۹آبان۱۴۰۰
مجاهد قهرمان نسرین پارسیان
«با انقلاب مریم، کوبندهترین سلاح دوران را بهدست نسل جوان بدهیم»
در میان رزمندگان یکانها و رستههای گوناگون ارتش آزادیبخش، آنهایی که جشن پایان دوره آموزشی خود را در ۱۵شهریور سال۷۲ بهپایان بردهاند؛ خاطره فراموشیناپذیر شیرزن مجاهدی را بهیاد میآورند که با شور و شعف از ورودشان بهدنیای انقلاب و رهایی سخن میگفت، کلماتی که هنوز در گوشهای همه آنهایی که بودند طنین انداز است: «با تبریک و تهنیت بهتک تک شما رزمندگان ارتش آزادیبخش! امیدوارم که این روز مبارک که مقارن با سالروز تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران است برایتان سرآغاز فصل جدیدی از مبارزه پرشورتان در نبرد علیه دشمن ضدبشری باشد. بهیاد داشته باشید که حضور ما در صفوف مقدم شرف و افتخار ایران و ایرانی بهیُمن وجود رهبری و مقاومت شکوهمندی است که خون یکصدهزار شهید پشتوانه آن است. بنابراین دعا میکنم هر قدمی که بهجلو برمیدارید مسئولتر و خاضعتر، خالصتر و رهاتر بشوید. تنها در این صورت است که در پرتو مریم پاک رهایی هرکدام از ما میتوانیم بهوظیفهیی که در قبال خدا و خلق داریم عمل کنیم».
سانحه دردناک
مجاهد قهرمان نسرین پارسیان(فاضله)، کاندیدای شورای رهبری مجاهدین، فرمانده پذیرش ارتش آزادیبخش و عضو شورای ملی مقاومت ایران، در روز ۹آبان۱۳۷۲، حین انجام مسئولیتهایش در اثر یک سانحه رانندگی بهشهادت رسید.
اتومبیل حامل او در ورودی شهر بغداد بهخاطر باران و لغزندگی جاده از مسیر منحرف شد و با یک مینیبوس حامل شهروندان عراقی که از جهت مقابل در حرکت بود تصادف کرد. در اثر این تصادف اسفناک، فاضله و دوتن از همراهانش؛ همچنین شماری از سرنشینان مینیبوس مجروح و بهبیمارستان منتقل شدند.
معالجات و تلاشهای پزشکان متخصص در بیمارستان مؤثر واقع نشد و در میان مجروحان این سانحه، خواهر مجاهد نسرین پارسیان بهکاروان جاودانهفروغها و شهیدان آزادی ایرانزمین پیوست.
یک ستاره درخشان انقلاب مریم
شهادت فاضله برای تمام مجاهدین و بهویژه مسئولانی که او را درجریان سالیان پرفراز و نشیب نبرد با خمینی و رژیمش شناخته و آزموده بودند، دردناک و جبرانناپذیر بود. فاضله از نشانهیهای بسیار برجسته توانمندی ایدئولوژیکی اندیشه مجاهدین و از بینات انقلاب مریم و ستارگان درخشان این انقلاب شگفت بود.
مجاهد خلق مهدی ابریشمچی تحتتاثیر شهادت او نوشت: «فاضله بود؛ باتمامی مرتبت والایش، باصداقت و پاکیش، با توانمندیهایش. من هم او را از نزدیک میشناختم بهخصوص از وقتی که بعد از انتخابش بهعنوان کاندیدای شورای رهبری بیشتر از قبل در نشستهای ستاد مشترک شرکت میکرد.
باور کنید هر قدر میخواستم بهخودم بقبولانم که خواهر فاضله شهید شده، و دیگر درمیان ما نیست، نمیشد. آخر چطور باور کنم آنهمه ایمان، آنهمه جوش و خروش، آنهمه فداکاری، آنهمه مسئولیتپذیری، چند دقیقه دیگر زیر خاک مدفون خواهد شد. بهخصوص که من بههر حال بهاندازه فهم و شعور اندک خودم بهدلیل تجارب سالیان، ارزش کادرهایی مثل خواهر فاضله، آن هم در سطح رهبری سازمان را تا حدّی میفهمم
مروری بر زندگی مجاهد شهید نسرین پارسیان
نسرین پارسیان (فاضله) در سال۱۳۳۹ در تبریز بهدنیا آمد و تحصیلات دبستان و دبیرستانش را در همان شهر ادامه داد. در سالهای آخر دبیرستان بود که از طریق ارتباطاتش با دانشجویان هوادار مجاهدین در دانشگاه تبریز و با مطالعه زندگینامه بنیانگذاران و شهیدان مجاهدخلق با راه و آرمان مجاهدین آشنا شد.
فاضله با پایان گرفتن تحصیلات دبیرستانیش در گرماگرم خیزشهای مردمی و انقلاب ضدسلطنتی وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته علوم آزمایشگاهی، ضمن ادامه دادن بهتحصیل، وارد فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی شد.
در جریان خیزش قهرمانانه مردم تبریز در ۲۹بهمن۵۶ و نقش پیشتازانه هواداران جنبش انقلابی که تاٌثیر عمیقی بر جوانان تبریز بهجا گذاشت، فاضله در شمار کسانی بود که از آن پس فعالآنه در تظاهرات و درگیری با مزدوران سرکوبگر حکومت نظامی شاه شرکت میکرد.
با انقلاب بهمن و گشودهشدن ستادهای علنی مجاهدین در سراسر ایران، نسرین پارسیان نیز همچون هزاران جوان پرشور و انقلابی بهمجاهدین پیوست و زندگی نوینی را آغاز کرد و در اسفند۵۸ بهفعالیت مستقیم در ارتباط با ستاد مجاهدین در تبریز پرداخت و از همان اولین روزها مبارزه حرفهیی را آغاز کرد.
فاضله بر مبنای شور و انگیزه انقلابیش بهسرعت در بخش دانشجویی ستاد تبریز مسئولیت رشد و گسترش انجمنهای دانشجویی هوادار مجاهدین در تبریز را بهعهده گرفت. سپس بهبخش کارگری منتقل شد. رابطهُ نزدیک و صمیمانه او با زنان کارگر در کارخانههای تبریز و جدیت و پیگیریش در انتقال خطوط و آموزشهای سازمان بهزنان کارگر، او را بهکادر و مربی محبوب واحدهای زنان کارگر تبریز تبدیل کرده بود. بههمین دلیل، هنگامیکه فاضله در سال۵۹ بهتهران منتقل شد، این زنان زحمتکش از او یاد میکردند و سراغش را میگرفتند.
فاضله در تهران بهبخش کارمندی سازمان منتقل شد و بهفعالیتهای تشکیلاتی در سازماندهی و تشکل پزشکان، کارکنان بیمارستانها و پرستاران هوادار مجاهدین پرداخت. با فعالیت و تلاش گسترده فاضله و همرزمانش در این بخش طی سال۵۹ بهرغم آن که هر روز امکان ارتباطات و دفاتر علنی سازمان کاهش مییافت اما پزشکان، کادر درمانی و پرستاران هوادار در بیمارستانهای مختلف تهران موفق شده بودند امکانات درمانی و امدادی گستردهیی را ایجاد کنند و علاوه بر پاسخگویی بهمسائل درمانی تشکیلات وسیع چند ده هزار نفری مجاهدین در تهران، در محلات جنوب شهر نیز بهارائه خدمات درمانی رایگان بپردازند.
پس از ۳۰خرداد۶۰ فاضله با شور و شوقی مضاعف وارد مرحله مبارزه مسلحانه انقلابی شد. در این دوران او بهاستان گیلان منتقل شد و در شهرهای رشت و بندرانزلی مسئولیتهای مختلفی را بهعهده گرفت و پس از یک سال بهتهران بازگشت. فاضله در پاییز سال۶۱ همراه با پسرش سیاوش، که در آنهنگام شیرخوار بود، از ایران خارج شد و با پیوستن بهتشکیلات مجاهدین در خارج کشور، مسئولیتهای متعددی را در ارتباط با فعالیتهای داخل کشور، عهدهدار شد.
سردار شجاعت و استواری
مجاهد قهرمان نسرین پارسیان در سال۶۶ رهسپار منطقه مرزی شد و در مراحل مقدماتی تاٌسیس ارتش آزادیبخش در امور پشتیبانی قرارگاه سردار خیابانی بهفعالیت پرداخت.
در پی اعلام تاٌسیس ارتش آزادیبخش در سال۶۶، مسئولیت پشتیبانی یکی از یگانهای رزمی را بهعهده گرفت و هنگامیکه تیپهای رزمی زنان رزمنده مجاهد خلق تشکیل شد، فرماندهی یک دسته رزمی از خواهران مجاهد بهاو سپرده شد.
درجریان نبرد چلچراغ، فاضله باشایستگی تمام نیروهای تحت فرماندهیش را در پیشروی بهسوی مواضع تعیینشده هدایت کرد و در راٌس موعد مقرر بهآخرین هدفهای تعیینشده عملیاتی در سهراهی مهرانـدهلران دست یافت. در مراحل بعدی این عملیات بزرگ و پیروزمند، دسته تحت فرماندهی او بر روی جاده جنوب مهران استقرار یافت و تا پایان عملیات تأمین مواضع ارتش آزادیبخش در جنوب شهر مهران را برعهده گرفت.
شجاعت و استواری او در صحنه عملیات، بار دیگر، شایستگیهای او را بهوضوح اثبات کرد. فاضله، که در عملیات کبیر فروغ جاویدان فرمانده یک گردان رزمی از نیروهای ارتش آزادیبخش بود، با قهرمانی و رشادت در پیشاپیش رزمندگان تحت فرماندهی خود جنگید.
«باید تا بناستخوان ایمان داشته باشیم که مبارزه ما برحق است»
پس از عملیات فروغ جاویدان، فاضله هرروز با مسئولیتپذیری بیشتری بهکار میپرداخت. در سال۶۸ در یکی از یادداشتهایش ازجمله نوشته بود: «در پرتو بحثهای جدید انقلاب ایدئولوژیک، بهتازگی کتاب امامحسین را دوباره خواندم. بهوضوح پیداست که اگر امامحسین(ع) و یارانش کمترین تردیدی در راه آرمانشان میداشتند هرگز نمیتوانستند بهآن صورت بجنگند.
«ما هم مثل پیشوایمان امامحسین(ع)، برای سرنگونی این رژیم و نبرد نهایی، نخستین جوابی که داریم این است که باید تا بناستخوان ایمان داشته باشیم که راه و آرمان و مبارزه ما برحق است. من بهخوبی میتوانم تصور کنم که با چنین درکی وقتی یکبار دیگر در صحنه قرار بگیرم، چگونه خواهم جنگید.
«خواست رهبری از ما یک خواست جدی است و مسعود نهتنها بهما شناخت و بینش میدهد، بلکه تا بینهایت و بسیار فراتر از تصور و اعتماد ما، دستمان را میگیرد. با فهم انقلاب ایدئولوژیک، بهطرز عجیبی احساس میکنم که مسعود اقیانوسی است که بهدرستی نمیشود عظمت فداکاری او را فهم کرد. بهاین نتیجه میرسم که باید هرچه بیشتر بهدرک مجاهدگونه از رهبری برسم.
«با درک نوین ایدئولوژیک، نحوه برخورد ما با سختیها و شکستها و پیروزیها تغییر میکند در چنین اوجی از پیشرفت ایدئولوژیک فلسفه شهادت نیز برایم تعمیق میشود ».
از طلایه داران
درجریان تکامل ارتش آزادیبخش و تبدیل آن بهیک ارتش مدرن زرهی، فاضله در اداره نهادهای مختلف پشتیبانی رزمی و ستادها و معاونتهای ارتش آزادیبخش در رستههای هوانیروز و توپخانه مسئولیتهای متعددی را برعهده گرفت.
خواهر مجاهد نسرین پارسیان در سال۷۱ بهعنوان عضو هیاٌت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران انتخاب شد و کمتر از یک سال بعد در شمار طلایهداران انقلاب پیروزمندی بود که شورای رهبری سازمان مجاهدین را شکل میدادند.
از این پس او در فاصلهیی بسیار کوتاه اما پربار، درخشانترین فصل زندگی خود را سپری کرد. فاضله فرماندهی پذیرش ارتش آزادیبخش را برعهده گرفت و بهسرعت چند دوره آموزشی گوناگون را برای رزمندگانی که از داخل کشور بهصفوف ارتش آزادیبخش میپیوستند سازماندهی و برنامهریزی کرد.
یکی از فرماندهانی که در این دوران تحت مسئولیت او کار کرده، میگوید: «برجستهترین تصویر و خاطرهیی که از فاضله در ذهن من مانده این است که همیشه تاٌکید میکرد: ”آموزش اصلی و مسأله جدی برای نیروهایی که تازه وارد سازمان و ارتش آزادیبخش میشوند، آموزش دادن و درست فهماندن مدار نوینی است که سازمان بهآن قدم گذاشته است. آموزشهای نظامی و سیاسی و تشکیلاتی جای خودشان را دارند و هرروز هم باید جدیتر گرفته شوند. اما آن آموزش اصلی که همه اینها را بههم پیوند میدهد و از قوام و دوام برخوردار میکند و تضمین سایر آموزشهاست و در یک کلام، انقلابی و مبارز تولید میکند، قواعد، آموزشها و رهنمودهای انقلاب مریم است“.
«در هیچ نشستی نبود که ما بهبررسی پیشرفت نیروها بپردازیم و او در این مورد حسابرسی نکند. بهتأکید یادآوری میکرد که انقلاب ایدئولوژیک قانون و رمز بقای انقلاب در دوران ماست. این تمام مدارهای تشکیلاتی را دربرمیگیرد و الزام مبارزه است. این مهمترین دستاورد انقلابی مجاهدین است. انقلاب مریم و قدمهای آنراباید بهنیروی نوین و نسل جوانی که تشنه اندیشه مجاهدین است منتقل کنیم. وقتی این نسل را با اندیشه مریم آشنا کنیم، کوبندهترین سلاح دوران را بهاو دادهایم
«دیگر خستگی معنی خودش را از دست میدهد»
یکی از خواهران مجاهد که در آخرین ماههای حیات فاضله در کنار او بوده، نوشته است: «همیشه وقار، متانت، فروتنی او در برخوردهایش نمایان بود. گاهی از دور میایستادم و نگاهش میکردم، هیچوقت چهره خندان اما با صلابت او را فراموش نمیکنم.
«در کارها اعتماد عجیبی بهتحت مسئولانش نثار میکرد. و با اینکار همیشه راه پیشرفت کادرها را باز میکرد و آنها را در کارشان مسئول و پاسخگو مینمود. وقتی که فرمانده پذیرش شد، بارها دیده بودم که از تحول و پیشرفت نیروهای جدید با شوروشوق عجیبی حرف میزد و گزارشهایشان را بهدقت میخواند. تمام لحظاتش را وقف نثار عشق انقلابی بهانسانهای پیرامونش میکرد تا آنها را بهانسانهای مسئول تبدیل کند.
«فاضله هر روز بهپیش میتاخت. نگاهش، کارش و برخوردش با تضادها و مشکلات گویای وصل او بهرهبری بود. روحیه بشاش و شاداب او بههمه انرژی میداد و کسانیکه با او کار میکردند هیچوقت احساس خستگی نمیکردند. بارها میگفت که وقتی همهچیز در «مریم» خلاصه میشود، دیگر خستگی معنی خودش را از دست میدهد».