۱۰بهمن۱۴۰۰
پخش تصاویر مرگ بر خامنهای و درود بر رجوی از تلویزیون شبکه یک آخوندی
خبر آنقدر غافلگیرکننده و جنجالی بود که هم عوامل رژیم از صدر تا ذیل و هم مخالفان را دچار شوکزدگی کرد. قطع سراسری برنامههای چند کانال صدا و سیمای پشموشیشهٔ آخوندی و پخش تصاویر و صدای رهبری مقاومت ایران.
از شادی و شعف زایدالوصفی که انفجار این بمب خبری در دلهای مردم آزادیخواه و ستمدیده و همزمان با آن هراس و سرگیجهای که در صفوف دشمن ضدبشر ایجاد شده، اگر بگذریم، در یک نگاه اجمالی به این گوشمالی داده شدن خامنهای و فرقهٔ حاکم، نکات زیر به چشم میآید.
روحیه دادن به مظلوم و ایجاد هراس در اردوگاه دشمن
در سراسر تاریخ مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران، هر زمان که حرکتی ضد منافع و عوامل یک رژیم سرکوبگر انجام شده، خاصیت ضداختناق داشته و علاوه بر دادن روحیه و امید به مردم تحت ستم و سرکوب، باعث سردرگمی و ترس در میان جبههٔ دشمن یعنی سرکردگان و مزدوران حکومت ضدمردمی شده است. علاوه بر اینها عملیات اختناقشکن عامل معرفی نیروی پیشتاز مبارز و شناساندن راه به مردم و داوطلبان مبارزه شده است. آنچنان که برای نمونه، عملیات مجاهدین چه پیش و چه پس از انقلاب را میتوان ذکر نمود. حتی نحوه دفاع بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق یا مجاهدانی مانند شهید مهدی رضایی و مبارزانی مانند خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان در بیدادگاههای شاه و یا دفاع جانانه مجاهد شهید داریوش سلحشور در بیدادگاه خمینی ملعون نقش مهمی در رسوا نمودن استبداد حاکم ایفا نمود.
اثبات پوچی ادعاهای رژیم و نمایش شدت ضربهپذیری آن
این ضربه از آن جهت دارای اهمیتی مضاعف است که دستگاه فکرسازی و جعل خبر رژیم را هدف قرار داده و ادعای پوشالی تسلط رژیم را در یکی از امنیتیترین پایگاههای آن، بهطور جدی زیر علامت سؤال برده است.
رژیمهای فاسد و سرکوبگر برای توجیه توحش خود نیازمند دستگاهی برای تبلیغات و فکرسازی هستند. فرقهٔ تبهکار حاکم نیز از این قاعده مستثنی نیست و صدا و سیمای تحت اشغال آن دست دستگاه تبلیغات گوبلز و روزنامهٔ پراودای استالینی را از پشت بسته است. صدا و سیمای رژیم و گردانندگان بیشرف و وقیح آن را بهراحتی میتوان امپراتوری دروغ نامید؛ محلی برای تولید و پخش پروپاگاندا که از شدت بیاعتمادی مردم به آن، به قولی نمیتوان ساعت خود را هم با آن تنظیم کرد و یا به پیشبینیهای هواشناسی آن هم نمیشود اعتمادی داشت.
مبارزه با یکی از مراکز اصلی سرکوب
صدا و سیمای آخوندی مرکز تجمع گروهی از کثیفترین ماله کشان حکومت و به عبارتی دیگر دژخیمان رسانهیی رژیم است و کاری جز توجیه جنایات رژیم آدمخواران و وارونه جلوه دادن واقعیت انجام نمیدهد. مزدوران بیشرافت و پر وقاحتی مانند "علی رضوانی"و"آمنه سادات ذبیح پور"که از طرف مردم به"بازجو خبرنگار"ملقب شدهاند، از جمله همین دژخیمان رسانهیی رژیم آخوندی هستند و به حق همانطور که تظاهر کنندگان در سالهای اخیر شعار سر دادهاند"ننگ ما، صدا و سیمای ما". بنابراین در هم کوبیدن این لانهٔ فساد یعنی زدودن زنگار از چهرهٔ حقیقت.
تشتت و سردرگمی رژیم آخوندی
دشمن ضدبشر که از این سیلی جانانه به سرگیجه افتاده است با دستپاچگی خندهداری میکوشد به یک ارزیابی و تحلیل برسد و از طرفی دیگر ابعاد گسترده این سوراخ امنیتی تحقیرآمیز را کم اهمیت جلوه دهد. از این رو به اقداماتی ابلهانه و حتی خودزنی روی آورده که نمونهیی از آن دستگیری و بازجویی های فلهای کارکنان صدا و سیما است و این حاکی از عمق سردرگمی و دستپاچگی در سازمانهای جاسوسی رژیم است.
شاهکار جدید، لرزه بر اندام مافیای حاکم و بیتالعنکبوت خامنهای انداخته و آنها را واداشته که دوباره "بلال فروشها" و سلبریتیهای خودفروش حکومتی را برای مصاحبههای مضحک احضار کنند.
این حرکت اختناقشکن بار دیگر سستی بیتالعنکبوت خامنهای را به رخ وی کشید و به مردم به جان آمده از ۴۳سال ستم آخوندهای تبهکار نشان داد که این رژیم با همه ادعاهای پوک و پوچ و دروغینی که از طریق همین بنگاه دروغپراکنی به خورد ملت میدهد، پوسیدهتر و رفتنیتر از آنی است که تصور میشد.
این عملیات اختناقشکن به راستی که چون اختری شب کوب، خواب خامنهای و دژخیمانش را تا مدتها آشفته خواهد کرد.
علی از شیراز