیر ۱۳۹۹
شباهتهای رفتاری مصداقی و "دائی جان ناپلئون" ایرج پزشکزاد حقیقتاً شگفتانگیز است.
شباهتهای رفتاری مصداقی و "دائی جان ناپلئون" ایرج پزشکزاد حقیقتاً شگفتانگیز است.
طرفه اینکه شاعرِ به تازگی فیلسوف شده (یغمایی) هم مثل "مش قاسم"
قیاس آبادی خودش را به "دائی جان" چسبانده و وظیفه تایید دروغها و خالیبندیهای
او را به خوبی انجام میدهد. یکی دو هفته پیش شاعرِ فیلسوف (مش اسمال) به قول خودش
هجویهای سرود و هر لوش و لجنی را که در مغزش داشت و بوی تعفنش تا چند خیابان آنطرفتر
را هم خفه میکرد، به بهانه طنز و هجو نثار رهبران و اعضای شریف مجاهدین کرد و
البته ماها را هم بینصیب نگذاشت. همکارش "دائی جان خُله" (مصداقی) هم
در لجنپراکنی از او عقب نماند و با بیشرمی تمام کثافاتی را که وزارتاطلاعات در
دهانش گذاشته بود به سمت مجاهدین پرتاب کرد. قلم از تکرار آن گفتههای به غایت زشت
و لمپنی شرم دارد. مرحوم ناپلئون در پاسخ چنین لجنپراکنیهایی پاسخی اینگونه میداد:
بعد از این شکوه ندارم دگر از نیش شما
هرچه گفتی خودتی، و غیره و غیره ریش شما
و به قول یک دوست شاعر:
ای کلامت عفن، دهانت گند/// یاوه میبافی و بدآموزی
گرچه پف داری و نباشی یوز/// شهرهی عالمی به پف ـ یوزی
و اما شاعرِ به تازگی تاریخدان و فیلسوف شده، (مش اسمال) در پوست افلاطون و ارسطو و دکارت و روسو و گاهی هم مارتین لوتر میرود. فلسفه بافیهای بیربط میکند. خاطراتی را هم از جنس همان خاطرات "مش قاسم" چاشنی گفتارش در کیچن تی وی میکند. خود را یک پا عبید زاکانی و ایرج میرزا میبیند و مزخرفات لمپنی را به اسم شعر طنز و هجو به خورد سایبریهای عاقا میدهد. مهمتر اینکه همانطور که عرضش؛ تازگیها نقش "مش قاسم" را هم برای "دائی جان خُله" بازی میکند. هرچند "مش قاسم" واقعی انسان شریفی بود و هرگز در همه عمرش یک ذره از این کثافات (حتی در برابر "انگلیسیا" و دشمنان "مملکت قیاس آباد") از دهانش بیرون نریخته بود. "مش قاسم"؛ به حرمت اخلاق و ادب "قیاس آبادیها"، هرگز اینهمه دهن دریده و بی شرم نبود. "مش اسمال" اما، مدتی است علاوه بر لجن پراکنی علیه مقاومت و مخصوصاً آقای رجوی، چپ و راست پیزور به پالان "دائی جان خُله" چپانده و از مبارزات و جانفشانیهای او در مبارزاتش در زندان و در بیرون از زندان (جنگهای کازرون و ممسنی با ایادی امپراطوری انگلیس) تعریف میکند. میگوید و زیاده هم میگوید که گویی چشم تمام "مملکت قیاس آباد" به همین "دائی جان خُله" است که ای "قبله عالم" شمشیر را از نیام برکش و حق این مردم را از مجاهدین (انگلیسیا) بگیر. اما اگر فرصت کند و از دائی جانش در این مورد و در مورد مجاهدین بپرسد، خواهد فهمید که؛ ای بابام هی!!! "دائی جان خله" تا دینش "تشنه به خون" مجاهدین است. البته دائی جان هم مثل مش اسمال به هر مناسبتی در کیچن تی وی ظاهر شده و خالی میبندند و از خالی بستنهای خود دلشادند. به قول ناپلئون:
خود گو......ی و خود خندی/// عجب مرد هنربندی
اما به دنبال کشته شدن آخوند قاضیِ خبیث؛ منصوری، در هتلی در "مملکت بخارست"!، که به قول "مش قاسم"؛ پنداری دووووووود شد و رفت هواااا، به نظر میرسد که "مش اسمال" سخت ترسیده است. بابام هی..!! مردم قیاس آباد و اینهمه ترس؟!! اگر یادتان باشد "مش قاسم" وقتی میترسید به زیر زمین و خلا (مستراح) پناه میبرد. اما "مش اسمال" ظاهراً خلای مجازی را ترجیح داه و به کیچن تی وی پناه میبرد.
او در مطلبی نگرانی خودش از اینکه در کنار "دائی جانش" "با اردنگی" از پنجره هتلی به پائین پرتاب بشوند را مثلاً "طنازانه" (عرض کردم که خودش را ایرج میرزا و عبید زاکانی میپندارد!) اینگونه بیان کرده:
"..... در ضمن اگر روزگاری بنده یا مصداقی یا کسانی مثل دکتر قصیم و روحانی و افراد مشابه از پنجره پرت شدیم نه کار منافقین است و نه کار ملاها احتمالاً ما به همدیگر به دستور اطلاعات اردنگی زدهایم ... "
به قول ناپلئون بزرگ؛ "چوب را که برداری، گربه دزده به سازمان حمایت از حیوانات شکایت میکند". اما "دروغ چرا؟ تا قبر آ..آ..آ...آ". ما که به چشم خودمان ندیدیم اما ما یک همشهری داشتیم که میگفت بعید است که سران رژیم در چارچوب لو نرفتن دزدیها و جنایاتشان بخواهند همکاران رده پائین را حذف "اردنگ مدارانه" بکنند. بیشتر دنبال ماموران "میان پایه"! هستند بابام جان!. دروغ چراااا؟ تا قبر آ.آ.آ. هرچند از این آخوندهای انگلیسی "بی ناموس" بعید است که قدر زحمات شما را بدانند. شمایی که با هزار زحمت و بدون شرم و حیا و خجالت از روی دوستان قدیم، تهمتها و اتهامات جنسی و جنایی ساخت وزارتاطلاعات علیه مجاهدین و رهبرانشان را ( از قبیل قتلهای درون سازمانی و تهمت بیشرمانه و بیشرفانه "حرمسرا" و ...) پخش و تبلیغ کرده و میکنید. آنهم به عنوان شاهدانی که یک مدت داخل این مقاومت بودهاند و از مسائل درونی!! باخبرند. و به این وسیله دست ماموران رژیمِ "تشنه به خون" مجاهدین را برای ضربه زدن به آنها باز کردهاید. کاری که ماموران رسمی و شناخته شده رژیم نمیتوانند بکنند.
در پایان، ناپلئون کبیر! یک کارت زرد هم به "مش اسمال" میدهد که بدون آنکه معنای گزاره "تشنه به خون" را از یک جایی بخواند، آنرا با "دراکولا" و کسی که میل دارد خون بنوشد اشتباه گرفته است. مثل گزاره "تشنه جگر" که کنایه از اشتیاق فراوان است و نه کسی که میل دارد که جگر بنوشد! البته دروغ چرا تا قبر آ.آ.آ.آ.....شاید هم "مش اسمال" که فیلسوف شده حق معنی کردن گزارهها و ضربالمثلها را هم، مثل بررسی تاریخ، مطابق میل خودش پیدا کرده باشد. شاید هم عمداً دارد از سادگی سایبریهای سیدعلی سوء استفاده میکند تا ویدیوها را بیشتر لایک کنند و ....
در هرحال پند مرحوم ناپلئون را بشنوید که؛ هرگز به آخوندهای خبیث اعتماد نکنید. اینها به بچههای خودشان هم رحم نمیکنند چه رسد به شما.
بعد از این شکوه ندارم دگر از نیش شما
هرچه گفتی خودتی، و غیره و غیره ریش شما
و به قول یک دوست شاعر:
ای کلامت عفن، دهانت گند/// یاوه میبافی و بدآموزی
گرچه پف داری و نباشی یوز/// شهرهی عالمی به پف ـ یوزی
و اما شاعرِ به تازگی تاریخدان و فیلسوف شده، (مش اسمال) در پوست افلاطون و ارسطو و دکارت و روسو و گاهی هم مارتین لوتر میرود. فلسفه بافیهای بیربط میکند. خاطراتی را هم از جنس همان خاطرات "مش قاسم" چاشنی گفتارش در کیچن تی وی میکند. خود را یک پا عبید زاکانی و ایرج میرزا میبیند و مزخرفات لمپنی را به اسم شعر طنز و هجو به خورد سایبریهای عاقا میدهد. مهمتر اینکه همانطور که عرضش؛ تازگیها نقش "مش قاسم" را هم برای "دائی جان خُله" بازی میکند. هرچند "مش قاسم" واقعی انسان شریفی بود و هرگز در همه عمرش یک ذره از این کثافات (حتی در برابر "انگلیسیا" و دشمنان "مملکت قیاس آباد") از دهانش بیرون نریخته بود. "مش قاسم"؛ به حرمت اخلاق و ادب "قیاس آبادیها"، هرگز اینهمه دهن دریده و بی شرم نبود. "مش اسمال" اما، مدتی است علاوه بر لجن پراکنی علیه مقاومت و مخصوصاً آقای رجوی، چپ و راست پیزور به پالان "دائی جان خُله" چپانده و از مبارزات و جانفشانیهای او در مبارزاتش در زندان و در بیرون از زندان (جنگهای کازرون و ممسنی با ایادی امپراطوری انگلیس) تعریف میکند. میگوید و زیاده هم میگوید که گویی چشم تمام "مملکت قیاس آباد" به همین "دائی جان خُله" است که ای "قبله عالم" شمشیر را از نیام برکش و حق این مردم را از مجاهدین (انگلیسیا) بگیر. اما اگر فرصت کند و از دائی جانش در این مورد و در مورد مجاهدین بپرسد، خواهد فهمید که؛ ای بابام هی!!! "دائی جان خله" تا دینش "تشنه به خون" مجاهدین است. البته دائی جان هم مثل مش اسمال به هر مناسبتی در کیچن تی وی ظاهر شده و خالی میبندند و از خالی بستنهای خود دلشادند. به قول ناپلئون:
خود گو......ی و خود خندی/// عجب مرد هنربندی
اما به دنبال کشته شدن آخوند قاضیِ خبیث؛ منصوری، در هتلی در "مملکت بخارست"!، که به قول "مش قاسم"؛ پنداری دووووووود شد و رفت هواااا، به نظر میرسد که "مش اسمال" سخت ترسیده است. بابام هی..!! مردم قیاس آباد و اینهمه ترس؟!! اگر یادتان باشد "مش قاسم" وقتی میترسید به زیر زمین و خلا (مستراح) پناه میبرد. اما "مش اسمال" ظاهراً خلای مجازی را ترجیح داه و به کیچن تی وی پناه میبرد.
او در مطلبی نگرانی خودش از اینکه در کنار "دائی جانش" "با اردنگی" از پنجره هتلی به پائین پرتاب بشوند را مثلاً "طنازانه" (عرض کردم که خودش را ایرج میرزا و عبید زاکانی میپندارد!) اینگونه بیان کرده:
"..... در ضمن اگر روزگاری بنده یا مصداقی یا کسانی مثل دکتر قصیم و روحانی و افراد مشابه از پنجره پرت شدیم نه کار منافقین است و نه کار ملاها احتمالاً ما به همدیگر به دستور اطلاعات اردنگی زدهایم ... "
به قول ناپلئون بزرگ؛ "چوب را که برداری، گربه دزده به سازمان حمایت از حیوانات شکایت میکند". اما "دروغ چرا؟ تا قبر آ..آ..آ...آ". ما که به چشم خودمان ندیدیم اما ما یک همشهری داشتیم که میگفت بعید است که سران رژیم در چارچوب لو نرفتن دزدیها و جنایاتشان بخواهند همکاران رده پائین را حذف "اردنگ مدارانه" بکنند. بیشتر دنبال ماموران "میان پایه"! هستند بابام جان!. دروغ چراااا؟ تا قبر آ.آ.آ. هرچند از این آخوندهای انگلیسی "بی ناموس" بعید است که قدر زحمات شما را بدانند. شمایی که با هزار زحمت و بدون شرم و حیا و خجالت از روی دوستان قدیم، تهمتها و اتهامات جنسی و جنایی ساخت وزارتاطلاعات علیه مجاهدین و رهبرانشان را ( از قبیل قتلهای درون سازمانی و تهمت بیشرمانه و بیشرفانه "حرمسرا" و ...) پخش و تبلیغ کرده و میکنید. آنهم به عنوان شاهدانی که یک مدت داخل این مقاومت بودهاند و از مسائل درونی!! باخبرند. و به این وسیله دست ماموران رژیمِ "تشنه به خون" مجاهدین را برای ضربه زدن به آنها باز کردهاید. کاری که ماموران رسمی و شناخته شده رژیم نمیتوانند بکنند.
در پایان، ناپلئون کبیر! یک کارت زرد هم به "مش اسمال" میدهد که بدون آنکه معنای گزاره "تشنه به خون" را از یک جایی بخواند، آنرا با "دراکولا" و کسی که میل دارد خون بنوشد اشتباه گرفته است. مثل گزاره "تشنه جگر" که کنایه از اشتیاق فراوان است و نه کسی که میل دارد که جگر بنوشد! البته دروغ چرا تا قبر آ.آ.آ.آ.....شاید هم "مش اسمال" که فیلسوف شده حق معنی کردن گزارهها و ضربالمثلها را هم، مثل بررسی تاریخ، مطابق میل خودش پیدا کرده باشد. شاید هم عمداً دارد از سادگی سایبریهای سیدعلی سوء استفاده میکند تا ویدیوها را بیشتر لایک کنند و ....
در هرحال پند مرحوم ناپلئون را بشنوید که؛ هرگز به آخوندهای خبیث اعتماد نکنید. اینها به بچههای خودشان هم رحم نمیکنند چه رسد به شما.