۱۹آبان۱۴۰۰
افشای برنامه اتمی آخوندها توسط مقاومت ایران در پاریس
مفهوم سیاسی و استراتژیک افشای برنامهٔ هستهیی و بمبسازی نظام ملایان
در دو دههٔ گذشته یکی از فعالیتهای مقاومت ایران و مجاهدین خلق افشای پروژههای مخفیِ هستهیی و بمبسازی نظام ملایان بوده است. در این بخش میخواهیم از منظر دیپلماسی مقاومت، به جایگاه و نقش این فعالیت افشاگرانه و روشنگرانه در آینهٔ منافع ملی ایران بنگریم.
برای این بررسی، نخست باید به زنجیرهیی از پرسشهای مرتبط بههم پاسخ دهیم:
هدف حاکمیت ولایت فقیه از دسترسی به توان هستهیی و در ادامه، قدرت اتمی چیست؟
آیا داشتن توان هستهیی برای تأمین انرژیِ مورد نیاز کشور، اشکالی دارد؟ معلوم است که پاسخ منفی است؛ همانطور که کشورهای دیگری هم از توان هستهیی برای مصرف انرژی استفاده میکنند. اما وقتی به تاریخچهٔ این موضوع مراجعه میکنیم، این پرسش برجسته میشود که اگر هدف نظام ملایان، تأمین انرژی مورد نیاز کشور است، پس چرا سالها مخفیانه و بهدور از نظارت مراجع جهانی به این کار مشغول بود؟
چرا توان هستهییِ بالفعل و موجود، هرگز برای تأمین حداقل انرژیهای لازم در زمینههای دارویی، پزشکی، برق، آب و اقتصاد بهکار گرفته نشده است؟
اگر هدف تأمین یا افزودن به توان انرژی کشور است، پس چرا این رژیم مشغول روند نابودسازیِ منابع انرژی طبیعیِ کشور مثل رودخانهها، سدها، تالابها، محیطزیست و جنگلها است؟
اگر هدف از برنامهٔ هستهیی، تأمین یا افزودن به توان انرژی کشور است، پس چرا سرمایه و داراییِ ایران میلیارد میلیارد هزینهٔ دخالت در کشورهای منطقه و تروریسم بینالمللی میشود؟
اگر هدف از برنامهٔ هستهیی، افزودن به توان انرژی جهت بهبود و ارتقای سطح زندگی مردم ایران است،
پس چرا استاندارد زندگی مردم ایران بهطور مداوم بهجانب سقف فلاکت سیر میکند؟
پس چرا در همین سال۱۴۰۰، ۹۷۰هزار دانشآموز بهدلیل فقر، ترکتحصیل کردهاند؟
پس چرا ۳ تا ۴میلیون کودک کار در سنین ۶ تا ۱۲سال وجود دارند؟
پس چرا زبالهگردی به یک شغل رسمی تبدیل شده است؟
پس چرا گورها اتاق خواب زمستانیِ عدهیی از بیپناهان و بیچیزان شدهاند؟
پس چرا مادران فقیر سرپرست خانواده، به زخم وجدان جامعهٔ ایران تبدیل شدهاند؟
پس چرا فریاد و فغان تمام اقشار جامعهٔ ایران هر روز به آسمان بلند است که هزینهٔ غذا و احتیاجات زنده ماندن را نداریم؟
پس چرا طبق اعلام مرکز آمار ایران سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰هزار فراز مغزها در ایران صورت میگیرد؟
پس چرا کشاورزان ایران مدام دنبال حقآبه برای باغهای خود و علوفه برای دامهایشان هستند؟
پس چرا آگهی اندامفروشی برای تأمین نیازهای زنده ماندن، به یک بازار داد و ستد رایج بین مردم ایران تبدیل شده است؟
نشانیِ دقیق هدف نظام آخوندی از دستیابی به «توان هستهیی و اتمی»
پاسخ تمام پرسشهای فوق این است که هزینهٔ تمامی این موارد از طبیعت و منابع طبیعی ایران، از احتیاجات زندگی مردم، از کودکان ایران و حتی از احشام و دام ایران دریغ و ربوده شده و به حفظ نظام ملایان با توسل به توان هستهیی و اتمی اختصاص داده شده است. علاوه بر این، پاسخ تمام پرسشهای فوق را باید در هزینههای میلیاردیِ اختصاص داده شده به توان موشکی حزبالله لبنان، حماس فلسطین و حوثی یمن جست.
حساب کنید که با هزینهٔ موشکهای ارسالی نظام آخوندی برای نیروهای نیابتیاش در منطقه، میتوان پدیدههای کودکان کار، زبالهگردی، اندامفروشی، ترک تحصیل، گورخوابی، اعتیاد و خط فقر ۱۲میلیون تومانی را از بنیاد برانداخت و حقوق معوقهٔ کارگران و... را تأمین کرد. حساب کنید که با درصدی از هزینهٔ هستهیی و بمبسازی حکومت آخوندها چهها میتوان کرد تا ایرانی دیگر داشت!
مشاهده میشود که پشت عبارت کوتاه «توان هستهییِ جمهوری اسلامی»، چه ویرانگریها و تباهیها جریان دارد!
همین ویرانگریها و تباهیهای دم دست و نقد ایران، نشانی و پاسخ دقیق هدف نظام آخوندی از دستیابی به «توان هستهیی و اتمی» هستند: حفظ نظام با بازوهای نیابتی در منطقه و سپس نابود کردن بیرون از دایرهٔ نظام در داخل و خارج کشور.
بنابراین آخوندها دسترسی به بمب اتمی را تضمینی برای استمرار حکومت خود میدانند. با همین هدف است که تاکنون هزینهٔ این پروژه ضدملی را به بهای فقر و سیهروزی مردم ایران تأمین کردهاند و رویارویی با جامعه جهانی و تحریمهای اقتصادی را به جان خریدهاند.
ندای منافع ملی ایران: چه باید کرد؟
حالا دادههای فوق را مقابل آینهٔ منافع ملی ایران یعنی آزادی، دموکراسی، برابری و حقوقبشر [شامل امنیت شهروندی، اقتصاد و معیشت، عدالت، فرهنگ و آموزش] بگذاریم تا بتوان تصمیم گرفت که چه باید کرد. آیا با چنین وضعیتی و چنین اهدافی، بگذاریم که حاکمیت ولیفقیه برنامهٔ هستهیی و بمبسازیاش را ادامه دهد یا همت و حمیت ملی و میهنی و انسانیمان را صرف کنار زدن پردهٔ مخفیکاری آن کرده و چشم دنیا را به تهدیدات استراتژیک آن باز کنیم؟ کدام در خدمت منافع ملی ایران و حفاظت جهان است؟ کدام در خدمت نجات زندگی مردم و طبیعت ایران است؟ کدام در خدمت تأمین آرزوی مردم ایران مبنی بر نفی نظام ملایان است؟ در همین راستا، کدام در خدمت سوق دادن سیاست جهانی علیه نظام آخوندی و به سود منافع مردم ایران است؟
تابلویی برای تفهیم یک تهدید و یک تقدیر
تلاش شد تابلویی همهجانبه از زمینهها، آثار و اهداف توسل نظام ملایان به «توان هستهیی و بمب اتم» ترسیم شود. نگاه به این تابلو و تسلط بر جزئیات آن، به هر بینندهٔ راسخ در وجوه این تابلو این یقین را میدهد که هر گونه افشاگری و روشنگریِ جهانی پیرامون فعالیت هستهیی، بمبسازی و موشکسازی رژیم ملایان، دقیقاً منطبق بر منافع ملی ایران و در راستای تأمین حقوق مردم ایران میباشد؛ حقوقی که جزئیات بربادرفتهٔ آن بر اثر فعالیت هستهیی رژیم تشریح و ترسیم شد.
این تابلو به ما این واقعیت را تفهیم میکند که دیپلماسیِ شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق در دو دههٔ اخیر، خدمت بزرگ تاریخی را به منافع ملی و حقوق مردم ایران انجام داده و پیش برده است. این دیپلماسیِ افشاگرانه و روشنگرانه از طرفی ضربات کاری و بنیادین بر سیاست مخفیسازی و گسترش فعالیت هستهیی و بمبسازی نظام ملایان وارد نموده و از امنیت منطقه و جهان نیز حفاظت کرده است.
در اینجا هم خوب است معکوس این نتیجهٔ بهدست آمده را تصور نمود تا دریافت که اگر این افشاگریها و روشنگریهای بهموقع و هوشیارانه از جانب شورای ملی مقاومت و مجاهدین صورت نمیگرفت، زرادخانهٔ هستهیی و اتمی رژیم ملایان چگونه مردم ایران و سیاست جهانی را به گروگان میگرفت و دامنهٔ تروریسم دولتی آخوندها تا چه ابعادی گسترش مییافت.
فهم ویژگیها و وجوه پرونده هستهیی و اتمی رژیم ولایت فقیه ـ که این نوشته به شرح آن پرداخت ـ و در مقابل آن فعالیتهای دیپلماتیک و بینالمللی مجاهدین را راهنمای «منافع ملی ایران» در پیشگاه امروز و آینده ایران میسر میکند.
ادامه دارد...