۱۹دی۹۹
بودجه ۱۴۰۰ زیر ذرهبین
یکی از وجوه ناشناخته و مجهول باقی مانده بودجه، بحث شرکتهای دولتی است که در بخشهای قبلی اندکی به آن پرداخته شد، اما همراه موضوع شرکتهای دولتی بحثی که اساساً نسبت به آن غفلت شده و میشود قضیه «پارکهای علم و فناوری» و «شرکتهای دانشبنیان» است. این دو پدیده بخش علنی شبکه اختاپوسی نهادهای سرکوبگر و پروژههای غیرقانونی رژیم مانند اتمی و موشکی و مانند آن هستند که همزمان سه وظیفه بهعهده دارند؛
اول جذب متخصصان برجسته از میان انبوه فارغالتحصیلان بیکار،
دوم پیشبردن بخشی از تحقیقات پایهیی و زیربنایی مورد نیاز پروژههای مخفی
رژیم در پوش شرکتهای عادی و غیرنظامی.
سوم کسب درآمدهای نجومی از پروژههای مورد نیاز جامعه که با استفاده از رانت
قدرت و اطلاعات حکومتی انجام میشود.
معمای شرکتهای دولتی
امسال بیش از یک و نیم برابر بودجه عمومی بهحساب شرکتهای دولتی نوشته شده
است.
روزنامه حکومتی همدلی آذر ۹۹ نوشت:
«حاجی دلیگانی، عضو هیأت رئیسه، گفت: «بیش از ۱۳۰شرکت دولتی در کشور فعالیت دارند. او گفت حدود ۳۰ شرکت دولتی ۸۵درصد بودجه
هزار و ۵۰۰هزار میلیارد تومانی
را گرفتند که برخی از این شرکتها حتی تا ۵۰درصد
انحراف هزینه دارند».
شرکتهای آب و فاضلاب، نفت و گاز از جمله این شرکتها هستند. ... آذر سال
گذشته بود که رئیس دیوان محاسبات در صحن علنی مجلس به نکته قابل تأملی اشاره کرد
و گفت: «هفت شرکت دولتی، ۵۵درصد از کل
بودجه کشور را میخورند»
هیچ آماری هم درباره شرکتهایی که دولت کمتر از ۵۰درصد سهامشان را دارا است و طبیعتاً در سود و زیان آنها نیز
شریک است، وجود ندارد و این یعنی لایههای پنهانی از بودجه نیز وجود دارد که هر
ساله بدون ارزیابی و شفافسازی دقیق توسط بهارستانیها، بیسر و صدا هزینه میشود.
از سوی دیگر روزنامه حکومتی آرمان ملی (۱۵آذر۹۹) نوشت: «واگذاری شرکتهای
دولتی نزدیک به ۱۰۰هزار میلیارد تومان در
بودجه امسال محاسبه شده است که بیانگر رشد ۷۲۷درصدی نسبت
به سالجاری (۹۹) خواهد بود» اما تمامی
این آمارها هنگامی رنگ میبازند که ناگهان از پاسدار قالیباف رئیس مجلس رژیم میشنویم
حدود ۶۰۰هزار شرکت حقوقی داریم! که برای جمعآوری
مالیات آنها با اینکه ۶۰درصد از نیروی ۳۲هزار نفری ممیزی مالیاتی کشور بسیج شدهاند اما فقط تنها موفق به
جمعآوری ۱۵درصد مالیاتها شدهاند!
برای اطلاع بیشتر در این مورد نگاه کنید به گفتگوی تلویزیونی قالیباف شامگاه
پنجشنبه ۱۳آذر ۹۹ که متن آن هم در رسانههای حکومتی منتشر شد (منبع خبرگزاری
میزان ۱۳آذر۹۹).
یک بحث حاشیهای
هدف این مقاله البته همانگونه که گفته شد کنکاش درباره واقعیت و زوایای
پنهان بودجه۱۴۰۰رژیم بود اما در جریان
همین جستجو حقایق دیگری هم که ربطی به بحث بودجه ندارند روشن میشود مانند گستردگی
و اهمیت پارکهای علم و فناوری و شرکتهای دانشبنیان و استارتاپهایی که در این
بخش میتوان یافت.
ظاهراً آخوندها پس از شکست در استحاله دانشگاه به یک «دانشگاه پاسداری اسلامی
آخوندی» (که بهدنبال ۴۰سال گسیل گلههای
بورسیههای بسیجی و اطلاعاتی و نیروی قدس و سپاه و وزارتخانههای طاق و جفت رژیم
بیثمر ماند) اکنون بهدنبال یک طرح بلندمدت هستند که با بکارگیری دانشآموختگان
بیکار در پارکهای علم و فناوری و شرکتهای دانشبنیان بتوانند یک بدیل برای
دانشگاه بسازند.
یعنی به بیان روشنتر وقتی آخوندها نتوانستند «دانشگاه» را استحاله کنند،
اکنون تلاش میکنند «دانش» را استحاله کرده و تنها با تمرکز روی موضوعهای مورد
نیازشان در زمینههای نظامی (اتمی، موشکی و دیگر نیازهای جنگی و سرکوبگرانه) و
اطلاعاتی و برخی موارد اضطراری مانند کرونا و ماسک و مواد ضدعفونی، دایره علم و
دانش را صرفاً به نیازهای خودشان محدود کنند. آیین سوداگری با طبقاتی کردن علم و
پرداختن به تولید مواد مصرفی و تجملاتی و پزشکی اشرافی (جراحی پلاستیک و زیباسازی
و ...) و مانند آن، آنچنان علم را از حیطه ضروری برای حفظ و ارتقای زندگی بشر خارج
کرد که الآن در زمانی که بیرون از کهکشان راهشیری سفینههایشان در حال حرکت و
جستجوست اما در مقابله با ویروس کووید۱۹ و دهها
ویروس مشابه دیگر که در حال جهش هستند دستبسته و عاجز هستند! اکنون در مداری
کیفاً پایینتر آخوندها در یک شبیهسازی عقبمانده و بهشدت ارتجاعی، همهچیز را
رها کرده و با بسیج تمامی امکانات مالی، علمی و نیرویی مملکت، بهدنبال دستیابی به
سلاح اتمی و موشکهای مناسب برای رساندن آن مسافتهای هر چه دورتر هستند در حالیکه
از حل فوریترین نیازهای مردم حقیقتاً عاجز هستند.
شاهد این مدعا همین شرکتهای بهاصطلاح دانشبنیان و پارکهای علم و فناوری و
هزاران شرکت مجهولالهویه دیگر هستند که دوسوم بودجه کشور را میبلعند و هیچ حسابی
هم به هیچکس پس نمیدهند و اساساً نه از آنها خبری است و نه نشان!
بودجه پارکهای علم و فناوری
از صفحه ۱۱۰به بعد کتاب بودجه ۱۴۰۰با اسامی تعداد زیادی ردیفهای بودجه به اسم «پارکهای علم و
فناوری» شهرستانهای مختلف روبهرو میشویم که هر یک بودجه خاص خود را دارند.
تعداد پارکهای علم و فناوری بهنوشته سایت روحانی (۸ اردیبهشت ۹۹) در کل کشور
۴۳تاست، که با یک شهرک علمی ـ تحقیقاتی ظاهراً زیرنظر
وزارت علوم و برخی دانشگاهها و در مواردی هم زیر نظر برخی وزارتخانهها کار میکنند.
ضمن اینکه در کنار این پارکها حداقل ۴۰۰شرکت فناور
هم مشغول کار هستند. روحانی همانجا گفته بود: «از سال۹۲تا امروز ۱۹درصد بر
شمار پارکهای علم و فناوری کشور افزوده شده و همزمان شرکتهای دانش بنیان فعال در
پارکهای علم و فناوری در سال گذشته موفق به کسب درآمد ۱۳هزار میلیارد تومانی شدند» روحانی درباره نقشهمسیر رژیم درباره
تبدیل دانشگاههای سنتی کشور به شرکتهای دانشبنیان گفت: «باید بدانیم که اقتصاد
سنتی، دانشگاه سنتی، فعالیت و خدمات سنتی، کم کم باید جای خود را به فعالیتهای
نوین و علمی بدهد یعنی باید خدمات به این سمت برود. کما اینکه کم کم خدمات به سمت
دانش بنیان شدن یا حتی دیجیتالی شدن حرکت میکند. دانشگاهها هم باید به این سمت
حرکت کنند. دانشگاههای سنتی باید به دانشگاههای فناورانه تبدیل شود».
در تحقیقات بیشتر روشن میشود که فرضا پارک علم و فناوری تبریز یک تفاهمنامه
با کمیته امداد خمینی دارد و یک قرارداد همکاری هم برای کار در معدن سونگون (مس و
طلا) دارد که اساساً تحت کنترل سپاه پاسداران هستند!
و اینهمه در حالی است که پاسدار حاجیزاده هم آنگونه که خبرگزاری ایسنا (۴ اردیبهشت۹۹) نوشته،
گفته است: «ما نقش نخ تسبیح را داریم و دانههای این تسبیح همین جوانان و شرکتهای
دانش بنیان است. کل کارهای موشکهای زمین به زمین و ماهواره برها بنیانش را شهید
تهرانی مقدم گذاشت و شاگردان ایشان ادامه دادند».
با چنین مقدماتی است که میتوان دریافت چرا و به چه علت چند صفحه از کتاب
بودجه کل کشور به ردیفهای بودجه این پارکها اختصاص یافته است!؟
و بر همین قیاس میتوان دریافت که آن ۷۵درصد بودجهیی
که به اسم شرکتهای دولتی و حکومتی، از جیب و عرق جبین مردم ایران سرقت میشود،
کجاها و به خرج چه مصارفی زده میشود!
و یادی از آخرین بودجه بدون نفت دکتر مصدق
ضروری است که نگاهی هم به بودجه بدون نفت دکتر مصدق فقید در آخرین روزهای
حکومتش کنیم که ملاک مقایسهای باشد بین دو حکومت مردمی و ضدمردمی؛
دکتر مصدق نفت نداشت، تمامی ابر قدرتها و قدرتهای وقت هم دشمنش بودند،
حقیقتاً هم تحریم بود
در داخل هم شاه و دربار فاسد و جنایتکارش از یک طرف، آخوندهای رذل و مرتجع از
یکطرف و تودهایهای وابسته هم از طرف دیگر روزانه به او میتاختند.
و مصدق در حالی که هیچ حزبی هم نداشت، همراه با یک تیم معدود از یارانش و با
تکیه به خلق قهرمان ایران، با یک اقتصاد بدون نفت و با قرضه ملی، موفق به افزایش
درآمدهای کشور شد.
حال این را مقایسه کنید با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران که بهرغم تمامی حمایتهای
استعماری سیاست مماشات، مردم را به خاک سیاه نشانده است.
سند بودجه سال۳۲ دکتر مصدق مایه افتخار او، و مایه ننگ و سند روسیاهی آخوندهاست.