در شماره قبلی، دیدیم که شاخص آزادیخواهی به میزان قیمتی است که پرداخته میشود.و
چنین جنبشی همچنان پابرجا و الهام بخش نسلها برای همیشه خواهدبود.
دراین مقاله میخواهیم به واکنشها و ترفندهای دیکتاتورها بپردازم .چرا که دیکتاتورها در طول تاریخ همواره دشمن آشتی ناپذیر آزادیخواهان بودهاند.
دیکتاتورها بسته به تعادل قوای سیاسی واینکه جنبش آزادیخواهی از چه توانی برخوردار است و خودشان چه توانی دارند مواضعی ۱۸۰درجه متفاوت نسبت به آزادی دارند وهدفشان پایان دادن به جنبش آزادیخواهی با هر وسیله ای است.
وقتی ضعیف هستند باموج سواری ازهمه افکارارتجاعی واستبدادی خود بشدت فاصله میگیرند و مدافع سرسخت آزادی میشوند و زمانی که به حاکمیت برسند با تمام قدرت کمترین آزادی را تحمل نمیکنند و متناسب با شرائط، تاکتیکهای مناسب را با هدف پایان بخشیدن به هر ذره آزادی بکارمیگیرند.
شاه از دموکراسی صحبت میکرد و خمینی آن زمان که در فرانسه بود در جواب خبرنگاران حول آزادی عقاید با صراحت میگفت همه عقاید آزاد هستند
نگاهی به تاکتیکهای خمینی بمثابه عمق چاه باطل و به قول آیت الله طالقانی بدترین نوع استبداد علیه جنبش آزادیخواهی ایران که با پرداخت رود خروشانی از خون شهدا لحظهای از مبارزه برای آزادی دست برنداشته عالیترین درس برای هر ایرانی آزادیخواه است.
خمینی و مواضع شیادانه حول آزادی:
در سال ۴۱ علیه آزادی زنان گفت: دخالت زنان در انتخابات يا اعطاي حق زنها يا وارد نمودن نيمي از جمعيت ايران در جامعه و نظاير اين تعبيرات فريبنده… جز بدبختي و فساد و فحشا چيز ديگري همراه ندارد…»[۱] «صحيفه نور»، ج۱، ص۲۹
وقتی شاه خمینی را ظاهرا بخاطر اعتراضش به آزادی زنان تبعیدکرد.خمینی در ضعف مطلق و اینکه هیچ آیندهای برای خود نمیدید افکار ارتجاعیش را در کتاب تحریر الوسیله نوشت از جمله هیچ حقی برای مردم قائل نبود و میگفت««ولايتفقيه… مانند جعل قيم براي صغار(است). قيم ملت با قيم صغار از لحاظ وظيفه و موقعيت هيچ فرقي ندارد»«حكومت اسلامي»، ص۶۵
امادر سالهای ۵۶و ۵۷ که جنبش آزادیخواهی اوج گرفت او مدعی آزادی شدکه ۱۸۰ درجه با مواضع قبلیش متفاوت بود . مثلاً در مصاحبهيي كه در ارديبهشت سال۵۷در نجف با روزنامهی فرانسوي لوموند بهعمل آورد، ميگفت: «درخصوص زنان، اسلام هيچگاه مخالف آزادي آنها نبوده است… زن مساوي مرد است، زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليتهاي خود را انتخاب كند…»(۱۲). «صحيفه نور» ج۲،ص۴۴، در همين مصاحبه، وي هرگونه قصد و تمايل خود به قرار گرفتن در رأس قدرت را انكار ميكند.
خميني همچنين در پيامي كه در ارديبهشت۱۳۵۷ منتشر كرده بود، وعده ميداد كه «دست از مبارزه برنميداريم تا حكومت دموكراسي بهمعني واقعي جايگزين ديكتاتوريها و خونريزيها شود»(۱۳). «صحيفه نور» ج۲،ص ۶۲
اماهمینکه از پاریس وارد ایران شد در ۱۵ بهمن ۵۷ در اولین دیداد با مسعود رجوی از او خواست که طی اطلاعیهای فعالیتهای گروهای غیر مذهبی را ممنوع اعلام کند ویک ماه بعد از انقلاب در اسفندماه ۵۷ علیه آزادی زنان و قانون حمایت خانواده، اولین اطلاعیه اش را صادرکرد و با شعار یاروسری یا توسری حجاب را اجباری و زیرآب تساوی حقوق زن ومرد را زد.
یعنی خمینی ابتدا با آزادیخواهان همراه میشود و شعار آنها را میدهد تا با موج سواری حکومت را بدست بیاورد وقتی مطمئن شد وارد معامله با آزادیخواهان میشود تا با دادن امتیازاتی استبداد دینیاش را حاکم کند. از اینهم که سودی نبرد با مارک زدن و تبلیغات وارد میشود تا آنهارا از مردم جدا کند. از این تاکتیک هم که سودی نبرد و مردم را درکنار آزادیخواهان دید شروع به کشتار وحشیانه آنها همراه با تبلیغات کرد، و این در جنگ یعنی خشونت و تبلیغات را در بالاترین درجه ادامه میدهد. هدف از قتلعامها و تبلیغات گسترده مأیوس کردن مردم و جداکردن جنبش آزادیخواهی از مردم است و این تنها و تنها راه او که هرچه بیشتر دست او را رو میکند .مردم را متحد ودرکنار جنبش قرار میدهد که امروز شاهد اعتراضات سراسری علیه تمامیت رژیم آخوندی هستیم از کارگران، کشاورزان، معلمان، مالباختگان، پرستاران، دانشجویان و دانش آموزان که خواست آنها تنها صنفی نیست بلکه عمدتاً سیاسی و علیه تمامیت رژیم آخوندی است مانند«اسلامو پله کردند، مردمو ذله کردند» و زندانی سیاسی آزاد باید گردد و….
از حاکمیت ۴۰ساله آخوندی نتیجه میشود که :
دیکتاتورها باتمام قوا زیراب آزادی را متناسب با تعادل قوای سیاسی و قدرت اپوزسیون میزنند. زمانی خمینی که در اساس آزادی زنان را فتنه و مردم را صغار و خود را قیم میداند ناگهان در اوجگیری تظاهرات ۵۷ هم مدافع آزادی زنان و هم مدافع دموکراسی میشود و وقتی به قدرت میرسد ابتدا دنبال جذب مجاهدین بادادن امتیاز و پست و مقام برمیآید و وقتی به نیتجه نمیرسد با تمام امکانات از برچسب نفاق و وابسته به خارج و به قتل عام هزاران هزار از آزادیخواهان پرداخت. بنابراین هیچ ایرانی آزادهای فریب حاکمیت ولایت فقیه را نمیخورد.
بی عملی امتیاز و مهلتی است برای دیکتاتورها و نابودکننده ایران وایرانی است. و هرایرانی آزاده تنها و تنها شعارش سرنگونی رژیم دیکتاتوری آخوندی برای آزادی است. که با سکانداری هرجریانی که در طول این ۴۰ سال برطبل آزادی کوبیده و قیمت آن را داده است. در این صورت پیروزی در فردا ازآن مردم ایران است .
دراین مقاله میخواهیم به واکنشها و ترفندهای دیکتاتورها بپردازم .چرا که دیکتاتورها در طول تاریخ همواره دشمن آشتی ناپذیر آزادیخواهان بودهاند.
دیکتاتورها بسته به تعادل قوای سیاسی واینکه جنبش آزادیخواهی از چه توانی برخوردار است و خودشان چه توانی دارند مواضعی ۱۸۰درجه متفاوت نسبت به آزادی دارند وهدفشان پایان دادن به جنبش آزادیخواهی با هر وسیله ای است.
وقتی ضعیف هستند باموج سواری ازهمه افکارارتجاعی واستبدادی خود بشدت فاصله میگیرند و مدافع سرسخت آزادی میشوند و زمانی که به حاکمیت برسند با تمام قدرت کمترین آزادی را تحمل نمیکنند و متناسب با شرائط، تاکتیکهای مناسب را با هدف پایان بخشیدن به هر ذره آزادی بکارمیگیرند.
شاه از دموکراسی صحبت میکرد و خمینی آن زمان که در فرانسه بود در جواب خبرنگاران حول آزادی عقاید با صراحت میگفت همه عقاید آزاد هستند
نگاهی به تاکتیکهای خمینی بمثابه عمق چاه باطل و به قول آیت الله طالقانی بدترین نوع استبداد علیه جنبش آزادیخواهی ایران که با پرداخت رود خروشانی از خون شهدا لحظهای از مبارزه برای آزادی دست برنداشته عالیترین درس برای هر ایرانی آزادیخواه است.
خمینی و مواضع شیادانه حول آزادی:
در سال ۴۱ علیه آزادی زنان گفت: دخالت زنان در انتخابات يا اعطاي حق زنها يا وارد نمودن نيمي از جمعيت ايران در جامعه و نظاير اين تعبيرات فريبنده… جز بدبختي و فساد و فحشا چيز ديگري همراه ندارد…»[۱] «صحيفه نور»، ج۱، ص۲۹
وقتی شاه خمینی را ظاهرا بخاطر اعتراضش به آزادی زنان تبعیدکرد.خمینی در ضعف مطلق و اینکه هیچ آیندهای برای خود نمیدید افکار ارتجاعیش را در کتاب تحریر الوسیله نوشت از جمله هیچ حقی برای مردم قائل نبود و میگفت««ولايتفقيه… مانند جعل قيم براي صغار(است). قيم ملت با قيم صغار از لحاظ وظيفه و موقعيت هيچ فرقي ندارد»«حكومت اسلامي»، ص۶۵
امادر سالهای ۵۶و ۵۷ که جنبش آزادیخواهی اوج گرفت او مدعی آزادی شدکه ۱۸۰ درجه با مواضع قبلیش متفاوت بود . مثلاً در مصاحبهيي كه در ارديبهشت سال۵۷در نجف با روزنامهی فرانسوي لوموند بهعمل آورد، ميگفت: «درخصوص زنان، اسلام هيچگاه مخالف آزادي آنها نبوده است… زن مساوي مرد است، زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليتهاي خود را انتخاب كند…»(۱۲). «صحيفه نور» ج۲،ص۴۴، در همين مصاحبه، وي هرگونه قصد و تمايل خود به قرار گرفتن در رأس قدرت را انكار ميكند.
خميني همچنين در پيامي كه در ارديبهشت۱۳۵۷ منتشر كرده بود، وعده ميداد كه «دست از مبارزه برنميداريم تا حكومت دموكراسي بهمعني واقعي جايگزين ديكتاتوريها و خونريزيها شود»(۱۳). «صحيفه نور» ج۲،ص ۶۲
اماهمینکه از پاریس وارد ایران شد در ۱۵ بهمن ۵۷ در اولین دیداد با مسعود رجوی از او خواست که طی اطلاعیهای فعالیتهای گروهای غیر مذهبی را ممنوع اعلام کند ویک ماه بعد از انقلاب در اسفندماه ۵۷ علیه آزادی زنان و قانون حمایت خانواده، اولین اطلاعیه اش را صادرکرد و با شعار یاروسری یا توسری حجاب را اجباری و زیرآب تساوی حقوق زن ومرد را زد.
یعنی خمینی ابتدا با آزادیخواهان همراه میشود و شعار آنها را میدهد تا با موج سواری حکومت را بدست بیاورد وقتی مطمئن شد وارد معامله با آزادیخواهان میشود تا با دادن امتیازاتی استبداد دینیاش را حاکم کند. از اینهم که سودی نبرد با مارک زدن و تبلیغات وارد میشود تا آنهارا از مردم جدا کند. از این تاکتیک هم که سودی نبرد و مردم را درکنار آزادیخواهان دید شروع به کشتار وحشیانه آنها همراه با تبلیغات کرد، و این در جنگ یعنی خشونت و تبلیغات را در بالاترین درجه ادامه میدهد. هدف از قتلعامها و تبلیغات گسترده مأیوس کردن مردم و جداکردن جنبش آزادیخواهی از مردم است و این تنها و تنها راه او که هرچه بیشتر دست او را رو میکند .مردم را متحد ودرکنار جنبش قرار میدهد که امروز شاهد اعتراضات سراسری علیه تمامیت رژیم آخوندی هستیم از کارگران، کشاورزان، معلمان، مالباختگان، پرستاران، دانشجویان و دانش آموزان که خواست آنها تنها صنفی نیست بلکه عمدتاً سیاسی و علیه تمامیت رژیم آخوندی است مانند«اسلامو پله کردند، مردمو ذله کردند» و زندانی سیاسی آزاد باید گردد و….
از حاکمیت ۴۰ساله آخوندی نتیجه میشود که :
دیکتاتورها باتمام قوا زیراب آزادی را متناسب با تعادل قوای سیاسی و قدرت اپوزسیون میزنند. زمانی خمینی که در اساس آزادی زنان را فتنه و مردم را صغار و خود را قیم میداند ناگهان در اوجگیری تظاهرات ۵۷ هم مدافع آزادی زنان و هم مدافع دموکراسی میشود و وقتی به قدرت میرسد ابتدا دنبال جذب مجاهدین بادادن امتیاز و پست و مقام برمیآید و وقتی به نیتجه نمیرسد با تمام امکانات از برچسب نفاق و وابسته به خارج و به قتل عام هزاران هزار از آزادیخواهان پرداخت. بنابراین هیچ ایرانی آزادهای فریب حاکمیت ولایت فقیه را نمیخورد.
بی عملی امتیاز و مهلتی است برای دیکتاتورها و نابودکننده ایران وایرانی است. و هرایرانی آزاده تنها و تنها شعارش سرنگونی رژیم دیکتاتوری آخوندی برای آزادی است. که با سکانداری هرجریانی که در طول این ۴۰ سال برطبل آزادی کوبیده و قیمت آن را داده است. در این صورت پیروزی در فردا ازآن مردم ایران است .
لینک قسمتهای دیگر
همین مطلب: