۷اردیبهشت۱۴۰۱
گردهمایی مجاهدان اشرفی در اشرف۳
بعد از احمد علمالهدی که گفت دشمن تا حلق ما آمده، اکنون دیگر دایناسورهای عمامهدار نیز یکی پس از دیگری خطر مجاهدین و براندازی را به هم گوشزد میکنند. این خطر برای آنها و نظام عمامهداران چنان نزدیک، خانمانبرافکن و ریش و ریشهسوز است که در هوار کشیدن و هشدار دادن، آداب در لفافهپیچیدن سخن و در پشت استعاره و مجاز و کنایه پنهان شدن را رعایت نمیکنند. رک و راست و پوستکنده و صریح انگشت روی خط قرمز اصلی نظام یعنی مجاهدین و خطر براندازی میگذارند.
آنها در نقطهٔ هشدار نسبت به خطر عاجل متوقف نمیشوند، سناریویی که تصویر میکنند حاکی از آن است که اگر این دشمن غالب شود باید فاتحهٔ نظام و به تبع آن دجالیت آخوندی را در ایرانزمین خواند.
موشکافی زنجمورههای آخوند محمدباقر فرزانه، ما را به ژرفای دیگری از فلاکت و حضیض حکومت دستاربندان و در نقطهٔ مقابل، به عظمت و جایگاه راستین مقاومت سازمانیافته واقف میگرداند.
او خطاب به عوامل حکومتی میگوید:
«خیلی خطرناک است، خیلی خطرناک است، این نظام، این حکومت، برادران! محصول هزاران سال تلاش انسانهای مخلص در حوزهٔ علمیه (است) (مجاهدین). هستند... یک وقتی دیدید سر از خواب برمیداریم که همه چیز از دستمان رفته است. ». (تلویزیون آستان قدس رضوی. ۳اردیبهشت ۱۴۰۱)...
جان مطلب در اینجاست که او با کاربرد واژهٔ دشمن بهطور استعاری، به نیرویی اشاره میکند که ۴۳سال است که بههیچ قیمتی دستبردار نیست.
«خصومت دشمن را نگاه کنید آخه چرا دشمن ۴۳سال است به هیچ قیمتی دست بردار نیست از اینکه بتواند یک لطمهای یک صدمهای یک ضربهای به این نظام به این مردم بزند»... .
این چه دشمنی است؟! که دارای چند خصوصیت زیر است:
۱ـ چنان در نیل به هدف براندازی استبداد دینی ثابت قدم است که ۴۳سال آزگار بیهیچ اعوجاج آن را پیمیگیرد. ۴۳سال [عمری به قدمت چند نسل]، با برخوردن به ناملایمات این مسیر، مانند دیگر مدعیان، استراتژی عوض نکرده و به گوشهٔ عافیت نخزیده است. در حالی که میتوانست هزار دلیل رنگارنگ و روزپسند بگوید که وظیفهٔ خود را در زمانی که باید انجام داده و حرجی بر او نیست.
۲ـ بههیچ قیمتی حاضر به دستبرداشتن از این هدف دشوار و سراسر هزینه و رنج و فدا نیست. با آنکه در این ۴۳سال مستمر و وقفهناپذیر از پیکرش خون میریزد ولی بهگونهیی مونیستی بر این هدف تمرکز کرده است. گویی رسالتی تاریخی دارد و تا آن را به سرانجام نرساند، آرام نخواهد گرفت.
سخنان او به گوش تاریخ آشناست:
«وقتی دیو تنوره میکشد، وقتی که دژخیم سر از پا نمیشناسد، رمز ماندگاری و اعتلا، کلمه فداست و مجاهدین هم از بنیانگذارانشان تا اعضا و هوادارانشان در تمام ایران و در سراسر جهان با همه رزمآوران ارتش آزادی این درس را بهخوبی آموختهاند که تاریخ خلق و میهن خود را چگونه بنویسند. هیچکس بیش از ما به خطراتی که از هر سو ما را در بر گرفته احاطه و اشراف ندارد. اما عزم جزم کردهایم تا اگر زمانه صد بار از این هم خطیرتر و پرفتنهتر باشد، با تأسی به پیشوای آرمانیمان (پیامبر جاودان آزادی حسین بن علی) درسهای جدیدی از مقاومت و ایستادگی عرضه کنیم. ارتش آزادیبخش، این سرمایه عظیم ملت ایران چون کوه، استوار و سرفراز ایستاده است» (مسعود رجوی. نشریه مجاهد. ۲۷اسفند ۸۱)
۳ـ پیوسته بر آن است از کوچکترین امکان استفاده کند و به ساختار اهریمنی برآمده از اصل ضدایرانی ولایت فقیه ضربه بزند و آن را سرنگون کند. با آنکه از هر سو در برابر او سد کشیده و خار و خاره بر سر راهش باریدهاند تا احساس بنبست کند و از راه طی کرده بازگردد ولی باز برافروختهتر، پرانرژیتر، انگیزهمندتر، شوقآمیزتر از قبل بنبستهای را شکافته و به پیش تاخته است. در همان حال باز از بابت نکردهها و کمبودهای احتمالی به نقد خود نشسته است تا هیچ فرصتی را در این راه از دست ندهد:
«هر مجاهد خلق و هر عضو یا هوادار و پشتیبان این مقاومت، باید بهجای کردههای خود ولو مثبت، ناکردهها را ببیند و بخواند و نسبت به همین ناکردهها عذر تقصیر بخواهد و پوزش بطلبد. ناکردههایی اعم از کوچک و بزرگ که میتوانستند یک روز یا یکساعت یا یک دقیقه و حتی یک ثانیه و بهاندازه یک گرم، امر خطیر سرنگونی و نیل به آزادی و حاکمیت خلق قهرمان را تسریع کند یا در آن تأثیر بگذارد» (مسعود رجوی. استراتژی قیام و سرنگونی. اشرف کانون استراتژیکی نبرد»
دایناسورهای در حال انقراض حق دارند از هیبت چنین دشمنی به خود بلرزند. مصاف بیامان ۴۳ساله، بیشازپیش پیروزی مقاومت و آزادی و آگاهی را بر ارتجاع، استبداد و جاهلیت اثبات کرده است.
۴۳ سال پایداری مجاهدین بر استراتژی براندازی اکنون لحظه به لحظه در حال گلدادن است.