🔴«استبداد استعماری» عامل اصلی عقب‌ماندگی ایران(۱)


🔴«استبداد استعماری» عامل اصلی عقب‌ماندگی ایران1️⃣

🔷خیانت خاندان پهلوی، پنهان شدن فاشیسم سلطنتی پشت نقاب ناسیونالیسم


با گذشت بیش از سه سال از جرقه‌ی قیام در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، واقعیت سیاسی و اجتماعی ایران بیش از هر زمان دیگری دگرگون شده است. قیامی که از خشم و نفرت مردم علیه ستم و فساد برخاست، امروز به مرحله‌ی نوینی از سازمان‌یافتگی، آگاهی و مرزبندی سیاسی رسیده است.

هرچه از آن روز فاصله می‌گیریم، انقلاب مردم ایران هم تعمیق می‌یابد و هم صف‌بندی‌های واقعی میان نیروهای موجود در صحنه سیاسی که در جبهه رادیکال مردم یا دشمن مردم هستند روشن‌تر می‌شود. این مرزبندی طبیعی و قانونمند است و برخلاف تبلیغات کسانی که آن را مانع «اتحاد» جلوه می‌دهند، خود نشانه‌ی پویایی و رشد جنبش انقلابی است.

اکنون برای بخش‌های وسیعی از جامعه آشکار شده است که کسانی که در ظاهر شعار دموکراسی می‌دهند اما در عمل به‌دنبال بازتولید همان استبداد گذشته هستند، در خدمت انحراف قیام‌اند. چهره‌ی واقعی مدعیان دروغین آزادی که از پشت پرده با دیکتاتوری ولایت فقیه و یا سلطنت‌طلبان دست در یک کاسه دارند، بیش از هر زمان افشا شده است.

به همین دلیل است که هرچه مرزبندی‌ها شفاف‌تر و عاری از اعوجاج و ابهام و تیرگی شود، به سود انقلاب و مردم ایران است. این را خود خامنه‌ای بهتر از هرکس درک کرده و از همین رو برای مقابله با نیروی اصلی رو به رشد و انقلابی و رادیکال که  تهدیدکننده‌ی نظامش است، دست به دامن ارتجاع سلطنتی پناه برده و از آن به‌عنوان آخرین سپر دفاعی‌اش استفاده می‌کند.

هدف خامنه‌ای روشن است: جلوگیری از پیوستن نسل جوان، انقلابی و رادیکال و سازش‌ناپذیر و آگاه به نیروی مبارز و سرنگون کننده عمل‌گرا در کف خیابان برای سرنگونی کامل دیکتاتوری. چرا که این همان خط‌مشی‌ای است که در جریان قیام ۱۴۰۱ و پس از آن توانست عامل همبستگی ملی و استمرار مبارزه شود.

این همبستگی را در شعارهای مردم در خیابان‌ها می‌توان دید:

«امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه»،

«فقر، فساد، گرونی، می‌ریم تا سرنگونی»،

و شعار آگاه‌کننده‌ی «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر».

در مقابل، رسانه‌های فارسی‌زبان وابسته و لابی‌های خارجی و داخلی رژیم، با حمایت بیت خامنه‌ای، تلاش کردند با به‌صحنه آوردن «بچه شاه» و قالب کردن یک آلترناتیو قلابی و خنثی کننده نیروی از جان گذشته برای آزادی ایران در کف خیابان، مسیر قیام را منحرف و انرژی انقلابی جامعه را خنثی کنند. اما تجربه سه سال گذشته نشان داد که این پروژه‌ها تنها برای حفظ نظام ولایت فقیه طراحی شده و هیچ پایگاهی در میان مردم ندارند.


اکنون پرسش این است که آیا این هیاهوی تبلیغاتی و بازسازی چهره‌ی سلطنت واقعاً پای در واقعیت دارد؟

پاسخ روشن است: نه.

این یک فریب تبلیغاتی است که از ترس رشد نیروی انقلابی و مردمی شکل گرفته است.

برای درک ریشه‌ی این شیادی، باید بار دیگر نگاهی کوتاه اما دقیق به تاریخ معاصر ایران انداخت. سلطنت در تمام دوره‌های خود نه‌تنها مانع رشد دموکراسی و عدالت اجتماعی بود، بلکه با سرکوب نیروهای ملی و انقلابی، وابستگی ایران به استعمار را عمیق‌تر کرد. خاندان پهلوی با سرکوب سرمایه‌داری ملی، نابودی آزادی‌های سیاسی و فرهنگی، و چپاول ثروت‌های مردم، جامعه را به نقطه‌ی انفجار رساند؛ همان نقطه‌ای که امروز نسل جوان و آگاه ایران از دل آن برخاسته است.

اکنون پس از چهار دهه از سلطه‌ی ولایت فقیه، تاریخ دوباره در آستانه‌ی نقطه‌ای سرنوشت‌ساز قرار گرفته است. قیام مردم ایران، با اتکا به تجربه‌ی مبارزه سالیان نیروهای انقلابی و پیشتاز ضد استثمار که بنا بر ضرورت تاریخ رهبری هر انقلابی را در دست دارد تا ایران را از عقب‌ماندگی تاریخی بیرون کشیده و یک راه حل واقعی برای رسیدن به آزادی و دمکراسی را ترسیم کند؛ راهی که نه به بازگشت سلطنت منتهی می‌شود و نه به بقای استبداد دینی، بلکه به استقرار جمهوری دموکراتیک و آزادی‌محور می‌انجامد.

منبع: کانال تاریخ و سیاست

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

🔴آیا سلطنت‌طلبان واقعاً ملی‌گرا هستند؟

🔴 خامنه‌ای بازنده استراتژیک به مناسبت دومین سالگرد جنگ غزه