قالیباف، چوبزن خامنهای برای ریاست
مجلس
- ۵بهمن۱۳۹۸
علی خامنهای که بهخوبی میداند کشتی
بیلنگر حاکمیتش در مواجهه با امواج سرکش قیام و نیز بحرانهای دوران سرنگونی شکاف
خورده و لرزان است، برای حفظ تتمهی نظامش چارهای جز تکیه بر مهرههای دستچین ندارد.
حذف و تصفیهی نمایندگان مجلس ارتجاع با تیغ نظارت استصوابی، هدفی جز این نداشت که
امثال پاسدار قالیباف را -پس از اعمال ضریب افزایش آرا و رقمسازی نجومی در
اتاق تجمیع - که فقط با ۱۴درصد کل آرای تهران، به اصطبل بهارستان راه
یافته به سرکردگی مجلس وحوش بگمارد.
او در گماشتن ابراهیم رئیسی به ریاست
قوه قضاییه نیز نشان داد که برای حفظ نظامش در مراحل پایانی به جنایتکاران پیشانی
سیاه نیاز دارد. دزدان و جنایتکارانی که خامنهای دور هم جمع کرده است، هر کدام
پروندههای سنگینی دارند که یک برگ از آن برای قرار گرفتنشان در برابر میز عدالت
کافی است.
پاسدار محمدباقر قالیباف که در ادبیات
فولکلور مردم ما به صفاتی مانند «خالیباف» یا «خیالباف» و «قالیگیت» معروف است،
در حسرت نشستن در کنار سران سهگانهی قوای نظام، بارها سرسپردگی خود را به خلیفهی
ارتجاع نشان داده است. این پاسدار جاهطلب ۳بار برای ریاستجمهوری نظام خیز برداشت، اما
نتوانست از دیوار آن بالا برود و بهطور موقت در دبهی ترشی نظام نگهداری شد تا به
جای علیلاریجانی ریاست مجلس ارتجاع را به عهده بگیرد.
بخشی از رزومهی سراسر
ننگ و جنایت قالیباف
محمد باقر قالیباف بهعنوان یکی از
پاسداران دستگاه جنگ و سرکوب، در دهه۸۰ دو لشگر سپاه پاسداران و متعاقباً یکسوم جبهه
را در جنگ خانمانسوز ایران و عراق فرماندهی کرده است. او بسیاری از کودکان و دانشآموزان
را شخصاً بهعنوان گوشت دم توپ به میدانهای مین فرستاده و در اواخر دههی ۸۰ بهعنوان فرمانده سپاه پاسداران در استانهای گیلان و مازندران در شمال ایران
نقش کلیدی در سرکوب اعتراضات ایفا کرده است. بهخاطر این خوشخدمتیها بود که او
به فاصله کوتاهی به ریاست ستاد نیروی زمینی سپاه پاسداران منصوب شد.
این پاسدار حلقه به گوش و مطیع خامنهای،
پایهگذار سرویس اطلاعاتی نیروی شبهنظامی بسیج برای کشف هستههای مقاومت مردمی و
دستگیری و سرکوب آنها بود. در سال ۷۶ به فرماندهی نیروی هوایی سپاه ارتقاء یافت. وی
در شکلگیری یگانهای موشکی سپاه و گسترش آنها از ۳تیپ یگانهای موشکی
زمین به زمین به ۵تیپ نقش عمده داشت و تمرکزش روی گسترش موشکهای زمین به زمین شهاب
بود. خامنهای در سال ۷۸ او را بهدلیل بیرحمی و قساوتی که در سرکوب از خود نشان داده
بود، به سمت فرماندهی نیروی بدنام انتظامی منصوب کرد. این پاسدار جنایتکار در
سرکوب قیامهای مردمی و جنبش دانشجویی نقش تعیینکننده داشته و نیروی ضربت خشن پلیس
موسوم به پلیس ۱۱۰ را پایهگذاری کرده است. از سال ۸۳ و در پروسه اشغال
مناصب حساس و کلیدی کشور توسط پاسداران، به شهرداری تهران گمارده شد و ۱۲سال در این منصب کلیدی به دزدی و چپاول اموال عمومی مشغول بود. طرح جداسازی
جنسیتی در شهرداری نیز از اقدمات قالیباف است.
آنچه مهرههای بدنام نظام همه با هم
دارند پاسدار قالیباف یکجا دارد! در رزومهی این پاسدار جنایتکار همچنین باید
حمله به سفارت عربستان در ۱۲دی ۹۶ را نیز منظور کرد که آن را با اشارهی خامنهای
و از طریق آخوند چماق به دستی به نام حسن کرد میهن پیش برد.
رفیق گرمابه و
گلستان قاسم سلیمانی و چوب زن ولایت
پاسدار قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری
نظام در سال۸۴ کاندید بیت خامنهای بود و با بذل هزینههای نجومی از اموال
عمومی خیز برداشته بود تا رئیسجمهور نظام شود اما خامنهای با بیرون کشیدن احمدینژاد
از صندوق موقتاً به او دهنه زد و در منصب شهرداری ابقا کرد. در جریان تبلیغات
انتخاباتی، این پاسدار جنایتکار که قصد داشت با آن سابقهی مشعشع در سرکوب و جنایت
خود را دموکرات و آزادمنش جلوه دهد. در جریان یک جلسهی انتخاباتی با تعدادی از دانشجویان
بسیجی، برای بالابردن نرخ خود و به رخ کشیدن خدماتش برای ولایت فقیه، اینچنین به بخشی
از سوابق ننگین خود اعتراف کرد.
«من در سال ۷۸ پشت موتور ۱۰۰۰ جزو چوب زنها بودم» «حادثه سال ۷۸که در کوی دانشگاه
اتفاق افتاد، آن نامهیی را که نوشته شد من نوشتم (منظور نامه فرماندهان سپاه به
خاتمی برای سرکوب دانشجویان). بنده و آقای سلیمانی (پاسدار به هلاکت رسیده، قاسم
سلیمانی فرمانده سپاه قدس)، وقتی در کف خیابان به سمت بیت رهبری راه افتادند، بنده
فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الآن روی موتور ۱۰۰۰ با چوب است. با
حسین خالقی ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد
بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم. افتخار هم میکنیم.»
فرماندهی ناجا و لولهکن
ولایت فقیه!
پاسدار قالیباف برای خوردن از گندم ری
ریاستجمهوری نظام و جلب نظر دانشجویان به مقام لولهکنی مخالفان نظام نیز اعتراف
کرد:
«در سال ۸۲ بعد از آتش کشیده شدن کوی دانشگاه و حادثه طرشت، من در جلسه شورای امنیت ملی
محکم دعوا کردم و حرفهای بسیار تندی زدم و شأن جلسه را رعایت نکردم و گفتم امشب هر
کس بخواهد بیاید توی کوی و بخواهد این کارها را انجام بدهد، من بهعنوان فرمانده
ناجا، له شون میکنم و جمعشان میکنم. این عزیز محمدی (منظور فرمانده سپاه
پاسداران) شاهد است…. من در آن جلسه با برخوردی که انجام دادم مجوز حضور نظامی و
تیراندازی برای ناجا (به سوی دانشجویان بیدفاع) را در کوی دانشگاه از شورای امنیت
کشور گرفتم.»
در جریان سومین دور مناظرهی انتخاباتی کاندیداهای
فرمایشی ریاستجمهوری نظام در سال ۹۶حسن روحانی این موضوع را به رخ قالیباف کشید و
با منت گذاشتن بر سر او گفت:
«اگر پرونده سال ۸۴ آقای قالیباف که دست من بود و نگذاشتم منتشر بشه و دعوا کردم با بعضیها در
دبیرخانه که موقع انتخابات این نباید هیچکی مطلع بشه که اگر من آن مردانگی را
نکرده بودم شما الآن اینجا ننشسته بودید. آقای قالیباف شما که طرحت همیشه لولهکردن
بود. شما که هر وقت به دبیرخانه میآمدی میگفتی بگذارید من این دانشجوها را ظرف ۲ساعت لوله میکنم. شما اگر ما مخالفت نکرده بودیم همه دانشگاههای ایران پر
از لوله بود». (خبرگزاری ایلنا۲۲ادریبهشت ۹۸)
بهدنبال این مناظره و جنگوجدال قالیباف
و روحانی بر سر سرکوب قیام دانشجویان و مردم تهران، باند روحانی یک نوار صوتی
منتشر کرد که در آن بخشی از اعترافات قالیباف در مورد لوله کردن دانشجویان مخالف
منعکس شده بود.
صرف شیرهی جان محرومان
برای تبلیغات بیلبوردی
حمله به دستفروشان محروم میهنمان یکی از
موهنترین و جریحهدار کنندهترین صحنههایی است که روزانه در میهن اسیر شاهد آن
هستیم. بنیانگذار این سنت جنایتکارانه کسی جز پاسدار قالیباف نیست. سایت حکومتی
آفتابنیوز ۶اردیبهشت ۹۶در این زمینه اعتراف تکاندهندهای دارد:
«شهردار تهران بدترین
عملکرد را در مواجهه با قشر محروم و مظلوم تهران و حاشیهنشینهای این شهر داشته
است... در واقع برخوردهای گازانبری قالیباف، بیشتر از آنکه برای ساماندهی کارگران
و دستفروشان باشد، برای فرار از انتقادها بود... وقتی از ترافیک سرسامآور
خیابانهای مرکزی شهر انتقاد میشد، این لبوفروشها بودند که لگد میخوردند... این
تنها جایی نیست که شهردار تهران در حق محرومان و مظلومان ظلم کرده است... شهردار
تهران درآمد شهر را بیشتر کرده است اما این افزایش درآمد از سفره مستضعفترین و
مظلومترین مردم تهران تأمین شده است و تلخی ماجرا اینجاست که این درآمد
عموماً صرف تبلیغات بیلبوردی و رسانهیی آقای سردار شده است... آنچه که
شهردار تهران در دوازده سال گذشته انجام داده مردم ضعیف جامعه زیر چرخهای برنامه
آقای شهردار زیر گرفته شدهاند».
شمهای از دزدیها و
اختلاس قالیباف در دورهی شهرداری
آن روی سکهی سرکوب و جنایت مهرههای
سوگلی خامنهای، فساد و غارت است. در مورد پاسدار قالیباف این موضوع ضریب میخورد.
این پاسدار جنایتکار یک ویژگی منحصر بهفرد دیگر نیز دارد و آن اینکه در پاک کردن
رد دزدیها و از بین بردن پروندههایش تبحر دارد؛ با اینحال در برخی موارد با
ناکامی روبهرو شده است.
روزنامه شرق وابسته به باند آخوند
روحانی ۲۰اردیبهشت۹۶در جنگ باندی گوشهیی از غارتهای کلان پاسدار
قالیباف را برملا کرد و نوشت:
«قالیباف بر آن است
تا دولت را بهشدت بیاعتبار کند. هدف او هم مشخص است؛ صندلی ریاستجمهوری! به
راستی «خود قالیباف چند درصدی است؟» مهمترین نشانه سخنان روز گذشته سیف، رئیس کل
بانک مرکزی است. او از بدهی ششهزار میلیارد تومانی شهرداری تهران به شبکه بانکی
خبر داد.... هبه [هدیهی] ٣٥٠میلیون تومانی به معاونان شهردار، برابر با ٣١سال کار
کارگرانی است که دستمزد آنها بر اساس آخرین تصمیمات وزارت کار به ٩۴٠هزار تومان افزایش یافته است. املاک نجومی هم که آوازهاش همه جا پیچیده
است. این پرونده پایان تلخی هم داشت و بهراحتی از دستور کار مجلس برای تحقیق و
تفحص خارج شد. ظاهراً علاوه بر معاونان شهردار، خانه خود شهردار هم در مناطقی است
که بر اساس آمار منتشر شده، قیمت هر متر آن حداقل ٢٠میلیون تومان است».
دزدیهای میلیاردی از
اموال مردم با خلعت شهردار تهران
مجید فراهانی، رئیس کمیته بودجه شهرداری
رژیم نیز در تهران در یک درگیری باندی به گوشهیی از دزدی و چپاول در شهرداری
تهران در زمان پاسدار قالیباف اعتراف کرد. وی که روز دوشنبه ۲۵دی ۹۶ با خبرگزاری حکومتی ایسنا مصاحبه میکرد گفت: «به هم ریختگی شدیدی بهلحاظ
مالی و معاملاتی در اوضاع شهرداری میبینیم.» وی با اشاره به اینکه طی جمعبندی
دوازده سال از سال ۸۴تا ۹۶ در بررسی بودجه و ردیف هزینهها و درآمدها متوجه شدیم که فاصله
بین مجموع درآمدهای مکتسبه تا مجموع هزینههای ثبت شده رقم بالایی حدود ۲۰هزار میلیارد تومان است.»، افزود: «وقتی مجموع درآمدهای حاصله را از مجموع
هزینههای انجام شده کسر میکنیم به یک شکاف ۲۰هزار میلیارد تومانی
طی مجموع ۱۲سال گذشته میرسیم و معلوم نیست این ۲۰هزار میلیارد تومان
کجا رفته و باید این رقم گمشده تعیینتکلیف شود. در هیچ کجا قید نشده است که این ۲۰هزار میلیارد تومان کجا رفته؟...بر اساس گزارش ارائه شده توسط حسابرس منتخب
شورا درآمد شهرداری در سال ۹۵، ۲۲هزار و ۷۰۰میلیارد تومان گزارششده اما در گزارش ارایه
شده شهردار درآمد ۲۱هزار و ۱۳۰میلیارد تومانی ذکر شده است. ۱۴۰۰میلیارد تومان بین دو گزارش ارائه شده مغایرت وجود دارد و این در حالیست که
مشخص نیست این مغایرت به چه دلیلی ایجاد شده است.»
وی با اشاره به اینکه در مورد هزینهها
نیز بر اساس گزارش ارائه شده توسط حسابرس در سال ۹۵، هزینههای شهرداری
۱۹هزار و ۶۷۲میلیارد تومان گزارششده اما در گزارش شهردار
هزینهها ۱۹هزار و ۵۸۵میلیارد تومان گزارششده است، گفت: «۱۰۰میلیارد تومان در این میان مغایرت وجود دارد و جای سؤال است چرا این مغایرتها
ایجاد شده است.»
بخششهای نجومی از
اموال مردم محروم
در جریان نمایش مناظرهی انتخاباتی، جهانگیری،
که محل بروز جنگ قدرت بین مهرههای رژیم بود، خطاب به قالیباف گفت:
«آقای قالیباف اموال
مردم را چه کردی؟ طبق گزارش سازمان بازرسی کل کشور، ۲۲۰۰میلیارد تومن املاک
مردم را بخشیدی، تخفیفهای نجومی دادی، آپارتمان ۱۰میلیارد تومنی رو ۲میلیاردتومن دادی. نه پول گرفتی، گفتی ۲۰ساله بیان پولش رو
بدن. هرکس خواست ورود کنه، اجازه ندادی، مجلس خواست تحقیق و تفحص کنه، رفتید لابی
کردید جلوش رو گرفتید، چرا جلوی تحقیق و تفحص مجلس را گرفتین، چرا جلوی تحقیق
وتفحص شورای شهر را گرفتین؟
آقای قالیباف شما بیشترین تخلف در بانکهایی
که در حول وحوش شما دارند انجام دادید. اصلاً این مؤسسات اعتباری شما ایجاد کردید،
شما میدونید بانک قوانین امروز چه وضعی داره؟ من فقط بهخاطر رعایت مصالح ملی
کشور نمیگم. شما میدونید در بانک شهر چی میگذاره؟ شما میدونید بانک سرمایه رو
به چه قیمت به چه کسی واگذار کردید؟ در ادامه میگم به شما.» (منبع: تلویزیون
شبکهی ۱رژیم ۲۲اردیبهشت ۹۶)
لازم به یادآوری است که مؤسسات اعتباری،
همان مؤسسات غارتگری است که عمدتاً با حمایت و رانتهای حکومتی تشکیل گردید و مانند
قارچ رشد کرد. بانیان این مؤسسات عمدتاً از سپاهیان و مزدوران رژیم بوده که
هیچگونه سر رشتهای از امور بانکی نداشته و با مال و داراییهای مردم قمار کرده و
آنها را بالا کشیدند. در اعترافات جهانگیری فقط به نوک کوه یخ فساد اشاره شده است.
کوری عصاکش کور دیگر
از پاسدار قالیباف نقل کردهاند که گفته
است:
«ارزیابی مدیران در
جمهوری اسلامی غلط است، باید اینطوری ارزیابی شود که چقدر قالیباف در شهرداری کار
کرده که مردم عبادت کنند نه اینکه چقدر پل و اتوبان ساخته است».
معنی این حرف این است که معیار برای
خامنهای در گماشتن گماردههای خود بر مناصب کلیدی، میزان سرسپردگی آنها به ساختار
قدرت و چاکرمنشی برای ولیفقیه تحت پوش ریاکاریهای مذهبی است. وقتی پاسدار قالیباف
در این ادبیات «مدیر جهادی»! نام میگیرد. ابراهیم رئیسی، جلاد قتلعام زندانیان
در تابستان ۶۷نیز به مدال عدالت مزین میشود. یادمان نرفته است که آنچه برای
خامنهای مهم است، گردآوردن شقیترین جنایتکاران و زبردستترین دزدان اموال عمومی
در دایرهی قدرت، برای مقابله با مردم بهجان آمدهی ایران است؛ کورانی عصاکش کور
دگر؛ اما باید گفت که دیگر نه تاریخ، نه جامعهی انفجاری ایران و نه زمان و نه تقدیر،
برای این چارهاندیشیهای مذبوحانه افاقه نمیکند.
بهعنوان حسنختام در اینجا باید از
نقاشی معروف هنرمند فلاندری، پیتر بروگل نام برد که در آن تمثیلی از انجیل متی را
به تصویر کشیده است. در این تمثیل آمده است: «اگر کوری کور دیگری را هدایت کند، هر
دو به مغاک خواهند افتاد» (انجیل متی ۱۴ـ ۱۵)
خامنهای با عصاکش کور جدیدش، از همین
اکنون مغاک خود را کنده است.