انجمن نجات وزارت اطلاعات
انجمن نجات وزارت اطلاعات نفوذ تروریسم – از ابتدای سال ۹۴ اجیرشدگان منفور ولیفقیه ارتجاع تحت عنوان «خانوادههای مجاهدین» به پشت دیوارهای لیبرتی آورده شدند تا
به جستوخیز علیه اشرفیها بپردازند. بررسی سوابق این اقدامات، شگردها، ترفندها و
ابعاد مختلف این توطئه و اعترافهای جالبی که از لابلای خبرهای رژیم درز کرده بهخوبی
نشان میدهد که پشت اعزام آنها به لیبرتی، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه و سفارت
رژیم در عراق قرار دارد.
رژیم آخوندی از ابتدای سال ۹۳ «انجمن
نجات» را، که شعبهیی
از وزارت اطلاعات است، موظف کرد تا مزدوران را تحت عنوان اعضای خانوادههای
مجاهدین لیبرتی، از استانهای مختلف کشور به عراق اعزام کند.
علاوه بر این شماری از مزدوران شناختهشده ازجمله کمک بازجوی اطلاعات؛ ابراهیم خدابنده را با تعدادی از مزدوران از داخل کشور و برادر او مسعود خدابنده را از خارج کشور در مهرماه ۹۳ به عراق فرستاد تا با فرماندهان جوخههای مرگ رژیم و مزدوران عراقی ازجمله عدنان شحمانی و عدنان سراج و سفیر تروریست رژیم، پاسدار داناییفر، ملاقات کنند و توطئهای را علیه مجاهدین تدارک ببینند. در همین رابطه مزدور ابراهیم خدابنده مأموریت خود و برادرش را چنین اعلام کرد:
علاوه بر این شماری از مزدوران شناختهشده ازجمله کمک بازجوی اطلاعات؛ ابراهیم خدابنده را با تعدادی از مزدوران از داخل کشور و برادر او مسعود خدابنده را از خارج کشور در مهرماه ۹۳ به عراق فرستاد تا با فرماندهان جوخههای مرگ رژیم و مزدوران عراقی ازجمله عدنان شحمانی و عدنان سراج و سفیر تروریست رژیم، پاسدار داناییفر، ملاقات کنند و توطئهای را علیه مجاهدین تدارک ببینند. در همین رابطه مزدور ابراهیم خدابنده مأموریت خود و برادرش را چنین اعلام کرد:
«من از تهران و برادرم مسعود از انگلستان به اینجا آمدهایم تا مجدداً یافتن
راهی برای برقراری ارتباط بین خانوادههای دردمند و رنجدیده با عزیزان گرفتارشان
در اردوگاه لیبرتی را موردبررسی قرار دهیم… بهانه سازمان این است که افراد داخل
اردوگاه خود مایل به ارتباط با بستگانشان نیستند و متأسفانه این بهانه از جانب
نهادهای بینالمللی هم برای توجیه بیعملیشان تکرار میشود… در همین راستا دیداری
به درخواست خودم با سفیر جمهوری اسلامی در محل سفارت ایران داشتم. او تلاش نمود
قدری شرایط موجود را برای من شرح دهد که ظاهراً مسائل و قضایا پیچیدهتر از آن است
که تصور میشود و کار دشوارتر از آن است که نشان میدهد. آقای حسن دانائی فر قول
مساعد داد تا از تمامی ظرفیتهای سفارت در عراق برای برآورده شدن این خواست
انسانی، که البته ظاهراً فوقالعاده دشوار به نظر میرسد، استفاده نماید». (سایت
بنیاد سحر وزارت اطلاعات ۳ آبان ۹۳)
از ابتدای سال ۹۴ اعزام مزدوران وزارت
اطلاعات تحت نام خانواده مجاهدین شروع شد. طرحی سازمانیافته که توسط رژیم با
هدایت و برنامهریزی چندین ارگان سرکوب و کشتار همراه بوده است. بطوریکه در موارد
متعددی از اعزام مزدوران به لیبرتی شاهد بودیم که قبل از آمدن مزدوران به لیبرتی،
سایتهای وزارت اطلاعات خبر آن را منتشر میکردند برای نمونه سایت اینترلینک یک
روز قبل از آمدن مزدوران یکی از همین اکیپهای اعزامی نوشت:
«امروز ۲۴ تن از خانوادهها از
استانهای خراسان رضوی، خوزستان و یزد وارد بغداد شدند. آنها فردا صبح عازم کمپ
لیبرتی هستند» (اینترلینک ۱۵ شهریور ۹۴)
عامل دیگری که سازمانیافتگی اعزام مزدوران به لیبرتی را بهخوبی نشان میدهد
این است که آنها قبل از حرکت در شعبه وزارت اطلاعات موسوم به نجات رژیم جمعآوری
میشوند تا نسبت به مأموریت توجیه شوند:
«دومین سری از خانوادههای خوزستانی… روز سهشنبه مورخه ۴/۱۲/۹۴ برای بار دوم به همراه تعدادی از خانوادههای… دیگر استانها
برای تجمعی دوباره … راهی کشور عراق شدند. لازم به ذکر است که خانوادههای
خوزستانی قبل از سفر به عراق در دفتر انجمن نجات خوزستان حضور به هم رسانده و باهم
همقسم شدند (نجات رژیم ۶ اسفند ۹۴)
وقتی کار آمادهسازی اعزام اکیپها تمام میشود آنها را که در مرکز استان
جمع شدند بار میزنند و برای توجیه متمرکز و اعزام به عراق، به شهر مرزی مهران میفرستند.
محل استقرار هرکدام از این اکیپها از قبل هماهنگ و مشخصشده است:
«در ماشینی که به سمت مهران میرفت سه نفر بودیم که ازقضا هر سه برای اولین
بار به این سفر میرفتیم، تردید در چهرهها موج میزد. تا اینکه به مهران رسیدیم.
تردیدها و دودلیها لحظهبهلحظه بیشتر میشد. ما در محل هماهنگ شده مستقر شدیم».
(سایت نجات رژیم ۱۷ اسفند ۹۴)
کلیه برنامه روزانه مزدوران اعزامی ازجمله زمانبندیهای و انتقال به لیبرتی
و وسایل ایاب و ذهاب تا هماهنگیهای ضروری برای مستقر کردن آنها در اطراف لیبرتی
در هماهنگی وزارت اطلاعات با سفارت و از طریق سفارت با کمیته سرکوب و نیروهای تحت
امر فالح فیاض که حفاظت لیبرتی را بر عهدهدارند انجام میشود. عبور مزدوران از
سیطرههای مختلف عراقی تا شناساییهای لازم برای محل استقرار آنها در کنار لیبرتی
و حتی اینکه آنها را در کجا مستقر کنند تا بهتر موفق به انجام مأموریت خود شوند
تماماً توسط سفارت برنامهریزی و هدایت میشود:
«با هماهنگی لازم، خانوادهها در ضلعی از پادگان لیبرتی حضور یافتند که محل
اسکان زنان بود و سازمان آمادگی حضور خانوادهها را در آنجا نداشت» (نجات رژیم۱۰ اسفند ۹۴)
یکی دیگر از هماهنگیهای انجامشده که مشخصاً از کانال مرکز جاسوسی و ترور
رژیم در عراق یعنی سفارت دنبال میشد حلوفصل مسائل و هماهنگیهای لازم برای آوردن
خبرنگاران و گزارشگران کانالهای تلویزیونی وابسته به رژیم مثل العالم و پرستی وی
و یا شبکههای تلویزیونی جیرهخوار رژیم در عراق ازجمله الفرات و تلویزیون العهد
متعلق به شبهنظامیان دستساز رژیم به نام «عصائب» و تلویزیون نیروی بدر سپاه
پاسداران موسوم به «الغدیر» و یا المنار که متعلق به حزبالله لبنان است بود.
همانطور که پیشازاین مقاومت ایران بارها افشا کرده هتل مهاجر سرپل و تحت
کنترل وزارت اطلاعات است و طعمههای خودش را آنجا میبرد و در آنجا مراحل اولیه
استخدام آنها را طی میکند. یکی دیگر از برنامههای ثابت هماهنگ شده بین وزارت
اطلاعات و سفارت رژیم، بردن مزدوران اعزامی از ایران به هتل مهاجر است تا توسط
طعمههای جدید وزارت اطلاعات نسبت به لیبرتی توجیه شده و با دروغپردازی علیه
مناسبات مجاهدین به آنها سوخترسانی کنند. سایت اینترلینک به نقل از بنیاد سحر
درباره دیدار مزدوران اعزامی از داخل با مستخدمین جدید مستقر در هتل مهاجر نوشت:
«هر بار با ابتکار عملی غافلگیرانه و جدیدتر. امشب هر چهار نفر باهم وارد جمع
خانوادههای چشمانتظار دربند mko شدند. هرچقدر از
آرامشی که این شب و این عزیزان برای خانوادهها هدیه آوردند بگویم حق مطلب را ادا
نکردهام». (اینترلینک ۷ اسفند ۹۴)
وزارت اطلاعات به هنگام اعزام مزدوران به لیبرتی، تعدادی از مأموران و
پادوهای خودش را، با آنها همراه کرده بود، تا توجیهات و هماهنگیهای لازم را
انجام دهند. آنها کسانی بودند که هیچ نسبتی با ساکنان لیبرتی نداشتند:
«مریم سنجابی دیشب و امشب در جمع خانوادهها حاضرشده بود و به سؤالات آنها
جواب میداد» (سایت نجات رژیم ۱۰ اسفند ۹۴)
به دلیل افشاگریهای مقاومت ایران در مورد اینکه وزارت اطلاعات، سفارت و
نیروی تروریستی قدس پشت اعزام این مزدوران به لیبرتی هستند، دیگر برای کسی هیچ شک
و شبههیی باقی نمانده و حتی سایتهای وزارت اطلاعات هم سعی نمیکنند این را کتمان
کنند و حالا دیگر خودشان رسماً و علناً به آن اعتراف میکنند که خانوادهای که
سنگش را به سینه میزند، مأمور وزارت اطلاعات است:
«این ادعا که چون فلان گروه از خانوادهها و افراد توسط جمهوری اسلامی مأمور
شدهاند که تقاضای ملاقات با خانوادههایشان را داشته باشند، برفرض صحت هیچ نقطه
منفی برای آن خانوادهها بهحساب نمیآید، حتی یک مأمور نیز بدون آنکه فحش بشنود،
بدون آنکه لجنمال شود و یا در تنهایی بمیرد نیز حق ملاقات با همسر و فرزندانش را
دارد. جمهوری اسلامی در بدترین حالت موظف است به دلیل تعهداتی قانونی و عرفی نسبت
به شهروندانش و حداقل در سطح یک سازمان بینالمللی، پی گیر وضعیت و سرنوشت اسرای
به گروگان گرفتهشده توسط مجاهدین و نیز نیروهایی که به دسیسه و فریبکار و اقامت
در خارج از کشور سر از اردوگاه مجاهدین درآورند با تمام ابزارها و اهرمهای ممکن
باشد. جمهوری اسلامی یکطرف این دعوا هست و باید باشد و هر کس به هر دلیلی تلاش
کند ایران را از رسیدگی به سرنوشت اتباعش کنار بگذارد، در حقیقت در جهت منافع
[مجاهدین] گام برمیدارد». (ایران دیدبان ۱۳ دی ۹۴)
پس لابد موشکباران مجاهدین و ۶ بار حمله
بهقصد قتلعام و ریشهکن کردن مجاهدین هم از تعهد رژیم نسبت به شهروندانش ناشی میشود؟!
اما واقعیت این است که موشکباران و کشتار مجاهدین، آن روی سکه این دلسوزی برای
خانوادههای مجاهدین و عواطف خانوادگی است.
انجمن نجات وزارت اطلاعات نفوذ تروریسم – سوابق برخی از صحنهگردانهای اکیپهای
اعزامی وزارت اطلاعات
صحنهگردانهای اکیپهای اعزامی مزدوران وزارت اطلاعات تحت نام خانواده همان
مزدوران شناختهشده سیرک ولایت در اشرف هستند که به مدت ۶۷۷ روز با ۳۲۰ بلندگو
علناً از مأموریت خودشان برای کشتن مجاهدین و خراب کردن اشرف صحبت میکردند. این
مأموران اطلاعات آخوندی ازجمله احمد هاجری، کریم فنودی، مهران کریمدادی هستند.
برخی در تظاهرات فرمایشی وزارت اطلاعات در تهران به دنبال خروج نام سازمان از لیستهای
استعماری – ارتجاعی شرکت کردند و معترض بودند که چرا اسامی بهاصطلاح فرزندان آنها
را از لیست خارج کردند و هرگونه سرکوب و کشتار آنها را نامشروع کردند! تعدادی از
آنها از طرف وزارت اطلاعات به مأموریت خارج کشور اعزام شدند تا علیه مجاهدین دروغپردازی
کنند و راه کشتار و موشکباران آنها را هموار کنند برخی از آنها رسماً مسئول
شعبه وزارت اطلاعات موسوم به نجات رژیم در استانها و یا از فعالین این شعبهها
هستند. تعدادی از آنها هم در مستندهای سفارشی یا برنامههای تلویزیونی رژیم در
خدمت دستگاه جنگ روانی رژیم شرکت میکنند تا دروغهای سه دهه گذشته وزارت اطلاعات
علیه مناسبات مجاهدین را نشخوار کنند.
سئوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که خانواده واقعی مجاهدین چه
کسانی و کجا هستند؟! پاسخ را بدون هیچ توضیحی یکبار از ارگان سپاه آخوندها و یکبار
از زندانهای ایران بخوانیم:
«اما سئوالی که با پاسخ به آن گره از آرا گشوده میشود آن حدود ۵۰ درصد هستند که پای صندوق نیامدند. آنها چه کسانی هستند؟ بدون
شک بخشی از این افراد شامل کسانی میشود که هیچوقت با انقلاب [بخوانید با رژیم ضد
بشری] آشتی نداشتند، خانوادههای خاص مثل خانوادههای مجاهدین خلق که توسط دادگاه
محکوم شدند … (سایت جهان نیوز رژیم ۲۸ اسفند ۹۴)
و حالا نامه زندانی سیاسی صالح کهندل از بستگان مجاهدان اشرفی در زندان
گوهردشت به برادرزادهاش را ببینید:
«سپهر جان اگر تجربه امروز را نداشتی شاید فریب افراد شیطانصفت را میخوردی
و با آنها برای دیدن عمو حمید به لیبرتی میرفتی ولی مطمئناً دیگر فریب آنها را
نمیخوری و به آنها خواهی گفت: شما که امروز بعد از ۹ سال اجازه ندادید من عمویم (صالح) را حتی از پشت شیشه در زندان
کرج ملاقات کنم، چطور میخواهید مرا به عراق ببرید تا عمو حمید را ببینم؟؟ این
جانیان سفاک داخلی و خارجی که برخی خود را انجمن نجاست و برخی خود را خانواده
سازمان مجاهدین معرفی میکنند همانهایی هستند که امروز مانع از ملاقات تو با
عمویت شدند و حتی ساعتها گریه تو دلسنگ آنها را نرم نکرد. آنها کسانی هستند که
شب و روز به دنبال آزار و اذیت بهترین عموهای تو هستند که خواهان ساختن آیندهیی
بهتر برای شما فرزندان گل ایران هستند».
انجمن نجات وزارت اطلاعات نفوذ تروریسم
۱۴خرداد۱۳۹۶
۱۴خرداد۱۳۹۶
بیشتر
بخوانید: