چرا می‌گوئیم انقلاب۵۷ توسط آخوندها دزدیده شد؟ -۴

 سپاس‌گویان درزمان شاه، جلادان مجاهدین درزمان خمینی

روز ۱۵بهمن۱۳۵۵ تلویزیون حکومتی شاه با پخش برنامه‌ای تحت عنوان «عفو ۶۶زندانی ضدامنیتی به‌مناسبت سالروز رفع‌خطر از ذات ملوکانه!»؛ جلسه زندانیان‌سیاسی نادمی را نشان‌داد که از شاه تقاضای عفو می‌کردند، پس از سخنرانی نمایندگانی از این جمع، جملگی برخاسته و باصدای‌بلند سه‌بار فریاد «شاهنشاها سپاس!» سردادند و به‌این‌وسیله باگذشته‌خود به‌عنوان زندانی سیاسی علیه نظام شاه، خط‌فاصله کشیده و با ابرازندامت و انزجار نسبت به‌آن، جسم خودرا از زندان‌های شاه بیرون کشیدند.
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – جلسه سپاسگویی برای نجات خود از زندان – تلویزیون شاه ۱۴بهمن۱۳۵۵

جلسه‌ندامت-شاهنشاهاسپاس
البته آن‌روز کسی پیش‌بینی سقوط شاه را نمی‌کرد، اما دست‌برقضا یک‌سال‌بعد ورق‌برگشت و توهماتی‌که شاه را باثبات و ابدمدت می‌پنداشت، در برابر واقعیات سرسخت اجتماعی، درهم‌شکست. بازندگان آن معامله ننگین، مات و سرافکنده شدند.
اینجاست که ارج و شأن زندانیان سیاسی مقاوم و پایدار جایگاهی ستایش‌انگیز پیدا می‌کند. همان ارج و شأنی که پدر طالقانی حدوداً ۲۰روز قبل‌از سرنگونی حکومت شاه، وقتی‌که درب زندان‌ها گشوده شد و برای دیدار با مسعود رجوی و موسی خیابانی خودرا به‌منزل رضایی‌های‌شهید رسانده‌بود، طی‌سخنانی به‌یادماندنی، برآن انگشت‌گذاشت و نشان‌داد که پایداری و قیمت‌دادن زندانیان‌سیاسی مقاوم، چگونه سرانجام هیبت رژیم‌شاه‌را شکست و سنگ‌بنای قیام را بنیادگذاشت؛ پدر طالقانی گفت:
– «درمقابل اون شکنجه‌چی‌ها و بازجوهایی که خودتان میشناسید و دیده‌اید از نزدیک؛ وقتی‌که اسم مجاهدین برده‌می‌شد، اعصاب اینها به‌هم میلرزید و کنترلشون را از دست میدادند! این دلیل‌بر قدرت‌عقیده وایمانه! ازاسم مسعود رجوی وحشت داشتند! از اسم خیابانی وحشت داشتند!»

آیت الله طالقانی در جریان مراجعه اش به منزل رضایی های شهید برای دیدار با مسعود رجوی و موسی خیابانی پس از آزادی آنها از زندانهای شاه خائن

دژخیم سعید حجاریان معاون سابق وزارت اطلاعات آخوندها نیز در یک سخنرانی که آن‌را سایت حکومتی آفتاب نیوز منعکس کرده است، وادادگی باند رقیب، در زندان‌های شاه را به تمسخر گرفت و برای تحقیر آنها، آزادشدن سرفرازانه مجاهدین خلق و انقلابیون پایدار از زندانهای شاه خائن به‌دست خلق قهرمان، درجریان قیام۵۷، را به رخ آنها کشید:

«حجاریان طی سخنانی در جمع حامیان معین با اشاره به اینکه بدون لباس رسمی وارد این جمع شده است… غفوهای زمان شاه را یادآور شد و گفت: عفو اول مربوط به سالهای قدرت شاهنشاه بود که به ندامت نامه گروهی از زندانیان پاسخ مثبت داد و آنان را مشمول عفو خود کرد. اما عفو دوم او در دی ماه ۵۷ واقع شد یعنی زمانی که گسترش انقلاب، شاه را ناچار ساخت، بدون درخواست و نوشتن ندامت نامه ای، فرمان عفو همگانی را صادر کند» (سایت حکومتی آفتاب نیوز ۷خرداد۸۳)

طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – چهره هایی از سپاسگویان ذلیل به خاک پای شاه که بعدا برای خمینی، هرکدام دژخیمی شدند، برای خلاصی خود از زندان

ازآن دسته زندانیان نادم، که از زاویه «بریدگی مفرط» خودرا به ورطه «سپاس از شاهنشاه!» پرتاب کرده بودند، کسانی مانند حبیب‌الله عسگراولادی، مهدی ملک الکتاب، ابوالفضل حیدری، لاجوردی، بادامچیان و کچویی و… از مریدان خمینی بودند که ازقبال نزدیکی با قطب جدید قدرت (خمینی) موقعیت‌هایی انحصاری برای چپاول و سرکوب در «سلطنت مطلقه فقیه» پیداکردند، آنها به‌جای شرم از آستان بوسی و زانوزدنشان در مقابل دیکتاتوری شاه، تصمیم به درافتادن باشاخص‌های پایداری و مقاومت گرفتند تا درپناه آن، وادادگی‌ وخیانت خودرا توجیه کنند؛ درنتیجه درمسیر اصرار برخیانت، تبدیل به «توابانی تشنه به‌خون مجاهدین» شدند که عقده‌های حقارت بریدگی و وادادگی خویش را در جنون کینه‌ورزی با زندانیان‌سیاسی پایدار و انقلابیون‌مقاوم می‌خواستند بپوشاندند. ازآن‌پس، این‌جماعت درمسلک ریایی خود، برای رفع‌ورجوع صحنه مشمئز کننده «سپاس از قاتل» تمام تلاش خودرا برای ساختن «کلاه شرعی» های شیادانه برای این ذلت و زبونی، به‌عمل آوردند و متقابلاً تلاش کردند آن‌را نوع بدیعی از «مبارزه با شاه» جا بزنند! که تا پیش از آن به ذهن کس دیگری نرسیده بود!!! اما هرچه برشدت توجیهات خود افزودند و هرچه بیشتر دراین زمینه توضیح دادند، فضاحت و فاصله اندیشه ارتجاعی و عقب‌مانده خود با ترقی‌خواهی و انقلاب را بیشتر آشکار کردند و مشخص شد که مخالف‌خوانی‌های مقطعی پیشین این جماعت با شاه هم نه ازموضع پیشرفت اجتماعی و تعالی، که ازموضع تلاش مذبوحانه نیروهای میرای مادون تاریخی در برابر تحول و ترقی بوده است والا به‌صورت ماهوی هیچ جریانی به‌اندازه آنها (همچنان‌که خود بارها تصریح کرده‌اند) قرابت و نزدیکی محتوایی، فکری و عملی با دیکتاتوری سلطنتی و مناسبات استثماری و سرکوبگرانه آن و هیچ جریانی به‌اندازه آنها فاصله و تضاد محتوایی، فکری و عملی با انقلابیون اصیل و مجاهدین‌خلق ندارد.
اسناد زیر بخشی از چنین دست‌وپازدن‌های مذبوحانه‌ای را به نمایش می‌گذارد، تلاش برای فرار از نگاه شماتت‌بار مردم و تاریخ نسبت‌به کسانی‌که در مبارزه باشاه کم‌آوردند اما بااصرار برخیانت به کینه‌ورزی با سمبل‌های پایداری و مقاومت وانقلابیون اصیل افتادند و سرانجام تبدیل به جلادانی خون‌آشام در عبور از تمامی مرزهای شقاوت و درنده‌خوئی متصور، در قتل‌عام رشیدترین فرزندان ایران شدند:
تلاش‌برای مشروع‌کردن بریدگی وعذرتقصیر از ساواک منفور، باپوش «دستور علما بود!» و یااینکه «۳-۴دقیقه بیشتر نبود!»
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – ابوالفضل توکلی بینا و حبیب الله شفیق از همدستان دزد و غارتگر خیانتکار به مردم ایران در زمان شاه

– حبیب الله عسگراولادی: «حدود پنج شش سال از زندان ما گذشته بود که تعدادی از بزرگان من‌جمله آقای حاج ابوالفضل توکلی‌بینا، پیام آیت‌الله میلانی و آیت‌الله خویی را برای آیت‌الله انواری و دیگران در زندان آورده بودند که شما یک چیز ساده بنویسید تا آزاد شوید. این را در وقت ملاقات و در پشت میله‌های زندان به من گفتند که شما تعصب به خرج نده، چرا که این تعصب اسباب این است که هم خودت و هم دیگران در زندان بمانید… به دوستان عرض کردم که اراده‌ام این است که مسلمان بمیرم، نه اینکه قهرمان بمیرم. اگر اسلام اقتضا کند، من این کار را می‌کنم اما این دلایلی که می‌آورید اقتضای اسلام نیست… در سال ۱۳۵۴ به دلیل اختناق سیاسی جامعه و شرایط نگران‌کننده‌ای که از این اختناق سیاسی احساس می‌شد، دولت آمریکا به شاه فشار آورد که فضای سیاسی را باز کند. لذا رژیم ناگزیر بود تعدادی از زندانیان سیاسی را آزاد کند. به واسطه بعضی از علمای بزرگ سفارش‌هایی از امام(ره) به ما رسید که شما یک مطلب ساده‌ای بنویسید تا آزاد شوید. بنده یک عذرخواهی ساده نوشتم» (کتاب خاطرات حبیب‌الله عسگراولادی)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – جلد کتاب خاطرات حبیب الله عسگر اولادی یکی از خیانتکاران به مردم

– حبیب‌الله عسگراولادی:«به واسطه‌بعضی از علمای بزرگ سفارش‌هایی از امام (ره) به ما رسید که شما یک مطلب ساده‌ای بنویسید تا آزاد شوید. بنده یک عذرخواهی ساده نوشتم»..

عسگراولادی و عراقی بعد از نوشتن این «عذرخواهی ساده» به مراسم جشنی برده شدند که بعدها به‌عنوان جشن سپاسیها معروف شد. عسگراولادی درباره‌جریان شرکت در آن مراسم می‌گوید: «یک شب ما دو نفر – عسگراولادی و عراقی- را بردند در مدرسه داخل زندان قصر. فردا صبح در طبقه پایین مدرسه جشن آزادی زندانیان سیاسی برقرار شده بود، آمدند چشمان ما را بستند و بردند در وسط جمعیت نشاندند، سپس چشم ما را باز کردند. هر کاری کردند که یکی از ماها صحبت کنیم، مطلقاً قبول نکردیم. چهار پنج نفر از کمونیست‌ها و یکی دو تا از ملی‌گراها صحبت کردند ولی هر کاری کردند یکی از مسلمانان صحبت کند، این کار انجام نشد و عملاً ما در جشن شرکت نکردیم. مطبوعاتی که آن‌جا حضور داشتند سعی کردند از ما عکس بگیرند و با ما مصاحبه کنند ولی موفق نشدند. شهید عراقی عینک دودی به چهره زده بود و هر دوی ما با دست روی چهره خود را گرفتیم که کسی از ما عکس نگیرد. چون ما موافق این‌که ما در این مجلس باشیم، نبودیم». (سایت حکومتی مشرق نیوز ۱۴آبان۹۲)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – ساختن کلاه شرعی برای خیانت تحت عنوان یک عذرخواهی ساده!

طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه
که در حکومت آخوندی در بالاترین مناصب قرار گرفتند
– حبیب الله عسگراولادی: «رژیم طاغوت هرچه سعی کرد شعار فضای باز سیاسی را جا بیندازد، کسی استقبال نکرد. افرادی را به زندان فرستادند… آقای هاشمی رفسنجانی خیلی در این مورد محکم صحبت کرد. بنده، آقای حیدری، آقای عراقی و آقای لاجوردی خبر نداشتیم چه گذشته است. من و آقای عراقی و آقای حاج حیدری در زندان قصر بودیم و آقای لاجوردی در قزل‌حصار بود. ما را برگرداندند و ۶۰ روزی در زندان انفرادی اوین نگه داشتند و هر روز به ما فشار آوردند تا قبل از این که با آقایان علما روبرو می‌شویم، بالاخره حرفی، چیزی را از ما در بیاورند… همه معتقد بودند که آقای هاشمی زرنگ‌تر از بقیه است و بهتر می‌تواند از پس مذاکره با آنها برآید. ایشان انصافاً هم در مذاکره با آنها شهامت، شجاعت و درایت عجیبی داشت و به آنها می‌گفت اولین کاری که باید بکنید این است که با آیت‌الله خمینی صحبت کنید، چون الان مرکز ذهنیت اسلامی کشور ایشان هستند… ما این کار را با مشورت آقایان علما انجام دادیم. آنها به ما گفتند الان در بیرون به وجود شما بیشتر نیاز هست. بدون این‌که راجع به امام مطلب شبهه‌داری بنویسید یا به اینها کرنش کنید، در مورد خودتان چیزهایی بنویسید و از اینها بخواهید آزادتان کنند. از طرف دیگر به آقایان توکلی‌بینا و شاید مرحوم شفیق گفتیم اینها چنین چیزی را از ما می‌خواهند. بروید مشهد خدمت آیت‌الله میلانی و قضیه را برایشان بگویید و بپرسید چه باید کرد؟ آنها رفتند و آقای توکلی‌بینا برگشت. ما گفته بودیم به آیت‌الله میلانی بگویید ما قصد نداریم قهرمان بمیریم، بلکه می‌خواهیم مسلمان بمیریم و لذا اگر بگویید شما وظیفه دارید بیرون بیایید این کار را می‌کنیم… ما را با چشم‌های بسته از جائی پائین بردند. وقتی رسیدیم چشم‌هایمان را باز کردند و ما دیدیم که توده‌ای‌ها و چپی‌ها هم در آنجا هستند. آقایان انواری، کروبی، علیخانی و عده‌ای از جوانان روحانی را هم آورده بودند. از شهید عراقی پرسیدم: ”اینجا چه خبر است؟” جواب داد: ”به مناسبت سالگرد ۱۵ بهمن که در دانشگاه به شاه تیراندازی شد و به او نخورد، جشن گرفته‌اند”. پرسیدم: ”چرا ما را به اینجا آورده‌اند؟” جواب داد: ”نمی‌دانم. فقط می‌دانم باید دست‌هایمان را جلوی صورتمان بگیریم که از ما عکس نگیرند. فعلاً کار دیگری از ما بر نمی‌آید”.
جلسه که شروع شد سه چهار تا از چپی‌ها بلند شدند و درخواست عفو کردند. معلوم شد ما را چرا در آنجا جمع کرده‌اند. به آقایان روحانیون قول داده بودند که آقای هاشمی را آزاد خواهند کرد و این آزادی هیچ ربطی هم به این جلسه سپاس ندارد.
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه
سلول های انفرادی اوین از بیرون

من و شهید عراقی دستمان را روی صورت گذاشته بودیم که یک وقت از ما عکس نگیرند، اما در یک لحظه که من و شهید عراقی تصور کردیم دیگر کسی نیست که عکس بگیرد و داشتیم با هم صحبت می‌کردیم، روزنامه اطلاعات توانست از ما عکس بگیرد. در مجموع مذهبی‌ها اعم از زندانی‌های قدیم و جدید، هیچ حرفی مبنی بر تأیید رژیم نزدند، اما البته روزنامه اطلاعات مطلب را طور دیگری نقل کرد… بله، درخواست بنده همان است که مجاهدین خلق منتشر کردند. امضا و همه چیز درست است و تقلب نکرده‌اند… نوشتم مشکلات شخصی دارم. آنها می‌خواستند علیه امام، روحانیت و حوزه علمیه حرف بزنم که گفتم ابداً اهل این‌جور حرف‌ها نیستم و در مورد زندگی و بچه‌هایم مشکلاتی دارم که باید بروم و به آنها رسیدگی کنم… (گفتگوی منتشر نشده حبیب‌الله عسگراولادی سایت حکومتی مشرق ۳آبان۹۳)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – اعتراف حبیب الله عسگراولادی مسلمان به خیانت خود و همفکرانش در زندانهای شاه جلاد

 – اسدالله بادامچیان: «[خبرنگار خبرآنلاین:] منتقدان موتلفه می گویند شما و افرادی مانند آقای عسگراولادی با اعلام توبه از زندان رژِیم پهلوی آزاد شدید.
[اسدالله بادامچیان:] آقایان علما به ما تکلیف کردند که شما مقابل رژیم در زندان مقابله نکنید…
[خبرنگار خبرآنلاین:] این پیشنهاد کدامیک از علماء بود؟
[اسدالله بادامچیان:] آقای طالقانی، مهدوی کنی، انواری، هاشمی، معادیخواه، ربانی شیرازی و… آقایان به ما گفتند مبارزه در بیرون از زندان، نیاز به مدیریت دارد… گفتند:”از آنجا که روحانیت و مردم شما را قبول دارند، بنابراین شما از این به بعد موظف هستید حالت برخوردی که داخل زندان با رژیم داشتید، را کنار بگذارید و از زندان بیرون بروید. ولو اینکه رژیم را گول بزنید. بروید بیرون و مبارز را اداره کنید.”این موضوع خیلی به ما سنگین آمد… یکی از آقایان گفت: ” این تکلیف شرعی است. تکلیف هم همیشه این طور نیست که برای آدم آبرو بیاورد.یک زمانی ممکن است شما آبرویت را بدهی تا به تکلیفت عمل کنی. ” بحث شد که بالاخره اصل در این موقعیت چیست؟ اصل مبارزه است یا حیثت ما. با همه این بحث ها، شهید عراقی راضی نبود. به من که نوبت رسید. گفتم: برای ما انجام تکلیف شرعی مطرح است یا حفظ حیثیت خودمان؟ بعد خطاب به شهید عراقی گفتم: «حاج مهدی! می خواهی قهرمان باشی یا به وظیفه شرعی ات عمل کنی؟»… در آن‌جا یک کمونیست مدح شاه را می‌گوید. بعد در آخر می‌گوید: «شاهنشاه ما از شما سپاس می‌کنیم که ما را عفو کردید و ما از این پس می‌خواهیم به کشور خدمت کنیم». در همین اثنا در ۳ تا ۴دقیقه رژیم از این صحنه‌ها فیلم‌برداری می‌کند. در این وضعیت آقای انواری بلند شده است. بقیه هم دیگر را نگاه می‌کنند که بلند شویم و داد بزنیم یا این‌که بنشینیم. بعد همین صحنه‌ها را در تلویزیون نشان دادند. در داخل زندان هیاهو شد…» (اسدالله بادامچیان سرچماقدار خمینی، عضو شورای مرکزی حزب‌چماق‌به‌دستان خمینی و نائب رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه در گفت و گو با سایت حکومتی خبرآنلاین ۱۴بهمن۹۱)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – اعترافات اسدالله بادامچیان از نزدیکان خمینی به خیانت در زندانهای شاه

این دروغ‌گویی‌های آشکار و تلاش برای رفع‌وروجوع فضاحت اعمال خائنانه توسط دارودسته خمینی مرتجع، به اندازه‌ایست که حتی خبرگزاری رسمی آخوندها نیز مجبور به‌اذعان به این حقیقت شد که مرتجعین ضدانقلابی طرفدار خمینی در زندانهای شاه، در ضدیت با قطب انقلاب و ترقی‌خواهی، حتی اقدام‌به بایکوت آیت‌الله طالقانی روحانی سرشناس و روح راستین انقلاب ضدسلطنتی کرده‌بودند:

«محمد حنیف نژاد و سعید محسن از بنیان گذاران مجاهدین در دهه ۴۰ ارتباط نزدیکی با آیت الله طالقانی داشتند به دلیل اینکه در دوران دانشجویی خود به مسجد هدایت که طالقانی در آنجا سخنرانی می کرد، رفت و آمد داشتند تا اینکه در فضای سرکوب و اختناق دهه ۴۰ خورشیدی با روی آوردن به کارهای زیرزمینی و جمع آوری نیروهای مبارز و مذهبی و کار مکتبی به تدریج متشکل شدند تا اینکه در ۱۳۴۶ خورشیدی تشکیلات اولیه سازمان مجاهدین خلق ایران را راه اندازی کردند. آیت الله طالقانی در این سال ها در زندان به سر می برد و حنیف نژاد و دوستانش نیز در زندان بودند که با هم اربتاط داشتند. پس از آن با آزادی طالقانی از زندان حنیف نژاد که مدتی قبل آزاد شده بود، بلافاصله به دیدار وی شتافت تا گزارش کار گروه خود را بدهد. آیت الله طالقانی که از دیدن شاگرد خود و خبر تشکیل گروهی منظم و متشکل که توانسته است شعله مبارزه را روشن نگه دارد، ابراز خوشحالی کرد و این چنین او را دلداری می دهد که تا وقتی نیت تان خیر و در راه خدا هستید، خدا هم با شماست. از این نابسامانی ها هراس به دل راه ندهید و مأیوس نشوید.
پس از آن در
۱۳۴۹ خورشیدی ۹ تن از اعضای مجاهدین با دسیسه ساواک سازمان اطلاعات و امنیت کشور در زندان بعثی های عراق گرفتار می شوند و طالقانی با جوهر نامرئی بر روی پاکت سیگار نامه ای برای امام خمینی (ره) نوشته و ضمن تعریف و تمجید و تشبیه آن جوانان به اصحاب کهف، خواستار کمک به آنها می شود تا اینکه در هنگامه ای که در تبعید به سر می برد خبر اعدام حنیف نژاد، سعید محسن و یارانش را می شنود. آیت الله طالقانی از بنیانگذاران مجاهدین به عنوان مسلمانان راستین نام می برد که به سان گوهرهایی در تاریکی درخشیدند و شاگردان مؤمن و دل داده مکتب قرآن بودند..
… نوعی گروه بندی در اوین ایجاد شده بود و مسائل مورد اختلاف در حال تبدیل شدن به درگیری های شدید در داخل زندان و ایجاد حصار در حصار بود که حتی دامنه این گروه بندی ها و درگیری ها به بعد از پیروزی انقلاب رسید، اگرچه مبارزه ای آشتی ناپذیر و همه جانبه علیه حکومت پهلوی شروع کرده بودند. اما طالقانی از یک طرف روحانی برجسته ای بود که نهضت آزادی را به همراه بازرگان و سحابی به وجود آورده بود و از طرف دیگر هم بارها از اعضای مجاهدین حمایت کرده بود و به دلیل ارتباط با سازمان زندانی شد. بنابراین آیت الله طالقانی در میانه همه این گروه ها قرار داشت اما اختلافی به وجود آمد و عده ای مبارزه با مارکسیسم را مقدم بر مبارزه با استبداد سیاسی و حکومت پهلوی دانستند اما طالقانی مخالف دیدگاه های آنها بود تا آنجا که حمله های بی سابقه ای علیه وی انجام گرفت و اختلاف به جایی رسید که در نمازهای جماعت به او اقتدا نمی کردند؛ همان هایی که مدتی بعد از زندان آزاد شدند اما طالقانی همچنان در زندان بود.» (خبرگزاری رسمی آخوندها موسوم به ایرنا ۱۷شهریور۹۸)

-جواد منصوری اولین فرمانده سپاه پاسداران خمینی و معاون اسبق وزارت خارجه آخوندها: «آمدند یک‌مراسمی درست کردند و ۵۴نفر از زندانیان سیاسی را جمع کردند. البته این عده اصلاً نمی‌دانستند قضیه چیست، ولی ظاهراً یک‌نفر از اینها را قبلاً توجیه کرده بودند که اظهار ندامت کند و بگوید که ما پشیمان شدیم و از شاه سپاس می‌کنیم و… و کسی دیگر از این ماجرا اطلاع نداشت. بعد در روزنامه‌ها آوردند که این چندنفر اظهار ندامت کردند که اصلاً این‌طور نبوده است و افرادی که برای این مراسم انتخاب شده بودند اکثراً کسانی بودند که مسن‌تر بودند و ۱۳‌ـ‌۱۴سال زندان داشتند و شاه تصور می‌کرد اگر اینها از زندان آزاد بشوند دیگر کاری هم از دستشان برنمی‌آید که انجام دهند و حالا بعد از این همه سال از مبارزه خسته شده‌اند» (یالثارات، ارگان چماقداران خامنه‌ای موسوم‌به انصارحزب‌الله، ۱۱دی‌ماه۷۸)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – توجیه تراشی جواد منصوری برای خیانت و نشان دادن هم جنسی خودش با خائنان طرفدار خمینی جلاد

-«آقای مهدی ملک الکتاب خیابانی از همفکران آقای حبیب‌الله عسگراولادی که به همراه وی در جشن سپاس از محمدرضا پهلوی حضور داشت… در این رابطه می‌گوید: ”ساعت ۸ صبح آمدند ما را از اتاقی به اتاق دیگر در طبقه سوم کمیته مشترک بند ۶ بردند، در آن‌جا آقایان حبیب‌الله عسگراولادی، مهدی کروبی، شیخ قدرت‌الله علیخانی و…. را دیدیم، آنها را از اوین به آن‌جا آورده بودند، ما از این دیدار خوشحال و خشنود شدیم. آن روز یک مدال که خاطرم نیست، احتمالاً تمثال تاج شاهنشاهی روی آن حک شده بود به ما دادند که به سینههایمان بزنیم”» (خبرگزاری حکومتی ایمنا ۱۴بهمن۹۱)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – اعتراف مهدی ملک الکتاب خیابانی به سپاسگویی به پای شاه خائن

طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه
 وقاحت بی حد مهدی ملک الکتاب خیابانی در توجیه خیانت هایش
 – مهدی ملک‌الکتاب: «وارد سالنی شدیم ، همه بودند ، آقایان کروبی ، عراقی ، شیخ قدرت علیخانی ، حاج ابوالفضل حیدری ، عسگراولادی و …. دیدم بله ، صندلی های چیده اند و بساطی به راه انداخته اند ، ما نشستیم . یک دفعه چراغ ها روشن شد و یکی
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه
 اعتراف پاسدار حسین شریعتمداری به خیانت همپالکی هایش در زندانهای شاه
از بچه ها چپی رفت آنجا و شروع به صحبت کرد ، ما همین طور روی صندلی نشسته بودیم ، من گیج بودم و نفهمیدم که آن چپی چه می گوید ، از حاج ابوالفضل حیدری پرسیدم : جریان چیست ؟ او هم بی خبر بود . مراسم یک تا دو ساعت طول کشید و ما متوجه نبودیم که از ما دارند فیلمبرداری می کنند ، بعد از پایان جلسه ما را به داخل خودروهای بنز اتوبوسی انداختند و دوباره آوردند به کمیته و از آنجا آزادمان کردند… آیا می شود پذیرفت که آقای عسگراولادی بریده بود؟! کسانی که ده دوازده سال در زندان بودند بریده بودند ؟! ما به جریان مبارزه بازگشتیم و نهایتاً در این قضایا سر ساواک کلاه رفت … (مصاحبه با مهدی ملک الکتاب خیابانی از دژخیمان اطلاعات آخوندی، ۴بهمن۱۳۸۳)
  حسین شریعتمداری: «در این مراسم که از تلویزیون پخش شد و به جلسه سپاس معروف شد ، دیدیم که آنها هر یک مدالی به سینه هایشان زده بودند و دوربین مخصوصاً روی بعضی ها زوم می کرد ، روی چهره های معروف ، بعد آنها یک صدا اعلام سپاس از شاه کردند» (خاطرات حسین شریعتمداری، نوار ش۱۱، ۱۹–۱۶)

 فرار به‌جلوی ابلهانه و تلاش برای قالب‌کردن «بریدگی» وخروج از جبهه خلق، به‌جای «مبارزه»! با شامورتی‌بازی آخوندی:
– اسدالله بادامچیان: «در این مسئله رژیم برای ما نقشه کشیده بود ، چون احساس می کرد که ما داریم سردمدار مبارزه می شویم ، پس بر این شدند که ما را بکشند… سه تا پنج دقیقه نمایش این عکس بیشتر طول نمی کشد ، آقای عسگراولادی و حاج حیدری تا می‌بینند دارند عکس می‌گیرند سعی می‌کنند به زیر میز بروند… بعد هم رژیم این فیلم را در تلویزیون به نمایش گذاشت. ما از همانجا دریافتیم که قضیه خیلی عمیق است و در واقع مبارزه رژیم [شاه] با سازمان مجاهدین نیست، رژیم الان خطر را در مذهبی‌ها و روحانی‌ها می‌بیند و لذا تلاشش این است که اینها را بشکند، و الا اگر رژیم می‌خواست آنها را نشکند چه لزومی داشت که آنها را در آنجا نشان دهد»؟!!! (خاطرات اسدالله بادامچیان، نوار ش۴۶، ص۵–۷)

– مهدی ملک‌الکتاب: «ما دیدیم پایگاه رژیم سست‌تر شده است، تصمیم گرفتیم ابتدا به سراغ مارکسیست‌ها برویم و از این فرصت (آزادی) استفاده کنیم تا ترتیب مجاهدین را بدهیم و ذهن مردم را نسبت به التقاط فکری و ایدئولوژیک ایشان روشن نماییم و آنچه را که از آنها دیده بودیم و می‌دانستیم در حرکتی آگاهی بخش در اختیار مردم قرار دهیم. به نظرم انسان باید برای عقیده‌اش هر ملالت و رنجی را تحمل کند و برای فرار از دست دشمن از هر حیله‌ای استفاده کند‌، حال که در مقابل مبارزه و اسلام لازم دیدیم که از این موضوع (فرصت آزادی) استفاده کنیم، حال که در مقابل عمل انجام شده‌ای هستیم چرا از آن صادره به مطلوب نکنیم…» (مصاحبه با مهدی ملک الکتاب خیابانی از دژخیمان اطلاعات، ۴بهمن۱۳۸۳)
 – حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی درگفتگو با روزنامه حکومتی آفتاب امروز:
«گروه سیاسی: حمید رضا ترقی نماینده مشهد در مجلس و دبیر جمعیت موتلفه مشهد در گفت و گو با خبرنگار آفات امروز ضمن بیان فعالیت‌های جمعیت موتلفه در انتخابات مجلس ششم و در تشریح علل شکست نامزد این جمعیت در انتخابات ریاست جمهوری…
وی همچنین درباره «گروه سپاس» که در بهمن ۵۵ در دادگاه شاهنشاهی با سپاس از رژیم قبلی عفو دریافت کرده و آزاد شدند گفت: چنین چیزی صحت ندارد. آقای عسکر اولادی در سال ۵۵ براثر هجوم مردم به زندان آزاد شدند. بنده در سال ۵۴ آزاد شدم یک سال بعد حدود اواخر ۵۵ یا اوایل ۵۶ آقای عسکر اولادی بر اثر فشار مردم آزاد شدند
نماینده مشهد درباره وجود برخی اسناد در مورد ایشان مبنی بر همکاری با ساواک گفت: گاهی می‌خواهند اسنادی را مطرح کنند. زندگی ما روشن است. آنچه که اینها بعضاً ممکن است به آن اشاره کنند کاری است که در سال ۵۴ به همه نیروهای انقلابی در زندان از طرف روحانیت مرتبط با امام اعلام شد و آن این بود که به هر وسیله ممکن باید از زندان خارج شوید…
طبیعتا در چنین حالتی ممکن بود یک زندانی بیانی لفظی مطرح کند». (روزنامه حکومتی آفتاب امروز ۱۱دی‌ماه۷۸)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – درست کردن کلاه شرعی بر خیانت و وادادگی اصحاب خمینی جلاد

– اسدالله بادامچیان سرچماقدار خمینی و عضو شورای مرکزی حزب چماق‌به‌دستان او:
«منافقین که اوضاعشان درهم ریخته بود و تنها تشکیلاتی که می‌توانست اداره امور را به دست بگیرد، مؤتلفه بود. به همین دلیل حتی اگر رژیم خواست که تقاضای عفو بدهیم، باید این کار را بکنیم. این مسأله بسیار برای همه گران بود. مخصوصاً شهید عراقی که به‌شدت آزرده شد. پس بحث بر سر این بود که آیا این تکلیف شرعی است یا نه؟ هرگز چهره شهید عراقی را از یاد نمی‌برم. به او گفتم: «تو می‌خواهی قهرمان شوی یا به تکلیف عملی کنی؟» کمی فکر کرد و گفت: «ان‌شاءالله به تکلیف».
ششم بهمن بود و رژیم تصمیم داشت آبروی ما را در میان مذهبی‌ها ببرد. سالن سخنرانی پر بود از گروه‌های که می‌خواستند آنها را آزاد کنند. عسگراولادی و بقیه را در سالن پخش کردند و بالای سر همه مأمور گذاشتند. خلاصه، پرده‌ها کنار رفت و سخنرانی درباره سپاس به اعلیحضرت و این حرف‌ها. در عکسی که به‌جا مانده کاملاً مشخص است که آقایان دارند بحث می‌کنند که چه باید بکنند. آیا از جا بلند شوند و فریاد بکشند یا سکوت کنند.
تلویزیون همان شب این جلسه را نشان داد و در زندان اوین هم دو بار فیلم آن را پخش کردند. آن روز خیلی به ما سخت گذشت. منافقین شایع کردند که ما سازشکاریم.» (سایت حکومتی تاریخ ایرانی ۲۴دی‌ماه۹۷)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – اعتراف اسدالله بادامچیان به خیانت خود و شرکایش برای خروج از زندانهای شاه

شکست توجیه‌تراشی‌ها و بازتاب نفرت اجتماعی نسبت به «توابان تشنه‌به‌خون مجاهدین» و اینکه اصرارورزان به خیانت، دروجدان جامعه ‌بخشیده نمی‌شوند:
– مهدی ملک‌الکتاب: «در این میان کسانی چون مهدی عراقی، ابوالفضل حیدری، کروبی، علیخانی و … فدایی شدند… من این را توطئه‌ای از جانب ساواک می‌دانم که به شکست انجامید. به یاد دارم وقتی آزاد شدم و بیرون آمدم به سراغ مرحوم دانش رفتم، او پرسید: مهدی چه شد؟! جریان چه بود؟! گفتم: حاجی من همین الان هم که نزد شما هستم، گیجم، نمی‌دانم، فقط این را می‌دانم که ما نه دست خطی دادیم و نه نامه عفوی نوشتیم. گفت: الخیر فی ما وقع. گفتم: حاج آقا الان به ما می‌گویند که اینها برده‌اند! [بریده‌اند]… ناگفته نماند که بعضی از بچه‌های مذهبی در زندان از این قضیه احساس سر‌شکستگی کردند، حق هم داشتند، چرا که آنها زیر بمباران تبلیغاتی سازمان بودند. بچه‌های مظلومی هم بودند، اما باید بگویم که یک سری از ایشان اشتباه کردند، به جمع اتاق دو (ناقلین و عمل کنندگان به فتوا) نپیوستند، آنها مانده بودند در این وسط نه این طرفی بودند و نه آن طرفی. ولی ما با عمل به فتوا تو دهنی محکمی زدیم به شاه که مارکسیست اسلامی معنی ندارد! بعد هم آزاد شدیم با تجربه بیشتری به مبارزه [!!!] پرداختیم» (مصاحبه با مهدی ملک الکتاب خیابانی از دژخیمان اطلاعات، ۴بهمن۱۳۸۳)
 مهدی عبایی خراسانی در بخش دوم گفت و گوی خود درباره «پروژه تاریخ شفاهی ایرنا» با خبرگزاری رسمی رژیم گفته است:
«عده‌ای از مذهبی‌ها هم به این فکر افتادند که باید از زندان بیرون رفت و در میان خانواده‌ها تبلیغ کرد تا از پیوستن فرزندان خود به این گروه‌های انقلابی مارکسیست جلوگیری کنند. حتی تفکر حجتیه‌ای هم قوت گرفت و احیا شد. مانند انجمن حجتیه می‌گفتند ما باید برویم با مارکسیست‌ها مبارزه کنیم نه شاه. جوان‌ها در خانه بنشینند و با رژیم مبارزه نکنند بهتر است تا این که برای مبارزه تن به ایدئولوژی مارکسیست دهند.
به این دلیل عده‌ای درخواست خلاصی از زندان کردند. آقایان عراقی، عسگراولادی، انواری، کروبی و بعضی دیگر نامه نوشتند که ما را آزاد کنید.
ساواک هم خیلی موش می‌دواند و قضیه را بزرگ می‌کرد. در زندان‌ها شایعه کرده بود که الان که شما بچه مذهبی‌ها به خاطر مبارزه با اعلیحضرت مسلمان در زندان هستید چپ‌ها دارند جوانان مسلمان را در بیرون زندان مارکسیست می‌کنند… برخی از این زندانیان مسلمان هم مجبور شدند عفونامه بنویسند و بیرون بیایند تا نگذارند جوان‌ها مارکسیست شوند.
رژیم هم نهایت استفاده را از این ماجرا کرد.
شبی در بهمن ۵۵ به این زندانیان مسلمان گفتند امشب آزاد می‌شوید. به لباس زندان هر کدام از آنها مدالی زدند که به «مدال سپاس» مشهور شد و روی آن نوشته شده بود «سپاس اعلیحضرت».
این زندانیان بندگان خدا متوجه نبودند داستان چیست. زندانبانان آنها را از داخل راهروهای زندان عبور دادند. در نهایت هم آنها را به سالن زندان بردند. اما تعداد زیادی از زندانیان توده‌ای هم آنجا بودند.
در میان فریاد «سپاس، سپاس اعلحضرت» محبوسین توده‌ای که قرار بود آزاد شوند دوربین های تلویزیون هم شروع به فیلمبرداری از جمعیت کردند. این ها تازه آن موقع فهمیدند جریان چیست. یکی از توده‌ها روی سن رفته بود و از جمعیت می‌خواست بلند صدا بزنند سپاس اعلیحضرت.
در این میان فقط شهیدعراقی فهمیده بود و سرش را زیر انداخته و صورتش را پوشانده بود. این بندگان خدا هاج و و واج مانده بودند که چه بگویند. فردای آن روز صفحه اول روزنامه اطلاعات شد این شد که زندانیان سیاسی با فریاد سپاس اعلیحضرت اظهار ندامت کردند و بیرون آمدند. فیلم این ماجرا در تلویزیون هم پخش شد و رژیم طاغوت روی آن تبلیغ فراوانی کرد.
اما این بندگان خدا وقتی بیرون آمدند فهمیدند چه اشتباهی کرده‌اند. متوجه شدند حرف هایی که ساواک درباره مارکسیست شدن بچه مسلمان‌ها زده غلو بوده است و حتی بچه مسلمان‌هایی که از مجاهدین خلق انشعاب کرده بودند نیز یک گروه مبارز مذهبی دیگر را تشکیل داده اند.» (خبرگزاری رسمی رژیم آخوندی موسوم به ایرنا ۲۶آبان۹۷)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – توجیه تراشی آخوند عبایی برای خیانت دارودسته خمینی در زمان شاه و بریدگی آنها از مخالفت های سابق


– آقای منتظری: «درباره شکل‌گیری جشن سپاس هم اینکه، آن آقایان [شرکت کننده درجشن] با ما هم مشورت کردند که برویم یا نه!، این نبود که نمی دانستند. ما هم فهمیدیم که ازآقایان دعوت کردند و بردند و آنجا برنامه انجام شد، اما اینکه بگوئید آنها بی اطلاع بودند، [نه!] خب ما هم بی اطلاع بودیم، پس چرا به ما نگفتند که بیائید آنجا؟!» (مصاحبه با حسینعلی منتظری، ۲۳آذر۱۳۸۳)

 – بهزاد نبوی: «درباره علت حضور در مراسم سپاس بعضی هایشان گفتند: ما نفهمیده افتادیم در این دام ، یک دفعه ما را بردند به یک سالن ، دیدیم یکی نشسته صحبت می کند و … بعضی ها هم تحلیل شان این بود که باید بیرون رفت ، یکی از آنها می گفت سه روز قبلش هم آمدند و گفتند آقا این کار را بکنیم ، ما گفتیم راضی نیستیم و بعد یک چنین آدم هوشیاری را وقتی به آنجا می برند ، می تواند داد و بیداد کند و از آنجا بیرون بیاید… باور کنید آن روز بدترین روز زندگی من بود ، همین جوری خیس عرق شده بودم ، همین طور که جزء ناظرین و شنوندگان نشسته بودم عرق از همه جایم سرازیر شده بود ، آنها (مجاهدین) خوشحال ! اصلاً نفسم در نمی آمد ، نمی توانستم از وسط جمع بروم بیرون ، بحث که تمام شد رفتم ، یکی از توالت ها ، پرده را کشیدم (پرده که کشیده باشد بچه ها باز نمی کنند) شروع کردم زار زار به گریه کردن . وضعیت پیش آمده برای رهبران سازمان مجاهدین پیروزی بزرگی بود ، می گفتند هر که با ما مبارزه کرده یا مارکسیست شده یا عفو نویس» (خاطرات بهزاد نبوی از باندفاشیستی ارتجاع اسلامی، نوار ش ۱۴، ۲۶ – ۲۱)

 – احمدعلی برهانی: «اگر اینها می خواستند بروند بیرون و دوباره به مبارزه ادامه دهند ، تاکتیکی و مخفیانه و کتبی عفو می نوشتند ، اما این روش مناسب نبود که در برنامه ای تلویزیونی ظاهر شوند که یک نفر توده ای (مارکسیست) هم برایشان صحبت کند . به نظرم این یک سرخوردگی برای نهضت امام بود که می خواست آهسته آهسته در جامعه شکل بگیرد ، حرکت ، حرکت خوشایندی نبود ، درست حرکتی بود در جهت مخالف حرکت جامعه» (مصاحبه با احمد علی برهانی ازاعضای دادستانی ضدانقلاب رژیم، ۱۳۸۳)




   – شاپور خوشبختیان: «این آقایان معتقد بودند که با پوسیدن ما در زندان مشکل حل نمی شود ، ما حالا اگر چیزی هم می نویسیم ، می رویم بیرون ولی باز هم در صحنه بیرون از اجتماع هستیم و می توانیم در حدی که مشکل ایجاد نشود فعالیت کنیم ، مثلاً فعالیت پارلمانی در حدی که قانون اجازه می دهد … در مجموع آنها سادگی کردند و دچار ساده اندیشی شدند ، فکر کردند با این جوی که ساواک ایجاد کرده است و فشار و بگیر و ببندی که در مملکت است مگر اجازه می دهند که کسی بتواند فعالیتی بکند» (مصاحبه باشاپور خوشبختیان پاسدار سابق و از عناصر رژیم، ۱۲آذر۱۳۸۳)
 – [خبرنگار خبرآنلاین:] یعنی در بازی رژیم قرار گرفتید؟
[اسدالله بادامچیان:] بله، تا از این طریق وقتی مبارزان مسلمان از زندان خارج می شوند، در بین مبارزین جایگاهی نداشته باشند؛ در زندان هم منافقین زندانیان مسلمان را تخریب کردند و گفتند اینها سپاس گویانند. (بادامچیان خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۴بهمن۹۱)
– حبیب‌الله عسگراولادی: «بنده، آقای حیدری، آقای عراقی و آقای لاجوردی خبر نداشتیم چه
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – نمایی از سلولهای بند۲۰۹ اوین

گذشته است. من و آقای عراقی و آقای حاج حیدری در زندان قصر بودیم و آقای لاجوردی در قزل‌حصار بود. ما را برگرداندند و۶۰ روزی در زندان انفرادی اوین نگه داشتند و هر روز به ما فشار آوردند تا قبل از این که با آقایان علما روبرو می‌شویم، بالاخره حرفی، چیزی را از ما در بیاورند.
یک روز در زندان اوین در سلولی که سه متر در سه متر بیشتر نبود قدم می‌زدم که یک مرتبه به ذهنم رسید ما در اینجا قرآن، مفاتیح، نهج‌البلاغه و هیچ کتابی نداریم. نکند اینجا بپوسیم و ذهنمان از کار بیفتد. در این فکر بودم که یک مرتبه در آن سکوت مرگبار شنیدم کسی دارد قرآن می‌خواند: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوّه الْمَتِینُ»… به سجده افتادم و توبه کردم که چرا بعد از دوازده سیزده سال در زندان بودن، تصور کردم ممکن است آینده تاریکی در انتظار ما باشد» (گفتگوی منتشر نشده حبیب‌الله عسگراولادی از چپاولگران باند فاشیستی مؤتلفه، سایت حکومتی مشرق، ۳آبان۹۳)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – اعتراف حبیب الله عسگراولادی به اینکه در زندان شاه بریده بوده و نگران پوسیدن در آنجا شده بود

– سایت حکومتی عصرایران در پاسخ به عبدالرضا داوری از اطرافیان احمدی‌نژاد که باطعنه شرکت در نمایش سپاس‌گویی شاهنشاهی را توی سر رقیب زده‌بود، نوشت:
«در بهمن ۱۳۵۵ شماری از فعالان سیاسی زندانی مذهبی در مراسمی شرکت داده شده و آزاد شدند. بعد از انقلاب کمتر به این موضوع پرداخته می شد…
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- چهره رسانه‌ای نزدیک به محمود احمدی‌نژاد در توییتر خود تصویری منتشر کرده و در توضیح آن نوشته است: «تصویری تاریخی از مراسم جشن سپاس، ویژه ابراز ندامت و وفاداری به رژیم پهلوی. زندانیان حاضر در این تصویر پس از اعلام عبارت سپاس شهنشاها از زندان آزاد شدند» و به صورت مشخص به حضور مهدی کروبی و مرحوم حاج حبیب الله عسگر‌اولادی در این تصویر اشاره کرده است.
این اولین بار نیست که عبدالرضا داوری این موضوع را پیش می‌کشد. البته سال‌ها و شاید قریب سی سال در سطح رسمی این موضوع مسکوت بود و بر پایه توافقی نانوشته چون دو نماد چپ و راست سنتی در این تصویر حضور داشتند زیاد به آن پرداخته نمی‌شد…
در این فضا ثابتی مشهور به مقام امنیتی پیشنهاد داد چهره های شاخص مذهبی که ربطی به اندیشه های مارکسیستی یا فعالیت های مسلحانه ندارند آزاد شوند یگانه شرطی که گذاشته شد اما شرکت درجشن ۶ بهمن بود. در زندان و بیرون بحث درمی گیرد و به این نتیجه می رسند که فضای بیرون به نفع مارکسیست هاست و ارتباط مذهبی ها با مبارزین کم رنگ و حتی قطع شده و قرار می شود این چهره ها درخواست عفو را بپذیرند تا آزاد شوند…
اساسا فضای سال ۵۵ خورشیدی به خاطر رونق و شکوفایی اقتصادی پس از ۵۱ و آزادی های اجتماعی و مدرنیزاسیون جامعه کاملا تغییر کرده بود. (بهزاد نبوی جایی گفته است من سال ۵۵ باور نمی کردم ممکن است دو سال دیگر انقلاب شود. چون توسعه اقتصادی و رشد درآمدها و تغییر چهره شهرها به گونه ای بود که انگار براندازی رژیم دیگر شدنی نیست)…
اما به گواه سال های بعد به قدر ذره ای از اعتماد و علاقه امام به آن چهره ها کم نشد. کما این که مهدی کروبی ابتدا نماینده امام در کمیته امداد و سپس با اختیار تام رییس بنیاد شهید و بعد هم امیر الحاج و سرپرست حجاج شد و ۱۰ سال بعد از پیروزی انقلاب و در ماه های آخر عمر نیز امام تعبیر «دوست خوبم، کروبی» را درباره او به کار برد. (در حکم انتصاب میر حسین موسوی به ریاست بنیاد جانبازان در سوم آذر ۱۳۶۷: از زحمات دلسوزانه و مخلصانه دوست خوبم حجت الاسلام آقای کروبی تشکر می‌کنم)…
۲٫ چنان که اشاره شد موضوع و عکس تازه ای نیست که کشف شده باشد. منتها چون طیف متنوعی در آن حضور داشتند و مبارزین سیاسی حاضر در تصویر با گروه های مختلف، روابط نزدیک داشتند و انگار توافقی نانوشته صورت پذیرفته بود که کسی به این قضیه کار نداشته باشد…
با این حال این عکس واقعیت دارد و قابل کتمان نیست و اگر ایرادی هست به این است که داستان را کامل باید روایت کنند. مثلا اگر مردم بدانند مرحوم حاج مهدی عراقی هم بوده قضاوت‌شان تعدیل می‌شود.
ضمن این که در فضای کنونی که مردم ما مداراجو و طرفدار گفت و گو در سیاست هستند اتفاقا این اقدام را نقطه منفی در کارنامه کروبی و عسگراولادی نمی‌دانند و اساسا نسل کنونی با قهرمان‌بازی‌های سابق زیاد میانه‌ای ندارد.» (سایت حکومتی عصرایران ۱۳آذر۹۷)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – اعتراف به سکوت آگاهانه باندهای مختلف نظام در باره جلسه سپاسگویی طرفداران خمینی برای شاه

فضاحت ندامت آخوندهای خمینی‌صفت و دزدان همدست او در موتلفه به‌اندازه‌ایست که حتی سایت «جوان آنلاین» ارگان بسیج ضدخلقی سپاه پاسداران تروریست آخوندها نیز نمی‌تواند خودرا به نادیده‌گرفتن آن بزند. بنابراین درقالب یک سوال، بریدگی و ندامت خائنانه اصحاب خمینی در زندان‌های شاه را اینطور به چالش می‌کشد؛
«اما اینجا یک نکته کوچک و یک سوال کوچک تر وجود دارد… اما سوال کوچک… این است که حضرت شیخ شجاع! بدون این که پای دیگران را وسط بکشید. خود شما. شما که از هیچ کس نمی‌ترسید. چرا روز ۱۵ بهمن ۱۳۵۵ در مراسم «سپاس اعلیحضرتا» شرکت کردید و تمنای عفو ملوکانه نمودید تا از زندان آزاد شوید؟… شما به شاه «سپاس اعلیحضرتا» گفتید،» (جوان آنلاین ارگان بسیج ضدخلقی ۳۱مرداد۸۸)

نمک‌نشناسی سفلگانی که آزادی‌شان از زندان را مدیون تضاد آشتی‌ناپذیر شاه بامجاهدین بودند اما وقتی به‌قدرت چنگ‌انداختند از هیچ دنائت و سبعیتی درحق مجاهدین خلق، به‌مثابه فداکارترین فرزندان مردم ایران، فروگذار نکردند:
– «تعدادی از اصحاب فتوا از زمان قتل حسنعلی منصور در زندان بودند و ده – دوازده سال از محکومیت‌شان می‌گذشت، دیگر خسته شده بودند،‌ سن و سال‌شان هم زیاد بود. رژیم [شاه] می‌دانست که اگر ایشان بیرون بیایند دیگر چریک نمی‌شوند و کار مخفی نمی‌کنند و حداکثر در حد کارهای علنی و هیئت و جلسات تفسیر و دعا فعال خواهند بود. همچنین رژیم می‌دانست این تعداد به جهت مخالفت‌شان با مجاهدین اگر آزاد شوند و بیرون بروند علیه مجاهدین تبلیغ می‌کنند، پس آنها برای رژیم ضرری نداشتند. از طرفی هم رژیم (برای فروکش کردن برخی اعتراضات داخلی و بین‌المللی) می‌خواست کمی آزادی بدهد. لذا افرادی چون عسگراولادی، انواری، حیدری، عراقی و … را به زندان قصر برد و طی جشن سپاسی به مناسبت سالگرد ۱۵ بهمن مورد عفو قرار داد آزادشان کرد. (از خاطرات عزت شاهی موسوم به عزت مطهری یکی از شکنجه‌گران خمینی جلاد)
طرفداران خمینی خیانتکاران به‌‌مردم سپاسگویان به‌شاه – اعتراف عزت شاهی به بریدگی طرفداران خمینی در زمان شاه که علت اصلی آزاد کردن آنها توسط ساواک بوده است

مقایسه‌ای بین انقلابیون راستین میهن که در اوج دیکتاتوری شاه با مقاومت‌جانانه خود قدرت جهنمی ساواک را درهم شکستند، با فرصت‌طلبان میوه‌چینی که تنها، خودرا برسر سفره آماده انقلاب رساندند
آخوند مهدوی کنی که از روز نخست به قدرت‌رسیدن خمینی تا روز مرگش، در بالاترین مناصب حکومتی نظام پلید ولایت‌فقیه مسئولیت داشته است (از شورای انقلاب دست‌ساز خمینی تا وزارت کشور و نخست‌وزیری و شورای نگهبان ارتجاع و نهایتاً هم ریاست مجلس خبرگان آخوندی) در خاطرات خود که خبرگزاری سپاه پاسداران انتشار داده است به نقل خاطره‌ای از شهید قهرمان مجاهدخلق، حمید خادمی در زندان‌های شاه می‌پردازد که برای مقایسه انقلابیون راستین در سخت‌ترین روزهای مبارزه، با فرصت‌طلبان میوه‌چینی که فقط خود را هنگام سفره آماده انقلاب رساندند، بسیار قابل‌تأمل است. توضیحاً اینکه مهندس حمید خادمی تحصیل‌کرده دانشگاه صنعتی آریامهر در زمان شاه و از اعضای سازمان مجاهدین‌خلق ایران بود که در سال۱۳۵۴ دستگیر و به‌شدت شکنجه شد. او مدت‌ها زیر اعدام بسر می‌برد و نهایتاً در بیدادگاه نظامی شاه به حبس ابد محکوم شد. مجاهد قهرمان حمید خادمی در زمره آخرین گروه زندانیان‌سیاسی بود که به همت خلق قهرمان ایران در دی‌ماه۵۷ از زندان‌های سیاسی شاه آزاد شد و فعالیت‌های مبارزاتی خود در صفوف مجاهدین‌خلق ایران را در بیرون از زندان پی گرفت. سرانجام این فرزند شجاع و دلاور مردم گلپایگان که از محبوبیت بی‌نظیری در میان همشهریان خود برخوردار بود، روز۱۲اردیبهشت۶۱ دریکی از پایگاه‌های مجاهدین در تهران، در نبردی حماسی و قهرمانانه با پاسداران ظلمت و تباهی به شهادت رسید و در تاریخ مبارزات آزادی‌خواهانه مردم‌ایران جاودانه شد.
«موجود عجیب و غریبی بود.»
آخوند مهدوی کنی در خاطراتش می‌گوید: «… در سلولهای انفرادی، زندانی‌ها را پشت سر هم می‌آوردند و می‌بردند و از این آوردن و بردن هم غرض داشتند که شاید ما خصوصی حرف بزنیم و آنها در خلال بازجوییهای‌شان چیزهایی در بیاورند، لذا در این دو ماهی که من در انفرادی بودم خیلی افراد را آوردند و بردند.
یکی از آنها هم خواهر زاده‌ی آیت‌الله صافی بود که جزو مجاهدین (منافقین) بود و بالاخره بعد از انقلاب هم کشته شد. نامش خادمی بود و جزو بچه‌های خیلی قرص منافقین بود و خیلی هم شکنجه دیده بود. طوری که تا بالای ساق پایش زخم شده بود، تمام پوستش را کنده بودند و دوباره وصله کرده بودند، تمام پاهایش وصله‌ای بود. موجود عجیب و غریبی بود. 
وقتی ما وارد زندان اوین شدیم مشاهده کردیم که زندان در دست چپی‌ها و به‌خصوص کمونیست‌ها و ملحدین است.
منافقین فعلی ـ که آن زمان به آنها مجاهدین می‌گفتند ـ سردمدار بچه‌مسلمانها بودند و چون از مسلمانها گروهی معارض و مبارز سازمان‌یافته و تشکیلاتی مثل اینها نبود ـ گر چه گروههای دیگر هم مثل منصورون بودند، اما اینها زیاد تشکیلاتی نبودند ـ بیشتر بچه‌ها در زندان جذب اینها می‌شدند»
خبرگزاری سپاه پاسداران خامنه‌ای موسوم به فارس اول آبان۹۳

سایت حکومتی مشرق وابسته به ارگانهای امنیتی رژیم نیز درتاریخ ۲۸آبان۱۳۹۴ با نقل مطلبی با همین مضمون به شیفتگی آخوند مهدوی کنی نسبت‌به قهرمانی مجاهدخلق «حمید خادمی» اشاره می‌کند:
«تعاریف بسیار زیاد آیت‌الله کنی از کسانی مانند حمید خادمی که مجاهد هم بند اوبوده در کتاب ابوذر زمان موجو د است» (سایت حکومتی مشرق نیوز ۲۸آبان۹۴)
صحنه‌ای از لحظه آزادی مجاهدقهرمان «حمید خادمی» از زندان‌های‌سیاسی شاه درسال۱۳۵۷، به‌همت خلق قهرمان:
***
ضمیمه: زندگی‌نامه شهید قهرمان، حمید خادمی از زندانیان سیاسی زمان شاه و عضو سازمان مجاهدین خلق ایران که به‌دست دژخیمان خمینی جلاد به‌شهادت رسید:
به یاد مجاهد شهید حمید خادمی
حمید خادمی
محل تولد: گلپايگان
شغل: مهندس
سن: ۳۳
محل شهادت: تهران
تاریخ شهادت: ۱۱-۲-۱۳۶۱
 حميد  در سالهاي ۵۲ و ۵۳  تحت مسئوليت مستقيم مجاهد شهيد صمديه لباف فعاليت ميكرد پس از آن همراه با مجاهد شهيد عبدالرضا منيری جاويد در بخش الكترونيك سازمان مشغول به كار شد. در شهريور ماه سال ۵۴ اين دو مجاهد توسط ساواك شاه دستگير شدند. ساواك كه حساسيت زيادي  بر روي مجاهد شهيد عبدالرضا منيری جاويد به عنوان مبتكر و سازنده‌ی بيسيم‌ها و  دستگاههای  الكترونيكي سازمان داشت او و همرزم مجاهدش حميد  خادمي را تحت شكنجه های شديدی قرار دادند تا از چگونگی كار و سازماندهی و فعاليت ساير افراد اين بخش مطلع گردد، اما اين دو مجاهد دلير با به جان خريدن فشارها و شكنجه ها و  مقاومت سرسختانه در مقابل آنها دشمن را در دستيابی به اسراری كه در سينه داشتند ناكام گذاشتند. حميد در بيدادگاه اول به اعدام و در دادگاه تجديد نظر به حبس ابد محكوم شد .
 ورود مجاهد شهيد حميد خادمی به زندان در سال ۵۴ مصادف بود با ضربه اپورتونيستی چپ نما به مجاهدين و دوران اوجگيری فشارهاي ساواك و جريان راست ارتجاعی عليه سازمان و در اين شرايط حميد قهرمان از جمله مجاهدانی بود كه در تشكيلات مجاهدين در زندان تحت رهبری برادر مجاهد مسعود رجوی  و آموزشهای او فعالانه در متن مبارزه سترگ مجاهدين در برابر تهاجمات و توطئه های ساواك  و ارتجاع مذهبی و آخوندهای خمينی صفت و اپورتونيستهای چپ نما به وظايف انقلابيش مسئولانه عمل نمود و با  صبر و استواری و پايداری از ارزشها و مواضع  انقلابی و توحيدی سازمان دفاع نمود و اين دوران پرفتنه را به سلامت از سر گذراند  
 سرانجام در سال ۱۳۵۷ همزمان با اوجگيری قيام ضد سلطنتی مردم ايران و گشوده شدن درهای زندانها بدست خلق مجاهد قهرمان حميد خادمی نيز  از زندان آزاد گرديد.
 پس از پيروزی انقلاب ضد سلطنتی مردم ايران و دوران جديد فعاليت سياسی مجاهدين، حميد مسئوليت نهاد دانشجويی مجاهدين را به عهده گرفت. اودر پرتو ايمان و احساس مسئوليت انقلابی و  با  ذهن فعال و خلاقش كه به او توان بالايی در امر سازماندهی مي داد توانست نهاد دانشجويی سازمان را طی دوران كوتاهی به يكي از وسيعترين نهادهای مجاهدين تبديل كند و به اين ترتيب  نقش ارزنده اي در سازماندهی اتحاديه‌ انجمنهای دانشجويان مسلمان دانشگاهها و مدارس عالی كشور ايفا نمايد. علاوه بر اين در همان دوران مجاهد قهرمان حميد خادمی مسئول رابط استادان مترقی و متعهد دانشگاهها در تشكيلات مجاهدين نيز بود .
 مجاهد قهرمان حميد خادمی در جريان مبارزات انتخاباتی مجلس در ديماه سال ۵۸  به عنوان كانديدای سازمان مجاهدين درشهر گلپايگان شركت كرد و عليرغم كارشكنی ها و تقلبات گسترده‌ی مرتجعين به علت محبوبيت خاصی كه در اين شهر داشت آراي زيادی بدست آورد. اما تقلبات و انحصار طلبي مرتجعين فراتر از آن بود كه محبوبيت حميد بتواند به زبان آرا توده ها  بيان شود كمااينكه خمينی و رژيم او  به همين شيوه مانع راهيابی حتي يك تن  از مجاهدين به مجلس شد.
 روز ۱۲ ارديبهشت سال ۶۱ رژيم خمينی تهاجم گسترده ای را عليه چند پايگاه مجاهدين  در نقاط مختلف تهران آغاز مي كند. ‌يكي از اين پايگاهها محل اقامت مجاهد‌ قهرمان حميد خادمی و همرزمان او بود. ‌با شروع يورش پاسداران به پايگاه، فرماندهان و مجاهدان مستقر در پايگاه به مقاومتی جانانه دست مي زنند. آنچنان كه رژيم خميني با اعزام اكيپ هاي بسياري از پاسداران با انبوه تجهيزات و منجمله  هليكوپترهای توپدار به صحنه درگيری، پايگاه مجاهد قهرمان حميد خادمی و همرزمانش را از زمين و هوا زير آتش مي گيرد. ولی تنها زمانی قادر به نفوذ به پايگاه می شود كه تمامی مجاهدان مستقر در پايگاه به عهد خونين خود با خدا و خلق در راه آزادی ميهن وفا كرده بودند و دامن محبت به خون رنگين ساخته بودند. ‌در جريان اين مقاومت حماسی مجاهد قهرمان حميد خادمی و همسر و همرزمش مجاهد قهرمان  فرشته ازهدی در كنار همرزمان مجاهدشان  پاكبازانه به شهادت می رسند. فرزند خردسال آنها ناصر خادمی كه در آن هنگام يكساله بود  نيز مورد اصابت شليكهای دژخيمان قرار گرفته و مجروح مي‌گردد (و به اسارت پاسداران در مي آيد.)

ناصر مکارم شیرازی درزمان‌شاه با شریعتمداری بعداز شاه علیه او

«بندگی‌قدرت در زمان شاه» و «سرقت انقلاب‌پس‌از سقوط شاه» در لباس دین‌فروشی
قاضی شارح، از قضات دین‌فروش منصوب قوم مغول برای این منصب، تکیه‌کلام پرمعنایی داشت:
– «قضاوت کردن آسان است! کافی است تشخیص دهی که حاکم چه می‌خواهد؟»
این فرمول ساده، سینه‌زنی بسیاری از آخوندهای درباری را زیر علم ولایت یزیدی روضه‌خوان دون‌پایه‌ای مثل علی خامنه‌ای، به‌خوبی تبیین می‌کند.
آخوندهای قدرت‌پرست که به هیچ‌کس، حتی در مرام خود گردن نمی‌گذارند و به‌قول معروف هیچ خدایی را بنده نیستند، وقتی‌که پای قدرت و ثروت به میان می‌آید، کاراکتر عوض می‌کنند، عبد و برده حلقه‌به‌گوش می‌شوند. آن‌چنان‌که تمام محتوای شریعت ارتجاعی خودرا هم به باد فراموشی می‌سپارند؛ زمانی‌که خمینی دجال به‌صراحت فتواهای متعددی علیه مسلمات اعتقادی آخوندی طرح می‌کرد، اگر صدایی از دیوار برآمد از آخوندهای مرتجع و متشرع جانمازآب‌کش که جیغشان برسر کم‌کشیدن مد «ض» در «والضالین» درمی‌آمد دراعتراض و دفاع از اعتقادات خودشان، صدایی برنخاست؛ نمونه‌هایی ازاین‌دست فتواهای خمینی:
– «این حرفهای احمقانه‌ای است که از همین گروهها القا میشود که خوب، جاسوسی که خوب نیست! جاسوسی فاسد خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است،‌ شرب خمر هم واجب است.» (صحیفه خمینی، جلد۱۵، ص۱۱۶)
– «ولایت مقدم بر همه احکام فرعی، حتی نماز و روزه وحج است… حکومت می‌تواند قراردادهای شرعی که خود با مردم بسته است را یکجانبه لغو کند…آن چه گفته می‌شود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است…»(خمینی کتاب ولایت‌فقیه)
– «از بیانات جنابعالی در نمازجمعه این طور ظاهر می‌شود که شما حکومت را به معنای ولایت مطلقه‌یی که از جانب خداوند به نبی اکرم واگذار شده و اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام فرعیه الهیه تقدم دارد صحیح نمی‌دانید و تعبیر به آن که این جانب گفته‌ام “حکومت درچهارچوب احکام الهی دارای اختیار است” به کلی برخلاف گفته‌های اینجانب است.
اگر اختیارات حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اکرم یک پدیده بی‌معنا و محتوا باشد. اشاره می‌کنم به پیامدهای آن که هیچ‌کس نمی‌تواند ملتزم به آنها باشد…
حکومت که شعبه‌یی از ولایت مطلقه رسول‌الله است، یکی از احکام اولیه است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است.
حکومت می‌تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در مواقعی که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یک‌جانبه لغو نماید.
حکومت می‌تواند هر امری را چه عبادی و یا غیرعبادی، که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامی که چنین است، جلوگیری کند.
آن‌چه گفته شده است که شایع است مزارعه و مضاربه و امثال آن با این اختیارات از بین خواهد رفت، صریحا عرض می‌کنم که فرضا چنین باشد، این از اختیارات حکومت است و بالاتر از آن هم مسایلی است که مزاحمت نمی‌کنم» (نامه خمینی به علی‌خامنه‌ای رئیس‌جمهور وقت نظام ۱۷دی۱۳۶۶)
ازجمله آخوندهای فرصت‌طلب و قدرت‌پرستی که تبحر زیادی در سنجش جهت وزیدن باد دارد، آخوند «ناصر مکارم شیرازی» است. او درزمان شاه از نزدیکان دارالتبلیغ شریعتمداری بود و با نزدیک‌ساختن خود به‌او که آن‌موقع در بالاترین سلسله‌مراتب آخوندها قرارداشت برای خود نردبان ترقی و کسب اسم‌ و رسم ساخته بود، اما همین‌که خمینی در جنون افسارگسیخته قدرت‌پرستی‌اش تیغ حذف را برگردن شریعتمداری که از خودش هم ارشدتر بود فرودآورد و با بدعتی آشکار در تاریخ حوزه‌های آخوندی، یک مرجع جاافتاده را از منصب مرجعیت خلع‌کرد، آخوند ناصر مکارم شیرازی هم خود را درزمره چاپلوسان متملقی انداخت که در همراهی با این سرمستی خلیفه وحشی، باسفلگی تمام، ولی‌نعمت پیشین خود، شریعتمداری را در پیش پای بت جدید قدرت، خمینی، قربانی می‌کرد
ناصر مکارم شیرازی درزمان‌شاه با شریعتمداری و علیه او در زمان خمینی

ناصر مکارم شیرازی درزمان‌شاه با شریعتمداری – پشت کردن نمک‌نشناسانه به شریعتمداری ولی نعمت پیشین او

پس از مرگ خمینی نیز، زمانی‌که رفسنجانی شیاد باعلم‌کردن تهدید تهاجم ارتش آزادی‌بخش ملی ایران آخوندهای قدرت‌پرست را در مجلس خبرگان ارتجاع به وحشت مرگ انداخت تا با نادیده‌گرفتن شرط مرجعیت (که براساس نص قانون اساسی وقت نظام، شرط ضروری این منصب حکومتی بود) آنها را وادار به تن دادن به ولایت یک روضه‌خوان دون کند، بازهم آخوند مکارم شیرازی در فرصت‌طلبی، خودرا تبدیل به اهرمی دردست ولی‌فقیه جدید نظام برای سرکوب و عقب‌راندن آخوندهای مخالف او در حوزه‌ها مثل آخوند آذری قمی و امثالهم کرد و به‌واسطه این تملقات و چاپلوسی‌ها، در بارگاه خلیفه جدید مرتبت بالایی در موقعیت و دستی گشاده در چپاول پیداکرد.
افتخار شرفیابی! به حضور شاه خائن






ناصر مکارم شیرازی و اعتراف به گرفتن جایزه سلطنتی در کتاب خودش
ناصر مکارم شیرازی و جلد کتابش که مورد استقبال دربار شاهنشاهی قرار گرفت


در بررسی سوابق این عنصر ابن‌الوقت، سابقه او در زمان شاه به‌اندازه‌کافی برای شناخت رفتار مفعولانه‌اش در برابر قدرت‌حاکم، گواه خوبی است. در نخستین سال پس از ۲۸مرداد۱۳۳۲ وبازگشت شاه با کمک یک کودتای استعماری مهندسی‌شده توسط سیا و انتلیجنت‌سرویس به قدرت و سرکوب خونین مردم با سرنگونی مصدق به‌عنوان تنها دولت دمکراتیک و قانونی پس از مشروطیت، مکارم شیرازی فرصت را برای عرضه‌داشتن خود به خدایگان‌جدیدقدرت، غنیمت شمرد به‌همین‌خاطر با نوشتن کتابی با عنوان «فیلسوف نماها» که مضمون اصلی آن ضدیت با حزب توده و ایدئولوژی مارکسیسم بود، مذاق اعلیحضرت زخم‌خورده از جنبش آزادیخواهی مردم‌ایران که نیازمند چنین زمینه‌چینی‌ها برای توجیه جنایاتش بود را آب‌انداخت به‌دلیل همین‌کار «جایزه سلطنتی کتاب سال» را به خود اختصاص داد. کلیشه طلاکاری‌شده چنین لوحی، البته تا روز پیروزی انقلاب در سال۱۳۵۷ که سرنگونی شاه درچشم‌انداز نبود، با مهر و امضای دربار شاهنشاهی زینت‌بخش صفحه نخست نسخه‌های منتشره کتاب‌او درزمان‌شاه بود اما به محض سرنگونی رژیم سابق و نشستن خمینی به‌جای او برتخت «سلطنت مطلقه»،‌ بارندی‌تمام، این‌صفحه که سابقا ازبابت افتخار در صفحه نخست او رخ می‌نمود، از کتاب مربوطه ناپدید و بایک حرکت آکروباتیک آخوندی عبارت «برنده جایزه سلطنتی برگزیده‌ترین کتاب سال ۱۳۳۳» تبدیل‌به عبارت «بهترین کتاب سال۱۳۳۳ و برنده عالیترین جایزه کتاب» شد!!! و به‌این‌صورت رد خوشرقصی برای دربارقدرت که تا دیروز وسیله تفاخر او بود، پاک‌شد؛ غافل‌از اینکه خارج‌از دسترس او، اسناد تاریخی بسیاری برای گواهی رویکردهای فرصت‌طلبانه و نان‌به‌نرخ‌روزخوردن این آخوند دین‌فروش در مکتوبات دیگر وجود‌دارد که نمونه زیر کلیشه یکی از آنهاست:
روزنامه اطلاعات، فروردین ۱۳۳۴: «جایزه بزرگ سلطنتی طبق معمول به بهترین تصنیفات سال تعلق گرفت و در این رشته آقای ناصر مکارم شیرازی مصنف کتاب فیلسوف نماها برنده شناخته شد.
ناصر مکارم شیرازی ، از محصلین حوزه علمیه قم میباشد که در بین اقران باطلاع و ابتکار و مجاهدت در تحقیق و تتبیع معروف است.
روز اول فروردین، هنگامیکه برندگان جایزه سلطنتی برای دریافت جوائز خود شرفیاب شدند، اعلیحضرت از آقای ناصر مکارم شیرازی سئوال فرمودند که ”شما از کجا باین فکر افتادید؟”
آقای مکارم شیرازی توضیح داد که از چندی باینطرف در حوزه علمیه قم عده‌ای از طلاب علوم بمطالعه در باب مکاتب فلسفی همت گماشته و بخصوص در اطراف مکتب ماتریالیسم که اساس فلسفه کمونیسم میباشد بمطالعه و تحقیق پرداخته‌اند…
کتاب ”فیلسوف نماها” تألیف آقای ناصرمکارم شیرازی که برنده جایزه اول سلطنتی سال گردید سبک رمان نگارش یافته و مکتب کمونیسم را از جنبه فلسفی مورد تجزیه و تحلیل و انتقاد قرار داده است.»
ناصر مکارم شیرازی و خبر تعلق جایزه دربار سلطنتی به نوشته او

مطالعه قسمت‌های دیگر همین مطلب:





اشتراک:
3333

پخش زنده سیمای آزادی

Popular Posts

مسعود رجوی-۲۲بهمن ۱۴۰۱: «اتوبوس مجانی» استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی، آزادیخواهان و ...

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

توییتر اختر شبانه

پیام مسعود رجوی در دومین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی

برچسب‌ها

۱۰شهریور ۱۲اردیبهشت ۱۳آبان ۱۴اسفند ۱۶آذر ۱۷ژوئن ۱۷شهریور ۱۸تیر۷۸ ۱۹بهمن۴۹ ۱۹بهمن۶۰ ۱۹فروردین۹۰ ۲۶مهر ۳۰تیر ۳۰خرداد ۳۰دی ۳۰فروردین ۳۰مهر ۳ژوئیه ۴خرداد ۵ مهر ۸ مارس آب آبادان آتش بس آتش سوزی آخوند کاشانی آخوندی آذربایجان آرژانتین آری به جمهوری دمکراتیک آزادی آزادی بیان آزادی هدایتگر مردم آزادیخواهان آژانس اتمی آستان قدس آستفیک آسوشیتدپرس آشنایی با شورای ملی مقاومت آشنایی با مجاهدین آفریقا آقازاده ها آگاهی آلبانی آلبرتو نیسمن آلترناتیو آلمان آلودگی هوا آمریکا آموزشی آموزه تاریخی آموزه سیاسی آموزه فلسفی آنالیا آنتورپ آنتونیو گوترز آندرانیک آهنگساز ابراهیم ذاکری ابراهیم مرادی ابواحسن صبا اپورتونیسم اپوزیسیون اتحاد اتحاد ملی اتحادیه اروپا اتمی اتوبوس خوابی اجباری اجتماعی احتکار احزاب سیاسی احمد رئوف بشری دوست احمد رضایی احمد مقدم احمد وحیدی احمدرضا جلالی اخبار اخبار جعلی اختلاس اختناق ادبیات اراذل اربعین ارتجاع ارتش آزادیبخش ارتش آزادیبخش ملی ایران اردشیر زاهدی ارز ارژنگ داوودی ارمنستان اروپا ارومیه اژه ای استاد استان استبداد استبداد دینی استثمار استراتژی استراتژیک استعمار استقلال استقلال آمریکا استکهلم اسدالله اسدی اسفند۹۸ اسکاتلند اسکاندیناوی اسلام اسلام انقلابی اسلامشهر اسماعیل خطیب اسماعیل شریف زاده اسناد اسیر جنگی اشپیگل اشرف اشرف پهلوی اشرف رجوی اشرف هادی اشرف۳ اشغالگر اصغر بدیع زادگان اصغر بدیع‌زادگان اصغر مهدیزاده اصفهان اصلاح طلب اصلاح طلبی اصلاحات اصلاحات ارضی اصلاح‌طلب اصولگرا اطلاعیه اعتراض اعتراض سراسری اعتراضات اعتراضات سراسری اعتصاب اعتیاد اعدام اعدام بنیانگذاران مجاهدین اف ای تی اف افتخار افسانه افشاگری افطار افغانستان اقتصاد اقتصادی اکبر صمدی الکساندر مدوید الله قلی خان المپیک امام جعفر صادق امام حسن عسکری امام حسن مجتبی امام حسین امام رضا امام زمان امام زین العابدین امام سجاد امام صادق امام محمد باقر امام موسی ابن جعفر امام هشتم امام هفتم امجدیه امیرپرویز پویان امیرخیزی امیرکبیر انتخاب انتخابات انتخابات قلابی انتخابات۱۴۰۰ انجمن نجات انجمن نجاست انجیل اندیشه اندیکا اندیمشک انسان انسانیت انفال انفجار امیا انفجار حرم امام رضا انقلاب انقلاب ۵۷ انقلاب اکتبر انقلاب ایدئولوژیک انقلاب دمکراتیک انقلاب سفید انقلاب صنعتی انقلاب ضد سلطنتی انقلاب فرهنگی انقلاب کبیر فرانسه انقلاب مشروطه انقلاب نوین انقلابی انقلابیون انگلستان انگلیس اوباش اوریانا فالاچی اوکراین اومیکرون اوین اهواز ای ایران ایتالیا ایدئولوژی ایذه ایران ایران آزاد۲۰۲۱ ایران آزاد۲۰۲۲ ایران اینترنشنال ایران فردا ایران گیت ایران مرز پرگهر ایرانیان ایلیرمتا اینترنت ایندیپندنت اینستاگرام أزادی بازجو بازرگان بازگشایی مدارس بازنشستگان بازیگر بالکان بانک بحران بحران آب بختیار بدهی برانداز براندازی برجام برف برق برلین برنامه ۱۰ ماده ای بسیج بسیجی بعثت بکتاش آبتین بگو نه بلژیک بلوچستان بمب اتمی بنان بند۲۰۹ بنزین بنی صدر بنیاد برکت بنیاد فرانس لیبرته بنیادگرایی بنیانگذاران سازمان مجاهدین بوچا بودجه بودجه۱۴۰۰ بودجه۱۴۰۱ بورس بویراحمد بهار بهبهان بهداشت بهرام عالیوندی بهرام عین اللهی بهزاد معزی بهشت زهرا بی بی سی بیانیه بیت کوین بیرجند بیروت بیژن جزنی بیژن مفید بیسواد بیکاران بیکاری بیوگرافی پابلو نرودا پارلمان اروپا پاریس پاسارگاد پایداری پدرطالقانی پرچم پرس تی وی پرستاران پرواز بزرگ پروپاگاندا پرویز خزایی پروین اعتصامی پمپئو پناهندگان پوریای ولی پول پهباد پهلوان پهلوان فیلابی پهلوی پیام پیامبر پیروزی پیشتاز پیک پنجم پیک شادی پیک ششم پیمان جبلی تابلو تاریخ تاریخ ایران تاریخ ا یران تاریخ اسلام تاریخ ایران تاریخ بیداری ایرانیان تاریخ جهان تاریخ شفاهی تاریخ فرانسه تاریخ مشروطه تاریخ معاصر تاریخچه مجاهدین تاریخساز تاریخی تاریکی تاسوعا تاکتیک تئاتر و سینما تأسیس سازمان مجاهدین تبریز تبعید تبیین جهان تجارت تجزیه تحریف تحریم تحریم انتخابات تحصیل تحلیل سیاسی تخت جمشید تختی تخریب ترامپ ترانه ترک تحصیل ترور تروریست تروریستی تروریسم تروریسم دولتی تریتا پارسی تشکیلات تشکیلات بیرون زندان تشیع تصنیف تظاهرات تفسیر تکامل تلگرام تلویزیون تمدن ایران تنگستان توحید تورم توسکا تولید توماج صالحی توماس سانکارا تهران تهران بزرگ تیرباران ثروت ثریا ابوالفتحی ثقه‌الاسلام جاسوس جام زهر جامعه جامعه المصطفی جان مترکه جاوید رحمان جایزه نوبل جایگاه انسان جدایی دین از دولت جریان اپورتونیستی چپ‌نما جعبه سیاه جعفر کاظمی جعلیات جمشید پیمان جمعه سیاه جمهوری خواه جمهوری دمکراتیک جنایت جنایت علیه بشریت جنبش برابری جنبش تنباکو جنبش جنگل جنبش دادخواهی جنسیتی جنگ جنگ ایران و عراق جنگ جهانی جنگ خلیج جنگ داخلی جنگ روانی جنگ سیاسی جنگ ضد میهنی جنگ قدرت جنگ کثیف جنگل جنگل تراشی جوانان جهاد کشاورزی جهان چارلی چاپلین چپ نما چپاول چریک فدایی چریکهای فدایی چماقداری چه باید کرد چه گوارا چهارشبنه سوری چهارمحال بختیاری چین حبیب خبیری حبیب خدا حبیب‌الله بدیعی حج حجاب حجت زمانی حزب توده حزب جمهوری حزب رستاخیز حزب‌الله حسن اشرفیان حسن ظریف حسن ظریف ناظریان حسن فیروزآبادی حسن نوروزی حسین امیر عبداللهیان حسین دهلوی حسین طائب حسین فارسی حسین فاطمی حسین گل گلاب حسینیان حشدالشعبی حضرت زینب حضرت علی حضرت فاطمه حضرت محمد حضرت معصومه علیها سلام حضرت مهدی حقوق حقوق بشر حقوق زنان حکایت حکومت حکومت علی حکومت نظامی حماس حمایت حمله خارجی حمید اسدیان حمید لاجوردی حمید مصدق حمید نوری حنیف عزیزی حنیف نژاد حنیف‌نژاد حوزه خائن خاتمی خاش خاطرات خاطرات زندان خاطرات سیاسی خامنه ای خامنه‌ای خانواده خانواده شفایی خاور میانه خاوران خاورمیانه خبرگان خبرگزاری خبرنگار خدا خدیجه خرمشهر خسرو گلسرخی خشک سالی خشونت خصوصی سازی خط فقر خطر خلق خلقت انسان خلیفه خلیل رضایی خمینی خواننده خواهران میرابال خودروسازی خودکشی خودمختاری خوزستان خیانت دادخواهی دادگاه دادگاه مردمی آبان دارو داستان دانش آموز دانشجو دانشگاه دانشگاه تهران دانشمند دانشیان دانیل میتران داوود باقروند داوود رحمانی دبیر کل سازمان ملل دجال دختر آبی درگذشت دروغ دزدی دستمزد دفاع مقدس دفاعیات مجاهدین دکتر حسین گل‌گلاب دلار دلتا دلوار دمکراتیک دمکراسی دمکراسی خیانت شده دوباره می‌سازمت وطن دوران آماده باش دورس دولت دهخدا دهقانان دهه ۶۰ دی دیالکتیک دیپلماسی دیدار صلح دیکتاتور دیکتاتوری دیکتاتوری سلطنتی دیکتاتوری مذهبی دین دین و مذهب دیوید ایمس دیوید کلیگور ذوالقرنین ذوب آهن رادیو مجاهد رانت راه حل سرنگونی راهرو مرگ رای من سرنگونی رئیس جمهور برگزیده رئیسی رباط کریم رپ اعتراضی رجوی رحمان کریمی رزمناو پوتمکین رزمنده رژیم آخوندی رژیم شاه رسانه رسانه حکومتی رستاخیز رستم قاسمی رسول تبریزی رسول خدا رسول مشکین فام رشنگری رشوه رضا پهلوی رضا خان رضا رضایی رضا شاه رضا شمیرانی رفراندوم رفسنجانی رمزارز رمضان رمضان۱۴۰۰ رمضان۱۴۰۱ رنگ روغن روح‌الله حسینیان روح‌الله خالقی روحانی روحانی مترقی روز جهانی روز جهانی حقوق بشر روز جهانی زن روز جهانی صلح روز جهانی کارگر روز جهانی کودک روز جهانی مبارزه با اعدام روز جهانی معلم روز دانشجو روز معلم روزجهانی منع خشونت علیه زنان روزنامه روس تزاری روسیه روشنایی روشنفکر روشنگری رها بحرینی رهایی رهبر مقاومت رهبری ریاست جمهوری ریچارد رابرتس زادی زاگرس زاهدان زاینده رود زباله گردی زبان زری اصفهانی زلزله زمستان زمین زن زنان زندان زندان تهران بزرگ زندان گوهردشت زندانی زندانی سیاسی زندانیان سیاسی زوربا زهرا مریخی زهره صمدی زیارت زینب زینب پاشا زینب کبری زینت میرهاشمی ژئوپلیتیک ژنرال اودیرنو ژنرال دوگل ژنو ژیلبر میتران سارق انقلاب سازمان چریکهای فدایی خلق سازمان خبات کردستان سازمان مجاهدین سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان ملل سال تحصیلی سال میلادی سال نو سال۱۴۰۰ سالن مرگ سانسور ساواک سایبری سپ سپاه سپاه پاسداران سپاه قدس ستار بهشتی ستارخان سخنرانی سخنگوی مجاهدین سراوان سرجنگل سرکوب سرنگونی سرود سرویس جهانی سعدی سعید اقبالی سعید بهبهانی سعید سلطانپور سعید شاهسوندی سعید ماسوری سعید محسن سکولار دمکراسی سکولاریسم سلاح سلطنت سلطنت پهلوی سلطنت طلب سنگسار سواد سوئد سوئیس سوخت بر سوختبران سوریه سولماز ابوعلی سولیوان سونگون سهام سهراب سپهری سی ان ان سیاست سیاسی سیامک نادری سیاوش سیفی سیاهکل سیزده بدر سیستان سیل سیمای آزادی سیمین بهبانی سیمین بهبهانی سیمین دانشور سینما شادگان شاعر شام غریبان شاملو شانگهای شاه شاهزاده شاهنشاهی شب قدر شب یلدا شباهنگ شبکه تروریستی شبکه های اجتماعی شجریان شخصیتهای ایرانی شرایط ذهنی شرایط عینی شریف واقفی شستا شعائر شعار نویسی شعر شعر نو شکرالله پاک‌نژاد شکنجه شکنجه گر شکوفه شمال شورای امنیت شورای مرکزی مجاهدین شورای ملی مقاومت شورای ملی مقاومت ایران شورای نگهبان شورش شوروی شوش شهادت شهدا شهر شهر ری شهر کرد شهر مهران شهرداری تهران شهرزاد احسانی ناطق شهرقصه شهرکرد شهلا حریری مطلق شهیدان شیخ شیخ فضل الله نوری شیخ محمد خیابانی شیر و خورشید شیراز شیطان سازی شیلی شیوا ممقانی صادرات صالح کهندل صدام صدای مجاهد صدور انقلاب صدور بحران صدیقه مجاوری صلح صمد بهرنگی صنایع فولاد صنعت صیاد شیرازی صیانت ضربه شهریور ۵۰ ضرغامی طالبان طالقانی طبری طرح صلح طلسم جنگ طنز سیاسی ظریف ظلمت عارف قزوینی عاشورا عباس داوری عباسقلی صالحی عبدالرضا شهلایی عدالت عدالت در اسلام عراق عرفان عزت الله مقبلی عزیز فولادوند عزیمت از فرانسه عشق عفوبین الملل عقیده عکاسی عکس علم علمی علی علی اکبر اکبری علی اکبر دهخدا علی ربیعی علی صارمی علی صالح آبادی علی مطهری علی میهن دوست علی همتیان علیرضا جعفرزاده علیرضا خالوکاکایی عماد رام عملیات عملیات آفتاب عملیات چلچراغ عملیات مروارید عوام فریبانه عیاران عید فطر عید قربان عید مبعث عیسی آزاده عیسی مسیح غارت غارت و چپاول غرب غلامحسین اسماعیلی غلامحسین بنان غلامحسین ساعدی غلامرضا تختی غلامرضا مسعودی فاجعه فارسی فاز سیاسی فاشیسم دینی فاشیسم مذهبی فاصله طبقاتی فاطمه فاطمه امینی فاطمه زهرا فاطمه صادقی فاطمه مصباح فتانه زارعی فدایی خلق فرار شاه فرانسوا میتران فرانسه فرانکفورتر آلگماینه فرخی یزدی فردوست فردوسی فرشید نصر‌اللهی فرعون فرقه فروش اندام فروغ ایران فروغ جاویدان فرونشست زمین فرهنگ فرهنگی فرهنگیان فریدون مشیری فساد فشافویه فضای مجازی فعال محیط زیست فقر فلاکت فلسطین فلسفه فوتبال فولاد فولاد مبارکه فیزیک فیک نیوز فیلترینگ فیلم سینمایی قاتلان ۶۷ قاجار قاچاق قاسم سلیمانی قاسملو قاضی محمد قالیباف قانون اساسی قانون کار قتل عام قتل عام۶۷ قتلهای زنجیره ای قرآن قرارداد ننگین قرارداد۲۵ساله قربانعلی حسین نژاد. قربانیان قربانیان کرونا قرن پانزدهم قرنطینه قزاق قزلحصار قزوین قضاوت قطعی برق قم قوه قضاییه قهرمان قیام قیام ۲۱دی قیام 57 قیام ۸۸ قیام آبان قیام آبان۹۸ قیام بنزین قیام تنگستان قیام خوزستان قیام دی قیام دیماه ۹۶ قیام دیماه ۹۸ قیام روشنگری قیام سراسری قیام سراوان قیام ضد سلطنتی قیام عراق قیام کارگران قیام۱۴۰۱ قیام۳۰تیر قیصر قیمت کابل کابینه دولت کاخ سفید کارخانه کارگر کارگران کارگردان کارنامه کارنامه سبز کاروان بهار کاریکاتور کاظم رجوی کانادا کانون کانون شورشی کانونهای شورشی کتا صوتی کتاب کتاب اجتماعی کتاب امام حسین کتاب تاریخی کتاب سیاسی کتاب صوتی کرامت الله دانشیان کربلا کربلای۴ کرج کردستان کرونا کریسمس کریمپور شیرازی کسری بودجه کشاورزان کشاورزی کشتار کشتی کشور کشیش کشیش دیباج کشیش میکائلیان کلنل پسیان کلیسا کمیسیون اقتصاد کمیسیون کار کنفرانس کنکور کنگره کوثر کوچک خان کودتا کودتانی فرهنگی کودتای ۲۸ مرداد کودتای ۲۸مرداد کودتای سوم اسفند کودکان کودکان کار کوروش بزرگ کوروش کبیر کولبران کولبری کویت کهشکان کهکشان کهکشان۱۴۰۰ کهکشان۱۴۰۱ کهکشان۱۴۰۳ کهکشان۲۰۲۱ کهکیلویه کی‌را رودیک کیفرخواست گاردین گاندی گرانی گردهمایی گرسنگان گرسنگی گروگان گزارش گزارش خبری گزینه سرنگونی گلرخ ایرایی گلزاده غفوری گلستان گلسرخی گور جمعی گوهر مراد گیسو شاکری لاجوردی لاریجانی لاهیجان لباس شخصی لبنان لرستان لغت نامه لمپن لنین لوازم التحریر لوموند لویزان لوییزا همریش لوییزا هومریش لیبرتی لیبی لیست تروریستی لیست شهیدان مادر شایسته مادران آبان مادران خاوران مارکز مافیا ماکرون مالباخته مالیات ماه رمضان ماهشهر مایک پنس مایکل وایت مبارزات مبارزه مبارزه چیست مبارزه مسلحانه مبعث متروپل مثنوی مجازات مجاهد مجاهدین مجاهدین خلق ایران مجتبی اخگر مجروحان قیام مجلس مجمع عمومی ملل متحد مجید اسدی مجید صاحب جمع محاکمه محرم محسن رضایی محسن زادشیر محسن معصومی محمد اسلامی محمد تهرانچی محمد حنیف نژاد محمد حنیف‌نژاد محمد خدابنده‌لویی محمد ری شهری محمد زند محمد سیدی کاشانی محمد صادق محمد ضابطی محمد کاظم محمد کرد زنگنه محمد محدثین محمد مخبر محمد مهدی اسماعیلی محمدباقر شفتی محمدرضا ایرانپور محمدرضا سعادتی محمدرضا قرایی آشتیانی محمدعلی توحیدی محمدعلی حاج آقایی محمود رویایی محمود عسگریزاده محمود مهدوی محیط زیست مدارس مدرس مدرک تقلبی مدیا مذاکره مذهب مذهبی مرتجعین مرتضی حنانه مرجان مرد مردم مرز پرگهر مرضیه مرغ سحر مریلند مریم بختیاری مریم رجوی مریم قدسی مآب مریم گلزاده غفوری مزار شهیدان مزدور مزدوران مژگان پارسایی مژگان کوکبی مسجد سلیمان مسجد فاطمه زهرا مسعود احمدزاده مسعود خدابنده مسعود راتبی مسعود رجوی مسعود صفدری مسعود مقبلی مسکن مسیح مسیحی مشروطه مشهد مصباح یزدی مصداقی مصدق مطالبات قانونی مطبوعات معصومه عضدانلو معلم معلمان مقالات مقالات اجتماعی مقالات اقتصادی مقالات تاریخی مقالات سیاسی مقاومت مقاومت ایران مقاومت سراسری مقبره کوروش مکه ملا نصرالدین ملاقات ملک الشعرا ملی شدن نفت مماشات من اگر برخیزم مناسک حج منافقین منتظری منطقه منوتو منوچهر براتی منوچهر سخایی منوچهر طاهر زاده منوچهر هزارخانی منیره رجوی مواد مخدر موزه قتل عام۶۷ موزیک موسسات خیریه موسسان پنجم موسی خیابانی موسیقی موشک باران موشکی موقعیت انقلابی مولانا مهاجرت مهدی ابریشمچی مهدی دیباج مهدی رضایی مهندسی انتخابات میانجی میتران میتینگ میدان ژاله میدان میلیونی میرزا رضا کرمانی میرزا کوچک خان میرزاده عشقی میکونوس میکیس تئودوراکیس میلاد میلیشیا میلیونی میهن تی وی ناصر دیوان کازرونی ناصر صادق ناصرالدین شاه ناظم حکمت نافرمانی مدنی نامه نایاک ندا حسنی نرگس غفاری نروژ نسرین پارسیان نسل کشی نشریه مجاهد نصرالله زرین پنجه نطنز نظامی نظرسنجی نفت نفتگران نقاشی نقدینگی نمایشگاه نمایشنامه نماینده نورمراد کله جویی الوار نوروز نوروز۱۴۰۰ نوروز۱۴۰۱ نوروز۱۴۰۳ نوروز۹۹ نوری علا نوید افکاری نویسنده نهضت ملی نیروی انتظامی نیروی قدس نیشکر هفت تپه نیکسون نیما یوشیج نیمه شعبان نیویورک تایمز واشنگتن واکسن واکسن برکت واکسن چینی واکسن فایزر واکسیناسیون ورزش ورزشکاران وزارت اطلاعات وزارت خارجه وزرات اطلاعات وطن وفات ولادت ولایت فقیه ولی فقیه ولی‌الله فیض‌مهدوی ویتنام ویروس ویکتور خارا ویلیام هزلیت وین هائیک هوسپیان مهر هاشم خواستار هالیوود هامبورگ هایک هوسپیان مهر هجرت هجرت بزرگ هزارخانی هسته ای هلدینگ همایون کهزادی همبستگی همدان همیاری هنر هنرمند هواپیمای اوکراینی هورالعظیم هیتلر یادواره یارانه یاسرعرفات یروم ستاقیان یزدی یعقوب ترابی یغمایی یک شاخه گل یوسف نوری یونان یونایتد پرس یونسکو FATF

بازدید از وبلاگ

مانور بزرگ جنگی سیمرغ رهایی ارتش آزادیبخش ملی ایران