۲ تیر ۱۳۹۹
خمینی و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای
امنیت
روز ۲۷تیر سال۱۳۶۷ خمینی پس از ۸سال جنگ با
عراق زهر آتشبس را سرکشید، پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط خمینی در شرایطی بود که پیش از آن دولت
عراق و سایر کشورهای منطقه، امتیازات کلانی به رژیم داده بودند تا آتشبس را
بپذیرد و با عراق صلح کند، اما خمینی همه این امتیازات و پیشنهادات در زمینه آتشبس
و صلح را رد کرد.
در شرایطی که خمینی ۷بار
قطعنامههای پیشنهادی شورای امنیت برای آتشبس را رد کرده و گفته بود تا آخرین آجر
خانه در تهران جنگ را ادامه میدهد، یکباره در بهت و حیرت دنیا روز ۲۷تیر سال۶۷ آتشبس
را پذیرفت و گفت زهر خوردم.
جنگ ضدمیهنی خمینی با عراق ۸سال طول
کشید و این جنگ باعث ویرانی زیاد در استانهای جنوبی و غربی کشور شد و باعث کشته و
زخمی شدن دومیلیون کشته نفر تنها از طرف ایران شد، و یکهزار میلیارد دلار خسارت و
انبوهی ویرانی و خرابی را بر کشور و مردم تحمیل کرد، خرابی که حتی تاکنون هم آثار
آن بر پیکر استانهای جنوبی کشور وجود دارد.
جنگ ضدمیهنی در تاریخ ۲۷تیر ۱۳۶۷ با خوردن جامزهر آتشبس از طرف خمینی به پایان رسید، در
صورتی که میتوانست اصلاً شروع نشود و یا خیلی زودتر به پایان برسد.
نگاهی به قطعنامههای شورای امنیت درباره جنگ ابعاد فاجعه ادامه جنگ از سوی
خمینی را تا حدودی روشن میکند.
قطعنامه شماره ۴۷۹ در
ششم مهر ۱۳۵۹ یعنی ۷روز پس از آغاز جنگ صادر و خواستار آتشبس بین دو کشور شد.
قطعنامه شماره ۵۱۴ در
بیستویکم تیر ۱۳۶۰ در حالی که عراق
از اکثر مناطق ایران بیرون بود بهاتفاق آرا به تصویب رسید. این قطعنامه خواستار
آتشبس و قطع عملیات نظامی از سوی طرفین و بازگشت به مرزهای بینالمللی شد.
قطعنامه شماره ۵۲۲ در
دوازدهم مهر۱۳۶۱ تصویب شد، این
قطعنامه نیز از طرفین خواستار آتشبس و قطع عملیات نظامی و بازگشت به مرزهای بینالمللی
شد.
قطعنامه شماره ۵۴۰ در
نهم آبان ۱۳۶۲ ضمن درخواست به
پایان دادن جنگ، از طرفین میخواهد از حمله به مناطق مسکونی و ادامه درگیری در
آبهای خلیجفارس پرهیز کنند.
قطعنامه شماره ۵۸۲ در
اسفند ۱۳۶۴ صادر شد این
قطعنامه از طرفین میخواست تا بیدرنگ همه نیروهای خود را تا مرزهای بینالمللی عقب
بکشند.
قطعنامه شماره ۵۸۸ این
قطعنامه در شانزدهم مهر ۱۳۶۵ تصویب
شد که حاوی مطالب قطعنامههای قبلی و اصرار بر پذیرش آنها بود.
قطعنامه شماره ۵۹۸ در
بیست و نهم تیر ۱۳۶۶ بهاتفاق آرا به
تصویب رسید، این قطعنامه یک سال بعد یعنی در تاریخ بیست و هفت تیر ۱۳۶۷ توسط خمینی پذیرفته شد.
در تمامی این قطعنامهها عراق اصرار داشت که به هرقیمت آنها را اجرا کند، بهخصوص
در قطعنامه شماره ۵۱۴ که از تمامی
نقاط ایران هم بیرون رفته بود.
عراق قطعنامه پیشنهادی رژیم را هم پذیرفت، اما جالب این است که خمینی حتی
قطعنامه خودش را هم بلافاصله رد کرد، او میانجیگری تمام طرفهای منطقهیی و عربی و
اسلامی را هم رد کرد.
خمینی پیشنهاد عربستان را که قبول کرده بود تمامی خسارتهای ایران را پرداخت
کند نپذیرفت و هرگز حاضر به چنین کاری نشد.
مقایسه آمار تلفات جنگ تا زمان آزادی خرمشهر یعنی تصویب دومین قطعنامه، با
آمار تلفات در مقطع تیر ۶۷ عمق
فاجعه را نشان میدهد.
در آن زمان بیشترین تلفات انسانی از جانب ایران چیزی حدود ۵۰هزار کشته و زخمی بود.
اما آخوندها جنگ را ادامه دادند و نتیجه آن دو میلیون کشته و زخمی در سال۶۷ بود، یعنی حدود چهل برابر بیشتر.
سؤال این است چه عاملی باعث شد خمینی که تا آن زمان زیر بار هیچ قطعنامهیی
نرفته بود و میگفت اگر جنگ ۲۰سال هم طول
بکشد ادامه میدهیم، مجبور به پذیرش آتشبس شد؟
در رابطه با پذیرش قطعنامه رفسنجانی گفت: «ما دنبال صلحیم، تصمیم گرفتیم حالا
دلیلش چیه، بعضیهایش شماها میدونید بعضیهاش راهم شما نمیدونید و هنوز هم نمیتونیم
همه چیز رو بگیم. یه عنصر نظامی این حقیقت را باید بپذیرد که همیشه همه چیز برای
گفتن جامعه مصلحت نیست».
خمینی دجال هم گفت: «من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع
اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم، ولی
بواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم با قبول قطعنامه و آتشبس
موافقت نمودم و در مقطع کنونی آنرا به مصلحت انقلاب و نظام میدانم».
اما دلیل خوردن جامزهر توسط خمینی چیزی جز سلسله عملیات نظامی مجاهدین و
مشخصاً عملیات چلچراغ و فتح مهران و شعار امروز مهران فردا تهران نبود.
خمینی در این عملیات ارتش آزادیبخش ملی با تمام وجود لرزه سرنگونی را حس کرد.
این عامل باعث شد علیاکبر ولایتی وزیر خارجه رژیم در زمان پذیرش قطعنامه، در
راهروهای سازمان ملل به هردری بزند تا دقایقی زودتر قطعنامه به امضای طرفین برسد.
او به این لحظات اینطور اعتراف کرد: «روز اول رفتیم دفتر دبیرکل در سازمان
ملل در نیویورک و منتظر آمدنش بودیم، که یکمرتبه مسئول نمایندگی ما در آنجا آقای
امیر محلاتی نماینده ما در سازمان ملل یک کاغذی به من داد که مجاهدین حمله کردند و
در حال پیشروی به سمت کرمانشاه هستند.
ما رفته بودیم برای آتشبس و وقتی این خبر را شنیدم آنجا بود که سیگار را تا
فیلترش کشیدم، در خصوص حس آن لحظه که امام قطعنامه را قبول کردند هیچکدام از ما
نبودیم که افسوس نخورده باشیم، ولی در عینحال چارهای هم نبود یعنی در آن شرایط
قبول قطعنامه ۵۹۸ محترمانهترین
چارهای بود که ما داشتیم» (سایت خبرآنلاین ۱۷دی ۹۱).
آری این تعبیر لرزه سرنگونی به زبان ولایتی است، خمینی مجبور شد برای فرار از
سرنگونی تمامیت نظامش توسط ارتش آزادیبخش ملی جامزهر آتشبس را سر بکشد، و یک سال
بعد هم به همین خاطر به درک واصل شد.
اکنون پس از گذشت ۳۲سال از آن
تاریخ به اعتراف خامنهای درباره سربازگیری دشمن، کانونهای شورشی در کاکل
استراتژی ارتش آزادیبخش ملی ایران در فرازی بسا بالاتر و در نبرد نهایی همان لرزه
سرنگونی را بر پیکره نظام انداختهاند.