در قسمتهای قبلی این سلسله مقالات به پهنههای مختلف شیطان سازی رژیم از
مجاهدین اشاره کردیم و بخش کوچکی از حجم عظیم تبلیغات رژیم دجال آخوندی در زمینه
ساختن فیلم و به اصطلاح مستند برای ”روایت” وارونه از تاریخ یا آنچه مهرههای
اطلاعاتی رژیم خودشان آن را «جنگ روایت» مینامند را نشان دادیم و دیدیم که رژیم
چگونه با به کار گرفتن ارگانها و نهادهای متعدد از چندین وزارتخانه و صرف بودجههای
میلیاردی و استفاده از عوامل مزدور تحت عنوان کارگردان، تهیهکننده، بازیگر و
امثالهم… در قالب دهها سریال تلویزیونی و فیلمهای سینمایی، مخدوش کردن چهره
مجاهدین و مقاومت ایران را هدف خود قرار داده است.
در قسمت حاضر به دستاندرکاران فیلمها و به اصطلاح مستندهای سفارشی علیه مجاهدین و مقاومت ایران و وابستگی آنها به ارگانها و نهادهای سرکوبگر حکومتی و منابع و محتوای آنها میپردازیم.
ارگانهای دستاندرکار:
ترکیبی از وزارت اطلاعات و شعبات پوششی آن به علاوه وزارت خارجه رژیم و وزارت کشور و صداوسیمای آخوندی و همچنین ارگانهای صدور تروریسم با همه امکاناتشان، دستاندرکار تهیه فیلم و مستند و سریال برای روایت جعلی علیه مجاهدین هستند؛ و این علاوه بر ارگانهای قضایی و امنیتی است. در این تلاش دیوانهوار تبلیغاتی، صدها فیلم و صحنههای ساختگی با بهکار گرفتن شیوههای جعل و تحریف و مونتاژ توسط آخوندها علیه مجاهدین سرهمبندی شده است.
ارگانها و مراکز حکومتی که دست اندکار فیلم و به اصطلاح مستند و سریال تلویزیونی علیه مجاهدین هستند و هزینههای آن را تأمین میکنند، ازجمله، عبارتاند از: وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران، آستان قدس رضوی تحت سیطره خامنهای، شعبه وزارت اطلاعات موسوم به مؤسسه دیدهبان، شعبه وزارت اطلاعات موسوم به هابیلیان، قوه قضاییه، نیروی انتظامی، وزارت کشور، صداوسیمای رژیم، شورای هماهنگی تبلیغات، شبکههای مختلف تلویزیون رژیم، ارتش تحت امر ولیفقیه، مرکز اسناد انقلاب، سازمان تبلیغات، فراکسیون حمایت از قربانیان ترور در مجلس رژیم، وزارت خارجه (شامل سفارتهای رژیم)، شعبههای محلی و استانی انجمنهای اطلاعات رژیم (موسوم به نجات) و…
در قسمت حاضر به دستاندرکاران فیلمها و به اصطلاح مستندهای سفارشی علیه مجاهدین و مقاومت ایران و وابستگی آنها به ارگانها و نهادهای سرکوبگر حکومتی و منابع و محتوای آنها میپردازیم.
ارگانهای دستاندرکار:
ترکیبی از وزارت اطلاعات و شعبات پوششی آن به علاوه وزارت خارجه رژیم و وزارت کشور و صداوسیمای آخوندی و همچنین ارگانهای صدور تروریسم با همه امکاناتشان، دستاندرکار تهیه فیلم و مستند و سریال برای روایت جعلی علیه مجاهدین هستند؛ و این علاوه بر ارگانهای قضایی و امنیتی است. در این تلاش دیوانهوار تبلیغاتی، صدها فیلم و صحنههای ساختگی با بهکار گرفتن شیوههای جعل و تحریف و مونتاژ توسط آخوندها علیه مجاهدین سرهمبندی شده است.
ارگانها و مراکز حکومتی که دست اندکار فیلم و به اصطلاح مستند و سریال تلویزیونی علیه مجاهدین هستند و هزینههای آن را تأمین میکنند، ازجمله، عبارتاند از: وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران، آستان قدس رضوی تحت سیطره خامنهای، شعبه وزارت اطلاعات موسوم به مؤسسه دیدهبان، شعبه وزارت اطلاعات موسوم به هابیلیان، قوه قضاییه، نیروی انتظامی، وزارت کشور، صداوسیمای رژیم، شورای هماهنگی تبلیغات، شبکههای مختلف تلویزیون رژیم، ارتش تحت امر ولیفقیه، مرکز اسناد انقلاب، سازمان تبلیغات، فراکسیون حمایت از قربانیان ترور در مجلس رژیم، وزارت خارجه (شامل سفارتهای رژیم)، شعبههای محلی و استانی انجمنهای اطلاعات رژیم (موسوم به نجات) و…
صنعت فیلم و مستندسازی سفارشی رژیم علیه مجاهدین
در این زمینه اعتراف یکی از مهرههای اطلاعات بنام محمدحسن روزیطلب از دستاندرکاران
تهیه و تولید مستندهای جعلی علیه مجاهدین قابلتوجه
است: «ما سازمان را خیلی خوب میشناسیم اما بحث سازمان مجاهدین خلق از آن بحثهایی
است که متصدی دارد و بدون متصدی به قضیه آن نمیشود ورود کرد. از همین رو اگر
نتوانیم نظر متصدی را جلب کنیم دچار مشکل میشویم. ما آمادگی داریم با مجموعههای
فرهنگی مختلف در این زمینهها همکاری کنیم. مرکز اسناد انقلاب اسلامی این آمادگی
را دارد و همین امروز هم ساخت مستندهای دیگری درباره نفوذ و انحراف، در دستور کار
قرار دارد. ما در مرکز [مرکز اسناد اسلامی] در نقطهای قرار داریم که اطلاعات
زیادی درباره برهههای مختلف تاریخ معاصر در اختیار ماست. از همین رو درخواست ما
از کسانی که به تولید اثری درباره تاریخ معاصر میپردازند، این است که از این
محتوا استفاده کنند. ما دغدغه تاریخ راداریم و از همین رو خوشحال میشویم همه آثار
مرکز اسناد انقلاب اسلامی تبدیل به فیلمنامه شود. البته ما برای اینکه انحراف پیش
نیاید کار را رها نمیکنیم. هرچند در حال حاضر بسیاری از فیلمسازان و برنامهسازان
به ما مراجعه میکنند.» که البته منظور وی از اینکه بحث مجاهدین متصدی دارد و اگر
نظر متصدی رعایت نشود، کار پیش نمیرود، منظورش خودش و وزارت اطلاعات است و باید
قدم به قدم زیر نظر وزارت اطلاعات کار کند. (خبرگزاری مهر – ۲۸ بهمن ۹۷)
منابع فیلمها و مستندهای سفارشی علیه مجاهدین:
ساخت فیلم و مستند و سریالهای جعلی با استفاده از چه منابعی است؟ هزینه این حجم تولید جعلیات علیه مجاهدین از کجا تأمین میشود؟
اعتراف هاشمی نژاد سرکرده بنیاد هابیلیان از شعبههای وزارت اطلاعات آشکارا به اینکه این شعبه وزارت اطلاعات یکی از منابع برای تولید جعلیات علیه مجاهدین است بینیاز از هرگونه توضیحی است:
«نتوانستهایم روشنگری و عمق این فجایع را به خوبی معرفی کنیم، اما بهاندازه خودمان تلاشهایی انجام دادهایم. از راهاندازی سایت گرفته تا برگزاری همایشها و کنگره بینالمللی ۱۷ هزار شهید ترور تا چاپ کتاب و ورود به بحث فیلمسازی و انتشار کلیپهایی در فضای مجازی و… اقداماتی است که بنیاد هابیلیان انجام داده است… به جرئت میتوانم بگویم الآن هر محقق یا فیلمسازی که بخواهد در خصوص تروریسم در ایران کار انجام بدهد، از منابع ما استفاده میکند. یا مستقیم به ما مراجعه میکند یا غیرمستقیم از آثار ما بهره میبرد. شکر خدا در چند سال اخیر هم کارهای قوی و خوبی در این خصوص تولیدشده است. مثل فیلم ”ماجرای نیمروز” …». (هابیلیان – ۱۰ شهریور ۹۸)
یک گزارش خبرگزاری نیروی تروریستی قدس به نام تسنیم در این زمینه گویاست که مینویسد:
«… فیلم [سیانور] با نظارت مستقیم وزارت اطلاعات تولیدشده و داستان آن درباره [مجاهدین] است.» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس؛ تسنیم – ۱۷ مهر ۹۵)
روایت جعلی با استفاده از مأموران لو رفته وزارت اطلاعات:
منابع فیلمها و مستندهای سفارشی علیه مجاهدین:
ساخت فیلم و مستند و سریالهای جعلی با استفاده از چه منابعی است؟ هزینه این حجم تولید جعلیات علیه مجاهدین از کجا تأمین میشود؟
اعتراف هاشمی نژاد سرکرده بنیاد هابیلیان از شعبههای وزارت اطلاعات آشکارا به اینکه این شعبه وزارت اطلاعات یکی از منابع برای تولید جعلیات علیه مجاهدین است بینیاز از هرگونه توضیحی است:
«نتوانستهایم روشنگری و عمق این فجایع را به خوبی معرفی کنیم، اما بهاندازه خودمان تلاشهایی انجام دادهایم. از راهاندازی سایت گرفته تا برگزاری همایشها و کنگره بینالمللی ۱۷ هزار شهید ترور تا چاپ کتاب و ورود به بحث فیلمسازی و انتشار کلیپهایی در فضای مجازی و… اقداماتی است که بنیاد هابیلیان انجام داده است… به جرئت میتوانم بگویم الآن هر محقق یا فیلمسازی که بخواهد در خصوص تروریسم در ایران کار انجام بدهد، از منابع ما استفاده میکند. یا مستقیم به ما مراجعه میکند یا غیرمستقیم از آثار ما بهره میبرد. شکر خدا در چند سال اخیر هم کارهای قوی و خوبی در این خصوص تولیدشده است. مثل فیلم ”ماجرای نیمروز” …». (هابیلیان – ۱۰ شهریور ۹۸)
یک گزارش خبرگزاری نیروی تروریستی قدس به نام تسنیم در این زمینه گویاست که مینویسد:
«… فیلم [سیانور] با نظارت مستقیم وزارت اطلاعات تولیدشده و داستان آن درباره [مجاهدین] است.» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس؛ تسنیم – ۱۷ مهر ۹۵)
روایت جعلی با استفاده از مأموران لو رفته وزارت اطلاعات:
بیثمر بودن اقدامات تروریستی علیه مجاهدین و روی آوردن به جنگ روانی آن هم با تمرکز روی مأموران لو رفته و مزدوران حقیر وزارت اطلاعات در اعترافاتی که از زبان یکی از مهرههای اطلاعات در نشریه رمز عبور آمده به خوبی روشن است: «تحولی که در دستگاه امنیتی ما درباره التقاط رخ داد این بود که در سال ۷۰ یک تجدیدنظر اساسی در روشها و راهکارهای مبارزه با (مجاهدین) داشتیم. فعالیت سازمان در داخل کشور کم شده بود و تهدید سازمان به مقدار زیادی از ما دور شده بود و سازمان این امکان را نداشت. دو سه فعالیت عمده را در این سالها برنامهریزی کردیم… ما به این نتیجه رسیده بودیم که راهکار سازمان در انجام عملیات و ضربه زدن نظامی نیست. راهکار انحلال سازمان در این است که در سازمان شکاف ایجاد شود و اساساً روش تمامی جنبشهای شبه توتالیتر این است که هرچه بیشتر به آنها ضربه بزنید، هم منسجمتر میشوند و هم نیروی بیشتری میتوانند جذب کنند و فعالیت آنها تشدید میشود، مگر اینکه سراغ عملیات روانی بروید که عمدتاً باید روی جداشدهها متمرکز شود.
این یکی از راهکارهایی است که به ذهن ما رسید. (نشریه رمز عبور – سال سوم
شماره ۲۱، تیرومرداد ۹۵)
لیست دستاندرکاران تهیه شوهای تلویزیونی علیه مجاهدین، بیانگر ماهیت و اهداف
این برنامههاست. ترکیبی از وزارت اطلاعات تا شعبات پوششی آن و ازجمله مأموران لو
رفته وزارت اطلاعات تا ارگانهای صدور تروریسم که وحشت آخوندها از مجاهدین را نشان
میدهد. یکی از این مأموران لو رفته که تحت عنوان «عضو سابق مجاهدین» در مستندهای
سفارشی برای دروغپردازی و روایت جعلی در مورد مجاهدین بکار گرفتهشده ایرج صالحی از مأموران وزارت اطلاعات در
مازندران است.
نامبرده به همراه سایر مأموران اطلاعات آخوندی در مازندران نظیر هادی شعبانی همچنین با شرکت در نمایشهای مختلف توسط شعبات وزارت اطلاعات ازجمله هابیلیان و مصاحبههای فرمایشی با خبرگزاری فارس به نشخوار اراجیف دیکته شده وزارت بدنام علیه مجاهدین میپردازد.
ایرج صالحی از عوامل اصلی سرکوب و فشار بر خانوادههای مجاهدین در استان مازندران میباشد. وی با شرکت در نمایشها و خیمهشببازیهای مختلف که توسط شعبات پوششی وزارت اطلاعات موسوم به هابیلیان و نجات رژیم در استانهای خراسان، اصفهان و مازندران برگزار میگردد، به انجام وظایف محوله علیه مجاهدین و ساکنان اشرف در عراق میپرداخت. تعریف و تمجید از جنایتکارترین دیکتاتوری تاریخ و بازگو کردن خواب و خیالهای ولیفقیه ارتجاع برای از بین بردن تشکیلات مجاهدین از وظایف اوست.
همچنین وزارت اطلاعات در هماهنگی با نیروی تروریستی قدس و زیر نظر مرکز تروریستی رژیم در بغداد، سیرک رسوا و شکست خورده خامنهای مالکی را سوخترسانی و پشتیبانی، برنامهریزی و هدایت میکرد و در هماهنگی با جوخههای مرگ مالکی، جهت پیشبرد هدف اصلی رژیم ملاها که همانا از بین بردن ساکنان اشرف بود و برخی از پادوها و مأموران خود را به اطراف اشرف در عراق اعزام میکرد که یکی از این مهرهها ایرج صالحی بود.
بهکارگیری هر دژخیم و شکنجهگر یا مزدور و نفوذی سوخته و بلا مصرف در شوهای اطلاعاتی در تلویزیون و مستندهای سفارشی دلیلی جز گرایش و استقبال هموطنانمان و به خصوص جوانان در داخل کشور ندارد که آخوندها را در وحشت بیسابقه و کابوس سرنگونی فرو برده است، به همین دلیل این مزدوران و مأموران مفلوک دشنامها و افترائات و جعلیات هزار بار مصرفشده علیه مجاهدین را در رادیوتلویزیون آخوندی بیرون میریزند و درواقع درونمایه کثیف خودشان را آشکار میکنند.
یکی دیگر از منابع مورداستفاده رژیم برای تولید مستندهای سفارشی، اوراق بازجویی و اعترافات دیکته شده وزارت اطلاعات بهزندانیان زیر شکنجه یا درهمشکسته و تحریف تاریخ برای روایت جعلی و وارونه از مجاهدین است که حسن روزیطلب تحت عنوان «کار پژوهشی» به آن اعتراف میکند: «در ۴، ۵ سال گذشته تولیدات زیادی درباره سازمان مجاهدین خلق از مستند و کتاب گرفته تا فیلم سینمایی داشتهایم که گاهی صد در صد و گاهی ۵۰ درصد از کار پژوهشی آنها مربوط به مرکز (اسناد انقلاب) بوده است». (خبرگزاری مهر- ۲۸ بهمن ۹۷)
منابع مالی فیلم و مستندهای جعلی علیه مجاهدین
این واقعیت که منابع مالی این حجم از فیلم و مستند سفارشی علیه مجاهدین وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و سایر ارگانهای سرکوبگر هستند بر کسی پوشیده نیست. اعتراف یکی از عناصر دستاندرکار این قبیل تولیدات به خوبی گویاست و روشن میکند که این جعلیات نهتنها سفارشی بلکه محل تأمین آنها ارگانهایی نظیر وزارت اطلاعات است: «ابراهیم حاتمیکیا: خوشحال شدم وزارت اطلاعات گفت پول میدهم فیلم بسازید. ابراهیم حاتمیکیا با حضور در برنامه ”۳۵” … در بخشی از این گفتوگوی طولانی درباره علت همکاریاش با وزارت اطلاعات گفت: مثلاً میگویند این فیلم با فلان ارگان کارشده است. تو میدانی، من هم میدانم که شوخی میکنیم همهمان. همه اینها دستشان توی جیب هم است. اصلاً در جمهوری اسلامی شوخی میکنند که من با بخش خصوصی با این مختصات کارکردم!
حاتمیکیا افزود: در شرایطی که آقای ایوبی میگوید نداریم، نداریم و اوضاع همین است، وقتی کسی میگوید من پول میدهم تو بساز، چرا نباید آنچه با دغدغهام همخوان است، بسازم؟ خیلی خوشحالشدم که وزارت اطلاعات آمده وسط میگوید چند تا فیلم را پول میدهم که بسازید؛ چقدر خوب!». (شهروند – ۲۸ فروردین ۹۵)
محمدحسین مهدویان نیز که چند
فیلم سفارشی علیه مجاهدین و مقاومت ایران ساخته، به دنبال افشاگریهای مجاهدین در
مورد اینکه فیلمهایش به سفارش وزارت اطلاعات و نهادهای سرکوبگر رژیم تولیدشده میگوید:
«درباره فیلمهای من خیلی جالب است که بگویم بعد از ”ماجرای نیمروز” بسیاری به من
گفتند تو سفارشی ساز هستی… کار من فیلمسازی است و موظفم فیلم بسازم و برای این
منظور باید تأمین سرمایه کنم… بخش زیادی از سرمایههای فیلمهای ما از نهادهای
دولتی میآید». (خبرگزاری مهر- ۲۴ فروردین ۹۸)
درد بیدرمان بیمحتوایی مستندهای سفارشی:
درد بیدرمان بیمحتوایی مستندهای سفارشی:
درد بیمحتوایی عارضهای است که فیلمها و مستندهای سفارشی وزارت اطلاعات از آن بشدت رنج میبرد. گفتگوی زیر تنها یک نمونه از این بیمحتواییها را برملا میکند: «مجری: روز چهارم جشنواره من و تو [سعید رودکی] فیلم ماجرای نیمروز ۲، رد خون چهارمین ساخته محمدحسین مهدویان را دیدیم باهم، فیلم بالغ بر دو ساعت و ۱۰ دقیقه بود که از نظر زمانی هم میشه گفت یکی از طولانیترین فیلمها بود… از سال ۹۵ که تاکنون تو دو سال اخیر که گفته میشد میخواهد فیلم را بسازند منهم کنجکاو بودم که ببینم … بهنظر من که واقعاً نیمه اول فیلم خیلی چیز خاصی نداشت هی مدام کش دادهشده بود قصه هی مدام کش دادهشده بود فیلم که در مجموع به پایان میرسه احساس کردم اصلاً شاید نیازی نبود این فیلم حتی ساخته بشه…
سعید رودکی: … بنابراین توی ماجرای نیمروز رد خون اگر ما بخش عملیات مرصادش را حذف بکنیم کاملاً میبینیم که فیلم هیچ قصهای نداره… فیلمسازهای الآن مملکت ما دارند به یک سبک و سیاقی فیلم میسازند اینکه از هیچ/ چیزی را خلق بکنند یعنی هیچ قصهای وجود نداره یک طرح دو خطی است از آن طرح دو خطی یک فیلمنامه ۱۲۰ دقیقهای ۱۰۰ دقیقه ۸۰-۹۰ سکانسی درمیآید». سایت (آپارات رژیم- ۱۶ بهمن ۹۷)
هابیلیان شعبه وزارت بدنام اطلاعات نیز بافرهنگ خاص خودش به این بیمحتوایی اذعان میکند: «برای هر یک از شهدای ترور (همان مزدوران به هلاکت رسیده) باید زندگینامهای چاپ شود به قلمی هنرمندانه و از دل آن زندگینامهها چه بسیار سوژه برای داستان و رمان بیرون خواهد آمد و چه مستندها و فیلمها و سریالها!…» ولی آنقدر چنتهاش خالی است که چند خط بعد مینویسد: «ترور سرچشمه میتواند یک شروع باشد ولی شروع بینقصی نیست و در بعضی از مواردی که گذشت پایش لغزیده است. خوب است کارشناسان تاریخی و امنیتی و سیاسی به نقدش بنشینند تا سبب محکم برداشته شدن قدمهای بعدی این ژانر مستندها شود. (هابیلیان – ۱۱ فروردین ۹۸)
واقعیت این است که محتوای اینگونه فیلمها و مستندهای سفارشی علیه مجاهدین آنقدر فضاحت بارست که حتی در درون رژیم نیز نمیتوانند آن را کتمان کنند. گزارش زیر تحت عنوان «آرشیو بجای پژوهش» به خوبی بیانکننده این فضاحت محتوای فیلم و مستندهای سفارشی رژیم علیه مجاهدین است:
«سالهای گذشته، خصوصاً یک دهه اخیر، شاهد حجم فراوانی از برنامههای تلویزیونی و مستند در مورد وقایع دهه شصت هستیم. وقایع مربوط به سازمان مجاهدین خلق و درگیریهای ابتدای انقلاب، بخش عمده و محوری موضوع این تولیدات است. فیلمها و مستندهایی عمدتاً تکراری، بدون ارائه حرف و تحلیل جدید و یکطرفه که تنها وجه جذابیت و تمایز آنها با دیگر تولیدات، دربرداشتن چند تکه فیلم یا عکس کوتاه آرشیوی است که برای نخستین بار به نمایش درمیآیند. موضوعی که به نحوی فقدان عمق تحلیلی این تولیدات را با رانت اطلاعاتی آرشیو صداوسیما پوشش میدهد و علیرغم اینکه در بهترین ساعتهای پخش، گاه مکرر در شبکههای مختلف سیمای ملی به نمایش درمیآیند، از جذب مخاطب عاجز هستند… اما آیا همه ماجرا همین است؟ آیا ساخت مستندهای تاریخی کمعمق و یکطرفه که بیش از آنکه محصول تلاش و پژوهش باشند، محصول لابی و سفارش یک یا چند سازنده با مدیران صداوسیما برای در اختیار گرفتن آرشیوهای جدید هستند، صرفاً امری بیاثر و خنثی است؟ آیا میتوان با مستندهای ضعیف تاریخی، بهسان مستندها و فیلمهای آموزش آشپزی یا حیات وحش برخورد کرد؟… در چنین شرایطی که میبایست در فضای رسانهای راهبرد و تولیدات منسجم و قابلقبول تمهید شود، شاهد این وضعیت هستیم که نهتنها این آثار مستند در خدمت انقلاب قرار نمیگیرد، بلکه گاهی به ضد خود تبدیل میشوند. (خبرگزاری حکومتی ایرنا- ۹ شهریور ۹۸)
بیمحتوا بودن و تکراری بودن فیلم و مستندهای رژیم علیه مجاهدین، امروزه باعث تمسخر خود ایادی رژیم نیز هست ولی به رغم این وزارت اطلاعات بنا بر فرمان خامنهای موظف به تولید چنین جعلیاتی با بودجه و منابع حکومتی است تا روایتی دروغ از تاریخچه مجاهدین برای مشروع کردن قتلعام و کشتار آنها ارائه کند. برای نمونه مستند هاری در تاریخ ۱۲ شهریور امسال از شبکه یک رژیم پخش شد که تهیهکننده و کارگردان آن حسن مرادی نوید است. او در مصاحبه با ”آخرین خبر” به تاریخ ۱۴ شهریور ۹۸ در رابطه با این مستند میگوید:”این مجموعه در ۱۰ قسمت ساختهشده است”.
قابلتوجه اینکه وی میگوید:“ به نظرم [مجاهدین] به این مرحله رسیده بود؛ یا باید محبوس میشدند یا تیر خلاص به آنها زده میشد. هیچ راه دیگری درباره آنها وجود نداشت».
این بیان بهوضوح گواه آن است که این فیلمها و مستندهای سفارشی تماماً در راستای نابود کردن مجاهدین و هواداران سازمان با حربه تروریسم و اعدام و کشتار است.
آزمودن صدباره:
آنچه ملاحظه کردید بخش کوچکی از حجم عظیم تبلیغات دیوانهوار رژیم دجال آخوندی برای ”روایت” وارونه و موردنظر ولایتفقیه میباشد چراکه شیطان سازی علیه مقاومت ایران، به عنوان مقدمه اعدام و ترور، تنها راه برونرفت رژیم از بحران سرنگونی است.
اما با وجود انبوه جعلیات و لجن پراکنیهای رژیم علیه مجاهدین، طی ۴ دهه گذشته، جوانها و به خصوص اقشار آگاهتر گمشده خودشان را در مجاهدین و اندیشه و آرمان و مشی مجاهدین یافتهاند و اقبال و رو آوردن نسل جوان به مجاهدین، آخوندها و پاسداران را به وحشت انداخته است؛ بنابراین ناچارند که به قول معروف آزموده را صدباره بیازمایند که البته برایشان جز رسوایی و شکست ثمر دیگری ندارد.