آرمان مبارزه برای آزادی ،سیر مداوم از
قلمرو اجبار و ضرورت، به قلمرو اختيار و آزادي
گفتیم که مبارزه برای آزادی جاودانهترین،
دیرپاترین، فناناپذیرترین و سازندهترین حرکت اجتماعی در تاریخ است و معیار آزادیخواهی
قیمت دادن برای آن است.
ازآنجاکه آزادی خواهی طبیعت انسان است اولا هیچ دیکتاتوری در هیچ زمان و در هیچ کجا با هر ترفند و هر نوع سرکوب و شکنجه، قادر به
متوقف کردن آن نیست. ممکن است موقتاً جنبشی را سرکوب و متوقف کنند، اما بسرعت با
مبارزانی مصممتر و جنبشی قویتر مواجه خواهند شد. یادآوری میکنم کلام موسی خیابانی
را که گفت :
«این پرچم، اگر هم امروز از دست ما بیفتد، دست دیگری حتماً آن را برخواهد گرفت. پس ما حق داریم امیدوار
باشیم، ما حق داریم از مشکلات و خطرات نهراسیم و از آنها استقبال کنیم، ما حق
داریم بر توطئهها و توطئه چینها نیشخند بزنیم و امیدوار باشیم؛ امیدوار باشیم که
آینده از آن خلق و مردم محروم است؛ فرصتطلبی، دروغپردازی، تهمت پراکنی، اینها
مانند کفهای باطلند و حتماً از بین خواهند رفت، فقط چیزی که به مردم نفع برساند و
تا گاهی که نفع برساند، ماندنی است»
واز آنجا که آزادی برای انسان هزار بار
از اکسیژن ضروری تر و الزام حیات است، جنبش آزادیخواهی، هم گسترش مییابد وهم محکمترین و عمیقترین وحدت را بین انسانها
با هر مرام و ملیت و زبان و..برقرار میکند.
راستی چرا نام و یاد آزادیخواهان
ارزشمندترین و به یاد ماندنیترین و انگیزانندهترین ارزشها است؟ چرا به امام
حسین میگویند پیامبر جاودان آزادی؟ چراشخصیتهایی چون چهگوارا، مائوتسته تنگ، دکتر
مصدق و ستارخان و گاندی و جمال عبدالناصر ویاسر عرفات در قلب وضمیر انسانها در
هرزمان و هرمکان جا باز کرده است و به عشق و محبت انسانها تبدیل شدهاند و همواره
بر تارک تمدنها میدرخشند.آری چون آنها زندگیشان را برای عالیترین ارزش انسانیت
یعنی آزادی فداکردهاند.
حضرت حسین به فرمانده لشکر یزید که در
روز شروع درگیری نظامی، از لشگر استبداد یزیدی فاصله گرفت و به آزادیخواهان پیوست
و شایستگی اولین شهید را نصیب خود کرد، بالاترین نشان را داد و گفت :«انت حر کما
سمیتک امک حرا تو آزاده ای همانطور که مادرت تورا آزاده نام گذاری کرد».
مبارزه برای آزادی مهمترین و تعیین
کنندهترین عامل وحدت و یگانگی خلقها است.وقتی مبارزه برای آزادی سر باز میکند
فاصله بین انسانها از بین میرود ویژگیهای فردی، خانوادگی، نژادی، زبان، ملیت و
طبقاتی رنگ باخته و محبت و عشق به یکدیگر جای آنرا پر میکند.
به صحنههای مبارزه مردم با استبداد
حکومت ولایت فقیه نگاه کنید آیا در مناسبات انسانها جز رابطههای عاشقانه و
فداکردن و قیمت دادن به یکدیگر دیده میشود؟ غیراز این استکه فقیرخود را فقیر و
غنی خود را غنی نمیداند. مقروض بدهکاری را احساس نمیکند و طلبکار لحظهای در فکر
مطالباتش نیست.
پس باید ترانه آزادی را سرداد : ای آزادی در راه تو بگذشتم از زندانها. ای آزادی ره
پیمودم در غـوغای توفانها.
بایادآوری عالیترین بیان آفریننده انسان
به تمامی ارزشهای فوق مهر تأیید میزنیم آنجا که گفت: «ای انسان ما شمارا از
زن و مردآفریدیم و برای اینکه یکدیگر را بشناسید از هم متفاوت و بصورت قبائل و
دستجات مختلف در آورریم این تفاوتها معیار ارزش انسانیت نیست و تقوی که همانا
رهایی انسان از هر قید وبند است تنها وتنها معیار کرامت و بزرگی انسان نزد خداوند
است» .
پس به پیش بسوی وحدت و یگانگی و
یکپارچگی با محور مبارزه برای آزادی
چرا که وحدت اجتماعات با شعار آزادی،
تنها وتنها سلاح نابود کننده دیکتاتورها ومشخصاً عامل سرنگونی رژیم ضد بشری آخوندی
است .
ادامه دارد
لینک قسمتهای دیگر
همین مطلب: