۱۰شهریور۱۴۰۱
هماوردی فرهنگ آزادی و ارشاد حکومتی
فرهنگ، جامعترین بیان معرفی انسان اجتماعی است. انسان اجتماعی کلیهٴ شهروندان، متصدیان دولتها و تشکلها را شامل میشود. از این رو فرهنگ، گویاترین زبان برای ارتباط انسان اجتماعی است.
فرهنگ، بروز آشکار و نمایشگاه عقاید، باورها، کیفیت رابطهها بهمعنی آینهٔ تمامنمای ایدئولوژیها، فلسفهها و سیاستها در مناسبات اجتماعی است؛ آنگونه که محصول و کارنامهٔ همهٔ اینها را میتوان در نمودهای فرهنگشان، شناخت و ارزشگذاری نمود.
اگر فرهنگ، چنین تمامیتی از وجود انسانی را معرفی میکند و انعکاس اجتماعی میدهد، پس رابطهیی ظریف اما مستقیم با اندیشه، نوع نگرش و رفتار هر وجود انسانی و نیز هر گروه و تشکل و جمعیت انسانی دارد. از اینجاست که هر جامعهیی آینهیی روبهروی فرهنگ مسلط یا فرهنگ حاکم است.
یکی از نهادهای قانونی و سیاسی که در هر جامعهیی فعالیتهای فرهنگی آن جامعه را بازتاب میدهد، ارگانی دولتی با عنوان «وزارت فرهنگ» است. از قضا همین وزارت، هم معرف فرهنگ دولت است و هم بازتابدهندهٔ رفتار آن با مردم.
جمهوری اسلامی آخوندی از آغاز صدارتش، برخلاف همهٔ دنیا نام این وزارتخانه را با افزودن کلمهٔ «ارشاد»، تغییر داده و یک صفت قیم بودن با ویژگیِ کنترل انحصاری به آن چسبانده است. پیداست که با تأکید بر «ارشاد» گریِ این وزارتخانه، دیگر اثری از کارکرد «فرهنگ» در آن نیست و این کلمه در عنوان این وزارتخانه، اسمی بیمسما و نامأنوس برای معرفی ماهیت و هدف این وزارتخانه است.
نخستین سنگبنای کج رابطهٔ این وزارتخانه با مردم و جوامع فرهنگی و هنری ایران، اطلاق کلمهٔ «ارشاد» به خود بهمعنی قیم فکر و نظر مردم بودن است. [بهخصوص که منفورترین عاملان سرکوب زنان و جوانان ایران هم نام جنایات روحی و روانی و فیزیکیشان را با تأسی از عقیدهٔ متعفن حاکمیت آخوند، «ارشاد» گذاشتهاند!]
مشاهده میشود که وزارت بهاصطلاح فرهنگ و ارشاد نظام ملایان، معرف فرهنگ حاکمیت ولایت فقیه با شاخصهای اعزام هزاران کودک به جبهههای جنگی ضدمیهنی و به قربانگاه میدان مین فرستادن آنها،
تأیید گنجاندن صحنههای اعدام و نقاشی این صحنهها در کتابهای درسی کودکان،
تأیید گنجاندن محاسبهٔ اعداد و ارقام مراسم مذهبی و نمازهای جمعه در مسائل حساب و ریاضیِ کتابهای درسی دبستان،
تأیید و جواز انتشار دادن به کتابهای درسی که مشاهیر و بزرگان فرهنگ و ادب و شعر ایران در آنها حذف شدهاند،
صرف هزینههای کلان و سرسامآور برای چاپ و انتشار افکار متعفن ارتجاع آخوندی در کشورهای دیگر برای زمینهسازی تجاوز و تروریسم،
و سانسور افسارگسیختهٔ کتاب، دیدگاه و نظر، موسیقی و فیلم طی بیش از چهار دهه.
کافیست فقط به یک نمونه از سانسورهای همهجانبهیی که با سیطرهٔ آخوندها در زمینهٔ موسیقی، با رویکرد «ارشاد»! انجام شده و میشود، توجه کنیم. نمونهیی از زبان زندهیاد استاد محمدرضا شجریان:
«مردم هستند که موسیقی را انتخاب میکنند، نه اینکه یکی بگوید من باید اجازه بدهم. اینها در همهٔ کارهای مردم فضولی کردهاند. بیشتر از همه به موسیقی بند کردهاند. کجای دنیا موسیقی مجوز میخواهد؟ کجای دنیا شعر مجوز میخواهد؟ اینها یک عده آدمهای بیسواد، بیاطلاع و بیسلیقه آنجا نشسته و میخواهد راجع به موسیقی نظر بدهند؛ غلط میکنند راجع به موسیقی نظر بدهند... بر اساس آنچه که از تاریخ شنیدیم، چون موسیقی نظر مردم را به خودش جلب میکند و طرفدار زیادی داشته است، جماعت آخوند میخواسته که نظرها به او جلب بشود. بهاین دلیل گفته که موسیقی حرام است. اینها کسانی هستند که از راه اسلام میخواهند بهقدرت برسند و آقایی بکنند. میترسند که موسیقی در مقابل قدرت و آقاییشان قرار بگیرد، میگویند حرام است. اسلام نمیگوید موسیقی حرام است، آخوند میگوید. آخوند هر چیزی را که غیرخودش باشد با آن مخالفت میکند، ولو یک آخوند و آیتالله دیگر باشد» (از مستند «نظرات صریح شجریان دربارهٔ آخوند و موسیقی»).
در بیان طابقالنعل بالنعل بودن وزارت بهاصطلاح فرهنگ و ارشاد با مطامع آخوندسالاریِ حکومتی ــ و بهطور خاص دولت سوگلی ولیفقیه که برآمده از کشتار و قتلعام زندانیان سیاسی است ــ محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد دولت حزباللهی با توجه دادن به تأکید خامنهای درباره بازسازی ساختارهای فرهنگی گفت: «در حال حاضر هیچ کاری در حوزه فرهنگ انجام نمیشود، مگر آنکه مطابق با الگوی مصوب دولت در حوزه فرهنگ باشد... عقبماندگیهای سالهای گذشته فرهنگ بهسرعت در حال جبران است».
وزیر قسم خورده به ولایت فقیه، دارد نشانی قبضه کردن و کنترل تمامعیار «حوزهٔ فرهنگ» با شاخص سلطهٔ هر چه بیشترِ مطامع دولت حزباللهیِ خدمتگزار ولیفقیه را میدهد. آنچه هم که «بهسرعت در حال جبران است»، سانسور و سرکوب بیشتر اندیشه و فرهنگ آزادی میباشد که در دو دههٔ اخیر مردم ایران و قیامآفرینان بهیمن اینترنت و ارتباطات آن، توانستهاند از قید سلطهٔ مطلق نکبت آخوندی قدری دور شوند.
مشاهده میشود رژیمی که از آغاز صدارتاش، ضدفرهنگ آزادی قدم برداشته است، اکنون با مکافات افزایش روزبهروز تنفر در بطن جامعهٔ ایران روبهرو شده است. این هماوردی از دیرباز میان فرهنگ آزادی با ارشاد حکومتی جریان داشته و اینک علاوه بر حوزهٔ سیاسی، در حوزهٔ فرهنگ هم به فصل تعیینتکلیف خود با حاکمیت ولایت فقیه رسیده است.