۴اردیبهشت۱۴۰۱
سردار شهید خلق، موسی خیابانی
قسمت هجدهم: تعریف شعائر
بسم الله الرحمن الرحیم
«قل إنّ صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی للّه ربّ العالمین».
حالا بهطور مشخص میخواهیم در مورد شعائر صحبت کنیم. ما فلسفه شعائر را صحبت کردهایم؛ یعنی مباحث پیش که قاعدتاً بایستی مطلب را روشن کرده باشد. یعنی اگر چنانچه ما فلسفه پرستش را متوجه شده باشیم، شعائر و فلسفه شعائر را هم متوجه شدهایم. اما بهرحال در مورد شعائر نکاتی هست که باید گفته شود و حالا این نکات را صحبت خواهیم کرد: در مقدمه بهطور خلاصه اشاره کوتاهیست به مسأله پرستش تا برای اینکه زمینه بحث بعدی را مهیا کند. سپس صحبتی داریم از محتوای ایدئولوژیک هر مکتب. پس از آن میپردازیم به بحثی زیر عنوان شکل و محتوی. در زیر مجموعه آن، (بحث شکل و محتوا) از دو گرایش مشخص در برخورد با شکل و محتوی صحبت میکنیم. آنگاه صحبتی داریم در مورد شعائر، نیایش و پرستش ویژه خودمان، یعنی در مکتب اسلام. بهدنبال آن کارکرد اجتماعی شعائر را بررسی میکنیم؛ همچنین در زیر مجموعه آن، صحبتی داریم از سمبولیزم و زبان سمبولیک. در همین رابطه از اهمیت انگیزش عاطفی صحبت خواهیم کرد. در آخر نحوه برخورد با شعائر، سنن و آداب را توضیح خواهیم داد.
در بحثهای پیش از پرستش و فلسفه پرستش صحبت کردیم. گفتیم پرستش به مفهوم عام، عبارت است از اتخاذ یک جهت و سمتگیری به سوی یک مقصد؛ یک جهت و مقصد که به زندگی انسان معنی و مفهوم دهد و ضمن حرکت بسوی آن، انسان ذات خویش را تحقق میبخشد. به مفاهیم ذات و تحقق ذات هم، در مباحث پیش باختصار اشاره کردیم. جوهر حرکت انسان و جوهر و مضمون تاریخ، تحقق ذات انسان است. بعد صحبت خواهیم کرد که ذات انسان، بهطور جبری و ضروری در یک جهت تحقق نمیپذیرد، چون دست خود انسان است. به حسب اختیار انسان، ممکن است که انسان زندگی خود را در جهتهای مختلفی سمت داده، بر حسب ارزشهای متفاوتی آن را معنی و مفهوم بخشد.
بهر حال بهطور کلی در دو جهت این ذات میتواند تحقق بپذیرد: یا جهت تعالی و کمال، یا در جهت ضد آن. بعد توضیح دادیم که این مقصد اعلاء در مکاتب توحیدی و در ادیان توحیدی، عبارت است «الله». (وجود مطلق و جوهر مطلق هستی). گفتیم در این مکاتب، این برترین و بالاترین ارزش است.
«الله اکبر» ؛ این شعاری است که هر روز ما میدهیم، یا در هر نماز تکرار میکنیم. معنیش این است: «الله» آن ارزش کبیر متعال، آن وجود کبیر متعال، در این دیدگاه و در این مکتب، بالاترین ارزش است. یعنی در صورت لزوم، تمام ارزشها بایستی در راه آن فدا شود.
در اینجا از پرستش به مفهوم خاص آن صحبت میکنیم. پرستش این خدا (خدای واحد)، پرستش به مفهوم خاص آن است. اما وقتی بخواهیم خدا را پرستش کنیم، چه کار باید بکنیم؟ اینجا پرسشی مطرح میشود، که پاسخ این پرسش در شعائر است. جواب این است که ما بهوسیله شعائر، این پرستش را انجام میدهیم. ضمن اینکه نه تنها نماز و سایر شعائر، بلکه تمام زندگی ما هم مضمونش باید پرستش باشد؛ یعنی به سمت آن هدف توجیه شده باشد. از طرف دیگر هر مکتبی یک محتوای ایدئولوژیکی دارد. بهطور ساده یعنی اینکه هر مکتبی مجموعهیی از ارزشها دارد؛ مجموعهیی از آرمانها و مطلوبها دارد و از پیروانش میخواهد که به آنها عمل کنند، به آنها برسند و در جامعه آنها را تحقق بخشند. این مکتب، این نظام ارزشی را از کجا آورده است؟ قبلاً توضیح دادم که برای انسان همیشه این مسأله مطرح بوده که معنی سعادت چیست؟ انسان چطور سعادتمند میشود و چگونه رستگار خواهد شد؟ جوابها مختلف است.
مکاتب نظام ارزشیشان را از کجا میآورند؟ از تبیین جهان و از آن ارزش مطلق، یا بالاترین ارزشی که بر اساس تبیین جهان به آن میرسند. با تبیین جهان، جهان را میشناسند، انسان را میشناسند، سپس یک نظام ارزشی بنا میکنند. به عبارت دیگر بر اساس تبیینی که از جهان بهعمل میآورند، راه و تلاش برای زندگی انسان برقرار میکنند. میگویند که باید این کار را بکنی، آن کار را نکنی و این ارزشها را تحقق بخشی. فرض کنیم در اسلام، انفاق و ایثار از ارزشهای مطلوباند. کار و تولید نیز ارزش است. یعنی انسان بایستی کار کند، تولید کند، تشکیل زندگی دهد، در راه قسط و عدالت مبارزه کند و خیلی چیزهای دیگر؛ که همه اینها در نهایت به همان بالاترین ارزش منجر میشود. این محتوای ایدئولوژیک مکتب است. هر مکتبی یک محتوای ایدئولوژیک دارد. یعنی راه و تلاش برای زندگی برقرار میکند.
اما این محتوای ایدئولوژیک را مکاتب در قالب مجموعهیی از شعائر عرضه میکنند. مجموعهیی از شعائر وضع میکنند که این ارزشها و این محتوی را بیان کند.
بعداً که شکل و محتوی را توضیح بدهیم، این مسائل روشنتر میشود. از طرف دیگر، با انسان سر و کار داریم. مکاتب هم البته مختلفاند. علت این اختلاف چیست؟ ما از اختیار و تجلی آن (آزادی)، بهعنوان خصوصیت ویژه انسان صحبت کردیم. درست بهدلیل همین ویژگی است که مکاتب متعدد و مختلفاند. در جامعه با انسان سر و کار داریم. این انسان ممکن است در کل یک جهتی را انتخاب کرده باشد. ولی در هر لحظه و در هر روز در معرض کششها و گرایشات و وسوسههای مختلف قرار دارد. عوامل و خطراتی وجود دارند که همواره انسان را تهدید میکنند، تا از آن مسیر خارج شده و از آن جهت عدول نماید. مکاتب سعی میکنند جلوی این وضع را بگیرند. یعنی برای انسان موقعیتی پیش بیاورند، تا از محتوای ایدئولوژیک مکتب غفلت نکند، جهت را گم نکرده و از ایدئولوژی آن جدا نشود، با این ایدئولوژیش زندگی کند و هر لحظهاش با آن ایدئولوژی باشد.
این کار را هم از راه شعائر انجام میدهند. حالا اینکه بر سر این موضوع، مکتب چقدر موفق باشد یا ناموفق، بستگی به نظام ارزشی آن و بهطور مشخص بستگی به بالاترین ارزش آن مکتب دارد. اسلام را در نظر بگیرید: هر عمل یک مسلمان باید عبادت باشد، باید «قربة الی الله» باشد. بر سر هر کاری باید نام خدا را ببرد. خیلی جاها اگر اینکار نشود اصلاً کار باطل است. برای نمونه، اگر کسی میخواهد حیوانی را ذبح کند، باید اسم خدا را ببرد. اشاره کردم که اسلام برای انسان از زمان تولد تا مرگ و حتی بعد از مرگ، یک سری آداب و رسوم وضع کرده است. چرا؟ برای اینکه انسان با ایدئولوژیش زندگی کند و از آن جدا نیفتد. در مبحث نماز هم اشاره میکنیم که چرا نماز بهطور رسمی پنچ مرتبه در روز تکرار میشود. پس به عبارتی مکتب میخواهد بر روی تمام اعمال پیروان خود مهر ایدئولوژی خود را بزند. همه اینکار را میکنند. تمام مکاتب تلاش میکنند اینکار را بکنند. البته توفیقشان بستگی به عمق و غنای مکتبشان دارد، که بعداً در مبحث سمبولیزم به آن اشاره میکنیم.
تعریف شعائر:
شعائر مجموعه آداب و سننی است، که محتوای ایدئولوژیک مکتب را بیان میکند. مجموعه اشکال عقیدتی و مرامی است، که محتوای ایدئولوژیک مکتب را بیان میکند و به زندگی انسان در جهت آن بالاترین ارزش، سمت و جهت میدهد.