۸اردیبهشت۱۴۰۱
چپاول آخوندها و افزایش روز افزون فاصله طبقاتی
رشد دمافزون فاصلهٔ طبقاتی و استفادهٔ ابزاری و سیاسی از تحریم، دو عامل فشار مداوم بر سیاست راهبردی نظام آخوندی هستند. این دو عامل همچون دو تیغهٔ قیچی، رژیم را محاصره کرده و عرصههای سیاسی و اقتصادی را بر آن تنگتر میکنند. شتاب فاصلهٔ طبقاتی به حد غیرقابل کنترل رسیده است. تحریم هم که محور اصلی آن به مذاکرات برجام بند است، در عرصهٔ بینالمللی به بنبست رسیده و در عرصهٔ داخلی منجر به اعتراضات اجتماعی از بیرون و تشدید نزاع باندی در درون حاکمیت شده است.
رشد مداوم فاصلهٔ طبقاتی، گوی شتابگرفتهیی است که فقط نقطهٔ اصابت و انفجار آن در چشمانداز است و رژیم ملایان با تمام این ستون و آن ستون فرجهایش، هیچ راه حلی برای جلوگیری از لحظهٔ موعود انفجار اجتماعی و سیاسی آن ندارد.
تاکتیک سپر کردن مردم جلو تحریم و مردم را هدف تحریم قلمداد و معرفی کردن، سیاست دجالانهیی بوده است که تمام برگهایش سوخته و حتی درونیهای نظام را به داد و بیداد و هشدار نسبت به ادامهٔ چنین تاکتیکی وادارا نموده است. بهراستی کدام ایرانی است که تجربه نکرده و نداند که هدف تحریم آمریکا و اروپا، کنترل و محدودسازی سیاست موشکسازی و بمبسازی و تروریستپروریِ منطقهییِ نظام ملایان است؟ اما از خامنهای تا کارگزاران نظام، با سیاست و ادبیات دجالانه، همواره مردم را سپر سیاست ایران بربادهشان کردهاند تا در دستگاه تبلیغاتیشان، هدف تحریم را فشار بر مردم و نه فشار علیه نظام نشان دهند. البته دیریست این سیاست و تبلیغات پشت آن، از جانب اقشار مردم بارها و بارها افشا شده و به خود خامنهای و تمامیت نظام برگردانده شده است: «دشمن ما همینجاست ـ دروغ میگن آمریکاست».
یک روزنامهٔ حکومتی هم تشت رسواییِ از بام افتادهٔ رژیم را در باب پمپاژ دروغ دربارهٔ تحریم، رو کرده و با «کاسبان تحریم» نامیدنشان، مینویسد:
«کسانی برای تحریمها تره هم خرد نمیکنند، در حالی که مردم گرفتار فقرند و در پیچ و خم زندگی روزمره گرفتار و درمانده. از این بدتر، رفتار کسانی است که با استفاده از حاشیه امنی که دارند و با بهره بردن از مواهب وابسته به کاسبان تحریم بودن، هرکس را که سخن از مشکلات مردم بگوید، متهم به دشمنی با نظام و انقلاب میکنند» (جمهوری اسلامی، ۵اردیبهشت ۱۴۰۱).
واضح است که رژیم برجام را برای حفظ نظام میخواهد و تحریم را برای به محاق بردن موعد انفجار خشم و قیام مردم. بدین سبب است که رژیم داستان برجام را کش میدهد. روزنامه حکومتی مستقل در شماره ۵اردیبهشت به این واقعیت اذعان نموده و آن را «بلاتکلیفی برجام و شعارهای تو خالی مسؤلین» تعبیر کرده و مینویسد:
«آقایان حتی خودشان هم نمیدانند که چطور ندانستند بدون ارتباط با کشورهای دیگر، نه فقط نمیتوانیم کاری از پیش ببریم، بلکه سنگ روی سنگ بند نمیشود. مشکل کجاست که چالشها حل نمیشوند؟».
مشکل در دروغگویی، رانتخواری، تقسیم سرمایهٔ ایران میان چپاولگران و اختلاسگران حکومتی و عوامفریبیِ ذاتی، بهعنوان مشخصههای شاکلهٔ نظام آخوندی است. تمام این صفات اکنون سر زبان رسانههای حکومتی هستند که با ادبیات حفظ نظام، در داد و بیدادهای باندی بروز میکنند. ترجمه روزمرهٔ صفات فوق را که بهای سنگین روزمرهاش بر مردم تحمیل میشود، روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی در همان شماره اینگونه بازخورد میدهد:
«تصورتان این است که با توزیع کمکهای موقت که در حکم صدقه دادن است میتوانید اقتصاد کشور را سر و سامان بدهید. مردم افزایش سرسامآور قیمتها را میبینند، در همان حال از این حضرات میشنوند که میگویند کالاها با قیمت مناسب در اختیار مردم قرار دارند و مشکلات مربوطه را حل کردهایم. !. . آنچه از واقعیتهای موجود در عرصه زندگی روزمره مشاهده میشود، این است که شما از مدیریت مناسب برای حل مشکلات معیشتی مردم برخوردار نیستید».
چشمانداز چنین بساط دمافزون فاصلهٔ طبقاتی و استفادهٔ ابزاری و سیاسی از تحریم علیه مردم ایران، در درون رژیم عینیت یافته و تصویری در تقدیر، همچون آینهیی روبهروی تمامیت نظام و کارگزاران و رسانههایش شده است. این چشمانداز و هشدار را روزی نیست که رسانههای حکومتی تکرار نکنند:
«صبر مردم، بیپایان نیست. مباد آن روز که پیمانه صبرشان لبریز شود» (همان)