۲۵ تیر ۱۳۹۹
فتح الله خامنهای
من در ۱۳تیرماه۱۳۹۹ طی مقالهای در مورد بیانیه «روشنفکران، هنرمندان و فعالان
مدنی» و کارچرخانان پشتپرده آن نوشتم هدف اصلی این است که درپوش یک حرکت حقوق
بشری، ایرج مصداقی را سفید کرده و به دروغ بهعنوان نماینده زندانیان سیاسی قالب
نمایند در حالیکه مصداقی کسی است که خط وزارت اطلاعات را پیش میبرد و در خدمت
رژیم است.
همچنین نوشتم و الان هم با تأکید بیشتر میگویم «با شناختی که از خیلی از امضا کنندگان دارم، اعلام میکنم که به اعتقاد من آنقدر شرافتمند هستند که اگر متن را با دقت خوانده و از هویت و ماهیت سیاسی مصداقی با خبر بودند... هرگز متن با اسم مصداقی را امضا نمیکردند... اما حرکت در خط رژیم برای نابود کردن بزرگترین سازمان اپوزیسیون آنچنانکه خمینی در قتلعام حکم کرد، چیزی جز پادویی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیست».
همچنین نوشتم و الان هم با تأکید بیشتر میگویم «با شناختی که از خیلی از امضا کنندگان دارم، اعلام میکنم که به اعتقاد من آنقدر شرافتمند هستند که اگر متن را با دقت خوانده و از هویت و ماهیت سیاسی مصداقی با خبر بودند... هرگز متن با اسم مصداقی را امضا نمیکردند... اما حرکت در خط رژیم برای نابود کردن بزرگترین سازمان اپوزیسیون آنچنانکه خمینی در قتلعام حکم کرد، چیزی جز پادویی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی نیست».
بعدازانتشار مقاله من که مورد استقبال عده زیادی از هموطنان قرار گرفت، نوشته روشنگر آقای فریدون ژورک منتشر شد که پرده از مسأله مهمتری برداشت . او بهعنوان یک شاهد با ذکر دلائل مشخص گفت که مصداقی از زمان لاجوردی نویسنده کتابهای دادستانی مرکز و همکار بازجویان و بعد هم جاسوس نفوذی در میان زندانیان بوده است.
بهعنوان یک زندانی سیاسی در زمان شاه من با این مقوله جاسوسی بهخوبی آشنا هستم چون ساواک شاه هم از طریق خود فروختگانی که به خدمت آن در میآمدند ضرباتی سنگینی به گروههای انقلابی و ضد سلطنت وارد کرد . نمونه معروف آن سیروس نهاوندی است که با «سازمان رهایی بخش خلقهای ایران» کار میکرد و ساواک با ترتیب دادن یک فرار ساختگی و حتی تیر زدن به پایش او را بیرون فرستاد و به این ترتیب علاوه بر دستگیری و شکنجه رفقای پیشین خودش ضربات سنگینی هم به سایر جریانهای مارکسیستی که گول سیروس نهاوندی را خورده بودند زد.
من زمانی که در زندان عادلآباد شیراز بودم، دهها دانشجو و روشنفکر که گول سیروس نهاوندی را خورده بودند دستگیر و به آنجا آوردند . آنها در زندان متوجه شدند که سیروس نهاوندی باعث دستگیری آنها شده و شگردهای او را نزد زندانیان افشاء کردند، بنابراین جای شک نیست که در مورد مصداقی ما با یک مأمور و جاسوس طرف هستیم.
اما وقتی مقاله من در مورد سفیدسازی این مزدور و مطلع کردن کسانی که از مأموریت او خبر ندارند منتشر شد، ایرج مصداقی که هیچ جوابی نداشت به یکسری جعلیات و دروغبافی برای انحراف افکار روی آورد از قبیل اینکه گویا من خاطرهای برایش گفتهام که در اوین مسعود رجوی را بهخاطر گاف امنیتی شلاق زدهاند و شلاق زننده هم لطفالله میثمی بوده و دلیل «ضدیت مسعود رجوی با لطفالله میثمی این است»!
همه میدانند لطفالله میثمی مدتهاست که در خدمت رژیم و از ابزارهای شناخته شده وزارت اطلاعات آخوندها علیه نیروهای انقلابی و همه جریانها و نیروهایی است که برای سرنگونی رژیم مبارزه میکنند. انتشار انبوه موضعگیریها و مقالات و نوشتههای میثمی علیه شخص رجوی و مجاهدین در ۴دهه گذشته برای هر کس که خبر داشته باشد جای شک و تردید باقی نمیگذارد.
بنابراین بهتر بود مصداقی برای ضدیت مسعود رجوی با میثمی دلایل بهتری جستجو کند.
در زمینه جعلیات مصداقی من در کتاب خاطراتم در صفحه ۱۵۳ و در صفحه ۱۵۵ بازیرنویس «تمرین آمادگی برای شکنجه شدن» واقع امر را نوشتهام و لزومی به تکرار نمیبینم الا اینکه تصریح کنم مصداقی دروغ میگوید و آنچه را در رابطه با مسعود رجوی بمن نسبت میدهد هرگز به او (مصداقی) نگفتهام.
سایر جعلیاتش از قبیل اینکه من «همراه، مهدی خسروشاهی، موسی خیابانی و عباس داوری و ... مرکزیتی در داخل زندان قصر درست کرده و از مسعود رجوی فاصله گرفته»بودیم نیز از جمله جعلیاتی است که ساخته و پرداخته وزارت اطلاعات آخوندهاست که توسط مزدوران نفوذی همچون مصداقی رله میشود. باید گفت: «عمو کور خواندی» «برو ماستات را در جای دیگر بفروش» و این جور مزخرفات را بمن نمیتوانی بچسبانی.
البته بهدلیل کم آوردن مصداقی در پاسخگوئی، رفیق دیگرش محمد جعفری با نام مسخرهی «همنشین بهار!» و به وکالت از او چند فقره دروغ و مزخرف علیه من روی فیس بوکش گذاشت.
او نوشت: «یادداشت آقای فتح الله خامنهای بهدلیل خاطره نیکی که از ایشان سال۵۳ در بند ۴موقت زندان قصر دارم و برای من ناآشنا که به هیچ گروهی وابستگی نداشتم با مهر و بردباری در مورد تاریخچه سازمان صحبت کردند...».
اولین دروغ بزرگ اینست که من مهرماه سال۵۱به زندان شیراز رفتم و اصلاً در زندان قصر نبودم که او شامل «مهر وبردباری» من شود و برایش تاریخچه سازمان بگویم!
دوم اینکه در مورد مقاله من نوشته است: «با کمال ادب و فروتنی بگویم ارزیابیشان زشت، غیراخلاقی و بسیار تأسف برانگیز است. رفرنسهای دروغ داده شده به ایشان، نه مستند است و نه اثبات پذیر».
من بعد از تحقیق در مورد این فرد به دوستانم گفتم اگر غیر از این، از این مزدور میشنیدم برایم عجیب بود.
اتفاقاً نوشته این فرد که تابهحال اسمش را نشنیده بودم باعث شد بروم توی اینترنت تحقیق کنم و دیدم ما با دو مأمور نفوذی مواجیهم. ایرج مصداقی و دمش محمد جعفری. بهخصوص وقتی نامه مادر و برادر همسر سابق او خانم همدم امامی و سیامک سعیدپور را خواندم که نوشته بودند که چطور رژیم با طرح و برنامه او را از زندان فراری داده است، یقین کردم سناریو همان سناریوی سیروس نهاوندی با ورسیون آخوندی است (نامه افشاگرانه خانواده سعیدپور را ضمیمه میکنم).
مسأله مهم اینکه در مقابل افشاگری مستدل سیامک سعیدپور و مادرشان خانم
امامی، محمد جعفری دم بر نیاورده و سرش را پایین گرفته تا موج سنگین بگذرد و
بتواند به جاسوسی و تخریب مبارزین ادامه دهد. من از نوشتههایش پیبردم که او
همیشه مثل راسو عمل میکند و دنبال نبشقبر اتفاقات گذشته است تا چیزی علیه
مجاهدین سرهم کند و مواجبش را سر ماه بگیرد. میخواستم به او بگویم که اتفاقاً یکی
از تخصصهای من راسویابی است! و من تا اخراج عوامل رژیم در خاک اروپا با استفاده
از قوانین خود این کشورها که جاسوسی و فعالیت برای وزارت اطلاعات آخوندی و به نفع
ایران را جرم میدانند دست بر نخواهم برداشت .
هموطنان عزیز، بیایید دست بهدست هم دهیم و در محلهایی که آخوندها حاکمیت ندارند با روشنگری هر چه بیشتر جاسوسان و مزدوران رژیم را رسوا و طرد و بیاثر و اخراج کنیم.
فتح الله خامنهای ۱۴ژوئیه۲۰۲۰
هموطنان عزیز، بیایید دست بهدست هم دهیم و در محلهایی که آخوندها حاکمیت ندارند با روشنگری هر چه بیشتر جاسوسان و مزدوران رژیم را رسوا و طرد و بیاثر و اخراج کنیم.
فتح الله خامنهای ۱۴ژوئیه۲۰۲۰
*******
نامه خانواده سعیدپور:
---------------------------
--------------------------------