زینبکبری، بانوی پیشتاز مجاهدان عاشورا
پنجم جمادیالاولی سالروز ولادت باسعادت زینبکبری بانوی
پیشتاز مجاهدان عاشوراست.
زینب علیهاسلام، یکیاز برجستهترین نامها درمیان زنان شاخص و الگو، در تاریخ بشری است. دختر رشید علی و فاطمه (علیهماالسلام)، ا لگوی تاریخی زنان موحد و مجاهد که در رأس رهبری قیام حسینی، کاروان انقلاب را در اوج شایستگی هدایت کرد. زنی که از ورای ۱۵قرن، همچنان نامی الهامبخش برای نسلهای مبارز و راهیان طریق رهایی دارد.
زینب علیهاسلام در سال 6هجری متولد شد و درحماسه عاشورا، بانویی ۵۵ ساله بود.
او پساز حسن و حسین(ع)، سومین نواده حضرتمحمد پیامبر اسلام (ص)، از فاطمه(ع) بود. در ۵ سالگی، پدربزرگش حضرتمحمد (ص) و مادرش فاطمه(ع) را ازدست داد. طبق وصیتی از حضرتمحمد (ص) با پسرعمویش، عبدالله فرزند جعفرطیار ازدواج کرد. عبدالله درحبشه متولد شد و اولین نوزاد درتبعید مسلمانانی بود که بهحبشه هجرت کرده بودند.
زینب(ع) در دوران خلافت حضرتعلی(ع) در کوفه زیست و نزد مردم اینشهرو آنمنطقه، چهرهیی آشنا و بسیار محبوب بود. او مادر ۴ فرزند شد که دوپسرش و بهگفته برخی سهپسرش درکربلا بهشهادت رسیدند.
از عصر عاشورا (دهم محرم سال ۶۱ هجری) زینب در رأس بانوان عاشورا بهاسارت درآمد. و ازاینلحظه بهبعد، شکوه راهبری زینب، برگ نوینی را برتاریخ اسلام و انسان افزود. بهعنوان شاخص پیروزی شگفتانگیز او در مقابله با یکامپراتوری قدرقدرت و بهغایت جبار و وحشی، همینبس که بدانیم تنها ۲۰ روز پساز عاشورا، او با سخنان آتشین خود در جشن یزید، امپراتورسرمست از باده پیروزی را تا نقطه ابرازندامت از قتل امامحسین(ع) عقب نشاند.
زینب علیهاسلام که در کانون یکجنبش بسیار جوشان و پرحادثه، دیده بهجهان گشوده بود، تا خود را شناخت، میراث دفاع از پیامها و ارزشهای آنجنبش را بردوش خود احساس کرد. اما او زنی بود که اینافتخارات را تبدیل بهمسئولیت و تعهدی بردوش خود کرد و وارد کارزار عقیده شد و برای تحقق آرمانهایش، جان و جانان برکف گذاشت.
در آندوران، رواج و دفاع از ارزشها و پیامهای آیین محمد، با سختیهای بسیار همراه بود. چراکه دوران او، دورانی پرفتنه بود. دورانی که منحرفین از آیین پیامبرو مرتجعین مکار واشرافیت دغلکار، پدرش علی را بهشهادت رسانده بودند و بهجنگ برادرانش، امامحسن وحسین، علیهماالسلام برخاسته بودند. زینب علیهاسلام در شرایطی بسیار سخت و پیچیده، مسئولیت دفاع از ارزشهای اصیل توحید را برعهده گرفت وباشایستگی و درک انقلابی توحیدی از میراثهای خاندان محمد (صلیاللهعلیهوآله) وارد کارزار تاریخی شد.
اوج شکوه و عظمت حماسه زینب علیهاسلام که با انتخاب پاکبازانه خود، در قله نهضت حسینی، جاودانه شد، در نقش بزرگ و تاریخی او در رهبری جنبش پساز عاشورای حسینی رقم میخورد.
درآغاز نهضت، زینب بیهیچ تردیدی همسرش عبدالله را که حاضرنشد با موکب حسینی همراه شود طلاق داد و همراه با دوفرزند جوان خود، دررکاب راهبرش حسین(ع)، رهسپارگردید تا در بزرگترین و شورانگیزترین حماسه تاریخ، و دربالاترین نقطه رهبری آن، مددکار سرورآزادگان باشد. صلابت و استواری زینبکبری علیهاسلام در هنگامه عظیم عاشورا و هدایت جنبش پساز عاشورا و خطابههای آتشین او در اجتماع مردم کوفه، در مقر حکومت ابنزیاد و نیز در دربار یزید درشام، تاریخ را بهستایش وامیدارد. زینب علیهاسلام در سخنان کوبنده خود یزید پلید را که مست باده قدرت بود، بهمحاکمه کشید و پیروزی پیام عاشورا را در قلب بارگاه سلطنت یزید، طنینافکن کرد.
بهاینترتیب درست برخلاف تصویری که ارتجاع حاکم و آخوندهای دینفروش و خمینیصفت از زینبکبری ارائه میدهند، او بهعنوان پرچمدار نهضت عاشورا پساز سرورشهیدان، رهبری جنبش را بااستواری تمام برعهده گرفت و توانست در اولین گام پساز قیام حسینی، حماسهی عاشورا را، تبدیل بهیکپیروزی عقیدتی، تاریخی و اجتماعی عظیم کند و بذر پیام عاشورا را در تمامی قلمرو اسلام بپراکند.
حضرتزینبکبری در هنگامه عاشورا ازمیان ۷۲ شهیدی که با تکتک آنها انس و الفت عمیق عقیدتی داشت، علاوهبر امامحسین ودوفرزند خود، شاهد درخونتپیدن ۶ تن از برادران خود، فرزندان حضرتعلی، چندین برادرزادهاش از فرزندان امامحسن و امامحسین و جمعی از پسرعموهای خود و فرزندان آنها بود.
دوخواهرش بهنامهای فاطمه و خدیجه دختران امیرالمؤمنین نیز در کربلا بهشهادت رسیدند. تمامی اینمصیبتهای جانسوز فقط در یکروز برزینب فرود آمده بود. علاوهبرایندر خیمههای بهجامانده از عاشورا، بیشاز ۸۰ زن و کودک بود، که هرکدام علاوهبر ازدستدادن عزیزی، دربرابرشان چشماندازی جز اسارت دردست سپاهیان جنایتپیشه یزید وجود نداشت. اما آنشرایط بغرنج، تنها برصلابت واستحکام حضرتزینب میافزود و ایمان قدرتمند او بود که در چنین بحبوحهیی بهتمامی بازماندگان عاشورا درس صلابت و مقاومت میداد.
فردای عاشورا، دشمن، کاروان اسیران کربلا را از میان پیکرهای غرقهدرخون شهیدان عاشورا که اغلب سرهایشان را ازتن جداکرده بودند عبور داد. صحنه تکاندهندهیی که همه را منقلب کرد. درست درهمین صحنه طاقتسوز بود که زینبکبری باقطعیت و یقین، نوید پیروزی تاریخی قیام عاشورا را سرداد.
حضرتزینب رو بهعلیبنحسین (علیهالسلام) کرد و گفت:
زینب علیهاسلام، یکیاز برجستهترین نامها درمیان زنان شاخص و الگو، در تاریخ بشری است. دختر رشید علی و فاطمه (علیهماالسلام)، ا لگوی تاریخی زنان موحد و مجاهد که در رأس رهبری قیام حسینی، کاروان انقلاب را در اوج شایستگی هدایت کرد. زنی که از ورای ۱۵قرن، همچنان نامی الهامبخش برای نسلهای مبارز و راهیان طریق رهایی دارد.
زینب علیهاسلام در سال 6هجری متولد شد و درحماسه عاشورا، بانویی ۵۵ ساله بود.
او پساز حسن و حسین(ع)، سومین نواده حضرتمحمد پیامبر اسلام (ص)، از فاطمه(ع) بود. در ۵ سالگی، پدربزرگش حضرتمحمد (ص) و مادرش فاطمه(ع) را ازدست داد. طبق وصیتی از حضرتمحمد (ص) با پسرعمویش، عبدالله فرزند جعفرطیار ازدواج کرد. عبدالله درحبشه متولد شد و اولین نوزاد درتبعید مسلمانانی بود که بهحبشه هجرت کرده بودند.
زینب(ع) در دوران خلافت حضرتعلی(ع) در کوفه زیست و نزد مردم اینشهرو آنمنطقه، چهرهیی آشنا و بسیار محبوب بود. او مادر ۴ فرزند شد که دوپسرش و بهگفته برخی سهپسرش درکربلا بهشهادت رسیدند.
از عصر عاشورا (دهم محرم سال ۶۱ هجری) زینب در رأس بانوان عاشورا بهاسارت درآمد. و ازاینلحظه بهبعد، شکوه راهبری زینب، برگ نوینی را برتاریخ اسلام و انسان افزود. بهعنوان شاخص پیروزی شگفتانگیز او در مقابله با یکامپراتوری قدرقدرت و بهغایت جبار و وحشی، همینبس که بدانیم تنها ۲۰ روز پساز عاشورا، او با سخنان آتشین خود در جشن یزید، امپراتورسرمست از باده پیروزی را تا نقطه ابرازندامت از قتل امامحسین(ع) عقب نشاند.
زینب علیهاسلام که در کانون یکجنبش بسیار جوشان و پرحادثه، دیده بهجهان گشوده بود، تا خود را شناخت، میراث دفاع از پیامها و ارزشهای آنجنبش را بردوش خود احساس کرد. اما او زنی بود که اینافتخارات را تبدیل بهمسئولیت و تعهدی بردوش خود کرد و وارد کارزار عقیده شد و برای تحقق آرمانهایش، جان و جانان برکف گذاشت.
در آندوران، رواج و دفاع از ارزشها و پیامهای آیین محمد، با سختیهای بسیار همراه بود. چراکه دوران او، دورانی پرفتنه بود. دورانی که منحرفین از آیین پیامبرو مرتجعین مکار واشرافیت دغلکار، پدرش علی را بهشهادت رسانده بودند و بهجنگ برادرانش، امامحسن وحسین، علیهماالسلام برخاسته بودند. زینب علیهاسلام در شرایطی بسیار سخت و پیچیده، مسئولیت دفاع از ارزشهای اصیل توحید را برعهده گرفت وباشایستگی و درک انقلابی توحیدی از میراثهای خاندان محمد (صلیاللهعلیهوآله) وارد کارزار تاریخی شد.
اوج شکوه و عظمت حماسه زینب علیهاسلام که با انتخاب پاکبازانه خود، در قله نهضت حسینی، جاودانه شد، در نقش بزرگ و تاریخی او در رهبری جنبش پساز عاشورای حسینی رقم میخورد.
درآغاز نهضت، زینب بیهیچ تردیدی همسرش عبدالله را که حاضرنشد با موکب حسینی همراه شود طلاق داد و همراه با دوفرزند جوان خود، دررکاب راهبرش حسین(ع)، رهسپارگردید تا در بزرگترین و شورانگیزترین حماسه تاریخ، و دربالاترین نقطه رهبری آن، مددکار سرورآزادگان باشد. صلابت و استواری زینبکبری علیهاسلام در هنگامه عظیم عاشورا و هدایت جنبش پساز عاشورا و خطابههای آتشین او در اجتماع مردم کوفه، در مقر حکومت ابنزیاد و نیز در دربار یزید درشام، تاریخ را بهستایش وامیدارد. زینب علیهاسلام در سخنان کوبنده خود یزید پلید را که مست باده قدرت بود، بهمحاکمه کشید و پیروزی پیام عاشورا را در قلب بارگاه سلطنت یزید، طنینافکن کرد.
بهاینترتیب درست برخلاف تصویری که ارتجاع حاکم و آخوندهای دینفروش و خمینیصفت از زینبکبری ارائه میدهند، او بهعنوان پرچمدار نهضت عاشورا پساز سرورشهیدان، رهبری جنبش را بااستواری تمام برعهده گرفت و توانست در اولین گام پساز قیام حسینی، حماسهی عاشورا را، تبدیل بهیکپیروزی عقیدتی، تاریخی و اجتماعی عظیم کند و بذر پیام عاشورا را در تمامی قلمرو اسلام بپراکند.
حضرتزینبکبری در هنگامه عاشورا ازمیان ۷۲ شهیدی که با تکتک آنها انس و الفت عمیق عقیدتی داشت، علاوهبر امامحسین ودوفرزند خود، شاهد درخونتپیدن ۶ تن از برادران خود، فرزندان حضرتعلی، چندین برادرزادهاش از فرزندان امامحسن و امامحسین و جمعی از پسرعموهای خود و فرزندان آنها بود.
دوخواهرش بهنامهای فاطمه و خدیجه دختران امیرالمؤمنین نیز در کربلا بهشهادت رسیدند. تمامی اینمصیبتهای جانسوز فقط در یکروز برزینب فرود آمده بود. علاوهبرایندر خیمههای بهجامانده از عاشورا، بیشاز ۸۰ زن و کودک بود، که هرکدام علاوهبر ازدستدادن عزیزی، دربرابرشان چشماندازی جز اسارت دردست سپاهیان جنایتپیشه یزید وجود نداشت. اما آنشرایط بغرنج، تنها برصلابت واستحکام حضرتزینب میافزود و ایمان قدرتمند او بود که در چنین بحبوحهیی بهتمامی بازماندگان عاشورا درس صلابت و مقاومت میداد.
فردای عاشورا، دشمن، کاروان اسیران کربلا را از میان پیکرهای غرقهدرخون شهیدان عاشورا که اغلب سرهایشان را ازتن جداکرده بودند عبور داد. صحنه تکاندهندهیی که همه را منقلب کرد. درست درهمین صحنه طاقتسوز بود که زینبکبری باقطعیت و یقین، نوید پیروزی تاریخی قیام عاشورا را سرداد.
حضرتزینب رو بهعلیبنحسین (علیهالسلام) کرد و گفت:
برادرزادهام!، این، پیمانی بود که وفا شد. درهمین
سرزمین و برسر مزار پدرت و خویشان ما، پرچمهایی افراشته خواهد شد که تأثیر آنرا گذشت
روزگار، کهنه نخواهد کرد و رسم و آئین آن هرگز نابود نخواهد شد.
پیروزی دیگری که زینبکبری(ع) برای قیام عاشورا رقم زد، هنگامی بود که
دشمن، کاروان شهیدان و اسیران کربلا را در کوفه بهگردش درآورده بود. در بازار شهر
و در میان غوغای رجالهگانی که اسیران را بهپیش میبردند، ناگهان طنین سخنان
آتشین زینب همه صداها را خاموش کرد. در آنسخنرانی آتشین، زینب(ع) ضمن توضیح آثار
و عواقب مذلتبار آنچه که آنرا پیروزی برحسین(ع) میانگاشتند، تصریح کرد که:
”انتقام خداوند در پیش است و او در کمین تبهکاران نشسته است“. سخنان زینب،
تماشاچیانی را که گمان میبردند با اسیرانی شکستخورده روبهرو هستند، برجای خود
میخکوب کرد. اینامر موجب نگرانی ابنزیاد، حکمران کوفه گردید. بهطوریکه دستور
داد برای تحقیر اسیران، آنان را بهکاخ او ببرند.
دربرابرحاکم خونخوار کوفه، زینب(ع) در خروش خود از مخاصمهیی نهایی و پیروزی نهایی امامحسین گفت و با کلام پرخروشش لرزه برپیکر ارتجاعی که میپنداشت کار قیام حسینی بهپایان رسیده است انداخت. سخنان آتشین زینب در کوفه آنچنان بساط نمایش پیروزی وقدرت پوشالی دشمن پساز عاشورا را درهم پیچید که ابنزیاد برای جبران اینشکست درصدد کشتن امامسجاد(ع) برآمد اما باز هم دربرابرقاطعیت حضرتزینب ناچار بهعقبنشینی شد.
سپس زینبکبری را در دربار پرزرقوبرق دمشق میبینیم که باهمان هیبت و صلابت، دماغ دشمن پرنخوت و مست از باده پیروزی را در مقر سلطنت و ولایت مطلقهاش بهخاک ذلت میمالد.
هنگامیکه زینبکبری را بههمراه دیگر اسرای کربلا بهکاخ یزید میبرند، یزید پلید دستور میدهد که سر امامحسین را هم بیاورند وآنگاه در اوج دنائت با چوبدستی برلب و دندان امامحسین میزند و اشعاری میخواند که در آناز کشتن امامحسین و یارانش، بهعنوان پیروزی یاد میکند، و از انتقام کشتهشدگان مرتجعین قریش در جنگ بدر اظهارخوشحالی میکند. زینبکبری در پاسخ بهاینرجزخوانیهای یزید، دلیرانه میخروشد و بهیزید تأکید میکند که او را حقیرتراز آنمیداند که مورد خطاب قرار دهد، سخنان زینب دربرابریزید، گویی خطابهیی بهتاریخ، و گواهییی برپیروزی انقلاب و آزادی، برارتجاع و ستم ودجالگریست.
دربرابرحاکم خونخوار کوفه، زینب(ع) در خروش خود از مخاصمهیی نهایی و پیروزی نهایی امامحسین گفت و با کلام پرخروشش لرزه برپیکر ارتجاعی که میپنداشت کار قیام حسینی بهپایان رسیده است انداخت. سخنان آتشین زینب در کوفه آنچنان بساط نمایش پیروزی وقدرت پوشالی دشمن پساز عاشورا را درهم پیچید که ابنزیاد برای جبران اینشکست درصدد کشتن امامسجاد(ع) برآمد اما باز هم دربرابرقاطعیت حضرتزینب ناچار بهعقبنشینی شد.
سپس زینبکبری را در دربار پرزرقوبرق دمشق میبینیم که باهمان هیبت و صلابت، دماغ دشمن پرنخوت و مست از باده پیروزی را در مقر سلطنت و ولایت مطلقهاش بهخاک ذلت میمالد.
هنگامیکه زینبکبری را بههمراه دیگر اسرای کربلا بهکاخ یزید میبرند، یزید پلید دستور میدهد که سر امامحسین را هم بیاورند وآنگاه در اوج دنائت با چوبدستی برلب و دندان امامحسین میزند و اشعاری میخواند که در آناز کشتن امامحسین و یارانش، بهعنوان پیروزی یاد میکند، و از انتقام کشتهشدگان مرتجعین قریش در جنگ بدر اظهارخوشحالی میکند. زینبکبری در پاسخ بهاینرجزخوانیهای یزید، دلیرانه میخروشد و بهیزید تأکید میکند که او را حقیرتراز آنمیداند که مورد خطاب قرار دهد، سخنان زینب دربرابریزید، گویی خطابهیی بهتاریخ، و گواهییی برپیروزی انقلاب و آزادی، برارتجاع و ستم ودجالگریست.
زینب در سخنان پرشور و انگیزانندهاش ضمن شکرگذاری و قدردانی از
پروردگار برای سرنوشت سعادتمندانهیی که نصیب خاندان حسین شده است، یزید را بهیاد
سابقه زشتی که پدر واسلاف او داشتند انداخت و نتیجه گرفت که: ”کشتن فرزندان رسولاکرم
و اسیرکردن نوادگان عزیز او علامت قدرت او نیست و همین، سلطنت و قدرت او را بهزودی
متلاشی خواهد کرد.
زینب(ع) سپس ایننتیجهگیری خود را با آیات قرآن، مستند ساخت و باصراحت، سرنوشت محتوم یزید و حکومتش را بهاو خاطرنشان کرد و افزود:
زینب(ع) سپس ایننتیجهگیری خود را با آیات قرآن، مستند ساخت و باصراحت، سرنوشت محتوم یزید و حکومتش را بهاو خاطرنشان کرد و افزود:
(ای یزید) بهخدا سوگند که نخواهی توانست یاد ما را از دلها بزدایی
و پیام ما را محو بنمایی. روزگار تو کوتاه خواهد بود و لعنت خدا برستمکاران،
همیشگی است و خدا را سپاس بهخاطر سعادت و رحمتی که برما روا داشت و شهادتی که
برای ما پسندید“.
سخنان زینب(ع) دربرابرقدرتمندترین و پلیدترین دیکتاتور جهان آنروز،
آنچنان افشاگرانه بود و آنچنان در میان مردم، رسوایی جنایتهای یزید را برملا کرد
که یزید پساز اندکی مجبور شد، شرکت در قتل سرورشهیدان را انکار کند و عامل اینجنایت
را حکمران کوفه معرفی کند و خود بهدجالانهترین صورت، همچون آخوندهای خمینیصفت و
یزیدی ایندوران برای سرورشهیدان عزاداری برپا کند.
در آنروز، زنجیر از اسیران برداشته شد و مردم برای تسلیت بهاینمهمانان داغدار در ماتمشان شرکت میکردند. سپس در چهلمینروز پساز عاشورا (روز اربعین)، زینب همراه با کاروان اسیران آزادشده، پیروزمندانه وارد کربلا شد و بهزیارت مزار شهیدان شتافت. کاروان، آنگاه با احترامات راهی مدینه شد ومورد استقبال قرارگرفت. از آنروز بهبعد موج اقبال اجتماعی نسبت بهخاندان حسین و نهضت عاشورا و پرچمدارش زینبکبری بالا گرفت و یزید و دستگاه خلافت ننگینش را مفتضح نمود.
۶ ماه پساز بازگشت زینب بهمدینه، یزید از بیم شورش همگانی در مدینه، زینب علیهاسلام را بهمصر تبعید کرد. زینبکبری(ع) پساز چندماه در مصر وفات کرد ومزار باشکوهش هماینک مورداحترام بسیار توسط مردم است. حرم دیگری نیز منتسب بهزینب(ع) در حومه دمشق قرار دارد که ایرانیان، بیشتر بهآنتوجه دارند.
در آنروز، زنجیر از اسیران برداشته شد و مردم برای تسلیت بهاینمهمانان داغدار در ماتمشان شرکت میکردند. سپس در چهلمینروز پساز عاشورا (روز اربعین)، زینب همراه با کاروان اسیران آزادشده، پیروزمندانه وارد کربلا شد و بهزیارت مزار شهیدان شتافت. کاروان، آنگاه با احترامات راهی مدینه شد ومورد استقبال قرارگرفت. از آنروز بهبعد موج اقبال اجتماعی نسبت بهخاندان حسین و نهضت عاشورا و پرچمدارش زینبکبری بالا گرفت و یزید و دستگاه خلافت ننگینش را مفتضح نمود.
۶ ماه پساز بازگشت زینب بهمدینه، یزید از بیم شورش همگانی در مدینه، زینب علیهاسلام را بهمصر تبعید کرد. زینبکبری(ع) پساز چندماه در مصر وفات کرد ومزار باشکوهش هماینک مورداحترام بسیار توسط مردم است. حرم دیگری نیز منتسب بهزینب(ع) در حومه دمشق قرار دارد که ایرانیان، بیشتر بهآنتوجه دارند.
زینب(ع) الگوی تاریخی زن انقلابی موحد در سیمای فرمانده و راهبربزرگ
قیام حسینی پساز عاشورا، در کنار حسین(ع) در تاریخ جاوادنه شد. و سیمای یکوجود
تاریخی جدید را عینیت بخشید. وجود زن موحد و پاکباختهیی که سکان رهبری را بهدست
میگیرد، و درس پیروزی در شکست، و سرفرازی در اسارت را بهانسان تشنه آزادی و
عدالت میآموزد.
فرازهایی ازنیایش و زیارت رئیسجمهور برگزیدهی مقاومت خانم مریم
رجوی
سلام برتو ای زینبکبری که در راه خدا حق جهاد را بهجای آوردی و
ازآغاز در کمال آگاهی واختیار و مسئولیتپذیری خانه و خانواده را رها کردی تا
دررکاب برادر و راهبرت حسین، آنرسالت تاریخی را بهانجام رسانی.
سلام برتو ای زینبکبری که با رهبری کاروان اسیران عاشورا پیام انقلاب حسینی را بهاوج رساندی و راه سیدالشهدا را با شایستگی ادامه دادی.
سلام برتو که خروش کوبنده و افشاگرت دارالعماره ابنزیاد و مرکز حکومت یزید پلید را بهلرزه درآورد و کلام روشنگر و آتشینت درمسیر کاروان اسیران، خشم مردم را علیه یزیدیان شعلهور ساخت؛ آنچنان که بهزودی آتش سوزانش دودمان اموی را برانداخت.
یازینب! مگرکه نبود که دعوای یزید بهخاطر سر امامحسین، برادر و راهبرت بود و مگرنهاینکه میخواستند ازاینطریق شعله هدایت و شاخص هدایت را خاموش کنند و ازبین ببرند. اما حرکت قهرمانانه تو توانست آنخون را زنده نگه دارد و پایدارکند.
یازینب! در زمان ما، خمینیان هم یکدعوای اصلی بیشتر ندارند؛ آنهم، زدن سر مجاهدین بوده و هست. چون خوب میدانند که اگر اینمقاومت بیپایان و وسیع را بیسرکنند لااقل تا یکدوران، آسودهخاطر بردیکتاتوری خود و برقلعوقمع مردم ادامه خواهند داد اما ما مجاهدین بااستعانت از تو گفتیم که تا جان در بدن داریم چنین اجازهیی را ندهیم مگراینکه آنها ازروی اجساد تکتک ما عبور کنند.
یا زینبکبری! ملت ما از زن و مرد، از پیر و جوان در حاکمیت سراپاتباهی و فساد خمینی، هرروز را بادرد و رنج و داغ و فراق و سرکوب و خفقان سپری کردند و روز را بهشب میآورند ولی مقاومت کردند و گرد خاری و ذلت برچهرهشان ننشسته. اکنون دربرابرتو از خدا میخواهیم که مجاهدت پیشتازان جهاد و رهایی و پایداری عموم مردم ما را بهثمر نهایی برسانی و بهار آزادی و رحمت و رهایی را با پیروزی انقلاب نوین ایران در سرزمین ایران بگسترانی.
سلام برتو ای زینبکبری که با رهبری کاروان اسیران عاشورا پیام انقلاب حسینی را بهاوج رساندی و راه سیدالشهدا را با شایستگی ادامه دادی.
سلام برتو که خروش کوبنده و افشاگرت دارالعماره ابنزیاد و مرکز حکومت یزید پلید را بهلرزه درآورد و کلام روشنگر و آتشینت درمسیر کاروان اسیران، خشم مردم را علیه یزیدیان شعلهور ساخت؛ آنچنان که بهزودی آتش سوزانش دودمان اموی را برانداخت.
یازینب! مگرکه نبود که دعوای یزید بهخاطر سر امامحسین، برادر و راهبرت بود و مگرنهاینکه میخواستند ازاینطریق شعله هدایت و شاخص هدایت را خاموش کنند و ازبین ببرند. اما حرکت قهرمانانه تو توانست آنخون را زنده نگه دارد و پایدارکند.
یازینب! در زمان ما، خمینیان هم یکدعوای اصلی بیشتر ندارند؛ آنهم، زدن سر مجاهدین بوده و هست. چون خوب میدانند که اگر اینمقاومت بیپایان و وسیع را بیسرکنند لااقل تا یکدوران، آسودهخاطر بردیکتاتوری خود و برقلعوقمع مردم ادامه خواهند داد اما ما مجاهدین بااستعانت از تو گفتیم که تا جان در بدن داریم چنین اجازهیی را ندهیم مگراینکه آنها ازروی اجساد تکتک ما عبور کنند.
یا زینبکبری! ملت ما از زن و مرد، از پیر و جوان در حاکمیت سراپاتباهی و فساد خمینی، هرروز را بادرد و رنج و داغ و فراق و سرکوب و خفقان سپری کردند و روز را بهشب میآورند ولی مقاومت کردند و گرد خاری و ذلت برچهرهشان ننشسته. اکنون دربرابرتو از خدا میخواهیم که مجاهدت پیشتازان جهاد و رهایی و پایداری عموم مردم ما را بهثمر نهایی برسانی و بهار آزادی و رحمت و رهایی را با پیروزی انقلاب نوین ایران در سرزمین ایران بگسترانی.