مستند سازی سفارشی- در قسمت قبلی
این سلسله مقالات، از وحشت آخوندها از نقش هدایتکننده و
انگیزاننده مجاهدین در جامعهو همچنین ازاعتلای موقعیت سیاسی و
بینالمللی مجاهدین و مقاومت ایران به عنوان یک آلترناتیو مستحکم و معتبر که هموغمش
سرنگونی رژیم است گفتیم و اینکه رژیم تنها راه مقابله با این آلترناتیو و تهدید آن
را در جعل و تحریف و دروغپردازی و شیطان سازی و تروریسم در مورد آن میبیند و همه
امکانات تبلیغاتی و جنگ روانی خود را حول آن بسیج کرده و مهرههای اطلاعاتی رژیم
از آن با عنوان ”جنگ روایت” نام میبرند. در همین رابطه پهنههای مختلف شیطان سازی
رژیم از مجاهدین را برشمردیم و گفتیم رژیم آخوندی علاوه بر منابر و رادیو و
تلویزیون و رسانههای مختلف حکومتی به نحوی جنونآمیز به تولید فیلمهای سینمایی و
مستندهای سفارشی میپردازد. در این قسمت میخواهیم به این وجه از فعالیتهای رژیم
بپردازیم.
شکستن ناگزیر استراتژی سکوت!:
روزنامه جوان آنلاین سپاه پاسداران تروریستی
روزنامه جوان وابسته به
سپاه پاسداران ۱۵ مرداد ۹۸ در مطلبی
با عنوان «نگاهی به عملکرد سینما و تلویزیون در ساخت آثار نمایشی با محوریت
مجاهدین» مینویسد:
«از چند فیلم متأثر از هیجانات و مقتضیات برقرار در سالهای ابتدایی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی که بگذریم، این ادعا گزافه نیست که سینما برای بیش از دو دهه در یک محاق و سکوت سنگین درباره [مجاهدین] فرورفته و خواسته و ناخواسته موضوع را مسکوت گذاشته بود… در دهه ۷۰، اما فقط یکی، دو فیلم مانند «پادزهر» بهرام کاظمی آن هم به شکل غیرمستقیم به سازمان و اعضایش میپرداختند و اشاراتی داشتند… در میانههای دهه ۹۰، اما گویا انقلابی رخ داد و تحولی بزرگ آغاز شد. سینما به شکل کاملاً مستقیم و بیواسطه بر سازمان تمرکز کرد.»
یک سایت حکومتی دیگر بنام انسانیت نیوز در ۱۷فروردینماه امسال مصاحبهیی با یکی از کارگردانهای تحت امر وزارت اطلاعات به عمل آورده که او هم به همین موضوع یعنی به پایان رسیدن ۴ دهه سکوت در مورد مجاهدین، اشاره میکند. وی که جلیل سامان نام دارد و کارگردان فیلمها و مستندهای سفارشی علیه مجاهدین است، در این مورد توضیحاتی دارد که قابل توجه است:
خبرنگار: «به بحث [مجاهدین] بپردازیم. در نزدیک ۴ دههای که از چالش کشور با … [مجاهدین] میگذرد، اغراق نیست اگر بگوییم حتی بهاندازه انگشتان دو دست فیلم درباره ماهیت این سازمان… برای کشور نساختیم… توجیه هم در همه این سالها این بوده که «نباید اینها را مطرح کرد»، ولی ما میبینیم… ما تبعات این نگفتنها را مثلاً در عوض شدن جای شهید با جلاد میبینیم. نظر شما به عنوان تنها کسی که سهگانه ساخته که در آن سازمان پررنگ است، درباره این استراتژی «سکوت» چیست؟»
«از چند فیلم متأثر از هیجانات و مقتضیات برقرار در سالهای ابتدایی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی که بگذریم، این ادعا گزافه نیست که سینما برای بیش از دو دهه در یک محاق و سکوت سنگین درباره [مجاهدین] فرورفته و خواسته و ناخواسته موضوع را مسکوت گذاشته بود… در دهه ۷۰، اما فقط یکی، دو فیلم مانند «پادزهر» بهرام کاظمی آن هم به شکل غیرمستقیم به سازمان و اعضایش میپرداختند و اشاراتی داشتند… در میانههای دهه ۹۰، اما گویا انقلابی رخ داد و تحولی بزرگ آغاز شد. سینما به شکل کاملاً مستقیم و بیواسطه بر سازمان تمرکز کرد.»
یک سایت حکومتی دیگر بنام انسانیت نیوز در ۱۷فروردینماه امسال مصاحبهیی با یکی از کارگردانهای تحت امر وزارت اطلاعات به عمل آورده که او هم به همین موضوع یعنی به پایان رسیدن ۴ دهه سکوت در مورد مجاهدین، اشاره میکند. وی که جلیل سامان نام دارد و کارگردان فیلمها و مستندهای سفارشی علیه مجاهدین است، در این مورد توضیحاتی دارد که قابل توجه است:
خبرنگار: «به بحث [مجاهدین] بپردازیم. در نزدیک ۴ دههای که از چالش کشور با … [مجاهدین] میگذرد، اغراق نیست اگر بگوییم حتی بهاندازه انگشتان دو دست فیلم درباره ماهیت این سازمان… برای کشور نساختیم… توجیه هم در همه این سالها این بوده که «نباید اینها را مطرح کرد»، ولی ما میبینیم… ما تبعات این نگفتنها را مثلاً در عوض شدن جای شهید با جلاد میبینیم. نظر شما به عنوان تنها کسی که سهگانه ساخته که در آن سازمان پررنگ است، درباره این استراتژی «سکوت» چیست؟»
جلیل سامان از تبلیغاتچیان وزارت اطلاعات آخوندها
جلیل سامان: من نمیگویم استراتژی سکوت، چراکه قبل از «ارمغان تاریکی» واقعاً
این استراتژی سکوت وجود داشت یعنی موقعی که مطرح شد من گفتم داستان را میخواهم در
فضای [مجاهدین] روایت کنم… در ابتدا مقاومت شد ولی بعد من خیلی اصرار کردم و حمایت
شد بعد از پخش تازه احساس کردند جای چنین کاری خالیست. یک جریانی شروع شد و عدهای
شروع کردند به مستند ساختن، فیلم و میزگرد. الآن
استراتژی سکوت نیست و خیلیها دوست دارند دراینباره فیلم بسازند و افراد دیگر هم
سریال ساختند، منتها پرداختن به این کارها قدری سختتر شده است؛ چراکه نباید به
ورطه تکرار بیفتد و مخاطب نباید در اینجا دفن شود
علت شکستن این سکوت را بایستی در تحولی که در سال ۹۵ اتفاق افتاد جستجو کرد؛ در این سال انتقال جمعی و یکپارچه مجاهدین به آلبانی و اروپا صورت گرفت. پس از آن بود که آخوندها به نحو هیستریکی بر ابعاد جنگ روانی و شیطانسازی از مجاهدین با هدف مقابله با اقبال اجتماعی روزافزون بهویژه نسل جوان به آنها افزود. گماردن یک مهره وزارت اطلاعات به عنوان سفیر در آلبانی و تبدیل سفارتخانه رژیم در آلبانی به بزرگترین سفارت آنها در بالکان، راهاندازی چندین سایت و شبکه تلویزیونی آلبانیایی زبان، فعالیت مزدوران وزارت اطلاعات در آلبانی برای پیشبرد طرح و برنامه وزارت اطلاعات… بخشی از واکنشهای زبونانه رژیم علیه مجاهدین است. حالا آخوندها اعتراف میکنند که رژیم در صنعت مونتاژ و جعل فیلمهای سینمایی و مستندهای تلویزیونیِ خودش هم تحولی به وجود آورده تا با روایتهای دروغ درباره مجاهدین و مقاومت ایران مانع گرایش نسل جوان به مجاهدین بشود ولی دیدیم که موفق نشد و جوانان پرشور در سراسر ایران در کانونهای شورشی هرروز متشکلتر میشوند.
علت شکستن این سکوت را بایستی در تحولی که در سال ۹۵ اتفاق افتاد جستجو کرد؛ در این سال انتقال جمعی و یکپارچه مجاهدین به آلبانی و اروپا صورت گرفت. پس از آن بود که آخوندها به نحو هیستریکی بر ابعاد جنگ روانی و شیطانسازی از مجاهدین با هدف مقابله با اقبال اجتماعی روزافزون بهویژه نسل جوان به آنها افزود. گماردن یک مهره وزارت اطلاعات به عنوان سفیر در آلبانی و تبدیل سفارتخانه رژیم در آلبانی به بزرگترین سفارت آنها در بالکان، راهاندازی چندین سایت و شبکه تلویزیونی آلبانیایی زبان، فعالیت مزدوران وزارت اطلاعات در آلبانی برای پیشبرد طرح و برنامه وزارت اطلاعات… بخشی از واکنشهای زبونانه رژیم علیه مجاهدین است. حالا آخوندها اعتراف میکنند که رژیم در صنعت مونتاژ و جعل فیلمهای سینمایی و مستندهای تلویزیونیِ خودش هم تحولی به وجود آورده تا با روایتهای دروغ درباره مجاهدین و مقاومت ایران مانع گرایش نسل جوان به مجاهدین بشود ولی دیدیم که موفق نشد و جوانان پرشور در سراسر ایران در کانونهای شورشی هرروز متشکلتر میشوند.
ابعاد تولیدات سفارشی علیه مجاهدین:
رژیم آخوندی از سال ۱۳۶۴ تاکنون ۱۸۶ فیلم، مستند و سریال سفارشی علیه مجاهدین و مقاومت ایران ساخته است. تنها یکی
از این مستندهای سفارشی، سریالی است به نام ”پایانی بر پایان” که ۵۰ قسمت است و ۶ بار از
شبکههای مختلف تلویزیون آخوندها تکرار و پخششده است؛ یعنی ۳۰۰ برنامه به پخش یکی از مستندهای جعلی علیه مجاهدین اختصاص دارد.
مستند دیگری تحت عنوان ”به نام خلق” ۲۸ قسمت بوده
که سه بار از شبکههای مختلف تلویزیون رژیم پخش و باز پخششده است. مجموع این
تعداد فیلم و مستندهای سفارشی رژیم علیه مجاهدین ۸۸۱ برنامه میشود.
از این ۱۸۶ فیلم و مستند تعداد ۵ عدد در دهه ۶۰، تعداد ۳ عدد در دهه ۷۰، تعداد ۹ عدد در دهه ۸۰ و ۱۶۹ عدد در دهه ۹۰ تولید و پخششده است.
از این ۱۸۶ فیلم و مستند تعداد ۵ عدد در دهه ۶۰، تعداد ۳ عدد در دهه ۷۰، تعداد ۹ عدد در دهه ۸۰ و ۱۶۹ عدد در دهه ۹۰ تولید و پخششده است.
رشد مستندسازی همزمان با رشد روزافزون خطر مجاهدین برای
رژیم
خامنهای شخصاً بر تولید این فیلم و مستندها که طی یک سال چندین بار تکرار میشود،
نظارت دارد. ولیفقیه ارتجاع همچنین شخصاً به صحنه آمد و در دیدار با مستندسازان
رژیم در تاریخ ۲۱ دیماه ۹۶ دستور مستند سازی و ساخت فیلم را با تمرکز روی مجاهدین و مقابله
با قیام و جنبش دادخواهی برای دستاندرکاران مربوطه صادر کرد. خامنهای مجدداً در
تاریخ ۲۴ آبان ۹۷ در دیدار
با جمعی از برنامهسازان صداوسیما با تأکید بر حمایت معنوی و حمایت مادی از آنها
برای تولید برنامه گفت: «ما در حال یک نبرد فرهنگی، یک نبرد جنگ نرم هستیم یعنی به
ما تهاجم شده؛ تهاجم نرم، آنهم با ابزارهای پیشرفته و بسیار نو و با توانایی
بسیار بالا؛ به ما حمله شده… در مقابل، ما بایستی یک جبهه قویِ توانایی ایجاد کنیم
که این جبهه بتواند پاسخگو باشد. آن جبهه متشکل از کیست؟ از هنرمند، روشنفکر، عنصر
فرهنگی؛ یعنی شماها هستید، واقعاً باهمت بلند این کارها بایستی انجام بگیرد. خب
البته شکی نیست که شما اگر بخواهید ابتکار به خرج بدهید و کار نو، کار برجسته
بیاورید، پشتیبانی مدیریتی لازم است؛ من در این تردید ندارم، من این را تصدیق میکنم؛ مدیران
بایستی از شماها واقعاً حمایت بکنند؛ هم حمایت معنوی بکنند یعنی به شما نشان بدهند
که کار شما را قبول دارند و برای کار شما ارزش قائلاند، هم حمایت مادی بکنند.»
همان موقع یکی از شکنجه گران اطلاعاتی رژیم به نام محمدحسن روزیطلب که معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سردبیر نشریه رمز عبور میباشد و خودش مستقیماً و یا از طریق مرکز اسناد انقلاب اسلامی در تهیه و تولید فیلم و مستند علیه مجاهدین نقش دارد منظور خامنهای را اینگونه توضیح داد: «واقعیت این بود الآن ما نگاهی که داریم میکنیم بعد ۴۰ سال به اون وقایع سال ۵۷-۵۸-۵۹-۶۰ و دهه ۶۰ که حضرت آقا بهعنوان دهه مظلوم ۶۰ نگاه میکنند ما درواقع در یک جنگ روایت هستیم که این چه روایتی از اون ماجرا داشته باشیم چه روایتی از خروج مسلحانه سازمان مجاهدین خلق داشته باشیم چه روایتی از جنگ بعد ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر داشته باشیم من به نظرم یک نوع تله گذاری شده این قضایا و بعضی از بچههای انقلابی برای اینکه امروزه بعضی از پشیمان شدهها رو نقد کنند میروند و اعمال درست اینها رو در دهه ۵۰ و ۶۰ نقد میکنند». (تلویزیون افق رژیم – اول بهمن ۹۶)
این مهره وزارت اطلاعات، ضرورت ساخت و تولید فیلم و مستند برای ”روایت” نوشتهشده توسط آخوندها را با جمعبندی از قیام دیماه ۹۶ و استمرار آن اینگونه توضیح میدهد: «…نفرات سازمان شهرها را بین خودشان تقسیم کردهاند و در یک فرآیند چندساله نخبگان و معترضان کف را در گروههای تلگرامی سازماندهی کردهاند و مثلاً در یک شهر کوچک بیش از ۵ هزار عضو در گروههای مختلف هستند که زمینه هماهنگی درباره مکان و ساعت تجمع را آنجا اعلام میکنند… نحوه رفتار و شعارها همه مربوط به سازمان است. مثلاً شعار اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تموم شد ماجرا، فقط در دانشگاه تهران یا مرگ بر روحانی فقط در مشهد سر داده شد ولی شعارهای مستقیم مربوط به براندازی، در همهجا بود و مرتباً تکرار میشد». (روزنامه وطن امروز رژیم – ۱۲ تیر ۹۷)
همان موقع یکی از شکنجه گران اطلاعاتی رژیم به نام محمدحسن روزیطلب که معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سردبیر نشریه رمز عبور میباشد و خودش مستقیماً و یا از طریق مرکز اسناد انقلاب اسلامی در تهیه و تولید فیلم و مستند علیه مجاهدین نقش دارد منظور خامنهای را اینگونه توضیح داد: «واقعیت این بود الآن ما نگاهی که داریم میکنیم بعد ۴۰ سال به اون وقایع سال ۵۷-۵۸-۵۹-۶۰ و دهه ۶۰ که حضرت آقا بهعنوان دهه مظلوم ۶۰ نگاه میکنند ما درواقع در یک جنگ روایت هستیم که این چه روایتی از اون ماجرا داشته باشیم چه روایتی از خروج مسلحانه سازمان مجاهدین خلق داشته باشیم چه روایتی از جنگ بعد ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر داشته باشیم من به نظرم یک نوع تله گذاری شده این قضایا و بعضی از بچههای انقلابی برای اینکه امروزه بعضی از پشیمان شدهها رو نقد کنند میروند و اعمال درست اینها رو در دهه ۵۰ و ۶۰ نقد میکنند». (تلویزیون افق رژیم – اول بهمن ۹۶)
این مهره وزارت اطلاعات، ضرورت ساخت و تولید فیلم و مستند برای ”روایت” نوشتهشده توسط آخوندها را با جمعبندی از قیام دیماه ۹۶ و استمرار آن اینگونه توضیح میدهد: «…نفرات سازمان شهرها را بین خودشان تقسیم کردهاند و در یک فرآیند چندساله نخبگان و معترضان کف را در گروههای تلگرامی سازماندهی کردهاند و مثلاً در یک شهر کوچک بیش از ۵ هزار عضو در گروههای مختلف هستند که زمینه هماهنگی درباره مکان و ساعت تجمع را آنجا اعلام میکنند… نحوه رفتار و شعارها همه مربوط به سازمان است. مثلاً شعار اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تموم شد ماجرا، فقط در دانشگاه تهران یا مرگ بر روحانی فقط در مشهد سر داده شد ولی شعارهای مستقیم مربوط به براندازی، در همهجا بود و مرتباً تکرار میشد». (روزنامه وطن امروز رژیم – ۱۲ تیر ۹۷)
بکارگیری مأموران اطلاعات برای روایت جعلی از مجاهدین:
آخوندها علاوه بر مستخدمان و خدمتگزاران و دژخیمان خود تحت عنوان کارشناس و…
مشتی مأمور و مزدور تحت عنوان «عضو سابق» را هم برای نمایشهای خود به منظور
”روایت” جعلی از مجاهدین به خدمت میگیرد.
هادی شعبانی، مأمور وزارت اطلاعات در خبرگزاری سپاه
پاسداران تروریستی
یکی از آنها هادی شعبانی از مأموران
وزارت اطلاعات در مازندران است که بهدفعات در
مستندهای سفارشی وزارت بدنام برای روایت جعلی از مجاهدین بکار گرفتهشده است.
نامبرده مأموریت و تعهد خود به وزارت اطلاعات را در مستند سفارشی«چیزی شبیه
افسانه» اینگونه اعلام میکند: «کمک و همیاری کردن برای رفتن (خانواده ها) به
قبلاً عراق بود و الان هم به آلبانی. این تعهد رو دادیم و داریم نسبت به اون بچهها
که حداقل تا روزی که آخرین نفر از فرقه رجوی جدا نشه این فعالیت رو ادامه بدیم»
نامبرده که به عنوان یکی از آلت فعلهای شعبات پوششی وزارت اطلاعات تحت عنوان ”نجات” برای فشار روی خانوادهها و جاسوسی در ملأ هواداران مجاهدین مجری خط دژخیمان اطلاعاتی است.به همراه سایر مأموران اطلاعات آخوندی در مازندران از جمله ایرج صالحی همچنین با شرکت در نمایشهای مختلف توسط شعبات وزارت اطلاعات از قبیل هابیلیان و شرکت در مصاحبههای فرمایشی با رسانههای ارگانهای سرکوب و کشتار ازجمله خبرگزاری فارس به نشخوار روایت دروغ و جعلی رژیم علیه مجاهدین میپردازد.
هادی شعبانی و بقیه مزدوران شاغل در شعبه پوششی وزارت ابتدا با فشار و تهدید و تطمیع عده یی را اجیر کرده، به سیرک وحوش ولایت در اطراف اشرف و بعدازآن هم به لیبرتی در عراق، اعزام میکردند همان سیرکی که در اشرف طی ۶۷۷ روز با بیش از ۳۲۰ بلندگو بین سالهای ۸۸ تا ۹۰ به شکنجه روحی و آزار و اذیت مجاهدین و لجن پراکنی به منظور هموار کردن جاده کشتار و مشروع کردن قتلعام اشرفیها مشغول بودند. اما وقتی انزجار عمومی در داخل و خارج ایران از این کارزار کثیف هرروز گستردهتر شد و خانوادههای حقیقی مجاهدین دست رد به سینه دیکتاتوری دینی زدند، اطلاعات آخوندی مجبور شد همه پردهها را کنار بزند و مأموران حرفه یی و پیشانی سیاه خود ازجمله هادی شعبانی را که هیچ ارتباط خانوادگی با ساکنان اشرف نداشت جهت اجرای مأموریت به اشرف بفرستد. به دنبال افشاگریهای مستند مقاومت در مورد مأموریت مزدور هادی شعبانی، نهایتاً کیهان ارگان ولیفقیه ارتجاع به همکاری نامبرده با وزارت بدنام اعتراف کرده و نوشت: هادی شعبانی «از خردادماه سال ۶۱ تا تیرماه سال ۸۳ در سازمان عضو بوده است و پسازآن با خروج از سازمان با نیروهای وزارت اطلاعات همکاریهایی داشته است». (کیهان ولیفقیه ارتجاع – ۲۸ مرداد ۹۸)
نامبرده که به عنوان یکی از آلت فعلهای شعبات پوششی وزارت اطلاعات تحت عنوان ”نجات” برای فشار روی خانوادهها و جاسوسی در ملأ هواداران مجاهدین مجری خط دژخیمان اطلاعاتی است.به همراه سایر مأموران اطلاعات آخوندی در مازندران از جمله ایرج صالحی همچنین با شرکت در نمایشهای مختلف توسط شعبات وزارت اطلاعات از قبیل هابیلیان و شرکت در مصاحبههای فرمایشی با رسانههای ارگانهای سرکوب و کشتار ازجمله خبرگزاری فارس به نشخوار روایت دروغ و جعلی رژیم علیه مجاهدین میپردازد.
هادی شعبانی و بقیه مزدوران شاغل در شعبه پوششی وزارت ابتدا با فشار و تهدید و تطمیع عده یی را اجیر کرده، به سیرک وحوش ولایت در اطراف اشرف و بعدازآن هم به لیبرتی در عراق، اعزام میکردند همان سیرکی که در اشرف طی ۶۷۷ روز با بیش از ۳۲۰ بلندگو بین سالهای ۸۸ تا ۹۰ به شکنجه روحی و آزار و اذیت مجاهدین و لجن پراکنی به منظور هموار کردن جاده کشتار و مشروع کردن قتلعام اشرفیها مشغول بودند. اما وقتی انزجار عمومی در داخل و خارج ایران از این کارزار کثیف هرروز گستردهتر شد و خانوادههای حقیقی مجاهدین دست رد به سینه دیکتاتوری دینی زدند، اطلاعات آخوندی مجبور شد همه پردهها را کنار بزند و مأموران حرفه یی و پیشانی سیاه خود ازجمله هادی شعبانی را که هیچ ارتباط خانوادگی با ساکنان اشرف نداشت جهت اجرای مأموریت به اشرف بفرستد. به دنبال افشاگریهای مستند مقاومت در مورد مأموریت مزدور هادی شعبانی، نهایتاً کیهان ارگان ولیفقیه ارتجاع به همکاری نامبرده با وزارت بدنام اعتراف کرده و نوشت: هادی شعبانی «از خردادماه سال ۶۱ تا تیرماه سال ۸۳ در سازمان عضو بوده است و پسازآن با خروج از سازمان با نیروهای وزارت اطلاعات همکاریهایی داشته است». (کیهان ولیفقیه ارتجاع – ۲۸ مرداد ۹۸)
اعتراف ناگزیر:
دلیل بسیج دروغپراکنی وشیطان سازی از مجاهدین در قالب
چنین مستندهای سفارشی در اعترافات دست اندرکاران آن به خوبی روشن است: مجاهدین خلق
نیرویی هستند که نسل جوان آرزوها و امیدهایش را در آن می بیند. بنابراین طبیعی است
که آخوندها هم روی شیطان سازی از مجاهدین تمرکز کنند.
حامد قریشی نویسنده مستند سفارشی «به نام خلق» که پیش از این هم مستندی درباره [مجاهدین] با نام «سرباز سابق» برای پرس. تی. وی شبکه خارج کشوری رژیم ساخته در پاسخ به اینکه چه شد تصمیم به تولید برنامهای با چنین محتوایی گرفتید؟ میگوید: «فعالیتهای مجاهدین خلق در فضای مجازی و جذب نوجوانهای بیاطلاع و از طرفی فراموششدن سازمان مجاهدین خلق از ذهن مردم یکی از اصلیترین دلایل تولید این اثر بود که چندین سال هم محتوای آن زمان برد تا قوت و استحکام لازم را برای ارائه داشته باشد».
حامد قریشی نویسنده مستند سفارشی «به نام خلق» که پیش از این هم مستندی درباره [مجاهدین] با نام «سرباز سابق» برای پرس. تی. وی شبکه خارج کشوری رژیم ساخته در پاسخ به اینکه چه شد تصمیم به تولید برنامهای با چنین محتوایی گرفتید؟ میگوید: «فعالیتهای مجاهدین خلق در فضای مجازی و جذب نوجوانهای بیاطلاع و از طرفی فراموششدن سازمان مجاهدین خلق از ذهن مردم یکی از اصلیترین دلایل تولید این اثر بود که چندین سال هم محتوای آن زمان برد تا قوت و استحکام لازم را برای ارائه داشته باشد».
ایمان گودرزی از تبلیغاتچیان وزارت اطلاعات آخوندها
ایمان گودرزی سازنده مستندهای سفارشی وزارت اطلاعات هم ناگزیر به علت اصلی رو
آوردن به مجاهدین، اینگونه اعتراف میکند: «یکی از دلایلی که ما را مجاب کرد به
موضوع [مجاهدین] رو بیاوریم، اتفاقاتی بود که در انتخابات سال گذشته [سال ۱۳۹۶] ریاست جمهوری افتاد و برخی رقبای انتخاباتی با استناد به بحث
اعدامهای سال ۶۷ سعی نمودند به تعبیر
رهبر انقلاب جای جلاد و شهید را عوض کنند». (روزنامه جوان سپاه پاسداران تروریستی-
۴ دی ۹۷)
البته تا آنجا که به آخوندها برمیگردد دنبال قتلعام مجاهدین در عراق بودند که به یمن پایداری مجاهدین و هوشیاری رهبری مقاومت، سازمان پیش افتاد و طرح ولیفقیه شکست خورد. چند ماه بعد از انتقال همگانی مجاهدین به آلبانی، سایت وزارت اطلاعات با اعتراف به این شکست استراتژیک، افسوس رژیم را به خاطر از دست دادن فرصت کشتار مجاهدین در عراق بازتاب داد:
«تا زمانی که این گروه و اعضای آن در خاک عراق بودند، سپاه و نیروهای امنیتی فرصتی برای حلوفصل این منازعه را داشتند و هماکنون این فرصت چشمانداز خود را از دست داد… دغدغه و اشتغال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه منجر بهغفلت جدی گردید. این غفلت حال سر بازکرده و نشان میدهد که این گروه دست بازتری در تحولات میدانی خواهد داشت… ناگفته نماند که این گروه تجارب بسیاری در بسیج و سازماندهی داشته و بالقوه میتواند تهدید امنیتی برای کشور باشد. استفاده از شبکههای داخل کشوری و همچنین تأثیرگذاری بر روی مخاطبین خاکستری میتواند در زمره تلاشهای این گروه تبیین گردد و موجی از دلسردی را در بدنه نیروهای وفادار به نظام و کشور ایجاد کند». (سایت حکومتی دیده بان ایران – ۳۰ فروردین۹۶)
البته تا آنجا که به آخوندها برمیگردد دنبال قتلعام مجاهدین در عراق بودند که به یمن پایداری مجاهدین و هوشیاری رهبری مقاومت، سازمان پیش افتاد و طرح ولیفقیه شکست خورد. چند ماه بعد از انتقال همگانی مجاهدین به آلبانی، سایت وزارت اطلاعات با اعتراف به این شکست استراتژیک، افسوس رژیم را به خاطر از دست دادن فرصت کشتار مجاهدین در عراق بازتاب داد:
«تا زمانی که این گروه و اعضای آن در خاک عراق بودند، سپاه و نیروهای امنیتی فرصتی برای حلوفصل این منازعه را داشتند و هماکنون این فرصت چشمانداز خود را از دست داد… دغدغه و اشتغال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه منجر بهغفلت جدی گردید. این غفلت حال سر بازکرده و نشان میدهد که این گروه دست بازتری در تحولات میدانی خواهد داشت… ناگفته نماند که این گروه تجارب بسیاری در بسیج و سازماندهی داشته و بالقوه میتواند تهدید امنیتی برای کشور باشد. استفاده از شبکههای داخل کشوری و همچنین تأثیرگذاری بر روی مخاطبین خاکستری میتواند در زمره تلاشهای این گروه تبیین گردد و موجی از دلسردی را در بدنه نیروهای وفادار به نظام و کشور ایجاد کند». (سایت حکومتی دیده بان ایران – ۳۰ فروردین۹۶)
تنها راه برونرفت رژیم از بحران سرنگونی:
آنچه ملاحظه کردید بخش کوچکی از حجم عظیم تبلیغات دیوانهوار رژیم دجال
آخوندی برای ”روایت” وارونه و موردنظر ولایتفقیه بود که با به کار گرفتن ارگانها
و نهادهای متعدد از چندین وزارتخانه، با صرف مقادیر هنگفتی از بودجههای میلیاردی
و با به کار گرفتن عوامل اطلاعاتی تحت عنوان کارگردان، تهیهکننده، بازیگر و
امثالهم… در قالب دهها سریال تلویزیونی و فیلم سفارشی، برای مخدوش کردن چهره
مجاهدین و مقاومت، به راه انداخته است. چرا که شیطان سازی و تروریسم علیه مقاومت سازمانیافته
تنها راه برونرفت رژیم از بحران سرنگونی است.