۳۰تیر۱۴۰۱
۳۰ تیر ۱۳۳۱ و ۳۰ تیر۱۳۶۰، دو نقطة عطف مشترک و تاریخی
۳۰ تیر در تاریخ میهن ما روزی غرورانگیز و سرشار از یادآورد است. در این روز دو نقطهعطف تاریخی بهوقوع پیوستهاند. وقتی هر دو را مرور میکنیم بهخصوصیتی مشترک در هر دو واقعه پیمیبریم. کشف و تکیه و تأکید بر این خصوصیت میتواند تاریخ معاصر ایران را برای نسل جوان و جویای حقیقت، بیشازپیش افتخارآمیزتر کند و سکویی باشد برای پرش پیروزمندانه به دیگر سرفصلها و نقاط عطف تاریخی که از این بهبعد در مسیر نیل به آزادی و بهروزی ایران ظهور خواهند کرد و نسلهای پس از ما باید به آن پاسخی هموزن ۳۰تیر بدهند.
۳۰تیر ۱۳۳۱
در این روز تاریخی مردم ایران به حمایت از دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ملی و رئیس تنها دولت ملی، در سراسر ایران به خیابانها ریخته و شعار «یا مرگ یا مصدق» سر دادند. پلیس و ارتش شاه این تظاهرات سراسری را به گلوله بست. بهرغم جانباختن صدها تن، ارادهٔ مردم بر سرکوب عریان آریامهری غلبه کرد و محمدرضا پهلوی مجبور به عزل قوامالسلطنه شد و به شرایط دکتر محمد مصدق برای بازگشت به نخستوزیری تن داد.
تا پیش از این قیام شاه خیز برداشته بود که با پشتیبانی آمریکا و انگلیس و نیز پلیس و ارتش وابسته به دربار، در نتیجهٔ انتخابات مجلس هفدهم تأثیر بگذارد و زمینههای محدود کردن اختیارات نخستوزیر و سپس برکناری مصدق را فراهم نماید. مصدق برای خنثی کردن این توطئه خواهان بهدست گرفتن کنترل وزارت جنگ و تمرکز فرماندهی کل قوا در نخستوزیری بود. شاه این خواسته مصدق را نپذیرفت. پیشوای ملی استعفا داد. مردم با قیام ۳۰تیر مصدق را به نخستوزیری برگرداندند و به این ترتیب آلترناتیو استبدادی و استعماری از دستیازی به قدرت بازماند.
مصدق فقید در پیامی بهمناسبت این قیام گفت:
«هموطنان عزیز!
نهضت مقدس سیام تیر نشان داد که ملت ایران در مبارزه با اجانب به پایداری و استقامت مصمم است و ثابت کرد که این ملت، آنجا که پای شرافت و استقلال مملکت در میان باشد، مرگ را بر زندگانی آلوده به ننگ و رسوایی ترجیح میدهد و به هیچ قیمت از ادامهٔ نهضتی که آن را به بهای خون فرزندان خود خریده است، باز نخواهد ایستاد.
اگر زندگانی توأم با آزادی و استقلال نباشد بهقدر پشیزی ارزش نخواهد داشت. برای رسیدن به این هدف عالی تاریخ زندگانی ملل بزرگ عالم شاهد مبارزات و مجاهدات و گذشتها و فداکاریهاست».
۳۰ تیر ۱۳۶۰
۲۹سال پس از قیام ۳۰تیر و ۱ماه پس از قیام ۳۰خرداد [سرآغاز مقاومت مسلحانهٔ سراسری در برابر استبداد دینی]، مسعود رجوی، اعلام کرد که ائتلافی با شرکت نیروهای دمکراتیک مخالف نظام ولایت فقیه تشکیل شده که هدف از آن سرنگونی این رژیم و استقرار دمکراسی در ایران است.
مسعود رجوی ۱۷سال پس از اعلام این جایگزین دمکراتیک، در بارهٔ آن نوشت:
«... تأسیس شورای ملی مقاومت ایران در سالروز قیام تاریخی ۳۰تیر، در یککلام، تداوم و تکامل تاریخی راه مصدق است. این، یک تعهد واقعی است که بر فداکاری به تمام معنا و بر گذشتن از همه چیز در راه آزادی و استقلال ایران بنا شده و پس از ۱۷سال، نه تنها در حیطهٔ نظر، بلکه در میدان عمل هم کاملاً قابل سنجش و ارزیابی است. ملاک این سنجش همانا مقابله و مخاصمه (نه مفاهمه و مذاکره و مصالحه)، در برابر دشمنان آزادی و استقلال ایران است» (۱).
مسعود رجوی بهدرستی اشاره کرد که مقاومت ایران، همان هدفی را پیمیگیرد که مصدق بزرگ بهعنوان یک وظیفهٔ ملی آن را پیمیگرفت.
«امروز هم ما درگیر سرنگونی حاکمیت غاصب و نامشروع آخوندی و احراز حاکمیت ملت و برقراری آزادی هستیم و برآنیم که هیچ راهی جز این، برای استیفای حقوق ملت ایران وجود ندارد. ما و ملت ما بر این کار شایسته و تواناییم و در مقابل همه تلاشهای جبهه استحاله و حفظ این رژیم و شبهاتی که القا میکند، حرف اول و آخرمان این است مگر در جامعه ایران شرف، پایداری، رسم جوانمردی و عیاری مرده است؟ مگر یک ملت هفتادمیلیونی از خودش مقاومتی، شرفی، سرفـرازی و افتخاری ندارد که اینطور موضوع پاسکاری شاه و شیخ و شیخ و شاه قرار بگیرد؟ بهنحوی که باید به تنقید انقلاب برضد شاه و شیخ و بازسازی مشروعیت دو دیکتاتوری سابق و لاحق پرداخت؟. هیهات که چنین نیست! بهویژه اکنون که پس از ایستادگی و مقاومت سالیان و دست و پنجه نرم کردن بلاوقفه با ارتجاع خونآشام و متحدان آن، بر همگان واضح شده است که رژیم آخوندی هماورد و جایگزینی جز شورای ملی مقاومت ایران ندارد؛ تنها جایگزین دمکراتیک و میهنی که با شایستگی اراده ملت ایران را برای کسب آزادی و حاکمیت مردم، بازتاب میکند» (۲).
***
آری در هر دو سرفصل تاریخی، مهمترین موضوع همان «استیفای حقوق ملت ایران» و «خلعید از استبداد، ارتجاع و استعمار و آلترناتیوهای وابسته به شاه و شیخ» است. شورای ملی مقاومت ایران بهمثابهٔ جایگزین دمکراتیک برای استبداد دینی، تاکنون همین مسیر را پیموده است.
در سالروز قیام ملی ۳۰تیر و تأسیس شورای ملی مقاومت بر این دو هدف متعالی پا میفشاریم و سوگندهایمان را تجدید میکنیم.
پانوشت: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) و (۲) قسمتی از مقالهٔ مسعود رجوی در نشریهٔ مجاهد شماره ۴۰۱ سال۱۳۷۷