۶خرداد۱۴۰۱
حفظ سپاه پاسداران در لیست تروریستی
پس از کشوواکشهای مذاکرات بر سر برجام که رژیم آخوندی شرط خروج از لیست تروریستیِ سپاه پاسداران را به میان کشیده بود، در نهایت رئیسجمهور آمریکا تصمیم به حفظ نام این نهاد تروریستی در لیست گرفت. پیام و پیامدهای این اقدام، پرداختن به جوانب و آثار آن را تأملبرانگیز میکند.
نخستین اثر بلافصل آن، ضربهیی کاری به خط مماشات با ملایان پس از انتخابات آمریکا و چشم دوختن لابیها و همسویان رژیم آخوندی به نتایج سیاست خارجیِ برامده از این انتخابات است. در دو سال گذشته رژیم و لابیها و همسویانش از هیچ تلاشی برای گشودن راه عریض مماشات با نظامشان کوتاهی نکرده و سرمایههای کلان برای آن تدارک دیده بودند. حفظ لیستگذاری سپاه تروریست، عجالتاً ضربهیی کاری به این سرمایهگذاری رژیم زده است و بیشک تأثیری بیشتر از گذشته بر چشمانداز تحولات بین نظام ملایان و سیاستهای جهانی و تأثیر آن بر شرایط جوشان جامعهٔ ایران خواهد گذاشت.
یادآوری این پیشینه ضروری بهنظر میرسد که یک علت مهم تداوم عمر حاکمیت ولایت فقیه، سیاست مماشات جهانی با آن و بستن چشمان این سیاست به تمام جنایتهای چهار دهه گذشتهٔ این رژیم است. به همین دلیل با وجود صدها فراخوان از جانب مقاومت ایران و دیگر جوامع ایرانیان برای بردن پرونده حقوقبشر رژیم آخوندی به مجمع سازمان ملل، صاحبان سیاست منافع و مماشات با ملایان، از تحقق این امر مهم جلوگیری کردهاند.
بنابراین هر شکست سیاست مماشات با دیکتاتوری ولایت فقیهی، یک گام مهم و اثرگذار در جهت سرنگونی آن بهدست مردم ایران خواهد بود. از این جمله است حفظ نام سپاه تروریست ولایی در لیست آمریکا.
واقعیت این است که سپاه پاسداران، روح و ریح نظامی و نگاهدارندهٔ آپارتاید سیاسی ـ مذهبی ـ جنسیتیِ ولایت فقیهی است. خنثی کردن یا کند کردن نقش سپاه و شکست دادن این بازوی جنایت و تروریسم در داخل و خارج ایران، از مهمترین مسؤلیتهای ملی و میهنی، منطبق بر منافع ملی ایران [ضرورت آزادی و دموکراسی و حقوق بشر] است.
بار دیگر اثبات شد که همهچیز به خودمان بستگی دارد. اگر فعالیتهای روشنگرانهٔ جبهه نه شاه ـ نه شیخ در جوامع گوناگون ایرانیان آزاده، فعالیتهای مادران، فعالیتهای مقاومت ایران، اشرفنشانان و کانونهای شورشی در چند ماه گذشته نبود، آیا با وجود سیاست سنگین مماشات با آخوندها، همین نتیجه که اکنون محقق شده است، میسر میبود؟ هرگز!
نکتهٔ قابل توجه و مهم دیگر، تأثیر قیامها و اعتراضات سراسری و تداومشان در اثرگذاری بر سیاست جهانی در ارتباط با ایران آخوندزده است. بیشک این قیامها ـ که در اواخر اردیبهشت ۱۴۰۱ با شاخص کیفرخواست علیه شخص ولیفقیه و گماشتهاش رئیسی برجسته شد ـ به طرفهای جهانی این واقعیت مهم را گوشزد نمود که در ایران، دو جبهه جنگ بیشتر نیست و آن جبهه مردم و جبهه رژیم ملایان است. این جبهه از بعد از قیام ۱۳۸۸ به این سو و با قیامهای ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بهطور مداوم و شتابان گسترش یافته و جامعهٔ ایران را رو در روی تمامیت حاکمیت ولایت فقیه قرار داده است. یادآور میشویم که یکی از شعارهای برجسته در قیام ۱۳۸۸، فریاد میلیونها ایرانی بود که «اوباما، اوباما! ـ با اونایی یا با ما؟».
بنابراین تداوم قیامها به جانب شکستن طلسم اختناق، باز هم جبهه جهانی را با اثرگذاری بیشتری، به پشتیبانی مطالبات مردم ایران در نفی نظام آخوندی خواهد آورد.
وجه قابل توجه دیگر آنکه پایداریها، قیامها، روشنگریها و فعالیتهایی که به آنها اشاره شد از یکطرف و تداوم جنایات سیاسی و اقتصادی و معیشتیِ رژیم آخوندی از طرف دیگر، چشم شهروندان جهان آزاد و پارلمانترها و سیاستگذارانشان را به وضعیت و موقعیت بحرانیِ ایران باز کرده است. در همین حفظ سپاه پاسداران در لیست تروریستی، نقش این اثرگذاری را نباید دست کم بگیریم.
با تداوم قیامها و گسترش جبهه داخلی علیه حاکمیت ولایت فقیه و با تمدید لیست تروریستی علیه روح و ریح نظامیِ رژیم آخوندی، به مرحلهیی جدید پای میگذاریم. گسترش و تعمیق دو جبهه داخلی و بینالمللی، مسؤلیتیست ملی و میهنی و انسانی در راستای برآوردن آرزوی تاریخیِ ایرانزمین برای درآغوش کشیدن شاهد آزادی.