۳خرداد۱۴۰۱
فرو رختن آوار بر سر مردم آبادان
خبر هولناک ریزش برج دوقلوی متروپل در آبادان و آسیبهای جانگداز جان و مال هموطنان، بار دیگر ایران را در توالی سوگ و آه و درد فرو برد. هر از چند تکرار این حوادث، زنگ نکبت و نحوست و تباهیسازی حاکمیت ملایان را در ایران بهصدا درمیآورد.
هنوز ۲ساعت از وقوع ناگهانیِ آوار این برج بر سر عابران و ساکنان نگذشته بود که هممیهنان، نشانیهای نقش کارگزاران یک حاکمیت مرگآفرین را برملا کردند. حتی در لحظات وقوع فاجعه، مردم محل سراغ شهردار رفته و از وی که طبق شواهد مردمی، یکی از مسببان این جنایت است، حسابرسی کردند و وی نیز از صحنه گریخته است.
شواهد مردمی که بلافاصله در شبکههای اجتماعی در معرض همگان گذاشته شد، گواهی میدهند که یک سال پیش به شهردار و دستاندرکاران ساختوساز این برج هشدار داده شده بود که استانداردهای ضروری در احداث آن رعایت نشده است. در ادامه افشا شد که بیهیچ حساب و کتاب معماری و مهندسی، سه طبقه به آن اضافه کردهاند؛ در حالی که در همین زمینه هم چندین هشدار و انذار داده شده است، اما از طرف نمایندگان محلی دولت، گوش شنوایی نبوده و به هشدارها و انذارها هیچ توجهی نشده و رسیدگی صورت نگرفته است.
افشاگریها هنوز جریان دارند و گواهی میدهند که سپاه پاسداران ـ که بر تمام پروژههای درآمدزای کشور، دخیل است و نقش دارد ـ در این مورد هم بهطور مستقیم دخیل بوده و حتی موقع راهاندازی و شروع استفاده از برجها، آن را محصول خدمات سپاه توصیف کرده است!
بیشک این فاجعهٔ دلخراش هم مثل تمام نمونههای پیشین که قربانیان آنها مردم بودهاند و هستند، پشت پردههایی دارد که اسناد و شهادتهای آن توسط مردم آبادان و ناظران محلی در معرض گواهیِ مردم و رسانهها قرار داده خواهد شد. اما آنچه که باز هم مثل تمام نمونههای پیشین، در کانون بررسی علت این فجایع قرار دارد، نقش یک حاکمیت مرگساز و مرگزی است. بهجاست به نمونههای مشابه پیشین و آثار آنها ـ که دقیقاً همانند همین فاجعه در آبادان است ـ اشارهیی بکنیم.
وقتی حاکمیتی اولویت بودجه، اولویت سیاست، اولویت اقتصاد و اولویت نقش دولت آن تمام و کمال در مدار حفظ خود و سیطرهٔ تمامیتخواهی و انحصارطلبیِ خود است، تنها رابطهاش با مردمی که تحت این سیطره هستند، از طریق بحرانزایی برای مردمان برقرار میشود. این یک قانونمندیِ تجربه شده طی چهار دههٔ گذشته در تمامیِ زمینههای صنفی و معیشتی و اجتماعی و سیاسی بوده و ادامه دارد.
بنابراین کار این حاکمیت در تولید خودرو به کشتار در جادهها میانجامد. کشتاری که خودروهای ساخت ایران را به ارابههای مرگ» معروف کرده است.
در این حاکمیت، ساختمان تاریخیِ پلاسکو فرو میریزد ولی هرگز معلوم نمیشود حکایت چه بود.
این حاکمیت با قانونمندییی که اشاره شد، کرونا را سپر حفظ خود میکند و قاتل جان مردم.
این حاکمیت هواپیمای اوکراینی را ساقط میکند تا مسیر بحران ناشی از قیام آبان ۹۸ را منحرف کند و نیز هیچ پاسخی نمیدهد.
این حاکمیت با دزدیهای میلیونی از مردم، مجموعه «مسکن مهر» میسازد که مردم آن را به «مقوا» تشبیه کردهاند! مسکنی که با یک تکان سادهٔ زلزله در سال۹۷ بلای جان و دارایی و زندگی مردم شد.
حالا نمودی دیگر از این قانونمندیِ مرگساز و مرگزی، گریبان مردم آبادان را با آوار شدن برج متروپل بر سرشان گرفته است. بهقول تنیچند از کاربران در وصف بازیهای مرگ این رژیم با مردم، اگر یک زلزلهٔ دو سه ریشتری میآمد، چه میشد؟
حالا حساب کنید وعدههای دجالانهٔ رئیسیِ جلاد برای ساختن یک میلیون مسکن در یک سال، روی چه حساب و کتابهای غارت و جنایتگری ایراد میشود.
اینها حکایتهایی هستند که هر از چندی حاکمیت آوار، نکبت، نحوست و تباهیساز ولایت فقیه با بازوی سپاه پاسداران و چپاولگران نگاهدار نظام، برای ایران و ایرانی ساز میکنند. این هم یکی دیگر از افزودههای به انبار باروت خشم انفجاری یکی میهن قربانی اشغالگری.