۱۶دی۹۹
بودجه ۱۴۰۰ زیر ذرهبین
این قسمت نگاهی است به نرخ تورم، خط فقر و برخی محورهای دیگر لایحه بودجه ۱۴۰۰ که مسأله جدی مردم ایران و زندگی روزمره آنهاست.
اما پیش از این ضروری است نگاهی بشود به چگونگی محاسبه نرخ تورم و مقایسه تورم در سالهای اخیر.
تورم یا مالیات غیرمستقیم؟!
اگر «تورم» را در سادهترین مفهوم آن در نظر بگیریم (یعنی افزایش مستمر و
نامنظم قیمتها) امری که ناشی از افزایش سطح عمومی تولید پول در مقایسه با سطح
عمومی تولیدات است، بلافاصله برایمان روشن میشود که نرخ تورم در ایران بهطور
معمول رو به افزایش است.
کارشناسهای حکومتی عموماً علت افزایش تورم در ایران را کمبود بودجه میدانند.
به این ترتیب که؛
وقتی دولت از تأمین بودجه خود عاجز میشود در اولین راهکار متعارف از بانک
مرکزی برای تأمین کسری بودجهاش کمک (قرض) میگیرد و از آنجا که توان بازپرداخت
بدهیهای خود به بانک مرکزی را ندارد، دست به چاپ اسکناس بیپشتوانه میزند تا
بتواند بدیهایی خود را جبران کند! در نتیجه با ورود امواج اسکناس بدون پشتوانه به
بازار، دو اتفاق همزمان بهوقوع میپیوندد:
اولا ارزش واقعی پول بلافاصله سقوط میکند
ثانیا قیمتها افزایش مییابد، پدیدهیی که شناخته شدهترین نمود تورم نزد
مردم است.
افزایش قیمتها مقدمتاً در مورد کالاهای اساسی پایه، بهوقوع میپیوندد که
مورد نیاز تودههای مردم هستند از قبیل خوراکیها، حاملهای انرژی (کرایهها)،
مسکن (اجاره خانه)، بهداشت (دارو و درمان)، پوشاک و ... . در نتیجه سنگینی بار
افزایش قیمتها اساساً بر دوش دستمزدبگیران در طبقات و اقشار پایینی جامعه قرار
دارد. به همین علت برخی کارشناسها «تورم» را به نوعی «مالیات غیرمستقیم» مینامند.
مالیاتی که بیشترین فشارش روی فقیرترین مردم وارد میشود. و این داستان تکراری و روزمره
مردم ایران است که باید بار کسری بودجه رژیم و تغذیه تروریستهای مزدور آخوندها در
لبنان و عراق و سوریه و یمن و ... را به این شکل به دوش بکشند.
«دلارهای نقد» برای مزدوران رژیم و «تورم» برای مردم ایران
بهعنوان نمونه در روزهایی که بحث بررسی همین لایحه بودجه ۱۴۰۰ رژیم مطرح است ناگهان محمود الزهار یکی از سرکردگان حماس اعلام
میکند هنگامی که در اولین سفرم به ایران (۲۰۰۶ یعنی ۱۳۸۵) مشکلات مالی خود را به احمدینژاد رئیسجمهور وقت رژیم گفتیم،
او ما را نزد قاسم سلیمانی فرستاد. و ما هنگامی که مشکل مالی خود را به قاسم
سلیمانی گفتیم وی بلافاصله تمامی چمدانهای ما را با ۲۲میلیون دلار پول نقد در فرودگاه پر کرد، آنچنانکه بیش از این
هم دلار آورده بود اما هیات ۹نفره ما
دیگر امکان حمل چمدانهای انباشته از دلار را نداشت!
راستی میدانید درست در همان روزهایی که خامنهای و احمدینژاد و قاسم
سلیمانی چمدان چمدان دلار بذل و بخشش میکردند، یعنی درست در همان سالهایی که
ایران بیشترین درآمد نفتی تاریخ خود را داشت، باز هم مردم با چه تورمی دست بهگریبان
بودند؟ سایت حکومتی ۲۴ در تاریخ ۲۷مهر۹۴ نوشته بود روزی که
احمدینژاد در سال۸۴ قدرت را به دست گرفت
قیمت گوشت گوسفند کیلویی ۵۱۰۰تومان بود.
یکسال بعد قیمت همان یک کیلو به ۶۲۰۰تومان رسید.
یعنی در همان دورانی که اوج درآمدهای نفتی ایران هم بوده، باز مردم ما باید نزدیک
به ۲۰درصد بهای تورمی برای همان یک کیلو گوشت پرداخت
کنند! تا جای پرداختهای آخوندها به مزدورانشان را پر کنند!
بهنوشته همین سایت حکومتی در دوران ۸ساله احمدینژاد
قیمت یک کیلو گوشت گوسفند از ۵۱۰۰تومان به ۳۰هزار تومان و قیمت گوشت گوساله از کیلویی ۴۵۸۰تومان به ۳۱هزار تومان
افزایش پیدا کرد! یعنی فرضا گوشت گوساله بهطور متوسط سالانه کیلویی ۳هزار و ۳۰۰تومان
دستخوش افزایش قیمت (تورم) شده.
سه نکته مهم در بحث تورم
اکنون با این زمینه ذهنی بهتر میتوان به بحث تورم در دیکتاتوری فاشیستی
آخوندها پرداخت.
ضمن اینکه هنگام بررسی تورم در ایران باید سه نکته را پیوسته در نظر داشت:
اول اینکه؛ تورم در شرایط فعلی گاهی اوقات بهصورت روزانه افزایش مییابد.
نکته دوم اینکه تورم رسماً اعلام شده دولتی با نرخ تورم واقعی پیوسته تفاوت
جدی دارد.
و سومین نکته هم اینکه اعداد اعلام شده از سوی برخی نهادهای بینالمللی هم
بهعلت پنهانکاریهای حکومتی گویای تمامی واقعیت نیست و عموماً کمتر از نرخ واقعی
تورم در ایران است اما با این همه ضروری است به چند عدد و رقم در این مورد نگاه
کنیم:
طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، نرخ تورم در ایران در سال۱۳۹۶ معادل ۱۰درصد اعلام
شد
و بنا بر گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم از آذر تا دی سال بعد نزدیک ۳۵درصد بود.
همین مرکز بینالمللی نرخ تورم حاملهای انرژی را در سال بعد (۱۳۹۷) افزایشی اعلام کرد.
و مرکز آمار ایران، در سال۹۸ نرخ تورم
کالاهای اساسی را بیش از ۵۱درصد پیشبینی
کرد، پیشبینیای که البته اشتباه هم از آب درنیامد.
نکته اساسی اینکه در تمامی سالهای اخیر هرگز بودجه با نرخ تورمی که همین
رژیم اعلام کرده تناسب نداشته است.
نرخ تورم برخی اقلام اساسی در سال۹۹
طبق اعلام مرکز آمار، تورم ۱۲ماه منتهی
به پایان آبانماه سال جاری به ۲۹درصد و
تورم نقطه به نقطه با ۵واحد درصد افزایش به ۴۶.۴ درصد رسیده است.
در حالیکه تورم برخی خوراکیها پوشالی بودن این اعداد را نشان میدهند مانند:
رشد ۲۶.۲ درصدی مرغ
رشد ۱۳.۷ درصدی گوشت
رشد ۹.۵ درصدی برنج آن هم در
یک ماه قیمتها را به این شکل درآورده است:
قیمت مرغ کیلویی ۴۰هزار تومان
تخم مرغ به شانهای ۴۰هزار تومان
قیمت گوشت کیلویی ۱۷۰هزار تومان
قیمت برنج کیلویی ۳۷ تا ۴۰هزار تومان.
قیمت دلار تا ۳۲هزار تومان
قیمت مسکن در تهران به متری بیش از ۳۰میلیون
تومان
قیمت برنج هندی که بین ۸ تا ۱۰هزار تومان فروخته میشد و دهکهای پایین جامعه از آن استفاده میکردند
به بیش از ۲۲هزار تومان رسید.
خط فقر و بودجه ۱۴۰۰
یکی دیگر از نکاتی که مانند نرخ تورم در بودجهنویسی آخوندی مطلقاً در نظر
گرفته نمیشود، «خط فقر» است. بهنوشته روزنامه جهان صنعت (نیمه آذر۹۹) «گزارشهای مراجع رسمی چون مرکز آمار ایران و مرکز پژوهشهای مجلس
و دیگر مراجع رسمی که خط فقر برای خانوادههای چهار نفری در کلانشهر تهران را
رقمی بین هفت تا ۱۰میلیون اعلام کردهاند
اما تدوینکنندگان بودجه سقف معافیت مالیاتی را برای حقوق و دستمزدهای ماهی چهار
میلیون تومان در لایحه بودجه در نظر گرفتهاند. این یعنی اخذ مالیات از خانوارهایی
که چندین پله زیر خط فقر زندگی میکنند؛ اقدامی که مشابه آن را در هیچ جایی از
دنیا نمیتوان سراغ گرفت».
و نکته بدتر آن که حتی همین رسانههای حکومتی اساساً وارد این نکته نمیشوند
که بسیاری از دستمزدهای رسمی زیر خط فقر هستند مانند دستمزد کارگران در سال آینده
که دو و نیم برابر زیر خط فقر قرار دارد، اما روزنامه حکومتی با دلسوزی مستضعفپناهانهای
از این شکایت کرده که چرا معافیت مالیاتی شامل دستمزدهای زیر خط فقر شده؟
اولویت «تبلیغات» بر «توسعه» در بودجه آخوندها
اکنون مدتهاست که مردم در شبکههای اجتماعی به روحانی لقب «مسئول
گفتاردرمانی» دادهاند! آخوندی که تلاش میکند با تبلیغات دروغین و فضاسازیهای
رسانهیی به مردم بقبولاند که همه چیزها خوب است و تمامی «سیاهنمایی» کار دشمن
است! غافل از اینکه اکنون مردم بسیار آگاهتر از آنی هستند که تبلیغات آخوندها
واقعیت را گم کنند.
روزنامه حکومتی ابتکار ۱۵ آذر۹۹ نوشت: «شاید باور نکنید که در لایحه بودجه سال۱۴۰۰ که همین چند روز پیش دولت به مجلس برده، اعتبار صدا و سیما را
«دو و ششدهم» برابر اعتبار توسعه سواحل مکران در نظر گرفتهاند!
کابینه حسن روحانی برای توسعه سواحل مکران فقط ۱۰۰۰میلیارد تومان اختصاص داده اما بودجه صدا و سیما را ۲۶۱۹میلیارد تومان پیشنهاد کرده است».
خبرگزاری جماران هم در مطلبی مشابه نوشت: «بودجه ۲هزار و ۹۱۶میلیارد
تومانی سازمان صدا و سیما از بودجه عمرانی ۲۰استان کشور
بیشتر است».
بیسبب نیست که خامنهای مستمراً به «سیاهنمایی» میتازد و روحانی هم
تقریباً همهروزه با نطقهای پشت سرهم به تبلیغاتدرمانی» مشغول است، با نگاهی
به بودجه رژیم برای صدا و سیما یعنی بوق تبلیغاتی آخوندها میتوان دریافت که حرفهای
خامنهای و روحانی بر اساس یک خط و ظاهراً یک استراتژی از پیش تعیین شده، بیان میشوند،
خط یا راهبردی که در بودجهنویسی هم الزاماتش در نظر گرفته شده است!
نگاهی به انواع «اقتصاد غیررسمی»
تا پیش از این وقتی صحبت از اقتصاد غیررسمی میشد تلقی عمومی بر این بود که
منظور از «اقتصاد غیررسمی» همان اقتصادی است که بهعنوان اقتصاد قاچاق هم از آن
اسم برده میشود.
اما در سالهای اخیر روشن شد که اضافه بر اقتصاد قاچاق (که اساساً یک اقتصاد
حکومتی متعلق به برخی صاحبان قدرت است)، یک «اقتصاد غیررسمی» دیگر هم هست که
تماماً متعلق به سپاه پاسداران است!
در یکی دو سال اخیر اما نوع سومی هم از «اقتصاد غیررسمی» آشکار شد و آن
«اقتصاد غیررسمی» متعلق به دولت است! که بخشی از آن شامل شرکتهایی است که دولت در
آنها سهمی کمتر از ۵۰درصد دارد، شرکتهایی
که هم بودجه دولتی دارند و هم بهعلت اینکه صاحب اصلی آنها دولت نیست، حساب و
کتابشان خصوصی است و در واقع مشمول همان حسابرسیهای نیمبند مجلس هم نمیشوند و
بهقول روزنامه حکومتی همدلی آذر ۹۹، در شمار
لایههای پنهان بودجه محسوب میشوند! و روزنامه حکومتی آذربایجان (۱۵ آذر ۹۹) یک افزایش ۳۰درصدی در دولت تدبیر داشته است!
روزنامه شرق نیمه آذر۹۹ هم در
همین مورد نوشته است: «در بطن قوه مجریه نیز با دو بخش دولتی مواجه هستیم؛
اول دستگاههای دولتی حاکمیتی (وزارتخانهها و سازمانهای غیرانتفاعی دولت) و
دوم دستگاههای دولتی غیرحاکمیتی (شرکتها، بانکها و مؤسسات انتفاعی دولت...
بخش غیرحاکمیتی دولت برای انجام دریافت و پرداختهای پرسنلی دستی باز و انبانی
فراخ در اختیار دارد)».
امضای یکسان دولتهای رنگارنگ رژیم بر بودجه
یکی دیگر از نکات مربوط به بودجه رژیم، سرشت یکسان آن در دولتهای بهظاهر
متفاوت بهاصطلاح اصولگرا، اصلاحطلب، سازنده، پاسداری و اعتدالی است. واقعیتی که
حتی اقتصاددانهای حکومتی هم به آن معترف هستند. فرشاد مؤمنی، اقتصاددان حکومتی در
مراسم روز دانشجو در دانشگاه تهران گفت: «اقتصاد ایران از نقطهعطف پایان جنگ تا
امروز هر روز بهصورت فزاینده تحت تأثیر مافیا بوده و یکی از شگفتانگیزترین مسائل
تاریخ ایران این است که در طول سه دهه، چهار رئیسجمهور با دیدگاههای فرهنگی،
اجتماعی و بینالمللی متفاوت را تجربه کردهایم، ولی هر چهار نفر یک سیاست را در
اقتصاد پیگیری کردهاند».
ادامه دارد