تضاد اصلی نظام ولایت فقیه چیست و چهضرورتی را ایجابمی کند؟
خامنه ای: «مسئولین ذیربط تفاوت بگذارند بین آن کسی که فرض کنید که بر اثر
یک هیجانی احساساتی میشود و یک کاری میکند، با آن کسی که مرتبط با ... [مجاهدین]
است؛ اینها با هم یکسان نیستند»
وظیفه وزارت اطلاعات آخوندها، تشخیص، برآورد و طراحی نقشه برای خنثی کردن
تهدیدات نظام ولایتفقیه است،
این ارگان بیشترین بهرهبرداری از تجارب ساواک و سرویسهای امنیتی کشورهای مختلف
را میکند تا نظام مادون تاریخی ولایتفقیه به سرنوشت رژیم شاه که تجربه سقوط آن
را درگذشتهای نهچندان دور بهچشم دیده است، دچار نشود. براساس همین تجربیات، میداند
که نارضایتیهای اجتماعی در میهنمان، تنها زمانی برای نظام آخوندی تهدید براندازی
پیدا میکند که در پیوند با «سازمان
مجاهدینخلق» بهمثابه «تنها هماورد این رژیم» قرار بگیرد. خامنهای ولیفقیه این
نظام پساز قیام دیماه۹۶ در اینباره گفت:
– «مسئولین ذیربط تفاوت بگذارند بین آن کسی که
همینطور که عرض کردیم، مثلاً فرض کنید که بر اثر یک هیجانی از فضای مجازی
احساساتی میشود و یک کاری میکند یا یک حرفی میزند، با آن کسی که مرتبط با … [مجاهدین]
است؛ اینها با هم یکسان نیستند.» (سایت
خامنهای ۱۹دی۹۶)
او همچنین در سالمرگ خمینی دجال
مجددا همین راهبرد را تصریح کرد و گفت:
– «ممکن است در یک شهری، در یک نقطهای از کشور یک عدّهای مطالبهای داشته
باشند، جمع بشوند، دنبال مطالباتند؛ مثلاً کارگرانی هستند، دنبال مطالبات کارگریاند؛
یا مردمی در یک شهری، دنبال مطالبات شهری خودشان هستند. دشمن در یک چنین مواردی
نقشه میکشد، عوامل نفوذی خود را، …به تعداد معدودی در این اجتماعات وارد میکنند تا
اجتماعات آرام مردم را تبدیل کنند به حرکت ضدّ امنیّتی و حرکت آشوبگرانه تا به این
وسیله کشور را و ملّت را و نظام جمهوری اسلامی را بدنام کنند؛ این را مردم در
سراسر کشور توجّه داشته باشند؛ این نقشه دشمن است، ما خبر داریم؛ نشستهاند برنامهریزی
کردهاند برای این کار؛ البتّه به گمان من بلکه به اعتقاد راسخ من، اینها کور
خواندهاند و مردم عزیز ما در مقابل آنچه آنها برنامهریزی کردهاند، با قدرت، با
شهامت، با هوشیاری خواهند ایستاد. و من توصیه میکنم مردم عزیز ما همچنانکه تا
امروز هشیاری خودشان را حفظ کردهاند، باز هم حفظ کنند.» (سایت
خامنهای ۱۴خرداد۹۷)
سردژخیم قضائیه او نیز پس از ناتوانی در عقبنشاندن اعتراضات اجتماعی پساز
دیماه۹۶ چندبار به میدان آمد و اصل مشکل را روی
میز گذاشت که:
– «دستگاه قضایی نیز با کمک ضابطان خود توجه دارد که برخی تحرکات از کجا
سرچشمه می گیرد و نیروهای انتظامی وامنیتی نیز باید بین اعتراضات موجه یک صنف که
باید مشکلاتشان شنیده و حل شود با موج سواری [مجاهدین] و دشمنان مرزگذاری کنند.
کسانی که قصد دارند از برخی فضاها سوءاستفاده کنند و به واسطه آن امنیت کشور و
مردم را به خطر بیاندازند بدانند که نظام فقط نظاره گر نخواهد بود و به شدت با
آنها مقابله خواهد کرد.» (روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران خامنهای به فارس ۷خرداد۹۶)
بههمیندلیل، راه باقی ماندن درقدرت و بیخطرکردن نارضایی افزایشیابنده
جامعه، قطع و تخریب پیوند اعتراضات اجتماعی با نیرویی است که توان رهبری مبارزات
مردم را دارد. ازاینجا ضرورت حیاتی نابودکردن، قتلعام، سرکوب نظامی و تروریستی «مجاهدین» برای
نظام عقبمانده ولایتفقیه که قادر به حل موضوعات اجتماعی بهصورت دمکراتیک و
مدرن نیست، پیدا میشود؛ زیرا رشد مخالفینش را عامل مرگ خود میبیند؛ اما
پیشبرد اقدامات وحشیانه و ضدبشری بهصورت بیملاحظه و بیحسابوکتاب، هزینهدار و
همراه با بدنامی فراوان اجتماعی و بینالمللی برای رژیم ولایتفقیه است و مهمتر
از همه اینکه نتایجی کوتاهمدت و مقطعی خواهد داشت، درست است که در تفکرات
بنیادگرایانه آخوندها جایی برای افکار عمومی مردمایران و جهان وجود ندارد اما
بازتاب جنایات وحشیانه آنها بهخصوص وقتی در شکل قتلعام و کشتارجمعی صورت گیرد،
درهرصورت باعث محدودیتها و هزینههایی برای نظام ولایتفقیه در جهان امروز خواهد
داشت. به همین دلیل باید این مقاصد و اعمال تبهکارانه را پنهان کند.
پاسدارسرتیپ جنایتکار، حسین علائی، سرکرده پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران
تروریست:
خیلی از مشکلات نظام بهخاطر «دیدگاههای مجاهدین» بود
ساختمان بنیاد علوی آنجا مرکز رسمی آنها بود و پرچم شان را میزدند
خیلی از مشکلات نظام بهخاطر «دیدگاههای مجاهدین» بود
ساختمان بنیاد علوی آنجا مرکز رسمی آنها بود و پرچم شان را میزدند
در اوایل انقلاب، اولین کسانی که آرمشان را
روی دیوارهای حرم حضرت معصومه (س) زدند، مجاهدین بودند
بحث ما این بود که چرا میلیشیا تشکیل دادهاید؟!
میگفتیم «اینچیزهایی که منتشر میکنید»، درست نیست!
روی دیوارهای حرم حضرت معصومه (س) زدند، مجاهدین بودند
بحث ما این بود که چرا میلیشیا تشکیل دادهاید؟!
میگفتیم «اینچیزهایی که منتشر میکنید»، درست نیست!
پاسدارسرتیپ جنایتکار، حسین علائی، سرکرده پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران
تروریست، درتلویزیون شبکه پنج آخوندها، ۱۹ اردیبهشت ۹۹:
مجری تلویزیون حکومتی:
مجری تلویزیون حکومتی:
با [مجاهدین] چه کار میکردید؟
پاسدار سرتیپ جنایتکار، حسین علایی:
[مجاهدین] جزو «معضلات بزرگ کشور
ما» بودند و «خیلیاز مشکلات کشور ما» بهخاطر هم «دیدگاههای آنها» بود و هم اینکه
جنگ مسلحانه در کشور راه انداختند و ترورهای عظیم و اینها…
مجری تلویزیون حکومتی:
[آیا] سخت بود. با اینها
مواجه شدن؟ چه بهلحاظ «تفکری» و چه بهلحاظ «عملیاتی» که اینجوری بودند؟
پاسدارسرتیپ جنایتکار، حسین علایی:
حالا ابتدای انقلاب که بیشتر بحث بود. یعنی اینها آشکارا فعالیت میکردند و
بودند تا زمانی که خورد به سال ۶۰ و رفتند
در فاز مسلحانه رفتند، خوب آن موقع اینها «همه جا» بودند و حتی در تهران مرکز
بنیاد علوی را گرفته بودند ساختمان بنیاد علوی آنجا مرکز رسمی شان بود، پرچم شان
را میزدند، آرم شان را می زدند، حتی در قم، ما قم بودیم در اوایل انقلاب که
انقلاب پیروز شد اولین کسانی بودند که آمدند آرمشان را روی دیوارهای حرم حضرت
معصومه (س) زدند، اینها بودند. بحث ما با اینها این بود که شما چرا میلیشیا تشکیل
دادهاید؟ نیروی مسلح درست کرده بودند دیگر؟! یا مثلا کتابهایی که منتشر میکردند
ما می گفتیم اینها اندیشه اسلامی نیست. این چیزهایی که شما دارید منتشر میکنید.
تا رفتند توی فاز جنگ مسلحانه و ترور و این حرفها، که خوب دیگر اوضاع عوض شد…
یعنی از ارومیه که آمدم با مهدی باکری که فرمانده عملیات ما در سپاه ارومیه بود … [سردمداران نظام] می گفتند داداشش از مجاهدین خلق بوده و اعدام شده است [پس به او] اعتماد نیست و از این حرفها می زدند…
یعنی از ارومیه که آمدم با مهدی باکری که فرمانده عملیات ما در سپاه ارومیه بود … [سردمداران نظام] می گفتند داداشش از مجاهدین خلق بوده و اعدام شده است [پس به او] اعتماد نیست و از این حرفها می زدند…
اذعان به استمرار جنگ ضد میهنی پس از خرمشهر
و تن دادن ناگزیر رژیم به زهر اتش بس و قطعنامه ۵۹۸
پاسدارسرتیپ جنایتکار حسین علائی سرکرده پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران
تروریست، درتلویزیون شبکه پنج آخوند، ۱۹اردیبهشت۹۹:
در این جلسهای که بعد از آزادسازی خرمشهر هست، من از هر کسی پرسیدم که
دستگاه سیاست خارجی ما چه طرحی آورده که به امام اعلام کند؟ من متوجه نشدم! هیچ
طرحی نیاوردهبودند که به امام بدهند. مثلاً اگر بعد از فتح خرمشهر می آمدند می
گفتند امام این طرح صلح ما باشد، طرح پایان جنگ باشد و بر این اساس جلو برویم…
قطعنامه ۵۹۸ را که ما پیشنویس
ننوشتیم که آنها تصویب کنند. آنها نوشتند، ما پذیرفتیم. همه قطعنامهها را همینطور
بوده است…
بنابراین ازاینجا نیاز به تاکتیکهای «عملیات جنگروانی» و استفاده از فریب و
پوششهای اطلاعاتی برای حکومت آخوندی ایجاد شد تا جنایاتش و نحوه رسیدن به آنرا
مخفی نگهدارد و به آن شکل ظاهری مشروع و قابلپذیرش بدهد. به همین خاطر «عملیات
روانی» در این دیکتاتوری وحشی که خصوصیت برجسته آنهم ریاکاری، عوامفریبی و
دجالیت بود، تبدیل به یک نیاز حیاتی روزانه شد؛ «جنگروانی» و «کشتار مخالفین» دو
تیغه یک قیچی بودند که مکمل، لازم و ملزوم و ادامهدهنده یکدیگر عملمیکنند،
مقدمات همدیگر را فراهم میکنند و دستاوردهای هم را ارتقا میبخشند. درآموزشهای
وزارت اطلاعات دراینباره آمده است:
«… پوشش عبارت است از: شکل یا حالت حفاظتی با هویت غیرحقیقی که به
مأمور، مأموریت، سند، مدارک و غیره داده میشود تا بتوان در اجرای امور محوله
(مأموریت) در قالب فعالیتهای عادی، حساسیت حریف را برنیانگیزد و موجبات جلوگیری
از کشف هویت و اهداف مورد نظر را فراهم سازد و به کمک آن بتوان به اهداف تعیین شده
دسترسی پیدا کرد (رستمینیا، عابدینی، ۱۳۹۲: ۲۶)».
برمبنای همین ضرورتها، از روز اول به حاکمیت رسیدن خمینی، بهموازات منحنی
نزولی ازدسترفتن پایگاه اجتماعی خمینی و متقابلاً منحنی صعودی محبوبیت اجتماعی
مجاهدین بین روشنفکران، جوانان و زنان میهن، منحنی «جنگروانی علیه
مجاهدین» و «کشتار» آنها نیز سیری افزایشیابنده پیداکرد، نگاهی به تاریخچه جنگروانی
در حکومت آخوندی و دیدن همزمانیهای «پیشرفتهای مجاهدین» با افزایش «سرکوب» و
افزایش «شیطانسازی» علیه آنان، تصویر واضحی از ترفندهای حاکمیت آخوندی در این
زمینه به دست میدهد که ما در قسمتهای آینده به آن میپردازیم.
ادامه دارد...