۸دی۱۴۰۰
سخن روز
بار دیگر خیابانهای شهرهای میهن در ۱۸استان کشور، صحنهٔ فوران خشم و نفرت گروههایی از مردم بهستوه آمدهٔ ایران گردید. این بار بازنشستگان بودند که در اعتراض بهوضعیت معیشتی غیرقابل تحمل و سیاستهای ظالمانه رژیم آخوندی در برابر مجلس ارتجاع دست بهتجمع و تظاهرات زده بودند. آنها شعار میدادند: «دولت خیانت میکند، مجلس حمایت میکند».
در کنار بازنشستگان و همزمان با آنها کارکنان مخابرات از استانهای بوشهر، فارس و گیلان در برابر مجلس ارتجاع در تهران فریاد اعتراضشان را بلند کردند.
طنین این فریادهای خشم و اعتراض در بیرون مجلس، لرزه بر اندام مجلسیان انداخت. وحشتی که در اظهارات شماری از آنها نمایان بود. یکی از اعضای مجلس بهنام صالحی، وحشتزده اعتراف میکرد: «در لایحه رتبهبندی معلمان، چیزی تصویب شد که نهتنها رضایتی در میان فرهنگیان ایجاد نکرد، بلکه سطح نارضایتی آنها را نیز افزایش داد».
یکی دیگر از مجلسیان بهنام محمدنژاد نسبت بهبالاگرفتن امواج این اعتراضات که میتواند تمامی رژیم را غرق کند، هشدار میداد: «نکند روزی این اعتراضها دهن باز کند و همه را در یک جا غرق در یک موضوعی خاص! بکند».
و دیگری بهنام رشیدی کوچی وحشتزده میگفت: «من احساس خطر میکنم، نگران هستم!».
این احساس خطر و اظهار نگرانی که در سرتاسر رژیم موج میزند، حاصل تلاقی دو واقعیت مهم و استراتژیک است: نخست آنکه خشم و اعتراض یک پدیدهٔ عام اجتماعی است که همهٔ اقشار مردم را فراگرفته و مستمراً کماً و کیفاً بالا و بالاتر میگیرد. تجمعات اعتراضی اقشار مختلف بهصورت خیزشهای سراسری درآمده که گاه اقشار مختلف و شهرهای مختلف در آن شرکت دارند.
واقعیت مهم و استراتژیک دیگر آنکه رژیم در برابر این اعتراضات، هر روز ناتوانتر و درماندهتر میشود. انشاالله درمانیها و دستور درمانیهای مسخرهٔ رئیسی جلاد و افراد کابینهاش، در مورد حل مسائل و مشکلات، بهتدریج ضعیف و ضعیفتر شده و جای خود را بهاظهار عجز و درماندگی داده است.
یکی از اعضای مجلس بهنام فلاحی در جلسهٔ روز سهشنبهٔ مجلس ارتجاع بهطعنه میگفت: «حکایت تیم اقتصادی شبیه حکایت ژنرالهای بدون سربازی است که فرمان میدهند و کسی تبعیت نمیکند».
پاسدار وحیدی وزیر کشور دولت رئیسی هم با اذعان بهدرماندگی دولت، در پاسخ بهمطالبات مردم و «تجمعات اعتراضی که در برخی نقاط کشور بر سر مسأله آب یا حقوقها برگزار میشود» گفت: «تلاش همکاران ما این است که دربارهٔ تجمعاتی که خواسته بهحقی دارند، زمینه اقناعسازی انجام دهند». این سخن از زبان سرکردهٔ سابق نیروی تروریستی قدس، علاوه بر اعتراف آشکار بهدرماندگی مطلق رژیم در برابر مطالبات بهحق مردم، بیانگر کند شدن حربهٔ سرکوب نیز هست.
واقعیت این است که خلیفهٔ ارتجاع که با حذف و جراحی بخش بزرگی از نظامش، سودای یکدست کردن رژیمش را در سر میپروراند، اکنون بروز شکافهای عمیق را نه تنها در میان مجلس و دولت، بلکه در همهٔ ارکان نظامش بهچشم میبیند. در حالی که در قطب مقابل، صفوف جبهه خلق روز بهروز فشردهتر، متحدتر، منسجمتر و متشکلتر میشود و شعارها و حرکتهای آنها نیز روز بهروز رادیکالتر میگردد.
در خیزش بزرگ کشاورزان اصفهان شاهد بودیم که تمام اقشار مردم شهر اصفهان بهیاری و حمایت کشاورزان برخاستند و در برابر گلولههای پاسداران سینه سپر کردند.
در حرکت اعتراضی اخیر هموطنان عرب چند شهر خوزستان در مراسم تشییع پیکرهای ۱۰کارگر جانباخته، از یکسو شاهد تظاهرات مسلحانهٔ آنان بودیم که خود بسیار قابل تأمل است و از سوی دیگر، هموطنان بختیاری نیز در حمایت و همبستگی با هموطنان عرب خود بهصحنه آمدند و صحنهٔ فراموشیناپذیر و بسیار معنادار از همبستگی همهٔ اقوام ملت ایران در برابر دیکتاتوری غارتگر و جنایتکار آخوندی را بهمنصهٔ ظهور رساندند.
بدیهی است که این جبهه متحد خلق و این آگاهی ملی نسبت بهدرد مشترکی که نامش دیکتاتوری ولایت فقیه است، نه خلقالساعه است و نه خودبهخودی؛ بلکه حاصل رزم و رنج ۴۰سالهٔ مجاهدین و مقاومت سازمان یافتهٔ ایران است؛ همان آلترناتیو و جایگزین سیاسی که این جنبش همگانی را گام بهگام و مرحله بهمرحله بهسوی سرنگونی رژیم حاکم و پیروزی و آزادی پایدار مردم ایران سمت داده و هدایت میکند.