مراسم تشییع و خاکسپاری دکتر منوچهر هزارخانی مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر شورای ملی مقاومت ایران
- تشییع و خاکسپاری دکتر منوچهر هزارخانی در آرامگاه اورسوراواز در پاریس با حضور جمع کثیری از هموطنان برگزار شد.
- بزرگداشت هزارخانی نویسندهٔ نامدار ایران بهعنوان یک ارزش ماندگار ملی و مبارزاتی در فرهنگ و ادبیات ایران با حضور اعضای شورای ملی مقاومت و اعضاء و مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران و گروههایی از هموطنان و شرکت مجاهدین در آلبانی بهصورت آنلاین در وداع با یار بزرگ و ۴۰سالهٔ مقاومت ایران و استاد نویسندگان
بهزاد نظیری: این آخرین وداع با دکتر هزارخانی آغاز تعهدی جدید در وفاداری و همدردی با مقاومت و رهبری آنست، همچنانکه رسم و منش او بود. و باور به بهار آزادی مردم ایران، همانطور که عزم او تا آخرین نفس گرمش بود. او در زمانهی مماشات و بیهزینگیها، در دوستی با مجاهدین خلق و تعهدش به مبارزه و مقاومت برای آزادی، در عمل مبلغ صادقی برای جهانبینی ماهی سیاه کوچولو شد و با خنجرِ قلم کیسهی دروغ و فریب و دجالیت آخوندهای آدمخوار را درید و به دریا پیوست.
مهدی ابریشمچی: هزارخانی به نمونه جاودان فدا در راه آزادی و الگوی ماندگار برای هنرمند و روشنفکر متعهد و مسئول تبدیل شد. او هرگز نخواهد مرد. بلکه در قلبهای ما، در بین مردمش، در تاریخ و فرهنگ و هنر ایران جاری و خروشان است.
زینت میرهاشمی: کار هزارخانی تنها تفسیر کردن نبود بلکه تا آخرین لحظه به آرمانهایش وفادار ماند و برای تغییر مبارزه کرد. او نویسندهای توانا روشنفکری متعهد و مبارز و شورشگری علیه بیعدالتی بود و آنقدر نوشته و عمل انقلابی از خود باقی گذاشته است که بیتردید او زنده خواهد ماند. زینت میرهاشمی: مزدوران ولایت فقیه دکتر هزارخانی را حتی بعد از درگذشتش مورد تهاجم قرار دادند. آنها میخواستند او در قالب کتابها و نوشتههایش زندانی باشد. هر چقدر رژیم بیشتر علیه او بنویسد ارزش انتخاب هزارخانی در مبارزه را بیشتر مهر میکند.
دکتر عبدالعلی معصومی: هزارخانی همیشه خندان و در عین درد و بیماری پر انرژی و پرتوان بود. او نویسنده و ویراستاری دقیق، موشکاف، ریزبین، منصف و در ورای طاقت یک انسان سخت کوش و سرشار از عشق به حرمت کلمه بود.
شاهین هزارخانی: پدرم به کانونهای شورشی عشق میورزید و دیدن کارهای آنها در سیما کار هر روزه او بود. تپش قلبش با مقاومت بالا و پایین میشد، عواطف سرشاری نسبت به شهدا داشت، هر وقت به قرارگاههای مقاومت میرفت در بازگشت تا مدتی حال و هوای دیگری داشت.
توییت خانم مریم رجوی:
مراسم خاکسپاری دکتر منوچهر هزارخانی (فرانسه ـ اورسوراوز) - مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر #شورای_ملی_مقاومت ایران، دکتر #منوچهر_هزارخانی، گل سرسبد روشنفکران و متفکران تاریخ معاصر #ایران، یار غمخوار ۴۰ساله مسعود، به جاودان پر كشيد. pic.twitter.com/LDdMthOTzL
— مریم رجوی (@Maryam_Rajavi_P) March 28, 2022
دکتر هزارخانی مفسر گوهر شورشگری و فداکاری نسلی شد که بهمبارزه رو میآورد. آری او اكنون جزئی از آزادی شده است.#منوچهر_هزارخانی #ایران pic.twitter.com/2ho6rPEyEW
— مریم رجوی (@Maryam_Rajavi_P) March 28, 2022
پس از خاکسپاری پیکر دکتر منوچهر هزارخانی در آرامگاه اورسور اواز مراسم وداع با نویسنده نامدار میهنمان در مقر شورای ملی مقاومت ایران در اورسوراواز ادامه یافت و در اثنای این برنامه خانم مریم رجوی از طریق آنلاین سخنانی ایراد کرد.
خانم مریم رجوی از جمله گفتند:
دکتر هزارخانی از آغاز کار ادبی و سیاسیاش در دورهٴ دیکتاتوری شاه به داشتن روحیهٔ نقاد و روشنبین و جستجوگر شناخته میشد. با تألیفها و ترجمههای ارزشمندی که از خود بهجا گذاشت، جریانهای بیعمل و گزافهگو را طرد میکرد و نسل جوان را بهمبارزه انقلابی سوق میداد. از آن زمان تا آخرین روز حیات همین روحیه را حفظ کرد اما در مداری بس متکاملتر و ژرفتر. در زمان شاه شیفتهٔ عصیان ماهی سیاه کوچولو و مدافع چریکهای فدایی و مجاهدین بود، در زمان شیخ، شیفتهٔ یک مقاومت سازمانیافتهٔ غرقه در خون شد. در این زمان، آن شجاع جسور که «پنبهٔ منطق و فلسفهٔ مسلط بر محیط» را میزند، ارتش آزادیبخش ملی نام دارد که دکتر هزارخانی دربارهاش نوشت:
«اگر تا بهحال مقاومت بهعنوان یک ارزش مانده است و ما امروز بهوجودش افتخار میکنیم، در درجهٔ اول بهعلت وجود ارتش آزادیبخش است».
آری همان که در زمان شاه، دکتر هزارخانی «برپادارندة شعلههای خشم و عصیان» توصیف میکرد، حالا از نظر او ناماش کانون شورشی است. به گواهی بسیاری از دوستان در این سالها، دکتر هزارخانی بیش از هر چیز، از شنیدن اخبار فعالیت کانون شورشی در داخل ایران خوشحال میشد. در دیدارها و گفتگوهایی که با خود من داشت، همیشه با مثالهای متعدد و استدلالهای متقن، از اهمیت و تأثیر کانونهایشورشی در جامعه و در امر مبارزه میگفت.
مسعود در پیام اخیرش چه خوب گفت که «هزارخانی شیفتهٔ جنگ و مقاومت و کانونهای شورش و شورشگری بود. از چریکهای فدایی تا مجاهدین و از شیلی و آفریقا و فلسطین تا آمریکای لاتین. . ».
این توصیفی واقعی و دقیق است. خود دکتر هزارخانی هم در نشستی که در هشتادمین سالروز تولدش در مقر شورا در اور داشتیم، در مورد خودش همین توصیف را بهکار برد و خطاب به مجاهدین هم گفت:
«روحیه شورشی در تمام شما و در یکایک شما هست؛ شاید دلیل عمدهٴ چسبندگی من با سازمان مجاهدین همین روحیهٔ شورشی است. این روحیهٔ شورشی معمولاً زیر بار هیچ چیزی نمیرود و همین است که یک دینامیسم ایجاد میکند».
زندگی و مبارزه و پایداری هزارخانی، از بابت فکری و فرهنگی و مبارزاتی تجلی تمایل و عزم بخش عظیم جامعه ایران، بهویژه جوانان سرکش و شورشی است که برای سرنگونی رژیم در جنبش و حرکت هستند. او نمایندهٔ راستین هزار و هزاران قلم شکستهشده، هزار و هزاران کتاب قتلعام شده، و هزار و هزاران شعر یا موسیقی یا ترانه پرپرشده در دستگاه سانسور یا حبس و زندان ولایت فقیه است.
بههمین دلیل، امتداد او را در جامعه و فرهنگ و ادبیات و نویسندگان ایران به عیان میتوان دید. بسا روشنفکران و متفکران و صاحبان قلمها و اندیشههای ترقیخواه و آزادمنش و متعهد که راه او را در پیش گرفتهاند.
همهٔ آنها را هزار باره به ادامه و گسترش قلم آتشین هزارخانی در مبارزه برای سرنگونی و آزادی فرا میخوانیم.
مهناز سلیمیان دبیر ارشد شورا: دکتر هزارخانی چه در زمان شاه و چه شیخ نماد یک انسان والا و روشنفکر متعهد بود که تمامی ظرفیتهای خود را وقف مقاومت برای آزادی کرد و تا آخرین لحظه به آن وفادار بود و بهای آنرا پرداخت
آنچه تسلی بخش ماست، میراث ماندگار دکتر هزارخانی برای نسل جوان به جای بهویژه روشنفکران و نویسندگان است که قلم و هنر و تواناییهای خود را جز در راه مبارزه با فاشیسم دینی و در مسیر آزادی خلق و میهن به کار نگیرند.
ابوالقاسم رضایی: هر چند قلبهایمان مالامال اندوه از دست دادن اندیشمندی مبارز و متعهد است اما یقین دارم سنتی که دکتر هزارخانی بهجای گذاشت او را جاودانه کرد. متعهد بودن و پرداخت بهای تعهد تا به آخر. الگوی گرانبهایی که راهنمای نسل جدید روشنفکران و نویسندگان و هنرمندان خواهد بود
همانگونه که رئیس جمهور برگزیده مقاومت گفت هزارخانی «گل سرسبد روشنفکران و متفکران معاصر ایران» است که هر جا مقاومت و نبرد شعله میکشید، حاضر بود و از حقانیت مقاومت سخن میگفت. او در جنبش مقاومت و در کانونهای شورشی و در یکایک ما زنده است و پیوسته در کنار ما خواهد بود.
حمید رضا طاهر زاده: هزارخانی یک انقلابی بزرگ و آبروی روشنفگران ایران بود. گناه بزرگ او که همواره مورد تهاجم رژیم و مزدورانش قرار داشت و قرار دارد چه بود؟ جز مبارزه با این رژیم و پافشاری و استواری بر ارزشهای مبارزاتی و انقلابی و بهطور خاص همراهی با مجاهدین و رهبری این مقاومت. البته مردم ایران جواب رژیم و مزدورانش را یکجا خواهند داد و خواهیم داد
در ماورای همه ارزشها هزارخانی یک شورشگر بود، او به رزمآوران آزادی میگفت من از قبیلهٴ روشنفکران بیعمل کوچ کردم و به شما پیوستم و این سفری پرهزینه است و باید بهایش را پرداخت. من تعهد میدهم که راه هزارخانی را ادامه دهم و در آنچه او میخواست یعنی آزادی ایران و فتح تهران توسط ارتش آزادی بخش سهیم باشم.
ابراهیم مازندرانی: به اعتبار اینکه ۴۰سال افتخار حضور در جلسات شورا را در کنار دکتر هزارخانی داشتم باید بگویم شاقول کارها و حرفهای او همواره حمایت از مقاومت و رهبری آن و مجاهدین و خانم رجوی بود. او لحظهای عقبنشینی نداشت، فرصتطلبان و عافیت جویان را رسوا میکرد و بدون هیچ ملاحظهای حرفش را چه در کلام و چه با قلم بیان میکرد. ایمان کمنظیری به مقاومت داشت و همه جا ایمان و امید به کانونهایشورشی را ساطع میکرد