۶خرداد۱۴۰۱
تظاهرات مردم خرمشهر با شعار علیه رئیسی و خامنهای
خامنهای پس از گذشت چهار روز از فاجعهٔ فرو ریختن برج متروپل، پس از یک خفهخونگیری معنادار، سرانجام به فرستادن پیام کوتاهی در این باره مجبور شد. این جبر ناشی از بهپاخاستن دومینووار شهرهای خرمشهر، بهبان، بندرعباس و شاهینشهر در همبستگی با تظاهرات مردم آبادان است. سؤال این است که چرا پیشتر و بهخصوص در دیدار با نمایندگان سرسپردهٔ مجلس ارتجاع سخنی در مورد آبادان نگفت؟ برای پاسخ به این سؤال باید کمی به عمق رفت.
رفتار اشغالگر با سرزمین اشغالشده
یکی از کلیدواژههایی که در مورد نظام ضدایرانی ولایت فقیه بهکار میبریم، «اشغالگر» یا «اشغالگری» است. بهطور واقعی الیگارشی آخوندی حاکم بر میهنمان، یک رفتار اشغالگرانه با جغرافیا، تاریخ، فرهنگ و ارزشهای ایران دارد. اشغالگر وقتی وارد سرزمینی میشود ابتدا با توسل بهزور و حیلهگری آن را تصرف میکند. سپس نیروهای مقاوم را از دم تیغ میگذارند تا هیچ مانعی بر سر راه سلطهگری و اشغال او وجود نداشته باشد. این اشغالگر، سرمایههای طبیعی و انسانی سرزمین غصبکرده را مانند خوان یغما در بین فرماندهان قشون و «خواجهها و الدولهها» توزیع میکند و البته طبق معمول سهم بزرگ را برای خود نگهمیدارد.
اشغالگر هیچگاه با فرهنگ، تمدن، باور داشتها، اعتقادات، سنتها، ارزشها و سلیقههای مردم منطقهٔ اشغالشده سازگاری ندارد. حتی درصدد برنمیآید به آنها تظاهر نماید.
نمیتوان از چنین اشغالگری انتظار داشت حافظ تمدن ایران باشد، زبان فارسی را پاس بدارد. نفت و گاز و پتروشیمی و فلزات گرانقیمت و سایر ثروتهای خدادادی را برای رفاه و آبادانی ایران و نسلهای آینده هزینه نماید. بهجای پروار کردن سپاه پاسداران و مسلح کردن آن به سلاحهای کشتار جمعی، پیشرفت اقتصاد، صنعت و کشاورزی ایران را در دستور کار قرار دهد.
حکومت و مردم؛ دو بردار معکوس
در برخی حوادث و رخدادها، بهوضوح میبینیم حکومت بهدنبال چیزی است که مردم با آن هیچ سنخیتی ندارند. عکس آن هم صادق است. مردم دغدغهٔ چیزی را دارند که برای نظام ولایت فقیه از اهمیت برخوردار نیست. بارزترین نمونهٔ این ناهمگونی در ماجرای ساقط کردن هواپیمای اوکراینی بهدست سپاه پاسداران بود. مردم ایران سراپا داغدار جانباختگان مظلوم این هواپیما بودند، حال آنکه اولویت خامنهای و مجموعهٔ حاکمیت، بزرگنمایی شلیک موشک به یک پایگاه آمریکا و بهرهبرداری تبلیغاتی از برای «انتقام سخت»! بود.
او در مقام بهاصطلاح «فرماندهی کل قوا» هیچگاه مسئولیت کشتار ۱۷۶انسان بیگناه را نپذیرفت و حاضر به یک عذرخواهی ساده نشد. پس از ۹روز خفهخون گرفتن در مورد این جنایت بزرگ، خانوادههای داغدار اعتراضکنندگان را عدهیی جوان، احساساتی و فریبخورده خواند که زبان دشمن شدهاند:
«حالا عدهیی جوان و احساساتی هستند و فریب میخورند اما عدهیی جوان هم نیستند ولی حاضر نیستند منافع ملی را درک کنند و پای آن بایستند. آنچه دشمن مایل است، از زبان آنها سر میزند» (ابنا. ۲۷دی ۱۳۹۸)
مشابه همین رویکرد را در ریزش ساختمان متروپل آبادان میبینیم. این فاجعهٔ ملی که قلب آبادان و تمام ایران را بهدرد آورد برای خامنهای، رئیسی و سران اشغالگر نظام از هیچ اهمیتی برخوردار نبود. اگر چنین واقعهیی در کشوری دیگر رخ میداد، تمام دستگاههای دولتی بهحالت آمادهباش درمیآمدند و نخستین وظیفهٔ رئیس دولت حضور در صحنه و بیرون کشیدن زندگان احتمالی از زیر آوار بود. خامنهای نه تنها عذرخواهی نکرد بلکه خفهخون گرفت. او هیچ احساسی نسبت به کسانی که در زیر آوار گرفتار آمده بودند، نداشت.
«دشمن» در تلقی خامنهای و مردم
اولویت برای خامنهای حفظ نظام یعنی سلطهٔ خودش میباشد. او در صحبت با مجلس سرسپرده، مردم ایران را «دشمن» خواند و نسبت به این دشمن هشدار داد:
«سعی کنیم خطا نکنیم، اشتباه نکنیم. دشمن بیش از آنکه به تواناییهای خودش امیدوار باشد، به خطاهای ما امیدوار است؛ [اینکه] ما یک اشتباهی بکنیم، بهقول نظامیها پهلو بدهیم به دشمن. شما با دشمن روبهرو هستید دیگر؛ اگر غفلت کردید، دشمن دور زد شما را، از پهلو به شما حمله کرد، هیچ کار نمیتوانید بکنید. یکی از کارهایی که فرماندهان نظامی مراقباند که در میدان جنگ انجام نگیرد پهلو دادن به دشمن است؛ مراقب باشیم پهلو به دشمن ندهیم» (سایت خامنهای. ۴خرداد ۱۴۰۱).
برای خامنهای، مسائلی مانند فاجعهٔ فرو ریختن برج متروپل، سونامی گرانی، کوچکشدن روزافزون سفرههای مردم، کشتار کولبران، کودکان زبالهگرد و زنهای بیسرپرست، آلودگی شهرها و هجوم ریزگردها به ریههای میلیونها ایرانی از هیچ اولویتی برخوردار نیست و جزو «مسائل فرعی»! محسوب میشود، مسائل اصلی برای او و مجلس دستنشانده، تصویب طرح اختناق اینترنتی [موسوم به صیانت]، سرکوب قیام، افزودن بهشمار زندانیان و اعدامیها، تولید موشک و پهپاد و غارت سفرههای مردم برای پولپاشی در سوریه و لبنان است. مسألهٔ اصلی برای او راهاندازی کارناوال مضحک «سلام فرمانده»! و کشاندن اجباری کودکان به اینگونه نمایشهای رسوا برای غلبه بر انزوا و ایزولاسیون و طردشدگی از جانب مردم ایران است.
«دنبال حل مشکلات اساسی کشور بودن؛ یعنی واقعاً اساسیترین مسائل را نگاه کنید، آنها را [دنبال کنید]. من به تعبیر بهتر بگویم، در مسائل کشور، مسائل اصلی وجود دارد، مسائل فرعی وجود دارد؛ تا وقتی مسائل اصلی پیش پای ما است، نوبت به مسائل فرعی نمیرسد. سراغ مسائل فرعی رفتن در حالی که ما مسائل اصلی را جلوی چشم داریم، جایز نیست. دنبال حل مشکلات اساسی و مسائل اصلی باشید؛ اصلی ـ فرعی کنید موضوعات را» (همان منبع).
***
اگر برای خامنهای اوجب واجبات حفظ سلطهٔ فرعونی است، برای مردم ایران دشمن اصلی [همانگونه که مردم بهپاخاسته شهرهای جنوب شعار دادند] همین رژیم است و واجبترین کار سرنگونی هر چه سریعتر آن میباشد.
مردم برای همین وظیفهٔ ملی قیام کردهاند.