پرویز خزایی
۲۲ اردیبهشت ۹۹
امروز هشتم مه، هفتاد و پنحمین سال آزادی اروپای خونین است و پیروزی بسیار پر
فدا و سراسر خون فشان مقاومت جهان و کانونهای شورش و نبرد مردم علیه نازیسم
هیتلر. بیاد آن میلیونها شهید و زخمی و نا پدید شده که هرگزعزیزان خود را ندیدند.
در تمام طول تاریخ مقاومتها برای استقلال و آزادی و طرد استعمار و داستان
مستند میلیونها فرزندان جان برکف علیه دیکتاتوریهای رنگارنگ- و درتمام دوران و
در سراسر مناطق و قاره های زمین- یک سری اندک شارلاتان واداده و خزیده در خانه- و
بقول آن ترانه بانوی بزرگ مرضیه «درایوان سلامت» نشسته و بریده- از کنار گود- با
پز مخالف و ادعای آشپزخانهای- فرزندان همه چیز بر سر دست گرفته و در سنگرهای
طولانی مدت مبارزه مسلحانه و شورش کرده را- به زبان ساده لری ملالت کردهاند که:
- بابا ول کن برو خانوادهات را ملاقات کن
- تو گول خوردهای و خبری نیست، رهبران مقاومتی که تو به آنها پیوستهای چنین و چنانند و اگر سر کار بیان بدترند ووووو. اینرا هم برای جورج واشنگتن فرمانده ارتش آزادیبخش ملی آمریکا میگفتند، هم برای پرزیدنت آبراهام لینکلن- شهید مبارزه علیه نژاد پرستی- هم برای مهاتما گاندی شهید مبارزه علیه حکومت تک حزبی هندواللهی- هم برای ژنرال دوگل رئیسجمهور منتخب دوره گذار در تبعید و بویژه علیه ژان مولن قهرمان و شهید کانون شورشی و ارتش آزادی در فرانسه و هم درباره سالوادورآلنده شهید بزرگ امریکای لاتین و هم در باره ستارخان و میرزای جنگل و مصدق و دکتر فاطمی شهید بزرگ جنبش استقلال و آزادی طلبی ایران. و باری، الان هم علیه رهبران مجاهدین- بزرگترین سازمان عضو تشکل چند حزبی و با ایدئولوژیهای گوناگون و سکولار شورای ملی مقاومت ایران NCRI.
مجاهدینی که از همان زندانهای شاه به آخوندها گفتند که مشکل (بخوانید جنگ) آینده ما با شما است. از همان روز اول که آن انقلاب مردمی خمینی خور شد- نفرینش بر حکومت تک حزبی شاه سلطان سایه خدا ممرضا قزاق پور باد، کسی که هرصدایی را خفه میکرد جز صدای آخوندهای مرتجع را که برایشان تمام امکانات را فراهم کرده بود تا هرچه میخواهند در ذهن مردم حقنه کنند. در حالیکه داشتن یک جزوه و خواندن یک کتاب روشنفکری و روشنگری جرم و جنایت و مستوجب عقوبت ملوکانه میشد....
- باری زمانیکه در اشرف مادرید هزاران نفر از اسپانیا و سراسر گیتی در یک سنگر و پایگاه مقاومت دورشان دیوار کشیده و محصور بودند- ژنرال فرانکو که اخیرا گور بگور شد و او را از یک گور ملی تاریخی بیرون انداختند- با آوردن یک سری محدود ازاعضای چند خانواده پشت در این اشرف اسپانیولی و این سنگر طولانی- با بلند گو «بچه هایشان»!! را میخواستند، در حالیکه هزاران هزار خانواده دیگر به وجود چنین فرزندانی که برای آزادی همین والدین و خانوادهها- در سنگرطولانی زمان- جان و هستی و راحتی و زندگی عادی خود را سردست گرفته بودند- افتخار میکردند.
- لیست کانونها و تشکلها و مقاومتها و کانونهای شورشی این فرزندان بسیار طولانی و در حافظه تاریخی و مرکز اسناد و کتابخانهها و آرشیوهای تمام کشورهایی که با نثار خون آزاد شده اند بسیار فراوان است. از همان بالای اروپا، فنلاند و نروژ و دانمارک تا هلند و بلژیک و فرانسه و ایتالیا و یوگسلاوی تا لهستان و بالتیک و یونان و تا تمام قارههای دیگر که الان در آزادی و استقلال و دمکراسی زندگی میکنند..... این فرزندان رشید و تاریخ ساز و آزادیستان سالهای متمادی و یا هرگز والدین و اقوام و خویشان خود را ندیدند- چون قرار تلخ عموی نامهربان تاریخ بود که اینان برای آزادی و رهایی آنان همه چیز خود را بدهند که دادند تا دیگران آزادی و استقلال و رهایی و دمکراسی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود- را بدست آوردند.
- حالا میشنوید که یک عده محدود بقول هندیها حرام خور( حرام لقمه بقول فارسها) و سوپر سالوس و کف بر دهان و شارلاتان- بناگهان سوپر حقوق بشری (در حقیقت حقوق فشلی!) شده و ناله سر میدهند که چرا باید یک مبارز در سنگر مقاومت چندین سال بدیدار خانوادهاش نرود (لابد در ایران!!) و یا چرا نمیگذارید که خانوادهها!! به سبک ژنرال فرانکوی فاشیست بیایند داخل این سنگرها در اشرف یک و دو و سه و با بچههای سی و چهل و پنجاه سالهشان شبنشینی کنند! نه اینکه پدر و مادرهای جنبشهای جدید در سنگر مقاومت در فنلاند (که هزاران کودک خود را به سوئد فرستادند تا بجنگند و زن و شوهر از هم جدا شدند) تا فرزندان آرتش آزادیبخش نروژ «میلگورگ» و پارتیزانهای ایتالیا و یوگسلاوی و مکیزارهای مقاومت شورشی در فرانسه و یا قهرمانان ارتش آزادیبخش لهستان- در کوه و کمرها و هستهها و سنگرهای چندین ساله مرتب از پدر ومادر و اقوام خود مهمان نوازی میکردند! آنان که خود و مکانهای تشکیلاتیشان هدف و سیبل اول در توطئههای پاسداران اس اس نازی و موسیلینی و فرانکو و گشتاپو و سربازان گمنام امام زمان هیتلر و ضربات بریدهها و توابین و لو دادگان بودند. حرفشان این است که شما هم مثل این شارلاتانهای مفت چر و لق دهان و لو دهنده و تخم یاس و بدبینی بر زمینگستر –هیچ کاری نکنید و فقط شب و روز سایتها و نوشتههای تکراری و سرشار از تنبلی و افسردگی(دپرسیو) و کسالت روحی ما را بخوانید که برای درد مفاصل و روماتیسم و درد کمر ناشی از شب و روز یک جا بی عمل و حرکت نشستن خوب است. اما اینطور نباشه که در یک اکسیون و یک تظاهرات شرکت کنید- زنهار، زنهار، که گولتان میزنند و ممکن است در بازگشت به منزل سر بخورید و قوزک پایتان آسیب ببینید. اما ریش را سفت بچسبانید به صفحه کامپیوتر و دایم مردم را مایوس و بی عمل و حرکت کنید. در حالیکه از همان بزرگ ریش و پشم و شپشداران- خامنهای- تا دلقک دربارش حسن روحانی و تا متخصصین اداره کل نفاقش در گشتاپوی امنیتی تا جن جمعههایش فریاد میزنند و میگویند و مینویسند که یک کشور کوچک! اروپایی خبیث (آلبانی و البته نام آمریکا و اسراییل را هم به آلبانی و اشرف ۳ اضافه میکنند تا شکل مثلثی که خامنهای گفت کشیده شود)- پشت این قضایا و اطلاعرسانیها و افشاگریها و شورشها هستند.
آن مجاهد کرده کار خویش را
تو چرنده هی بجنبان ریش را
هی بزن بر طبل یاس و تفرقه
کنج کیچن تیز کن آن نیش را
تفو بر اینان باد که طبق اعتراف خودشان - بویژه خاطرات مجاهدان و مبارزان در بند با آنها- نامه توابیت امضا کرده و بریده و رفقای خود را لو داده بودند و در زندانهای خمینی- مانند کاپوهای یهودی در اردوگاه مرگ نازیسم- با گشتاپو و لاجوردی همکاری میکردند.
طنز روزگار را ببینید که حالا اینان انتظار دارند بجای پاسخ خونخواهی از طرف مادران و پدران و خواهران و برادران آنها که اینان به آنان پشت کردند و لو داده و به کشتن دادند- ایران زمین این چرندگان را مانند «وارتان» که سخن نگفت و زیر شکنجه شهید شد و بقول شاملو«گل داد و سبزه داد، زمستان شکست و رفت»- مورد تمجید و تکریم هم قرار دهند!! بقول لرها: «تف د ریتو با!» و بقول کردها: «تفه نوترتون بو». ترجمه ساده و ملایم شده برای کمک به فشار و قند خون و کهولت عقلی و جسمی شان: تف به صورتتان باد!. تف به اصل و نسبتان باد!
- بابا ول کن برو خانوادهات را ملاقات کن
- تو گول خوردهای و خبری نیست، رهبران مقاومتی که تو به آنها پیوستهای چنین و چنانند و اگر سر کار بیان بدترند ووووو. اینرا هم برای جورج واشنگتن فرمانده ارتش آزادیبخش ملی آمریکا میگفتند، هم برای پرزیدنت آبراهام لینکلن- شهید مبارزه علیه نژاد پرستی- هم برای مهاتما گاندی شهید مبارزه علیه حکومت تک حزبی هندواللهی- هم برای ژنرال دوگل رئیسجمهور منتخب دوره گذار در تبعید و بویژه علیه ژان مولن قهرمان و شهید کانون شورشی و ارتش آزادی در فرانسه و هم درباره سالوادورآلنده شهید بزرگ امریکای لاتین و هم در باره ستارخان و میرزای جنگل و مصدق و دکتر فاطمی شهید بزرگ جنبش استقلال و آزادی طلبی ایران. و باری، الان هم علیه رهبران مجاهدین- بزرگترین سازمان عضو تشکل چند حزبی و با ایدئولوژیهای گوناگون و سکولار شورای ملی مقاومت ایران NCRI.
مجاهدینی که از همان زندانهای شاه به آخوندها گفتند که مشکل (بخوانید جنگ) آینده ما با شما است. از همان روز اول که آن انقلاب مردمی خمینی خور شد- نفرینش بر حکومت تک حزبی شاه سلطان سایه خدا ممرضا قزاق پور باد، کسی که هرصدایی را خفه میکرد جز صدای آخوندهای مرتجع را که برایشان تمام امکانات را فراهم کرده بود تا هرچه میخواهند در ذهن مردم حقنه کنند. در حالیکه داشتن یک جزوه و خواندن یک کتاب روشنفکری و روشنگری جرم و جنایت و مستوجب عقوبت ملوکانه میشد....
- باری زمانیکه در اشرف مادرید هزاران نفر از اسپانیا و سراسر گیتی در یک سنگر و پایگاه مقاومت دورشان دیوار کشیده و محصور بودند- ژنرال فرانکو که اخیرا گور بگور شد و او را از یک گور ملی تاریخی بیرون انداختند- با آوردن یک سری محدود ازاعضای چند خانواده پشت در این اشرف اسپانیولی و این سنگر طولانی- با بلند گو «بچه هایشان»!! را میخواستند، در حالیکه هزاران هزار خانواده دیگر به وجود چنین فرزندانی که برای آزادی همین والدین و خانوادهها- در سنگرطولانی زمان- جان و هستی و راحتی و زندگی عادی خود را سردست گرفته بودند- افتخار میکردند.
- لیست کانونها و تشکلها و مقاومتها و کانونهای شورشی این فرزندان بسیار طولانی و در حافظه تاریخی و مرکز اسناد و کتابخانهها و آرشیوهای تمام کشورهایی که با نثار خون آزاد شده اند بسیار فراوان است. از همان بالای اروپا، فنلاند و نروژ و دانمارک تا هلند و بلژیک و فرانسه و ایتالیا و یوگسلاوی تا لهستان و بالتیک و یونان و تا تمام قارههای دیگر که الان در آزادی و استقلال و دمکراسی زندگی میکنند..... این فرزندان رشید و تاریخ ساز و آزادیستان سالهای متمادی و یا هرگز والدین و اقوام و خویشان خود را ندیدند- چون قرار تلخ عموی نامهربان تاریخ بود که اینان برای آزادی و رهایی آنان همه چیز خود را بدهند که دادند تا دیگران آزادی و استقلال و رهایی و دمکراسی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود- را بدست آوردند.
- حالا میشنوید که یک عده محدود بقول هندیها حرام خور( حرام لقمه بقول فارسها) و سوپر سالوس و کف بر دهان و شارلاتان- بناگهان سوپر حقوق بشری (در حقیقت حقوق فشلی!) شده و ناله سر میدهند که چرا باید یک مبارز در سنگر مقاومت چندین سال بدیدار خانوادهاش نرود (لابد در ایران!!) و یا چرا نمیگذارید که خانوادهها!! به سبک ژنرال فرانکوی فاشیست بیایند داخل این سنگرها در اشرف یک و دو و سه و با بچههای سی و چهل و پنجاه سالهشان شبنشینی کنند! نه اینکه پدر و مادرهای جنبشهای جدید در سنگر مقاومت در فنلاند (که هزاران کودک خود را به سوئد فرستادند تا بجنگند و زن و شوهر از هم جدا شدند) تا فرزندان آرتش آزادیبخش نروژ «میلگورگ» و پارتیزانهای ایتالیا و یوگسلاوی و مکیزارهای مقاومت شورشی در فرانسه و یا قهرمانان ارتش آزادیبخش لهستان- در کوه و کمرها و هستهها و سنگرهای چندین ساله مرتب از پدر ومادر و اقوام خود مهمان نوازی میکردند! آنان که خود و مکانهای تشکیلاتیشان هدف و سیبل اول در توطئههای پاسداران اس اس نازی و موسیلینی و فرانکو و گشتاپو و سربازان گمنام امام زمان هیتلر و ضربات بریدهها و توابین و لو دادگان بودند. حرفشان این است که شما هم مثل این شارلاتانهای مفت چر و لق دهان و لو دهنده و تخم یاس و بدبینی بر زمینگستر –هیچ کاری نکنید و فقط شب و روز سایتها و نوشتههای تکراری و سرشار از تنبلی و افسردگی(دپرسیو) و کسالت روحی ما را بخوانید که برای درد مفاصل و روماتیسم و درد کمر ناشی از شب و روز یک جا بی عمل و حرکت نشستن خوب است. اما اینطور نباشه که در یک اکسیون و یک تظاهرات شرکت کنید- زنهار، زنهار، که گولتان میزنند و ممکن است در بازگشت به منزل سر بخورید و قوزک پایتان آسیب ببینید. اما ریش را سفت بچسبانید به صفحه کامپیوتر و دایم مردم را مایوس و بی عمل و حرکت کنید. در حالیکه از همان بزرگ ریش و پشم و شپشداران- خامنهای- تا دلقک دربارش حسن روحانی و تا متخصصین اداره کل نفاقش در گشتاپوی امنیتی تا جن جمعههایش فریاد میزنند و میگویند و مینویسند که یک کشور کوچک! اروپایی خبیث (آلبانی و البته نام آمریکا و اسراییل را هم به آلبانی و اشرف ۳ اضافه میکنند تا شکل مثلثی که خامنهای گفت کشیده شود)- پشت این قضایا و اطلاعرسانیها و افشاگریها و شورشها هستند.
آن مجاهد کرده کار خویش را
تو چرنده هی بجنبان ریش را
هی بزن بر طبل یاس و تفرقه
کنج کیچن تیز کن آن نیش را
تفو بر اینان باد که طبق اعتراف خودشان - بویژه خاطرات مجاهدان و مبارزان در بند با آنها- نامه توابیت امضا کرده و بریده و رفقای خود را لو داده بودند و در زندانهای خمینی- مانند کاپوهای یهودی در اردوگاه مرگ نازیسم- با گشتاپو و لاجوردی همکاری میکردند.
طنز روزگار را ببینید که حالا اینان انتظار دارند بجای پاسخ خونخواهی از طرف مادران و پدران و خواهران و برادران آنها که اینان به آنان پشت کردند و لو داده و به کشتن دادند- ایران زمین این چرندگان را مانند «وارتان» که سخن نگفت و زیر شکنجه شهید شد و بقول شاملو«گل داد و سبزه داد، زمستان شکست و رفت»- مورد تمجید و تکریم هم قرار دهند!! بقول لرها: «تف د ریتو با!» و بقول کردها: «تفه نوترتون بو». ترجمه ساده و ملایم شده برای کمک به فشار و قند خون و کهولت عقلی و جسمی شان: تف به صورتتان باد!. تف به اصل و نسبتان باد!