۷فروردین۱۴۰۱
سخن روز
رئیسی جلاد روز ۴فروردین، در نخستین جلسهٔ هیأت دولت رژیم، در حالیکه خشم روزافزون اجتماعی را «انتظارات مردم» نامید که «روز بهروز دارد افزایش پیدا میکند»، دنبالهٔ حرفهای خامنهای را گرفت و گفت که «دولت نباید مبتلا شود به تقسیم کردن پول و پولپاشی».
خامنهای روز اول فروردین بهفاجعهٔ بحران اقتصادی در ایران اذعان کرد و آنگاه تلاش نمود که مقصر این وضعیت را مردم و «دولتهای مختلف» قبلی و «طرحهایی با نامهای گوناگون» معرفی کند و خود را بیتقصیر نشان دهد؛ انگار نهانگار که افسار این رژیم دست خودش است. ولیفقیه ارتجاع بهحربهای دیگر هم رو آورد و در حالی که نقدینگی در ایران بیداد میکند و بر اساس آمار رسمی بانک مرکزی رژیم، در سال۱۴۰۰ بهرقم سرسامآور ۴هزار و ۵۰۰هزار میلیارد تومان رسیده، گفت: «پول پاشی کردن و بیملاحظه اقدام کردن به جایی نخواهد رسید».
اما چه شده که یکباره خامنهای و رئیسی «پول پاشی» را تخطئه میکنند؟
این پرسشی قابل تأمل است؛ چرا که در علم اقتصاد، «پول پاشی» بهجز مواردی با طرح مشخص و حسابشده، ضدتولید و رشد اقتصادی است. پولپاشی زمینهٔ ایجاد، رشد و گسترش تولید را از میان میبرد و باعث میشود سادهترین کالاها هم با همان پول پخش شده، از طریق واردات و شیوههای غیرتولیدی تهیه شود. اما در کشوری با زیرساخت قوی اقتصادی، این تولید است که پول خلق میکند. پول خلق شده از طریق تولید نیز عامل چرخش اقتصاد و در نتیجه رشد و رفاه بیشتر میشود.
از این رو این اصل در مورد کشورهایی صدق میکند که دارای زیرساخت سالم و قوی اقتصادی هستند؛ نه کشوری مانند ایران که در دو حاکمیت غارتگر شاه و شیخ، در آن هیچ زیرساخت تولیدی ایجاد نشده و بهویژه طی ۴دهه حاکمیت آخوندها، همان کارخانهها و واحدهای تولیدی ابتدایی هم نابود شدهاند و دستکم ۷۰درصد مردم زیر خط فقر هستند و دهها میلیون نفر زیر خط فقر مطلق با مرگ بر اثر گرسنگی، روبهرو هستند.
پس چرا خامنهای و رئیسی از مضرات «پول پاشی» میگویند؟
این یک فقره دجالگری دیگر، برای یک فقره غارتگری دیگر است. در شرایطی که گرانیها بیداد میکند و سفرهها کوچکتر و خالیتر میشود، رژیم باز هم برای غارت بیشتر، نهتنها یارانهای اضافه نکرده، بلکه ارز ترجیحی را هم حذف کرده است؛ و برای توجیه آن میخواهند با دستاویز قرار دادن اصلی درست، همان پول اندک را که نقش «مسکن» برای دردهای بسیار مردم داشت، از طریق حذف ارز ترجیحی، وامها و... از مردم دریغ کنند.
این است حاکمیت «دزدسالار» یا «کلپتوکراسی» که انواع روشها را طراحی میکند و توجیههای مختلف را میسازد تا هر چه بیشتر حقوق، زندگی و دسترنج مردم را بهجیبهای گشاد خود سرازیر کند.
اما مشکل خامنهای و رئیسی این است که پس از ۴دهه سیاهی، دزدی و تباهی و بهیمن وجود مقاومتی که پیاپی سیاستهای این رژیم را رسوا میکند، آنقدر نزد مردم ایران رسوا شدهاند که این شیوهها بهسرعت برضد خود تبدیل شده و تنها بر نفرت و خشم متکاثفی میافزاید که در آستانهٔ فوران و انفجار است.