۹بهمن۱۴۰۰
بحران در صف اصولگرایان حکومتی
چهلوسه سال است که سلطنت مطلق ولیفقیه، کانون تناقضزایی و بحرانآفرینی در درون و بیرون نظام ملایان با دولتهایشان بوده است. علت واضح است؛ ماهیت قرونوسطایی سلطنتی مطلق با لعاب دینی و مذهبی که عجین با ساختار اختاپوس هزار سر یک الیگارشی قدرت و پول است، فقط زایندهٔ تناقض در درون و مولد بحران در بیرون میباشد. در این سلطنت عقیدتیِ فسادپرور و ساختار سیاسیِ ناشی از آن، هرگز از تعادل و توافق و ثبات خبری نیست که برعکس، مدام در حال کندن از پیکرهٔ خود و ریزش بیتوقف است.
این وضعیت انقباضی و انحصارگرایی، در جامعه بهمثابه میدان اعمال سیاست حاکمیت، بهطور مداوم چالش و تنش و تنگنا توأم با شدت سرکوب دمیده و تنیده میشود. چنین سلطهیی در درون حاکمیت همواره کانون تولید تضاد، شقه و شکاف لاعلاج در مواجهه با سیاست داخلی و بینالمللی بوده و با جابهجایی دولتها هم ترمیمشدنی نبوده است و نخواهد بود. نخستین نمود بیرونی و بینالمللیِ تناقضزایی و بحرانآفرینی نظام ولایت فقیه، حمله به سفارت آمریکا در ۱۳آبان ۱۳۵۸ بود. این بحران با یک هوچیگری دجالانه پوشش داده شد ولی با گذشت ۴۲سال، هنوز تمامیت رژیم آخوندی نمیتواند از مکافات داخلی و بینالمللیِ آن خلاص شود. پشتبند آن هیاهوی ضدامپریالیستیِ میانتهی، حذف نیروهای انقلابی از صحنه و زمینهچینی برای راهانداختن جنگ با عراق بود که فقط یک وجه از مکافات آن، شقههای پیاپی در بالا و پایین حاکمیت بود.
مشاهده میشود که رژیم آخوندی از بدیمنی سلطهٔ مطلق ولیفقیه، در تمامیِ سرفصلها و مقاطع تعیینکنندهٔ مسیر آینده، دچار شقه و شکاف و ریزشهای مداوم شده است. در زمرهٔ مهمترین تناقضها و شکافهای لاعلاج باید به عرصهٔ سیاست خارجی نظام اشاره کرد. عرصهیی که ولیفقیه و نیروی تروریستی قدس همهکارهاش هستند و دولت و وزیر خارجهاش هیچکاره!
از مهمترین موضوعاتی که طی چندین سال گذشته منجر به تولید شقه در شقه و شکاف در شکاف در درون حاکمیت شده است، باید از برجام و مذاکرات و رفت و آمدهای آن نام برد. برجامی که ویترینش را دولت تزیین میکرده ولی همهکارهاش خامنهای بوده است. از قبل همین تناقضآفرینی و بحرانزایی که این روزها در آثار تنشهای مذاکرات وین شاهدیم، باندهای دوگانهٔ نظام به سهگانه و چهارگانه رسیدهاند! همهٔ اینها در حالی است که قرار بود دولت و مجلس گماشتهٔ ولیفقیه مظهر وحدت و حلال مشکلات نظام باشند.
خامنهای در اردیبهشت ۱۳۹۹ دورخیز یک دولت جوان حزباللهی را برداشت و آن را حلال همهٔ مشکلات درونی و بیرونی نظام معرفی کرد. بابت گماشتن آن هم ابتدا باند رقیب را در نمایش ۲اسفند ۹۸ برای راه نیافتن به مجلس، قلع و قمع کرد، سپس کاندیداهای قسم خورده به اصل ولایت فقیه را در نمایش ریاست جمهوریِ خرداد ۱۴۰۰ از پیکر نظام کند تا رئیسی را بهعنوان دولت حزباللهی، بدون هیچ رقیبی از صندوق بیرون بیاورد.
حالا اختاپوس بحرانزای ناشی از سلطنت مطلقهٔ فقیه در دولت حزباللهی و سیاست خارجی آن به جان نظام افتاده است. اختاپوسی که طی ۴۳سال هر بار از جایی سرش را زدهاند، دوباره از جایی یعنی بحرانی سر درآورده است. حالا این اختاپوس، سرهایی با عناوین اصولگرایان معتدل، اصولگرایان تندرو، اصولگرایان مستقل و اصلاحطلبان قلابی و بیمصرف دارد! این محصول وعده و وعید پوشالیِ خامنهای به نانخورهای نظام در معرفی «دولت جوان حزباللهی» است! دولتی که متولیگریاش را به جلاد قرن و اعضای والیاش را به پاسداران جانی و چپاولگر سپردهاند.
حالا این پیکره که مشخصاتش یادآور شد، طرف برجام برای تعیینتکلیف بحران بیفرجام آن شده است. برجامی که از همان اول، همهکارهاش خامنهای بود و به همین دلیل هم موجب تناقض و تعارض و شقه و شکاف باز هم بیشتری در درون نظام با متولیگریِ دولت حزباللهی شده است.
حالا مذاکرهٔ مستقیم کردن یا نکردن با آمریکا بر سر برجام، موجب شقه و شکاف جدید میان باند اصولگرایان حامی دولت رئیسی شده است. شقه و شکافی که هنوز در آغاز بروز بحران آن است. این در حالی است که مطرح کردن مذاکرهٔ مستقیم با آمریکا هرگز بدون اطلاع خامنهای نبوده است.
ابراهیم رئیسی هم سهشنبه شب ۵بهمن در گفتگو با تلویزیون حکومتی گفت: «اگر آمریکا آماده رفع تحریمها علیه ایران باشد، این دو کشور میتوانند بهصورت مستقیم مذاکره کنند».
وزیر خارجه رژیم هم اعلام کرد: «اگر در روند مذاکرات به مرحلهای برسیم که برای رسیدن به یک توافق خوب، سطحی از گفت و گوها را با آمریکاییها داشته باشیم، این را نادیده نخواهیم گرفت».
علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم هم در توئیتی نوشت: «روش ارتباطی گذشته [غیرمستقیم و کاغذی] تنها زمانی با روشهای دیگر جایگزین میشود که توافق خوب در دسترس باشد»... دقت شود که عبارت «توافق خوب» عیناً در حرف امیر عبداللهیان هم بود.
از طرفی روز چهارشنبه ۶بهمن جمعی از آخوندهای حوزه قم از باند موسوم به اصولگرا با صدور اطلاعیهیی خطاب به امیر عبداللهیان نوشتند: «قرار بود دولت آقای رئیسی و وزارتخارجه دولت انقلابی از اشتباهات عبرت بگیرد، ولی متأسفانه شما عیناً همان مسیر اشتباه را طی میکنید». این گروه آخوندی در اطلاعیهشان نوشتهاند: «نیاز است مجلس انقلابی ورود جدی در این زمینه داشته باشد».
در ادامهٔ بروز شقه و شکاف در باند اصولگرایان حامی دولت پاسداران، حسین شریعتمداری مدیر منصوب شدهٔ خامنهای در روزنامه کیهان، طی یادداشتی تند نسبت به دولت رئیسی و رو به وزیر خارجه و شمعخانی نوشت: «این دو مقام مسئول هر چه زودتر اظهارات نسنجیدهٔ خود را تصحیح کنند».
در این میان خامنهای که تمام سرمایهاش را در کفهٴ دولت حزباللهی گذاشت و خودش کارچرخان برجام بوده است، از یکطرف در کلاف برجام و خطرات بینالمللی عدول از توافقات آن گیر کرده و از یکطرف شاهد بروز شقه و شکاف در مهمترین حامیان دولت گماشتهاش است.
تمام تجربیات پیشین در سرفصلها که منجر به شقههای بزرگ از خمینی تا خامنهای شده است، گواهی میدهند که اکنون تضادهای آشتیناپذیر مردم و قیامآفرینان با حاکمیت، به درون آن سرریز شده و شقهٔ بیشازپیش اصولگرایان در مذاکره و برجام هم آن را عمیقتر خواهد کرد.
برآیند تضاد آشتیناپذیر مردم با حاکمیت و تعمیق شقه و شکاف در باند موسوم به اصولگرایان، قدرت گرفتن انرژی جامعه و قیامآفرینان در تقویت کفهٴ سرنگونی خواهد بود. تحولات آینده نزدیک، این برآیند را بیشتر و واضحتر نمایان و محقق خواهد نمود.