نگاهی به شرکت آذرآب در روند خصوصیسازی
روز دوشنبه ۲۲مهر ۹۸ برای چندمین بار کارگران مجتمع صنعتی «آذرآب» اراک تظاهرات کرده
و ریل راهآهن تهران ـ جنوب را بستند.
اکنون اخبار تظاهرات مکرر کارگران آذرآب اراک در مهرماه ۹۸ در رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی به یک خبر مهم تبدیل شده
است.
در پی ادامهی اعتراضات کارگران آذرآب
اراک، گزارشها از فضای امنیتی شدید در اطراف این شرکت حکایت دارد. محاصره کارگران
و پرتاب گاز اشکآور بهسوی کارگران معترض از سوی پاسداران سرکوبگر خامنهای از یکسو
و مقاومت کارگران و استمرار تظاهرات تا حد بستن خط آهن تهرانـخرمشهر از سوی
کارگران معترض، محور اصلی خبرهای «آذرآب» اراک است.
سرنوشت شرکتهای خصوصیسازی شده مشابه یکدیگر است. تقریباً بخش اعظم این شرکتها
بعد از ریل واگذاری در شیب ورشکستگی افتادند، تاکنون بسیاری از این شرکتها در یک
سانسور خبری رسانهای از جانب دولت تعطیل شدند و کارگران آن بدون سروصدا بیکار
شدند، اما در بعضی نقاط از افتادن تعدادی از شرکتها در یک روند خودبهخودی
ورشکستگی و تعطیلی کارخانه در یک فضای سکوت رسانهای ممانعت بهعمل آمد. این
ممانعت ناشی از هوشیاری کارگران در تشخیص موقعیت کارخانه و سرازیر شدن آنها به
خیابانها بود؛ شرکتهای هپکو و آذرآب اراک از جمله این شرکتها هستند که دولت
نتوانست بهسادگی «در» آن کارخانهها را بسته و کارگرانش را راهی خانههایشان کند.
نبود امنیت شغلی، قطع دستمزد کارگران، کاهش ظرفیت تولید و عدم تعیینتکلیف
وضعیت سهامداری و هیأتمدیره این واحد تولیدی از علل اعتصاب و تظاهرات کارگران
است.
***
اینها آخرین خبرهایی است که از آذرآب اراک بر صفحهی خبرگزاریها منعکس شده است.
اعتراض کارگران آذرآب مانند کارگران هپکو یا نیشکر هفتتپه و فولاد اهواز، ریشه در
نابسامانیهایی دارد که دیکتاتوری آخوندها به میهن ما از جمله به کارگران تحمیل
کرده است. در ادامهی سلسله مقالههای خصوصیسازی اکنون به شرکت آذرآب میپردازیم.
آشنایی با شرکت «آذرآب»
آذرآب در سال ۶۳ در زمینی به مساحت ۳۵هکتار در فاصله ۵کیلومتری
شهر اراک تأسیس شد. زیربنای کارگاههای اصلی آن بیش از ۷۰هزار مترمربع میباشد. این شرکت کارش را بهطور رسمی با ۲۰۰۰کارگر از سال ۱۳۶۸ شروع کرد.
شرکت صنایع آذرآب، یک کارخانه «مادر» با فرآوردهها و تخصصهای زیربنایی صنعتی
است. این کارخانه تولیدکننده توربینهای آبی تولید برق، تجهیزات نیروگاههای آبی،
تجهیزات ثابت صنایع نیروگاهی، پتروشیمی، پالایشگاهی و ساخت مخازن ذخیره مواد سوختی
و شیمیایی و... میباشد.
چندین شرکت بزرگ مانند شرکت صنعت آفرین نمونه عمران، شرکت توسعه صنعت انرژی
ستاره تدبیر پارس، شرکت گسترش صنایع آذرآب، شرکت مهندسی توسعه صنایع نفت و گاز
آذرآب از شرکتهای زیرمجموعه این «ابرشرکت» هستند.
اقدام دولت برای خصوصیسازی آذرآب و دستبهدست شدن مالکیت
عامل اصلی ورشکستگی
سرنوشت شرکتهای خصوصیسازی شده مشابه یکدیگر است. تقریباً بخش اعظم این شرکتها
بعد از ریل واگذاری، در شیب ورشکستگی افتادند. تاکنون بسیاری از این شرکتها در یک
سانسور خبری رسانهای از جانب دولت تعطیل و کارگران آن بدون سروصدا بیکار شدهاند،
اما در بعضی نقاط از افتادن تعدادی از شرکتها در یک روند خودبهخودی ورشکستگی و
تعطیلی کارخانه در یک فضای سکوت رسانهای ممانعت بهعمل آمد. این ممانعت ناشی از
هوشیاری کارگران در تشخیص مسئولیت خود و سرازیر شدن آنها به خیابانها بود.
شرکتهای هپکو و آذرآب اراک از جمله این مجتمعهای تولیدی هستند که دولت
نتوانست بهسادگی «در» آنها را بسته و کارگرانش را راهی خانههایشان بکند.
روند ورشکستگی کارخانه آذرآب که یک کارخانه تحت اختیار دولت بود، از زمانی
آغاز شد که بهعلت مخارج بالای تولید و ضعیف شدن در مقابل رقبای خارجی، کارخانه
روزبهروز روند نزولی خود را طی کرد و درست در موقعیتی که احتیاج به پشتیبانی
دولت(تعدیل تعرفههای گمرکی بهنفع تولیدکننده داخلی) داشت بهحال خود رها
شد و دقیقاً در همان زمان دولت که از مخارج نگهداری این شرکت برنمیآمد تصمیم
به واگذاری آن به بخش خصوصی گرفت.
«وزیر اقتصاد دولت روحانی(کرباسیان) برای انکار دستهای مافیا در
به ورشکستگی کشاندن شرکتها میگوید مشکلات و مسایل پیش آمده مربوط به
"آذرآب" و "هپکو" را نباید به حساب خصوصیسازی بنویسیم... مشکلات
و مسایل پیش آمده مربوط به این ۲شرکت را به
حساب خصوصیسازی نیاندازیم؛ زیرا آذرآب و هپکو توسط سازمان خصوصیسازی واگذار نشد».(دیدهبان
۱۱مهر ۱۳۹۶)
البته او تنها بخش اندکی از واقعیت را میگوید تا بخش اعظم آن را پنهان کند.
رسانههای حکومتی در اینباره چه میگویند؟
پاسدار میرعلی اشرفپوری حسینی، رئیس وقت سازمان خصوصیسازی، در رابطه با
واگذاری آذرآب گفت: «۳۵درصد شرکت صنایع آذرآب
در اول آذرماه ۱۳۸۲ از طریق برگزاری
مزایده در بورس با مقداری بالاتر از قیمت بورس فروخته میشود، مثلا قیمت ریز آنموقع
حدود ۷۵۰تومان بوده است ۳۵درصدش را ۹۵۰تومان
معامله کردند... این ۳۵درصد را شرکتی به نام
صدرا خریداری کرده است و آنوقت ۳۵درصد شرکت
صدرا برای ایمیدرو بود و هیچ واگذاریای برای صدرا اتفاق نیفتاده بود. آن زمان
صدرا ۳۵درصد آذرآب را میخرد در آن مصاحبه تأکید شده
بود که آذرآب را خیلی گران فروختند».(شرق ۳۰تیر ۱۳۹۶)
این مهرهی حکومتی در سازمان خصوصیسازی رژیم ادامه داد: «بر این اساس در آبانماه
سال ۱۳۸۲ بود که این شرکت به قیمت ۲۹۷میلیارد ریال واگذار و مقرر شد ۴۰درصد از این مبلغ بهصورت نقدی و باقیمانده بهصورت ۲ساله پرداخت شود. (شرکت) صدرا بخش نقدی قرارداد را پرداخت کرد
اما اقساط را به حساب دولت واریز نکرد و در نتیجه بعد از طی روال عادی، حدود ۸سال پیش به دادگاه شکایت کردیم. پروندهای تشکیل شد و در حال
بررسی است. دادگاه در حال بررسی پرونده بابت بدهی این شرکت به دولت است چرا که
اقساط این شرکت باید در سال ۱۳۸۴ تمام و
کمال پرداخت میشد».(دیدهبان ایران ۱۱مهر ۱۳۹۶)
این شرکت بار دیگر در سال ۱۳۸۹ به بخش
خصوصی واگذار شده است!
یکی از اعضای شورای کارگری میگوید: «پس از خصوصیسازی آذرآب شخصی به نام
فریبرز پرنا ۳۰درصد سهام آذرآب را
خریداری کرد. در سال ۱۳۹۵ رئیس هیأتمدیره
آذرآب این فرد را که سهامدار عمده شرکت بود، بهعنوان مدیرعامل آذرآب هم معرفی
کرد». وی ادامه میدهد: «پرنا که اهلیت لازم برای این سمت را نداشت با اعتبار شرکت
آذرآب تسهیلاتی حدوداً ۵۰میلیارد
تومانی از بانک کشاورزی دریافت کرد ولی بهجای تزریق آن به آذرآب، آن را در بورس
سرمایهگذاری کرد. همین امر باعث شد تا در سال ۱۳۹۶ کارگران شرکت در اعتراض به سوءمدیریت این فرد به خیابانها
آمده و صدای خود را به گوش مسئولان برسانند که در نهایت منجر شد تا او از
مدیرعاملی آذرآب برداشته شود».(راه دانا ۱۵مهر ۱۳۹۸)
در قدم بعد پرنا که قادر نبود تسهیلات مالی دریافتی از بانک کشاورزی را که در
بورس سرمایهگذاری کرده بود، برگرداند، بانک کشاورزی بهجای طلب خود از او، سهام ۳۰درصدی آذرآب را تصاحب میکند.
در حال حاضر شرکت کارگزاری بانک کشاورزی به وکالت از مجموعه بانک کشاورزی
مدیریت حدود ۳۰درصد از سهام شرکت
صنایع آذرآب را در دست دارد. این شرکت هم تاکنون تمایلی از خود برای اداره کردن
آذرآب نشان نداده است.
بهگفته کارگران، با وجود تعهدات مسئولان حکومتی مبنی بر لغو سهام بانک
کشاورزی در شرکت آذرآب، این سهامدار از عرضه سهام خود در بورس منصرف شده و وضعیت سهامداری
شرکت همچنان بلاتکلیف است.
در تازهترین تحول، علی آقازاده، استاندار مرکزی، گفت: «مقدمات واگذاری شرکتهای
تولیدی مادر تخصصی آذرآب و واگنپارس اراک به شرکت مپنا کلید خورد...». او همچنین
گفت: «مدیرعامل شرکت مپنا بهطور غیرمستقیم آمادگی خود را برای خرید سهام بانک
کشاورزی اعلام کرد».(ایرنا ۲۰شهریور ۱۳۹۸)
پیشاپیش روشن است کارگران را به تب گرفتهاند تا آنان را به مرگ راضی کنند و
شرکتشان یک بار دیگر به دست پاسدارانی بیفتد که در شرکت مپنا قبلاً شیره جان
آذرآب را کشیده و بسیاری از متخصصانش را به مپنا برده و آذرآب را رها کردهاند.
برخی خبرهای دیگر حاکی از آن است که سپاه پاسداران تلاش میکند با سوءاستفاده
از وضعیت بحرانی کارخانه و کارگران، هر میزان از تواناییهای کاری و نیروی کار این
مجتمع عظیم را به ورطه پروژههای خود در سوریه بکشاند(پروژههای تشرین و جندر) و
این البته خواب و خیالی است که کثیفترین کارفرمای تاریخ ایران(آخوندهای حاکم و
سپاه جنایتکار پاسداران) هرگز به اجرای آن موفق نخواهند شد.
لازم به یادآوری است پاسداران یکبار در سالهای اول جنگ ضدمیهنی، ضربشست
کارگران قهرمان ماشینسازی اراک در امتناع از اضافه کردن شیفتهای کاری و تبدیل آن
به شیفتهای جنگی ۱۰ساعته و تغییر خط
تولید ماشینسازی اراک به تولید پلهای جنگی سپاه را چشیده و میدانند که با این
کارگران نمیتوانند به هر ترتیبی که خواستند رفتار کنند.
خانوادهای که مالک «آذرآب» است
نتیجه تمامی این دستبهدست شدنهای مجتمع تولیدی آذرآب که به اعتراف خبرگزاری
فارس(پاسداران) نگین صنعت کشور است و بهقول خودشان سابقه درخشانی در ساخت
زیردریایی و خمپاره ۸۰ در دوران جنگ و دیگر
پروژههای سری و ساخت تجهیزات سنگین پتروشیمیها و پالایشگاهها و ساخت
بویلرهای نمونه و بیرقیب داشته، این شد که این شرکت بین مالکینی دستبهدست شود
که همگی عضو یک خانواده هستند،
اعضای این خانواده عبارتند از:
- «بانک
کشاورزی» که سهامدار اصلی شرکت بوده و هست
- «مجتمع صنعتی صدرا» که متعلق به وزارت
نیرو و وزارت صنایع و سپاه پاسداران(قرارگاه خاتم) است
- «شرکت مپنا»(مدیریت پروژههای نیروگاهی
کشور) که متعلق به آستانقدس و شرکت صبا(از زیرمجموعههای قرارگاه خاتم
پاسداران) است و مدیریت آن نیز در دست عناصری همچون عباس علیآبادی(پاسدار
عضو جهاد سازندگی و رئیس دانشگاه مالکاشتر وابسته به وزارت دفاع) میباشد.
برای شناخت «مپنا» کافی است بدانیم این شرکت هماکنون در پروژههای
نیروگاههای ترکیبی «تشرین» و «جندر» در سوریه(متعلق به سپاه پاسداران و نیروی قدس)
فعال است.(منبع: وبگاه خبری شرکت توانیر)
- «مجتمع ایمیدرو» یک مجتمع دولتی فعال در
حوزه صنعت و معدن است که مالک مطلقالعنان صنایع آلومینیوم(آلومینیوم المهدی
و هرمزال) و مس و فولاد کشور است. تقریباً تمامی واحدهای صنعتی فولاد کشور از
ذوبآهن اصفهان تا فولاد اهواز و... متعلق به این شرکت است.
از افراد کلیدی شرکت «ایمیدرو»، خداداد غریبپور، فرماندار بویراحمد در
دوران خاتمی و کاندیدای استانداری از طرف روحانی، است که یک مهره امنیتی
نزدیک به باند اصلاحات میباشد.
با نگاهی به لیست اسامی سهامداران و مالکان خرد و کلان مجتمع صنعتی آذرآب
روشن میشود که این کارخانه عظیم، اساساً و از ابتدا در مالکیت دولت، سپاه
پاسداران(شرکتهای اقماری قرارگاه خاتم) و آستانقدس بوده و اکنون نیز اوراق مالکیت
آن در همین دایره دستبهدست میشود.
حتی افرادی که بهعنوان عناصر بخش خصوصی به مدت کوتاهی وارد این دایره شده و سپس
خارج شدهاند، همگی از عناصر وابسته به یکی از این چند نهاد بودهاند، یعنی همان
اختاپوس فاسدی که در کنار دفتر اجرایی فرمان خمینی(متعلق به خامنهای) بهعنوان ۴سوپرهلدینگ موجود، مالکیت تمامی سرمایهها و صنایع و معادن اصلی
کشور را در اختیار دارند.
کارگران تنها به خودشان تکیه میکنند
با تمام این اوصاف، جنگوجدال مدعیان مالکیت و مدیریت شرکت آذرآب که بخش عمده
فعالیتش ساختن تجهیزات نیروگاهی و پالایشگاهی است همچنان ادامه دارد اما این
کارگران محروم شرکت هستند که برای احقاق حقوق ناچیز ماهیانهی خود مجبورند دست به
تظاهرات و اعتراضات خیابانی بزنند و البته در شروع سال تحصیلی خجالتزدهی فرزندانشان
برای تهیهی لوازمالتحریر هم باشند.
کارگران شرکت آذرآب و هپکو و بنگاههای مشابه که در بحرانهای مالی قرار گرفتهاند
اکنون چاره را در این میدانند که دولت نقش مدیریتی خود را مجدداً بهعهده بگیرد
چرا که در همین لحظات، دولت همچنان سهامدار اصلی و مالک اصلی کارخانه آذرآب است!
بگذریم که این راهکار، پناه بردن از مار غاشیه به عقرب جراره است و چاره
نهایی البته پاکسازی این سرزمین از تمامی این گزندگان و درندگان است.
کارگران آذر آب چه میگویند؟
خبرگزاری فارس(متعلق به پاسداران) در گزارشی که روز ۱۶مهر ۹۸ منتشر کرد درباره
آذرآب اراک نکاتی نوشت که قابل تأمل است. بهنوشته خبرگزاری سپاه پاسداران،
کارگران آذرآب گفتهاند:
«نقطه شروع مشکلات آذرآب سال ۱۳۸۱ بود. سهامدار اصلی شرکت، بانک کشاورزی(متعلق به دولت) است. این
شرکت در ۱۸ماه اخیر در جریان طرح
خودکفایی بنزین و طرح توسعه پالایشگاه اراک، ۲۰۰میلیون یورو سودآوری داشته است، در ساختن پالایشگاه ستاره خلیجفارس
متعلق به سپاه پاسداران، عامل اجرایی اصلی بوده است، هیچ پالایشگاه، پتروشیمی،
نیروگاه، سد و کارخانه سیمانی در ایران نیست که ردپای متخصصان آذرآب اراک در آن
نباشد. این شرکت در عراق و سوریه و لبنان کار کرده است! با اینهمه دستاندرکاران
غارت و نابودی شرکت اکنون مدتهاست که درصدد اوراق کردن کارخانه و راحت شدن از دست
کارگران مبارز این مجتمع هستند:
کارگران میگویند ۵سال پیش دستگاه «کاراسی آ ۱۸» این کارخانه را که منحصربهفرد و یکی از دستگاههای تراش غولپیکر واحد «اچامسی» بود را به چین فروختند! آذرآب طی ۳-۴سال اخیر حتی ۱۰نفر استخدامی جدید هم نداشته است! در حالیکه موعد بازنشستگی پرسنل شرکت بهعلت سختی کار، ۲۰سال سابقه خدمت است».
کارگران میگویند ۵سال پیش دستگاه «کاراسی آ ۱۸» این کارخانه را که منحصربهفرد و یکی از دستگاههای تراش غولپیکر واحد «اچامسی» بود را به چین فروختند! آذرآب طی ۳-۴سال اخیر حتی ۱۰نفر استخدامی جدید هم نداشته است! در حالیکه موعد بازنشستگی پرسنل شرکت بهعلت سختی کار، ۲۰سال سابقه خدمت است».
دولت و دیگر سهامداران شرکت(عمدتا شرکتهای اقماری سپاه) تلاش میکنند با
بردن برخی نیروهای کار زبده شرکت به مجتمع «مپنا» یا فروش دستگاههای شرکت و
استخدام نکردن پرسنل جدید، آذرآب را در یک شیب آرام تحلیل برده و آن را اوراق کرده
و نابود نمایند.
واقعیت آن است که رژیم و پاسدارانش پس از آن که شیره جان کارگران آذرآب را
کشیدهاند، اکنون و در شرایطی که تنها به خامفروشی نفت و گاز نیاز دارند، دست از
دیگر واحدهایی همچون آذرآب کشیده و تلاش میکنند با فرسودن کارخانه و کارگرانش،
یکی از بزرگترین و کارآمدترین واحدهای صنعتی کشور را منحل کنند. این در حالی است
که بهگفته کارگران همین کارخانه، اگر ابزار و سیستمهای پیشرفته آذرآب را کیلویی
و بهعنوان آهن قراضه هم بفروشند، ارزشش بیشتر از چیزی است که شرکت را با آن دستبهدست
میکنند!
وضعیت پرسنلی کارکنان آذرآب
حاکمیت آخوندی در چنبرهی بحرانهای عظیم اقتصادی، قادر نیست حقوق ماهیانهی کارکنان
شرکتهای واگذار نشدهی خودش را بپردازد. وعدههای توخالی کارگزارانش هم هدفی جز سردواندن
کارگران دنبال نمیکند.
در تجمعات اخیر یکی از کارگران آذرآب گفت: «عدهای میخواهند ۴ستون کارخانجات را بخوابانند، اما کارگر با تمام توان مقاومت میکند.
کارگر امروز، هم متخصص صنعت است و هم فهم بالای سیاسی اجتماعی دارد، نباید با
سیاستهای غلط به لهشدن کارگر سرعت ببخشیم».(خبرگزاری حکومتی فارس ۱۶مهر ۹۸)
بنابراین آنچه گفته شد تنها یک تغییر اساسی و بنیادی در ساختار اقتصادی ـ
سیاسی نظام موجود میتواند مردم و جامعهی کارگری ایرا ن را از اژدهای فساد و تبهکاریهای
حکومت ولایت فقیه خلاص کند. لازمهی این مقاومت و اعتراض هر چه بیشتر کارگران
همراهی فعال با سایر اقشار، برای احقاق حقوقشان در خیابانهای اراک و سایر شهرهای
پرالتهاب ایران است.
ادامه دارد...
قسمتهای دیگر همین مطلب: